ولی یه جاهایی منظور از احترام به بزرگتر سن آدما نیست یه آدمایی سنن بزرگن اما لایق احترام دیدن و احترام گذاشتن نیستن... همیشه بزرگی به سن نیست گاهی به شعور و شخصیت طرف مقابله...!

گریه کردم تا ز دردم کم شود اما نشد؛ گاه گاهی مرگ میخواهد فقط دردهای ما :)

همه‌ی کتاب ها قشنگه اما تا وقتی نخوای برای امتحان بخونی...

ایام عجیبیه ترسی نداریم، ولی همش ته دلمون آشوبه باکی نداریم، اما نگران کشورمون‌ و مردمش هستیم دلمون اتفاقات سرنوشت ساز میخواد، اما خودمون این وسط کاری‌ از دستمون‌ برنمیاد تو آسمونا‌ درگیریه‌، ولی از سمت خودمون زندگی همچنان جریان داره..

چقد افرادی بودن که نگران محرم سال دیگشون بودن و از بین ما رفتن شاید ماهم نباشیم اما دلخوشیم...

دهه‌ اول‌ هم‌‌ تموم‌ شـد امّـا حسرتِ‌شکستنِ این‌بغـض به‌دلم‌موند..

دوست دارم اینجا حرف بزنم اما حرفی به ذهنم نمیرسه...

هرشب یه فکری میاد سراغم وقتی با فکر کردن بهش خودم نابود شدم فکرم درگیر شد بعد سعی میکنم از ذهنم بیرون کنم اما نمیشه...

اومدن من پیش شما احتمالش صفره، ولی دیدم کسایی رو که محال بود اومدنشون پیش شما، اما شما دعوتشون کردی. چی میشه مارو هم بطلبی و قدم به قدم عاشقات برسیم تو آغوشت؟

امسال که لایق نبودیم اما همین بس که یادم بودن همین برام کافیه که یه لحظه به ذهنشون اومدم...

گفتی فراموشم کنی، فرمان بَرَم، اما چه سود؟ یادت به دل چون ریشه زد، از ریشه نتواند گشود

همش شنیدم که میگن مرگ حقه... اما سخته یه عزیزی ، یه آدمی تا دیروز بوده وجودشو و می‌دونستی هست ، حرف می‌زدی ، میدیدش یهو میبینی نیست ، نمیتونی هم باور کنی هر بار یادت میوفته دیگه نیست میخواد این قلب از جا کنده بشه مرگ واقعا ترسناکه...💔