eitaa logo
"بـہ‌وقت‌عـٰاشقے"
460 دنبال‌کننده
9.8هزار عکس
2.3هزار ویدیو
326 فایل
﴾﷽﴿ اینجـا دل حڪم میفرماید...⚖️ - از ۲۲/خرداد/هزار سیصد۹۹ و مینویسیم❥︎ - پل ارتباطی: https://daigo.ir/secret/3211552716
مشاهده در ایتا
دانلود
- اگہ آدما میتونن ایموجی خنده"😂" بذارن بدونِ اینکہ واقعا بخندن‌ ^^ مطمئن باش میتونن بگن دوسِت دارم بدون اینکہ واقعا دوست داشتہ باشن 💔-! 👊🏻 ؛) .
خدایـا♡^ بـه‌ هارت‌و پورت این بنده‌ات توجـه‌نکن ما بـدونِ تو، دست‌و پا چُـلفتي‌تر از این حرفاییـم! . 🌿.•
دوستش‌ می‌گفت: توی‌ مدتی که عراق‌ بود وقتی‌ می‌خواست‌ به کربلا‌ بره روی‌ صورتش‌ چفیه می‌انداخت و‌ می‌گفت: اگر‌ به نا‌محرم‌ نگاه‌ کنی‌؛‌ راه‌ شهادت‌ بسته میشه..:) 🌿
"بـہ‌وقت‌عـٰاشقے"
🌷 جمعہ به جمعه بادوستاش میرفت کوهنوردی. یہ بارنشـدکه دست خالے برگرده همیـشہ برام گل هاے وحشے زیبا یـابوتہ هــاے طلایی می آورد🌺 معلوم بودکه ازمیان صدتاشاخه وبوته بہ زحمت چیده بود.🙂 بعـدازشهـادتش رفتـم اتاق فرماندهے تاوسایلشوجمع کنم دیدم گوشہ اتاقش یہ بوته خارطلایی گذاشته که تازه بود😞 جریانش راپـرسیدم گفتــند: ازارتفاعات لولان عراق آورده بـود. شــک نداشتم کہ براے مـݧ آورده🙃... 💚😇
🌷 گفتم بزار عروسی کنیم /•💍 و یڪم طعم زندگی ‌و بچشیم/•💗 بعد حرف رفتن بزن/•😔 اما دیدم رفت.../•😭 ‌و بعد یه مدت پیڪرش برگشت/•🌷 وقتی تو معراج شهدا/•💚 صورتش رو نوازش کردم/•😞 دیدم از چشماش اشڪ جاری شد.../•😭 🕊🌷
لبخند بزن در شأن ماه نیست کہ غمگین باشد😌🍊
خیلی‌شنیدم‌این‌حرف‌رو ولی‌باهربارشنیدنش‌تلنگرخوردم گفتم‌بگم‌که:چشمی‌که‌به‌حرام‌عادت‌بکنه ... خیلی‌چیزهاروازدست‌میده ! که‌یکیش 💔'• ؟!..
یه‌‌جورۍ‌‌خوب‌‌‌باش 😌 که‌‌‌وقتۍ‌‌دیدنت‌‌بگن:😍 این‌‌‌زمینـ🌎ـۍ‌‌نیست قطعا‌‌‌شھید‌‌میشهـ
یہ‌کِـش اونقدری کِـش میاد کہ‌بضاعتشہ از یہ جایی بہ بعد دیگہ نمیتونہ نہ‌ کہ‌ نخواد،، دیگہ واقعا نمیتونہ .. زیادی بڪشۍ در میره می‌خوره تو چشم و چالت '! این جریان خیلی از آدماست ، آدم ها رو بیشتر از تحملشون تحت فشار قرار ندید •. ..🚶🏻‍♂
#ڪاربردے برآی پروفـایل😐😂 #در‌جھت‌شوخی😁🖐
🌷 ‍ قبل از آشنایے با محمد جواد به زیارتــ حضرتــ زینب(س) با خانواده ام رفته بودیم💚 روبروے گنبد حضرت زینبــ (س) بودیم و من با بی بی درد و دل میکردم😇 از او خواستم که همسری به من بدهد که به انتخابــ خودش باشد😍 البته آن روزها نمیدانستم که هدیه ای ویژه از طرف بی بی در انتظار من است و آن هم سرباز خود حضرتــ زینب(س)قرار استــ مرد آسمانی و همسفر بهشتی من شود💞😍 از سفر که برگشتیم، محمد جواد به خواستگاری من آمد💐 آن زمانها در یک کارخانه مشغول به کار بود. تنها پسر خانواده بود که روی پای خودش هم ایستاده بود💪🏻 حتی از جوانے و زمانیکه محصل بود، در تابستانهایش کار میڪرد. تمام مخارج ازدواجمان از گل مجلس خواستگارے تا خرج مراسم عروسی همه را خودش داد😮😎☺️ بعد از آن شروع کرد به ساختن همین منزلے که خانه ی من و فرزندانم هست. سر پناهے که ستونهایش را از دست داد...😔 تک تک مصالح و نقشهء منزل و رنگ دیوارها و طرح کاشے ها همه وهمه به سلیقه ی من بود. آخر محمد جواد همیشه میگفت که "تو قرار است در این خانه بمانے نه من"😔😥 آرے همسر من بی تو در این خانه روزها را شبــ میکنم، تنها به شوق دیدار تو در زمان ظهور امام زمان (عج)😍😭💚