بردباری
از سخت ترین دوران زندگانی با برکت امام مجتبی (ع)، دوران پس از صلح با معاویه بود. ایشان، سختی این سالهای ستم را با بردباری وصف ناشدنی اش سپری می کرد. ایشان در این سالها، از غریبه و آشنا سخنان زشت و گزنده می شنید و از خدنگ بی وفایی، زخم می خورد. بسیاری از دوستان به ایشان پشت کرده بودند. روزگار، برایشان به سختی می گذشت. ناسزا گفتن به حضرت علی (ع) شیوه سخنرانان شهر شده بود. هرگاه امام را می دیدند می گفتند: «السَّلَامُ عَلَیک یا مُذِلَّ الْمُؤْمِنِین؛ [23] سلام بر تو ای خوار کننده مؤمنان. » در حضور ایشان، به هتک و دشنام امیر المؤمنین (ع) زبان می گشودند و امام با بردباری و مظلومیت بسیار، هتاکیها و دشنامها را تحمل می کرد.
روزی ایشان، وارد مجلس معاویه شد. مجلسی شلوغ و پر ازدحام بود. امام، جای خالی نیافت و ناگزیر، نزدیک پای معاویه نشست که بالای منبر بود. معاویه با دشنام به حضرت علی (ع) سخنش را آغاز کرد و درباره خلافت خودش سخن راند و گفت: «من از عایشه در شگفتم که مرا در خور خلافت ندیده است و فکر می کند که این جایگاه، حق من نیست. » سپس با حالتی تمسخرآمیز گفت: «زن را به این سخنان چه کار؟ خدا از گناهش بگذرد. آری! پدر این مرد [با اشاره به امام مجتبی (ع)] در کار خلافت با من سرستیز داشت، خدا هم جانش را گرفت. »
امام فرمود: «ای معاویه! آیا از سخنان عایشه تعجب می کنی؟» معاویه گفت: «بله به خدا!» امام (ع) فرمود: «می خواهی عجیب تر از آن را برایت بگویم؟» گفت: «بگو. » آن حضرت پاسخ داد: «عجیب تر از این که عایشه تو را قبول ندارد، این است که من پای منبر تو و نزد پای تو بنشینم. »[24]
این بردباری تا جایی بود که مروان بن حکم دشمن سرسخت امام با حالتی اندوهگین در تشییع پیکر ایشان شرکت کرد و در پاسخ آنانی که به او می گفتند تو تا دیروز با او دشمن بودی، گفت: «او کسی بود که بردباری اش با کوهها سنجیده نمی شد. »[25]
(هر روز با یکی از صفات ارباب)
#امام_حسنی_ام 💚
@emam_hasani_ha
#لبیک_یا_حسین
لبیک یا حسین
یعنی در معرکه حاضر باشی، هرچند تنها بمانی
و مردم تو را بی یاور گذاشته باشند و تو را متهم و خوار شمارند
لبیک یا حسین یعنی تو و مالت و زن و فرزندانت در این معرکه حاضر باشند.
سید حسن نصرالله
#امام_حسینی_ام ❤
@emam_hasani_ha
عاقبت عشق حسن پاک از گناهم میکند
هرچه باشم حب مولا سربه راهم میکند
#امام_حسنی_ام 💚
#غریب_مدینه
@emam_hasani_ha
#شعر_مهدوی
سالهايي ست که بر درد فراغيم دچار
چاره ي درد فراق است نظر بر رخ يار
يارما غايب از انظار پس پرده بود
اي خوشا آمدن پرده نشين در اظهار
همه عالم شده مشتاق که او باز آيد
آيد وفصل خزان همه گردد چو بهار
همه گويند که او جمعه ميايد جمعه
جمعه ها دوخته چشمان همه بر ره يار
سالياني است که تکرار شده جمعه ولي
مانده برقلب همه حسرت ديدار نگار
آن نگاري که بود حجت حق روزي زمين
آخرين حلقه ز زنجير امامان کبار
يوسف فاطمه(س) ومنتقم خون حسين(ع)
مصلح عالم واز هرچه ستمگر بيزار
گستراند به جهان عدل خدا رابه يقين
لشگر جمله ضعيفان جهان را سردار
مهدي بن الحسن وعشق هم منتظران
با ظهورش بشود صحنه ي دنيا گلزار
اي خدا قسمت ما کن که به هنگام ظهور
در رهش تحفه ي جان را بنماييم نثار
#اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ
@emam_hasani_ha
#آقاجانم!
هوای دلم❤️آلوده است.😔
آنقدر آلوده، که نه تنها من،
شما راهم نفس گیر کرده است.
دل سربه هوایم، مرا درمحبس دنیا، زندانی کرده!
گرچه هوای پرواز بامن است، ولی سنگینی غفلت وگناه، پرپروازم را شکسته!😔
زیر آوار گناه مانده ام!
نفس هایم به شماره افتاده...
مرا از این محبس!
از زیر آوارگناه!
ازاین هوای آلوده وسنگین!
#رهاکن_آقا...
خودت، برای ظهور خودت،
" امن یجیب" بخوان!
هوای دلم، سنگین شده!
دعاهایم بالا نمی رود!😭
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
@emam_hasani_ha
مــن ݪـے غیـرڪ:
••{🌙🌼•
با دلخورے به خدا گفتم...🌸✨"
درب آرزوهايم را قفل کردي؛
کليد را هم پيش خودت نگه داشتے🗝💜"
لبخندي زد و جواب داد:
همه عشقم اين است که به هواي اين کليد هم شده🙂🥀"
گاهے به من سر مي زنـے...
@emam_hasani_ha
هـدف ٺشڪیل ارٺش در اسـلام چیسٺ؟
هـدف جھـاد در اسـلام چیسٺ؟ ❓❓
یڪے هدفـش زورگویے اسٺ ڪہ همہ باید مطیـع من باشـید ...🤨
و یڪے هدفـش مبارزه با زورگویے اسٺ .⚔
همیشہ در دنـیا زور وجـود دارد.
یا باید در مـقابل زور ٺسلیم بود🏳 ، یا باید در مـقابلش ایسٺاد. 👊✊
آن ڪسے ڪہ مےگوید مـن جھـاد ندارم معـنایش این اسٺ ڪہ در مـقابل زورهاے دنیا ٺسلیمم. 😔⚔
📚آشنایے با قرآن ۳ ص ۵۸
📌مٺفڪر شھـــــید اسٺاد مرٺضے مطھـــــرے
#نور_مطهر ✨
@emam_hasani_ha
دفن خواهد شد به قبرم تربت کربُبَلا،
اینچنین من آرزویم را بَرَم با خود به گور...
#اللهم_الرزقنا_کربلا❤️
حسن امام من است و
منم غلام حسن
تمام لذت زندگی ام بکاء و سینه زدن
#الحمدالله_امام_حسنی_ام
#غلام_حسن
#غریب_مدینه
@emam_hasani_ha
ما که از عشق حسین (ع) دم میزنیم
کوچه ها را رنگ ماتم میزنیم
پس چرا هر لحظه با رفتار خود
بر دل صاحب زمان (عج) غم میزنیم
@emam_hasani_ha
دوستان به یک ادمین نیازمندیم اگر قصد دارید که ادمین کانال بشید لطفا به پیوی مراجعه کنید
باتشکر
#تلنگر🍃💚
جنازه پسرشونُ که آوردند
چیزی جزء دو سه کیلو استخون نبود
پدر سرشو بالا گرفت و گفت :حاج خانم غصه نخوری ها !!!
دقیقا وزن همون روزیه که خدا بهمون هدیه دادِش ....
#شهدا_زنده_اند🌹
#حسن_جانم💚
#شهدا_شرمنده_ایم😔
@emam_hasani_ha
دُنیــــا ...
تـو اَگَر یوسُـفِ کَنعـان دارے
مَـن نیـز اِمـام حَسَنـے 😍دارَم
و بَـس😌☝️🏻
#خادم_الحسن🍃
#امامحسنیام💚
@emam_hasani_ha
#شعر_حسنی💚
•|مدتی هست که جان رفته برون ازبدنم
تحت درمان شفاخانه ی بیت الحسنم😔
من به تنهایی ازاین باده نخواهم نوشید
همه ی اهل جهان راحسنی💚خواهم کرد❤️🌺
#امام_حسنی_ام💚
#جانم_امام_غریب😔
@emam_hasani_ha
اگر اجـٺماعے این منـش را از دسٺ داد و احسـاس نڪرد ڪہ خودش فلسـفہ مسٺقلّے دارد ڪہ باید بہ آن فلسفہ مٺڪے باشد، و اگـر بہ فلسفہ مسٺقلّ زندگے خودش ایـمان نداشٺہ باشد، هرچہ داشٺہ باشـد از دسٺ مےدهد ... 😔
ولے اگر این یڪے را داشٺہ باشد ولے همه چیزهاے دیگر را از او بگیـرند، باز روے پاے خودش مےایسـٺد؛ 🌈
یعنے یگانہ نیرویے ڪہ مانـع جـذب شدن ملٺے در ملٺ دیگر و یا فردے در فرد دیگـر مےشود ... 😇🙃
همین احساس منـش و شخـصیٺ اسٺ.🙂😊🍃🥀
📚حماسۀ حسینے ج ۱ ص ۴۲
📌مٺفڪر شھـــــید اسٺاد مرٺضے مطھـــــرے
#نور_مطهر ✨
@emam_hasani_ha
به فدایِ روضهخوانی
که مرا گریه کن کرد...!☘
#تولدتمبارکروضهخوناربابــ💛
◇| ڪانالدلمآسمونمیخاد
﴾﷽﴿
#دعوت_نامھ...♡📩
شَـهادت٘ را نَه دَر جَنگ٘،
دَر مُبارِزِه میدَهَن٘د...
ما هَنوز شَـــهادتـی بیدَرد میطَلَبیم...
غافل که شَـهادَت را جز به اهلِ دَرد نِمیدَهَند...♥️
+ڪانال﴿سـَرْخـــَط﴾ویژھ براۍشما🌱
_یھ ڪانالشهدایےمذهبے✨
+روایتزندگے#حاج_قاسماززبانهمرزمان☘
_↯مَذهَبۍوغیرمَذهَبۍهمنداریمツ
+↻یھجاۍفوقالعادهڪھمثلشوپیدانمیڪنۍ
پَــساَزدستـــشندهرِفیـٖٓــقّْ😉
#؏ُضویـتفـــُورۍ⇩
ڪلیڪرنجــھبفــرماییدۖ😌
@emam_hasani_ha
شده دلتنگ شوی چاره نیابی جز اشک،
من به این چاره ی بیچاره دچارم هرشب💔
#السلامعلیکیااباعبداللهالحسینع❤️
@emam_hasani_ha
از دریاهای نور 💧
🌹 غربال در آخرالزمان
عبدالرّحمان بن سیابه از امام صادق علیه السلام نقل كرد كه ایشان فرمودند:
"چگونه خواهد بود حالتان وقتی كه بی امام هادی و راهنما شوید!!
بعضی از بعضی دیگر تبری میجویند در آن زمان است كه از یكدیگر جدا شده و پالایش و غربال میشوید و در آن هنگام "تمیزون" متمایز میشوید.
و این مرحله نخست است كه اشاره دارد به مرحله جدا شدن خبیث از طیب.
و مرحله دوم "تمحصون" (پالایش میشوید) مانند پالایش سنگ معدن مثل طلایی كه ذوب میكنند و سپس به آن موادی میافزایند تا ناخالصیهایش جدا شود.
و مرحله سوم "تغربلون" (غربال میشوید) مانند غربال كردن گندم برای جداكردن گندمهای تلخ و ضعیف كه از غربال به پایین میافتند."
در روایتی از شیخ طوسی است كه وقتی امام به این جا رسیدند آن را سه بار مطرح كردند:
"لایكون فرجنا حتی تغربلوا ثم تغربلوا ثم تغربلوا یقولها ثلاثا حتی یذهب الله تعالی الكدر ویبقی الصفو"
"فرج ما نخواهد رسید مگر آن که غربال شوید و غربال شوید و غربال شوید تا جایی كه خداوند متعال آلودگان را از پاكان جدا نماید."
📚 الغیبه، شیخ طوسی
اَلَّلهُمـّ؏جِّللِوَلیِڪَالفرَج
@emam_hasani_ha
یه ذره مثبت اندیش باشید، اگه سیاتل سقوط نمی کرد، هنوزم خیلیا نمی دونستند اسم شهره نه یه اپراتور آمریکایی!
اصن این آمریکایی ها همه چیزشون در راستای ارتقای دانش جهانه!
💬 محمدرسول نوروزی
#حرفحساب ⚖️
@emam_hasani_ha
دعاي عهد.mp3
1.21M
#بهوقتعاشقی...
ڊعـاےعـــــھد.....❤️
التماس دعا.....
@emam_hasani_ha
بخشندگی و برآوردن نیازهای دیگران
می توان گفت که بارزترین ویژگی امام مجتبی (ع) که بهترین سرمشق برای دوستداران او است، بخشندگی بسیار و دستگیری از دیگران است. ایشان به بهانه های مختلف، همه را از خوان کرم خویش بهره مند می ساخت و آن قدر بخشش می کرد تا شخص نیازمند بی نیاز می شد؛ زیرا طبق تعالیم اسلام، بخشش باید به گونه ای باشد که فرهنگ گدایی را ریشه کن سازد و در صورت امکان، شخص را از جرگه نیازمندان بیرون کند.
روزی حضرت مشغول عبادت بود. دید فردی در کنار او نشسته است و به درگاه خدا می گوید: «خدایا! هزار درهم به من ارزانی دار. حضرت به خانه آمد و برای او ده هزار درهم فرستاد. [26]
امام حسن (ع) هیچ گاه سائلی را از خود نمی راند و هرگز پاسخ «نه» به نیازمندان نمی فرمود و تمامی جنبه های معنوی بخشش را در نظر می گرفت.
آورده اند روزی امام مجتبی (ع) شنید مردی در دعا با پروردگار خویش با گریه می گوید: «خدایا! ده هزار درهم به من روزی بده. » امام وقتی سخن او را شنید سریع از مسجد به خانه برگشت و به همان مقدار درهم از خانه برداشت و به او داد. مرد، بسیار خوشحال شد؛ اما وقتی خواست سکه ها را ببرد نتوانست آن را حمل کند. رو به امام کرد و گفت: «اکنون دو نفر را صدا بزن که این سکه ها را برای من حمل کنند». امام، عبایش را از دوش برداشت و سکه ها را درون آن گذاشت و دستور داد تا آن را برای مرد ببرند؛ اما دیگر درهمی در میان نبود که به آن دو نفر بدهد. غلامان حضرت گفتند: والله ما عندنا درهم؛ دیگر [حتی ] درهمی نداریم، امام فرمود:
«لَکنِّی أَرْجُو أَنْ یکونَ لِی عِنْدَ اللَّهِ أَجْرٌ عَظِیمٌ؛
[27] اما من امید پاداشی بزرگ از نزد پروردگار خویش دارم. »
روزی خلیفه سوم در مسجد نشسته بود که مرد فقیری وارد مسجد شد. نزد او رفت و درخواست کمک کرد. عثمان به او پنج درهم داد. آن مرد نگاهی به سکه ها کرد و گفت: «مرا نزد کسی راهنمایی کن [تا کمک بیش تری به من کند]. » عثمان او را به امام مجتبی (ع) که همراه حسین (ع) و عبدالله بن جعفر نشسته بودند، فرستاد و گفت: «نزد آن چند جوان برو و از آنها کمک بخواه. » فقیر نزد آنها رفت و نیاز خود را بیان داشت. امام حسن (ع) برای نمایاندن جنبه های تربیتی بخشش، از مرد پرسید:
«إِنَّ الْمَسْأَلَةَ لَا تَحِلُّ إِلَّا فِی إِحْدَی ثَلَاثٍ دَمٍ مُفْجِعٍ أَوْ دَینٍ مُقْرِحٍ أَوْ فَقْرٍ مُدْقِعٍ فَفِی أَیهَا تَسْأَلُ؟
کمک خواستن از دیگران، تنها در سه مورد رواست:
1- خون بهایی به گردن انسان باشد [و توان پرداخت آن نداشته باشد]؛
2- بدهی سنگینی داشته باشد [و از عهده پرداخت آن برنیاید]؛
3- درمانده ای باشد [که دستش به جایی نرسد. ] تو کدام یک از این سه دسته هستی؟»
مرد فقیر سبب نیازمندی خود را بیان کرد. سپس امام حسن (ع) پنجاه دینار طلا به او بخشید. حضرت امام حسین (ع) به پیروی از ایشان و نیز رعایت جایگاه امامت، چهل و نه درهم و عبدالله بن جعفر نیز با همین انگیزه چهل و هشت درهم به او کمک کردند. عثمان با دیدن این جریان گفت: «این خاندان، کانون علم، حکمت و سرچشمه همه نیکیها هستند. »[28]
امام برآوردن نیاز دیگران را در هر حالی در اولویت قرار می داد. ابن عباس می گوید که با حضرت مجتبی (ع) در مسجدالحرام بودم. آن جناب در آنجا معتکف و مشغول طواف بود. نیازمندی نزد ایشان آمد و عرض کرد: «ای فرزند رسول خدا! به فلان شخص، مقداری بدهکارم و از عهده قرض او بر نمی آیم. اگر ممکن است [مرا کمک کنید]. » امام فرمود: «به صاحب این خانه! [و اشاره به کعبه کرد] متأسفانه در حال حاضر، پولی در اختیار ندارم. » شخص نیازمند گفت: «ای فرزند رسول خدا! پس از او بخواهید که به من مهلت بدهد؛ چون مرا تهدید کرده است که اگر بدهی خود را نپردازم، مرا به زندان می اندازد. حضرت طواف خود را قطع کرد و همراه آن مرد به راه افتاد تا نزد طلبکارش بروند و از او مهلت بگیرند. »
آن حضرت همواره دیگران را نیز بر خود مقدم می داشت و پیوسته با احترام و فروتنی با مردم برخورد می کرد
ابن عباس می گوید عرض کردم: «ای فرزند رسول خدا! گویا فراموش کرده اید که در مسجد، قصد اعتکاف کرده اید. »[29] حضرت فرمود: «نه فراموش نکرده ام؛ ولی از پدرم شنیدم که پیامبر اکرم (ص) فرمود: هر کس حاجت برادر مؤمن خود را برآورد، نزد خدا مانند کسی است که نه هزار سال، روزها روزه گرفته و شبها را به عبادت گذرانیده است. »[30]
(هر روز با یکی از صفات ارباب)
#امام_حسنی_ام 💚
#غریب_مدینه😔
@emam_hasani_ha
بعضی زمانها هر گدائی یاکریم است
آن وقت حساب یاکریمان با کریم است
همّیشه در جا می زنم من در گدائی
آقا کرامت می کند آقا کریم است
[ یا حسن مجتبی(ع) ]
#امام_حسنی_ام 💚
@emam_hasani_ha
نور خدا که ضربه ز طاغوت خورده است
بس سالها ز خون جگر قوت خورده است
با مردم مدینه وداعی است جانگداز
او را که چند تیر به تابوت خورده است
[ یا حسن مجتبی(ع) ]
#امام_حسنی_ام 💚
@emam_hasani_ha