eitaa logo
"بـہ‌وقت‌عـٰاشقے"
460 دنبال‌کننده
9.8هزار عکس
2.3هزار ویدیو
326 فایل
﴾﷽﴿ اینجـا دل حڪم میفرماید...⚖️ - از ۲۲/خرداد/هزار سیصد۹۹ و مینویسیم❥︎ - پل ارتباطی: https://daigo.ir/secret/3211552716
مشاهده در ایتا
دانلود
برسه‌اون‌روز...✨ ڪه‌خستہ‌ازگناهامون جلـو امام‌زمان💚 زانـوبزنیـم سرمونوپایین‌بندازیم وفقط‌یہ‌چیزبشنویم سرتـوبالاڪن من‌خیلی‌وقتـه‌بخشیدمت...💔 ‍‎
[• ⚠️ •] هرگاه مایل به گنـاه بودے این سه نڪته را فراموش مڪن : ⇦الله مےبینـد ⇦ملائڪ مےنویسد ⇦درهرحـال مـرگ مےآید..🌿 ؟💔 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
🙃 °[مادرم فاطمه باشد پدرم شاه نجف؛ هر دو عالم به فدای پدر و مادر من ...ツ]° 🌿
❦̄̄̄̄∵ ͚͚͚̏💖🍃 ͚͚͚̋∵❦̄̄̄̄ °• 😁•° 😊 ازجمله بچه‌هایی بود که وقتی وضو می‌گرفت از شست پا تا فرق سرش را غرق آب می‌کرد 😪ای‌کاش فقط خودش را خیس می‌کرد! چهار نفر این‌طرف و آن‌طرف خودش را هم بی‌نصیب نمی‌گذاشت!😐😬 صدای شالاپ‌شلوپ کردن دست و رو شستنش هم که دیگر نگو نپرس.🙄 برای بچه‌هایی که می‌شناختندش این وضع دیگر عادی بود؛ شاید روی رودربایستی چیزی نمی‌گفتند اما بچه‌های سر و زبان دارتر و وسواسی‌تر و ناآشناتر بعضاً برمی‌گشتند و می‌گفتند:«وضو می‌گیری یا ما را غسل می دی»؟😐😂😂 فرهنگ جبهه، شوخ طبعی‌ها، ج۱، ص۱۳۹
🌼 1_چشم حتما خوشحالیم که تونستیم رضایتتون رو جلب کنیم☺️ 2_خواهش میکنم وظیفمونه☺️ما خیلی خوشحال میشیم راحب کانال انتقاد بکنین😇 3_لطف دارین😍🌼
⚠️ 🦋 ❌نـــگـــو دیـــــــــره❌ ✨همین حرف و ذهنیتت خودش گناه بزرگیه. 👈🏻یعنی همون نا امیدی از رحمت خدا!😔 ❌نگو بقیه چی میگن؟؟🤔 ❌نگو اگه بخوام از این به بعد خوب باشم آبروم میره😒 ❌نگو مردم میگن تادیروز اونطوری بوده حالا مثلا متحول شده!😕 💢اگه میگن هم، بزار هرچی میخوان بگن اصـــلا مهم نیست،اصلا!😊 👈🏽مهم تـویـی🤗 👈بله خودِ خودِ خودِ تو😉 👈🏾این تویی که باید بهترین ها نصیبت بشه😇 👈🏿لیاقت تو اینقدر زیاده که خدا فقط میتونه تورو به چیزهایی که لایقی برسونه وخریدار تو باشه🙂😊 ✅یادت نره که اگه بخوای باگناه آبرو برای خودت بخری،رسوای رسوا میشی(مطمئن باش)😔 💥اما اگه به خودش پناه ببری مطمئن باش بهترین ها نصیبت میشه😁 ✅قضیه حضرت یوسف و زلیخا رو به یادت بیار🤔 🌿به نظرت اگه حضرت یوسف تن به خواسته زلیخا میداد آبروش حفظ میشد یا اینکه فرار کرد آبروش حفظ شد و عزت گرفت؟؟ 🌼نترس! و به خدا اعتماد کن😊 🌸خدای تو و یوسف یکیه🍃
✨﷽✨ 💖 🌸چگونه لبخند امام زمان را بخریم؟ ✨ تهذیب نفس و کسب فضایل اخلاقی ✔️ یکی از عوامل اصلی کسب رضایت امام مهدی(عج) و توفیق دیدار ایشان، تهذیب نفس و آراستن خود به اخلاق نیکو است. 📿 در روایتی از امام صادق(ع) آمده است: " من سره ان یکون من اصحاب القائم، فینتظر ولیعمل بالورع ومحاسن الخلاق..." 💖(هرکس دوست می دارد از یاران حضرت قائم باشد و آن حضرت از او راضی باشد،باید که منتظر باشد و در این حال به پرهیزکاری و اخلاق نیکو رفتار نماید) 🍃 موضوع تهذیب نفس و دوری گزیدن از گناهان و اعمال ناشایست در عصر غیبت از چنان اهمیتی برخوردار است که در توفیق شریفی ک از ناحیه مقدسه،حضرت صاحب الامر(عج) ، به مرحوم (ره) صادر گردیده؛ آن حضرت میفرماید: 💖" تنهاچیزی ک رابطه ما را با قطع نموده و از آنان پوشیده می دارد، همان چیزهای ناخوشایندی است که از شیعیان به ما می رسد و خوشایند ما نیست و از آنها انتظار نمی رود "😔 📚منابع:👇🏻 📗 ۱. ابراهیم شفیعی، در انتظار موعود(ع) در سازمان تبلیغات اسلامی، چاپ اول ۱۳۷۶ 📕 ۲. محمدبن ابراهیم نعمانی، کتاب الغیبة، مکتبة الصدوق‌ ،ص۲۰۰ 📙 ۳. محمد باقر مجلسی، بحار النوار، مکتبة اسلامية، ج۵۳، ص۱۷۷ 💚الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَـــ الْفَـــرَج💚 💚
•|♥|• آدم ها دو دسته اند: 1⃣یا با می میرند 2⃣یا با دفن میشن ⚠️‼️دوست عزیزی که گناه شده برات نقل و نبات🍭 ⚰ خبر نمیکنه 📵شاید فردا نباشی😰 ⚰
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨دختر بسیجی °•| پارت هشتاد و هفتم |•° ماشین توی خیابون اصلی پیچید و دیگه نتونستم ببینمش! *کلافه به قطره هایی که از سِرُم می چکید و خیال تموم شدن نداشتن نگاه کردم که امیر حسین وارد اتاق اورژانس شد و با خنده گوشیش رو نشونم داد و گفت : باز هم آرام بود! این صدمین باره که از وقتی اومدیم زنگ زده و حالت رو پرسیده! من دیگه خسته شدم این دفعه که زنگ زد دیگه خودت باید جوابش رو بد ی! به غر زدنش خندیدم که گوشیش دوباره زنگ خورد و او گوشی رو به طرفم گرفت و گفت : بگیر خودت جوابش رو بده تا ببینه حالت خوبه و دست از سر من برداره! گوشی رو از دستش گرفتم و منتظر نگاهش کردم که با تعجب گفت :چیه چرا اینجوری نگاهم می کنی ؟! _تو نمی خوای بری بیرون یه هوایی بخوری؟! _خیلی پررویی آراد! _میدونم ! امیرحسین با لبخند معنی داری از اتاق خارج شد و من جواب تماس آرام رو دادم و بدون اینکه حرفی بزنم گوشی رو روی گوشم گذاشتم. صداش توی گوشم پیچید که گفت: امیرحسین مگه دستم بهت نرسه من می دونم با تو! خودم می کشمت... گوشی رو رو ی من قطع می کنی؟! خند یدم و گفتم : تو دستت به من برسه من خودم فداییت می شم! ............_ _آرام نمی خوای حرف بزنی؟ _ببخشی فکر نمی کردم تو جواب بدی! _ناراحتی از اینکه من جواب دادم؟! _نه! _پس چرا با شنیدن صدام لحنت عوض شد؟! _آخه انتظار نداشتم تو جواب بدی و یه جورایی شوکه شدم. _پس یعنی الان خوشحالی؟ _حالت چطوره؟ الان بهتری؟ _با شنیدن صدات خوب شدم؟ _من جدی پرسیدم! _من هم جد ی گفتم! دکتر بهم گفت یه خانومی که این روزا شدید دلتنگشم بهم کم محلی می کنه و دوای درد من محبت اون خانومه! _خب پس خداروشکر که خوبی! _می خوای گوشی رو به امیر حسین بدم؟! _نه! لازم نیست من فقط می خواستم حال تو رو بپرسم. _ آرام! بعد مدتها امشب آروم و خوشحالم و تو تنها دلیل این آرامشی! ........._ _آرام تو نمی خوای چیزی بگی؟ _حرف برای گفتن زیاد دارم ولی الان وقت حرف زدن نیست!