eitaa logo
"بـہ‌وقت‌عـٰاشقے"
462 دنبال‌کننده
9.9هزار عکس
2.3هزار ویدیو
326 فایل
﴾﷽﴿ اینجـا دل حڪم میفرماید...⚖️ - از ۲۲/خرداد/هزار سیصد۹۹ و مینویسیم❥︎ - پل ارتباطی: https://daigo.ir/secret/3211552716
مشاهده در ایتا
دانلود
اگــر گنـــاه میکنیم نشانـــه ی آن است که هنــوز عاشـــق خـــ♥ـــدا نشده ایم وگرنــه••• هیــچ عــاشقی روی حــرف معشوقش حرف نمی زنــد.❤️
اگــر گنـــاه میکنیم نشانـــه ی آن است که هنــوز عاشـــق خـــ♥ـــدا نشده ایم وگرنــه••• هیــچ عــاشقی روی حــرف معشوقش حرف نمی زنــد.❤️
『 🌿♥️ 』 ‌‌‌‌ خوشبختی‌یعنـے هردومون، عـٰاشِـقِ‌ 'شَـھـٰادَٺ' باشیـم :))🤞🏿💛 ‌‌‌ 💕🌱 ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
❤️ .دو.مدافــــع❤️ غرق تو افکار خودم بودم کہ متوجہ شدم داره دستشو جلوے صورتم تکوݧ میده صدام میکنہ خانم محمدی؟! بہ خودم اومدم هاااا؟!چییییی؟بلہ؟ یہ لحضہ نگاهموݧ بهم گره خورد انگار همو تازه دیده بودیم چند دیقہ خیره با تعجب بہ هم نگاه میکردیم _چہ چشمایے داشت... _چشماے مشکے با مژه هاے بلند،با تہ ریشی کہ چهرشو جذاب تر کرده بود چرا تا حالا ندیده بودم خوب معلومہ چوݧ تو چشام نگاه نمیکرد سجادے بہ چے خیره شده بود؟!!! فقط خودش میدونست _احساس کردم دوسش دارم،بہ ایـݧ زودی. با صداے آقایے یہ خودموݧ اومدیم آقا؟چیز دیگہ اے میل ندارید؟ از خجالت سرمونو انداختم پاییـن لپام قرمز شده بود دلم میخواست زمیـݧ دهـݧ باز کنہ مـݧ برم توش _سجادے هم دست کمے از مـݧ نداشت مرد خندید و رو بہ سجادے گفت نامزد هستید؟! سجادے اخمے کردو گفت نخیر آقا بفرمایید. هموݧ طور کہ سرموݧ پاییـݧ بود مشغول خوردݧ آب هویج شدیم گوشیم زنگ خورد مریم بود ینے چیکار داشت؟! جواب دادم: _الو سلام -سلااااااام عروس خانم بے معرفت چہ خبر؟! اقا داماد خوبـن؟ کجاے بحثید؟! تاریخ عقد و اینام کہ مشخص شده دیگہ؟! واے حالا مـݧ چے بپوشم خدا بگم چیکارت نکنہ اسماء همہ ے کارات هول هولکیہ.... ماشااالا نفس کم نمیورد. جلوے سجادے نمیتونستم چیزے بگم یہ لبخند نمایشے زدم و گفتم: مریم جاݧ بعدا خودم باهات تماس میگیرم فعلا... إ اسماء وایسا قطع نکن اسما... گوشے و قطع کردم انقد بلند حرف میزد کہ سجادے صداشو شنیده بود و داشت میخندید از خندش خندم گرفت _سوار ماشیـݧ شدیم مونده بودیم کجا باید بریم سجادے دستش و گذاشت روفرموݧ و پووووووفے کرد و گفت: خوب ایندفہ شما بگید کجا بریم؟! بہ نظرم یہ پارکے جایے حرفامونو بزنیم باشہ چشم .. .علـــی.آبادی ادامــه.دارد....
<🖤📓> • • ای که به هنگام درد رحمت جانی مرا ••
•🖤• ‌ دیدَنـش‌حـٰال‌مرا یڪ‌جُـوردیـِگر‌میڪند؛ حـٰال‌یِڪ‌دیوانہ‌رادیِوانـہ‌بہـترمیڪند.!- - 「
هيچ‌ وقت بھ هیچڪس جز خدا کاملـاً نکن.آدمارودوست‌داشتہ‌باش‌امااز تہ دلت بھ خدا اعتمادداشتہ باش🙇🏻‍♂🧡!' + خدا دل‌نازڪ😅است، فقط کافیہ بھ آسمان نگاھ کنیم🌿:)
.1_1165533577.pdf
حجم: 2.33M
✌️عنوان رمان : پسر بسیجی دختر قرتی 👩🏻‍💻نویسنده ‌: آذر دالوند 🎭ژانر : تعداد صفحات : ۲۷۲ خلاصه : امیر علی پسری کاملا مذهبی و پایبند به تمام عقاید مذهبی دریا دختری آزاد و رها و از هر قید و بند مذهبی ... 👇👇 📜@ROoMaNbAz📜
عالم از این خوب‌تر پناھ ندارد..!
عالم از این خوب‌تر پناھ ندارد..!
🔗 عمرم به پای غصه‌ی دنیا حرام شد یک جان خسته مانده که... آن هم حلال تو!
پیش چشم همه ازخویش یلی ساخته ام پیش چشمان تو اما سپر انداخته ام .. [محبوب]