صفایخانهحیدرکجایی
گلمنیارمنکوثرکجایی💔
شدهذکریتیمانتوزهرا
بیامادربیامادرکجایی😭✋🏼
امشباگرفقطیکلحظهفکرکنی
حالتعلیوبچههایعلیرودرنظربیاری
دلتاتیشمیگیره💔"
جیگرتکبابمیشه
اگرامشبخدافقطیهلحظهبهمااجازهبده
حالوهوایغربتزدهعلیروبفهمیم
دیگرارامنمینشینیم😭✋🏼
خیلیسالپیش
یههمچینشبی ....
تویهکوچھای
پشتیه درسوختهاے
مولاکنجِخونهسجادهپـهــنکرده
کنــــاربستــــرزهراش...💔(:"
امازهراشچشماشبستهاست
بدنشسردهـ
دیگهبا آقاحــــرفنمیزنھ😭✋🏼
دیگھعلیجان علیجان نمیگه😭💔
اقادلشبرایعلیگفتناشتنگشده
یھنگاهبهآسمونسیاه
یھنگاهبهتنرنجورزهراشـ💔"
هیلباشازهــــمبازمیشهحرفبزنه
ولینمیتونھ
اخهدیگهفاطمهنیستجوابشوبده💔
یکمبرامحــــرفبزن
یکمدلداریمبدهخانومم
اینجوریعذابمنده💔"
منبرایسرخیروصورتتبمیرم
منبرایبازویورمکردهاتبمیرم😭✋🏼
منبمیرمواسهنگاهقشنگتکه
آخرادیگهنگامنمیکردی💔"
زهــــراجانتوکوچهباهاتچیکارکردن
کھنفسامکندمیزد؟
چیکارکردنباهات
کهنیومدیبرامدر وبازکنیجانعلی؟💔
خودتبهــــمبگو
آخهبچههاچیزینمیگنزهراجانم😭✋🏼
زهراجان!
همسایہهابهمجلسِختمت،نیامدند!
منبودموهمیندوسهتابچہهاۍتو😭✋🏼