eitaa logo
"بـہ‌وقت‌عـٰاشقے"
460 دنبال‌کننده
9.8هزار عکس
2.3هزار ویدیو
326 فایل
﴾﷽﴿ اینجـا دل حڪم میفرماید...⚖️ - از ۲۲/خرداد/هزار سیصد۹۹ و مینویسیم❥︎ - پل ارتباطی: https://daigo.ir/secret/3211552716
مشاهده در ایتا
دانلود
صغری تا جایی که توانست ،به جان سمانه غر زده بود و سمانه کاری جز شنیدن نداشت،با تشر های سمیه خانم ،صغری ساکت شد،سمیه خانم لبخندی زد و روبه سمانه گفت: ــ سمانه جان ــ جانم خاله ــ امروز هستی خونمون دیگه؟ ــ نه خاله جان کلی کار دارم ،فردا انتخاباته،باید برم دانشگاه ــ خب بعد کارات برگرد صغری هم با حالتی مظلوم به او خیره شد،سمانه خندید ومشتی به بازویش زد: ــ جمع کن خودتو ــ باور کن کارام زیادن،فردا بعد کارای انتخابات ،باید خبر کار کنیم،و چون صغری نمیتونه بیاد من خسته باشم هم باید بیام خونتون سمیه خانم لبخندی زد: ــ خوش اومدی عزیز دلم سمانه نگاهی به ساعتش انداخت ــ من دیگه باید برم ،دیرم شد،خاله بی زحمت برام به آژانس میگیری ــ باشه عزیزم سمانه ب*و*سه ای بر روی گونه ی صغری زد و همراه سمیه خانم از اتاق خارج شدند. بعد از اینکه کرایه را حساب کرد ،وارد دانشگاه شد،اوضاع دانشگاه بدجور آشفته بود، گروهایی که غیر مستقیم در حال تبلیغ نامزدها بودند،و گروهایی که لباس هایشان را با رنگ های خاص ست کرده بودند، از کنار همه گذشت و وارد دفتر شد ،با سلام و احوالپرسی با چندتا از دوستان وارد اتاقش شد ،که بشیری را دید،با تعجب به بشیری خیره شد!! بشیری سلام کرد،سمانه جواب سلام او را داد و منتظر دلیل ورود بدون اجازه اش به اتاق کارش بود! ــ آقای سهرابی گفتن این بسته های برگه A4 رو بزارم تو اتاقتون چون امروز زیاد لازمتون میشه ــ خیلی ممنون،اما من نیازی به برگه A4نداشتم،لطفا از این به بعد هم نبودم وارد اتاق نشید. بشیری بدون هیچ حرفی از اتاق خارج شد،سمانه نگاهی به بسته هایA4انداخت،نمی دانست چرا اصلاحس خوبی به بشیری نداشت،سیستم را روشن کرد و مشغول کارهایش شد. با تمام شدن کارهایش از دانشگاه خارج شد ،محسن با او هماهنگ کرده بود که او به دنبالش می آید، با دیدن ماشین محسن به طرف ماشین رفت و سوار شد: ــ به به سلام خان داداش ــ سلام و درود بر آجی بزرگوار تا می خواست جواب دهد ،زینب از پشت دستانش را دور گردن سمانه پیچاند و جیغ کنان سلام کرد،سمانه که شوکه شده بود،بلند خندید و زینب را از پشت سرش کشید و روی پاهایش نشاند: ــ سلام عزیزم،قربونت برم چقدر دلتنگت بودم ب*و*سه ای بر روی گونه اش کاشت که زینب سریع با ب*و*سه ای بر روی پیشانی اش جبران کرد. ــ چه خوب شد زینبو اوردی،خستگی از تنم رفت ــ دختر باباست دیگه،منم با اینکه گیرم،این چند روزم میدونم که خونه بیا نیستم یه چند ساعت مرخصی گرفتم کارمو سپردم به یاسین اومدم خونه. ــ ببخشید اذیتت کردم ــ نه بابا این چه حرفیه مامان گفت شام بیایم دورهم باشیم،بعد ثریا گفت دانشگاهی بیام دنبالت ،زینب هم گفت میاد. ــ سمانه دوباره ب*و*سه ای بر موهای زینبی که آرام خیره به بیرون بود،زد. با رسیدن به خانه ،سمانه همراه زینب وارد خانه شدند ،بعد از احوالپرسی ، به کمک ثریا و فرحناز خانم رفت،سفره را پهن کردند و در کنار هم شام خوشمزه ای با دستپخت ثریا خوردند . یاسین به محسن زنگ زده بود و از او خواست خودش را به محل کار برساند،بعد خداحافظی ثریا و یاسین،زینب قبول نکرد که آن ها را همراهی کند و اصرار داشت که امشب را کنار سمانه بماند و سمانه مطمئن بود که امشب خواب نخواهد داشت. به قَلَــــم فاطمه امیری زاده
و باز سه پارت تقدیمتون😁🌻°°
♥ تـــقوا یعنے ... اگر در یـک جایی تنها بودی تشنه ی گناه نباشــے ... یـادت بمــونه خــدایے هسـت ، و حســاب و ڪتــابے ... *************
بـه‌نظرمن‌مسابقه‌که‌نیست ‼️ اینکه‌۲۴ساعت‌قرآن‌بخونی‌وتسبیح دستت‌بـاشـه ... اینـکه‌شـب‌هـای‌قـدرقـرآن‌سـر‌بگیری‌ وبـعـدش .. تهمت‌بزنی .. . دروغ‌بگی .. . ازهمه‌مهمتردل‌بشکنی‼️ کیفیت‌روبیاین‌ببریم‌بـالا ‼️ اگه‌قراره‌یه‌صفحه‌قرآن‌خونده‌بشه واقعـاعمل‌کـنیم ... تااینکه‌دوسـه‌بارقرآن‌ختم‌کنیم ‼️ رفقابـازم‌میگم خودمون‌باشیم ... خودواقعیمون‌رونشون‌بدیم ... براظهور،واسه‌سلامتی‌همه‌ملـت های‌جـهان واسه‌رفع‌مشکلات‌خیلی‌دعاکنـیم… قبول‌بـاشـه _ _ _ _ _ _ _
🌿 ‴هر وقت‌احساس‌کردید ‴ ازامام‌زمان‌دورشدید ‴ ودلتون‌برای‌آقـاتنگ‌نیست ‴ این‌دعاےڪوچڪ‌ڕوبخونید ‴ بخصوص‌داخل‌قنوٺ‌هاتون 《الهےلـَیِّـنْ‌قَـلبےلِـوَلِـیِّ‌أَمـرِڪْ 🍃》 خدایا دلمو‌برای‌امامم‌‌نرم‌کن...|'♥️'|
-:--------‌------□ : : حجاب‌یعنی: ح: حیــ🌸ـــا ج: جــمــال حقیقی☺️⁩ ا: ایمـــــان❤️ ب: بــندگــی🍃 ✾͜͡🧡🍊↜|
ثواب یاد کردن سیدالشهداء(ع)🤩 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 امام صادق(ع) در حدیثی به ثواب یاد حضرت سیدالشهداء(ع) به‌هنگام دیدن و نوشیدن آب اشاره می‌کند.ً یاد امام حسین(ع) به‌بهانه‌های مختلف و گریستن در مصائب آن بزرگوار یکی از راهکارهای بسیار مؤثر در رشد معنوی انسان‌هاست. وقتی از واژه‌هایی مثل آب و عطش سخن به‌میان می‌آید، محبان و شیعیان اهل‌بیت(ع) به‌یاد ماجرای عاشورا و لبان تشنه سید و سالار شهیدان امام حسین(ع) می‌افتند. این موضوع در سیره رفتاری اهل بیت(ع) نیز بسیار نمود داشته است، به‌عنوان مثال، امام سجاد علیه‌السلام سالها پس از شهادت پدر از لب تشنه ایشان یاد می‌کرد و می‌گریست و هرگاه هنگام افطار، غذا می‌آوردند یا نگاهش به آب می‌افتاد، می‌گریست و می‌فرمود: «قتل‌ ابن رسول‌الله جائعاً، قتل ابن رسول‌الله عطشاناً فَلایَزالُ یُکَرِّرُ ذلِکَ ویَبکی حَتّی یُبَلَّ طَعامُهُ مِن دُموعِهِ، ویَمتَزِجَ شَرابُهُ مِنها، فَلَم‌یَزَل کَذلِکَ حَتّی لَحِقَ بِاللّهِ عَزَّوجَلَّ» ایشان این کلمات را مدام تکرار می‌کرد و می‌گریست، تا این که غذایش اشک‌آلود می‌شد و آبش نیز با اشک می‌آمیخت و ایشان همواره چنین بود تا به خدای پیوست (لهوف، ص209). همچنین در روایتی دیگر امام صادق(ع) چنین می‌فرماید: عَنْ دَاوُدَ الرَّقِّیِّ قَالَ کُنْتُ عِنْدَ أَبِی‌عَبْدِاللَّهِ ع إِذَا اسْتَسْقَی الْمَاءَ فَلَمَّا شَرِبَهُ رَأَیْتُهُ قَدِ اسْتَعْبَرَ وَ اغْرَوْرَقَتْ عَیْنَاهُ بِدُمُوعِهِ ثُمَّ قَالَ لِی یَا دَاوُدُ لَعَنَ اللَّهُ قَاتِلَ الْحُسَیْنِ ع فَمَا مِنْ عَبْدٍ شَرِبَ الْمَاءَ فَذَکَرَ الْحُسَیْنَ ع وَ لَعَنَ قَاتِلَهُ إِلَّا کَتَبَ اللَّهُ لَهُ مِائَةَ أَلْفِ حَسَنَةٍ وَ حَطَّ عَنْهُ مِائَةَ أَلْفِ سَیِّئَةٍ وَ رَفَعَ لَهُ مِائَةَ أَلْفِ دَرَجَةٍ وَ کَأَنَّمَا أَعْتَقَ مِائَةَ أَلْفِ نَسَمَةٍ وَ حَشَرَهُ اللَّهُ تَعَالَی یَوْمَ الْقِیَامَةِ ثَلِجَ الْفُؤَادِ. داود رقّی می‌‏گوید: در محضر امام صادق علیه‌السّلام بودم، حضرت آب طلبیدند و زمانی که آب را نوشیدند دیدم در حضرت حالت گریه پیدا شد و دو چشم آن حضرت غرق اشک شد. سپس به من فرمودند: ای داود! خدا قاتل حسین علیه السّلام را لعنت کند؛ بنده‌ای نیست که آب نوشیده و حسین علیه السّلام را یاد کرده و کشنده‌‏اش را لعنت کند مگر آن‌که 🤩خداوند منّان صد هزار حسنه برای او می‌نویسد و صد هزار گناه از او محو کرده و صد هزار درجه، مقامش را بالا برده و گویا صد هزار بنده، آزاد کرده و روز قیامت حق تعالی او را با قلبی آرام و مطمئن محشورش می‌‏کند🤩. (کامل الزیارات، ص 107-106) پس چه خوب است ما نیز به‌عنوان محبان و شیعیان آن حضرت به‌بهانه‌های مختلف و هنگام نوشیدن آب، یاد مولایمان امام حسین(ع) و تشنگی ایشان کنیم که بی‌تردید خدا از این طریق، محبت‌های بسیاری را به ما ارزانی خواهند داشت. ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️
-:--------‌------□ : : حجاب‌یعنی: ح: حیــ🌸ـــا ج: جــمــال حقیقی☺️⁩ ا: ایمـــــان❤️ ب: بــندگــی🍃 ✾͜͡🧡🍊↜|
برای حجاب... بایدبه آسمان نگاه کرد.. برای حجاب و چادرت به کنایه اطرافیانت نگاه نکن.. آسمانی شدن بهاء دارد.. یادت باشد... بهشت رابه بها میدهند نه به بهانه...
•°•°•° ‏قشنگےِ ‎سجــ🧎🏻ــده‌ اینہ کھ ؛ تو گوش‌زمین پچ پچ‌ میڪنی ؛<🌍> ولے توآسمون‌صداتو‌میشنون . . : 『 ♥️』
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
درزمانِ‌غیبٺ؛ به‌کسی‌مُنتظر‌میگویند که‌منتظر‌شهادٺ‌باشد ꧇) -شھیدزین‌الدین‌🌱̂