eitaa logo
°•♡بـہ‌وقت‌عـٰاشقے♡°•
477 دنبال‌کننده
9.8هزار عکس
2.3هزار ویدیو
326 فایل
﴾﷽﴿ اینجـا دل حڪم میفرماید...⚖️ - از ۲۲/خرداد/هزار سیصد۹۹ و مینویسیم❥︎ - پل ارتباطی: https://daigo.ir/secret/3211552716
مشاهده در ایتا
دانلود
↯🙂💖 اگه به گناهے مبتلا شدے، نذار قلبت بهش عادت ڪنه...!🤕 عادت به گناه، اضطراب و ترسِ از گناه رو از قلبت میگیره...!😞🥀 اونوقٺ به جاے لذٺ بردن از خدا، دیگه از گناه لذت میبرے...:)🌿💔••❥︎🌸----------
برسه‌اون‌روز...✨ ڪه‌خستہ‌ازگناهامون جلـو امام‌زمان💚 زانـوبزنیـم سرمونوپایین‌بندازیم وفقط‌یہ‌چیزبشنویم سرتـوبالاڪن من‌خیلی‌وقتـه‌بخشیدمت...💔 ‍‎
[• ⚠️ •] هرگاه مایل به گنـاه بودے این سه نڪته را فراموش مڪن : ⇦الله مےبینـد ⇦ملائڪ مےنویسد ⇦درهرحـال مـرگ مےآید..🌿 ؟💔 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
🙃 °[مادرم فاطمه باشد پدرم شاه نجف؛ هر دو عالم به فدای پدر و مادر من ...ツ]° 🌿
❦̄̄̄̄∵ ͚͚͚̏💖🍃 ͚͚͚̋∵❦̄̄̄̄ °• 😁•° 😊 ازجمله بچه‌هایی بود که وقتی وضو می‌گرفت از شست پا تا فرق سرش را غرق آب می‌کرد 😪ای‌کاش فقط خودش را خیس می‌کرد! چهار نفر این‌طرف و آن‌طرف خودش را هم بی‌نصیب نمی‌گذاشت!😐😬 صدای شالاپ‌شلوپ کردن دست و رو شستنش هم که دیگر نگو نپرس.🙄 برای بچه‌هایی که می‌شناختندش این وضع دیگر عادی بود؛ شاید روی رودربایستی چیزی نمی‌گفتند اما بچه‌های سر و زبان دارتر و وسواسی‌تر و ناآشناتر بعضاً برمی‌گشتند و می‌گفتند:«وضو می‌گیری یا ما را غسل می دی»؟😐😂😂 فرهنگ جبهه، شوخ طبعی‌ها، ج۱، ص۱۳۹
🌼 1_چشم حتما خوشحالیم که تونستیم رضایتتون رو جلب کنیم☺️ 2_خواهش میکنم وظیفمونه☺️ما خیلی خوشحال میشیم راحب کانال انتقاد بکنین😇 3_لطف دارین😍🌼
⚠️ 🦋 ❌نـــگـــو دیـــــــــره❌ ✨همین حرف و ذهنیتت خودش گناه بزرگیه. 👈🏻یعنی همون نا امیدی از رحمت خدا!😔 ❌نگو بقیه چی میگن؟؟🤔 ❌نگو اگه بخوام از این به بعد خوب باشم آبروم میره😒 ❌نگو مردم میگن تادیروز اونطوری بوده حالا مثلا متحول شده!😕 💢اگه میگن هم، بزار هرچی میخوان بگن اصـــلا مهم نیست،اصلا!😊 👈🏽مهم تـویـی🤗 👈بله خودِ خودِ خودِ تو😉 👈🏾این تویی که باید بهترین ها نصیبت بشه😇 👈🏿لیاقت تو اینقدر زیاده که خدا فقط میتونه تورو به چیزهایی که لایقی برسونه وخریدار تو باشه🙂😊 ✅یادت نره که اگه بخوای باگناه آبرو برای خودت بخری،رسوای رسوا میشی(مطمئن باش)😔 💥اما اگه به خودش پناه ببری مطمئن باش بهترین ها نصیبت میشه😁 ✅قضیه حضرت یوسف و زلیخا رو به یادت بیار🤔 🌿به نظرت اگه حضرت یوسف تن به خواسته زلیخا میداد آبروش حفظ میشد یا اینکه فرار کرد آبروش حفظ شد و عزت گرفت؟؟ 🌼نترس! و به خدا اعتماد کن😊 🌸خدای تو و یوسف یکیه🍃
✨﷽✨ 💖 🌸چگونه لبخند امام زمان را بخریم؟ ✨ تهذیب نفس و کسب فضایل اخلاقی ✔️ یکی از عوامل اصلی کسب رضایت امام مهدی(عج) و توفیق دیدار ایشان، تهذیب نفس و آراستن خود به اخلاق نیکو است. 📿 در روایتی از امام صادق(ع) آمده است: " من سره ان یکون من اصحاب القائم، فینتظر ولیعمل بالورع ومحاسن الخلاق..." 💖(هرکس دوست می دارد از یاران حضرت قائم باشد و آن حضرت از او راضی باشد،باید که منتظر باشد و در این حال به پرهیزکاری و اخلاق نیکو رفتار نماید) 🍃 موضوع تهذیب نفس و دوری گزیدن از گناهان و اعمال ناشایست در عصر غیبت از چنان اهمیتی برخوردار است که در توفیق شریفی ک از ناحیه مقدسه،حضرت صاحب الامر(عج) ، به مرحوم (ره) صادر گردیده؛ آن حضرت میفرماید: 💖" تنهاچیزی ک رابطه ما را با قطع نموده و از آنان پوشیده می دارد، همان چیزهای ناخوشایندی است که از شیعیان به ما می رسد و خوشایند ما نیست و از آنها انتظار نمی رود "😔 📚منابع:👇🏻 📗 ۱. ابراهیم شفیعی، در انتظار موعود(ع) در سازمان تبلیغات اسلامی، چاپ اول ۱۳۷۶ 📕 ۲. محمدبن ابراهیم نعمانی، کتاب الغیبة، مکتبة الصدوق‌ ،ص۲۰۰ 📙 ۳. محمد باقر مجلسی، بحار النوار، مکتبة اسلامية، ج۵۳، ص۱۷۷ 💚الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَـــ الْفَـــرَج💚 💚
•|♥|• آدم ها دو دسته اند: 1⃣یا با می میرند 2⃣یا با دفن میشن ⚠️‼️دوست عزیزی که گناه شده برات نقل و نبات🍭 ⚰ خبر نمیکنه 📵شاید فردا نباشی😰 ⚰
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨دختر بسیجی °•| پارت هشتاد و هفتم |•° ماشین توی خیابون اصلی پیچید و دیگه نتونستم ببینمش! *کلافه به قطره هایی که از سِرُم می چکید و خیال تموم شدن نداشتن نگاه کردم که امیر حسین وارد اتاق اورژانس شد و با خنده گوشیش رو نشونم داد و گفت : باز هم آرام بود! این صدمین باره که از وقتی اومدیم زنگ زده و حالت رو پرسیده! من دیگه خسته شدم این دفعه که زنگ زد دیگه خودت باید جوابش رو بد ی! به غر زدنش خندیدم که گوشیش دوباره زنگ خورد و او گوشی رو به طرفم گرفت و گفت : بگیر خودت جوابش رو بده تا ببینه حالت خوبه و دست از سر من برداره! گوشی رو از دستش گرفتم و منتظر نگاهش کردم که با تعجب گفت :چیه چرا اینجوری نگاهم می کنی ؟! _تو نمی خوای بری بیرون یه هوایی بخوری؟! _خیلی پررویی آراد! _میدونم ! امیرحسین با لبخند معنی داری از اتاق خارج شد و من جواب تماس آرام رو دادم و بدون اینکه حرفی بزنم گوشی رو روی گوشم گذاشتم. صداش توی گوشم پیچید که گفت: امیرحسین مگه دستم بهت نرسه من می دونم با تو! خودم می کشمت... گوشی رو رو ی من قطع می کنی؟! خند یدم و گفتم : تو دستت به من برسه من خودم فداییت می شم! ............_ _آرام نمی خوای حرف بزنی؟ _ببخشی فکر نمی کردم تو جواب بدی! _ناراحتی از اینکه من جواب دادم؟! _نه! _پس چرا با شنیدن صدام لحنت عوض شد؟! _آخه انتظار نداشتم تو جواب بدی و یه جورایی شوکه شدم. _پس یعنی الان خوشحالی؟ _حالت چطوره؟ الان بهتری؟ _با شنیدن صدات خوب شدم؟ _من جدی پرسیدم! _من هم جد ی گفتم! دکتر بهم گفت یه خانومی که این روزا شدید دلتنگشم بهم کم محلی می کنه و دوای درد من محبت اون خانومه! _خب پس خداروشکر که خوبی! _می خوای گوشی رو به امیر حسین بدم؟! _نه! لازم نیست من فقط می خواستم حال تو رو بپرسم. _ آرام! بعد مدتها امشب آروم و خوشحالم و تو تنها دلیل این آرامشی! ........._ _آرام تو نمی خوای چیزی بگی؟ _حرف برای گفتن زیاد دارم ولی الان وقت حرف زدن نیست!
✨دختر بسیجی °•| پارت هشتاد و هفتم |•° _باشه! پس من مزاحمت نمیشم و بی صبرانه منتظر رسیدن زمان مناسب برای حرف زدن می مونم. _پس فعلا خداحافظ! _آرام! لطفا دیگه بهم نگو خداحافظ من دوست ندارم تو هیچ وقت ازم خداحافظی کنی! _من هم از خداحافظی خاطره‌ی خوشی ندارم پس فعلا شب بخیر. _شب بخیر آرامم! میلی برا ی قطع کردن تماس نداشتم ولی او زود تر از من تماس رو قطع کرد. بعد مدتی که از قطع تماس گذشت امیرحسین دوباره به اتاق برگشت که گوشیش رو بهش برگردوندم و ازش تشکر کردم و گفتم : می دونست ی که می خواد دعوات کنه و گوشی رو به من دادی؟ نگاهش غمگین و جدی شد و به جای جواب دادن به سوالام گفت : آرام تو ی این مدت خیلی اذیت شد، اون اوایل که نمی دونستیم قضیه از چه قراره و توی تنهایی و ناراحتی رهاش کردیم و سرش غر زدیم به بعد هم که فهمید یم او خواست که تنها باشه و ما دور و برش نباشیم. توی روزهای بدحالیم که مجبور بودم روی ویلچر بشینم آرام همیشه کنارم بود و نذاشت من کمترین احساس ناراحتی و تنهایی بکنم ولی من توی این مدت نتونستم حتی یه لبخند بی جون روی لبش بیارم. می خوام بگم آرام این مدت خیلی تنها بود! آراد! تو دیگه تنهاش نذار و خیلی مراقبش باش. همین الان بهت بگم که آرام دیگه اون دختر سابق نیست او حالا یه دختر زجر کشیده و زخم زبون شنیده است پس ممکنه رفتارش با اون کسی که تو قبلا می شناختی فرق کرده باشه! او بیشتر از هر زمان دیگه ای نیاز به توجه و محبت داره پس اگه می تونی با آرامِ ساکت و آروم و متفاوت با آرام قبل از جدایی تون کنار بیای و دوستش داشته باشی ازش بخواه که برگرده! _من و آرام امتحان سختی رو پس دادیم و من کابوس وحشتناکی رو پشت سر گذاشتم! آرام هر چقدر هم تغییر کرده باشه باز هم برا ی من همون آرامیه که وجودش بهم آرامش میده و نبودش داغونم می کنه! لبخند محوی رو ی لب امیرحسین جاخوش کرد و پایین پام و روی تخت نشست و من فکر کردم چرا انقدر امیرحسین با برادرش تفاوت داره! با نگاه کردن به صورت مردونه اش فکرم رو به زبون آوردم و گفتم : تو و محمدحسین با هم برادرین ولی یه دنیا فاصله بین رفتارتون دیده می شه! واقعا جالبه! _ محمدحسین با تو اینجور سخت گیرانه رفتار می کنه وگرنه با بقیه از منم گرم گیرتره ! _بهش حق می دم که ازم عصبی باشه شاید اگه من هم جای او بودم همین رفتار رو می کردم. ادامه دارد.‌..
پارت هشتاد و هفتم تقدیم نگاه قشنگتون🌿 بزرگواران همانطوری که اول رمان گفته شد این رمان با پایانی خوش تموم میشه☺️🌹 و نویسنده این رمان : به قلم خانم اسماء مومنی هست✍
دوستان پارت های آخر رمانمون هست ان‌شاءالله که لذت برده باشید از این رمان زیبامون انتقادی پیشنهادی در مورد رمان داشتید در خدمتیم🙂🥀 برای رمان بعدی هم نظر بدید که چه زمانی در کانال قرار بگیره🌺🦋
داریم به سمتی میریم که؛ بی حیایی = مُد.. بی آبرویی = کلاس.. دود = تفریح.. رابطه با نامحرم = روشنفکری. گرگ بودن = رمز موفقیت.. بی فرهنگی = فرهنگ.. پشت کردن به ارزشها و اعتقادات = نشانه رشد و نبوغ.. خوردن حق دیگران = زرنگی.. ای اشرف مخلوقات خدا ؛ به کجا چنین شتابان😕
- بسیجیِ،شھید ! همین‌دوواژه‌ساݪ‌هاست ڪہ‌بھ‌دادِانقلاب‌رسیده‌است؛ دراوجِ‌فتنه‌هآوسختی‌هاو... ! و‌بسیجےعشقےدرسینہ‌دارد کھ‌هیچ‌‌قدرتےراتوانِ‌مقابلہ باآن‌نیست‌ عشقِ‌بھ #شھادت 🖤 _هرڪہ‌بسیجی‌تر....پَـــر ‎‌‌
~🕊 سوختن؛ کمال‌ است.. اما آنها که سوختن پروانه در آتش‌شمع را کمال‌عشق می‌دانند ، کجایند که سوختن انسان در آتش‌عشق را به نظاره بنشینند؟ ♥️🕊
سـازمـانِ هـواشنـاسـی اعـلام کـرد هَـوا کِ بـی ∞ توش نَفَس میکِشی هَـوا نیسـت☹️🌧💓
⇜🌈😇 ⇜🍃🍓 ιƒ gσ∂ вяιηgѕ уσυ тσ ιт, нє ωιℓℓ вяιηg уσυ тняσω ιт...!🍉🍭 -اگه‌خدااين‌شرايط‌رۅسرِراهټ‌ گذاشټہ‌خۅدش‌هَم‌ټۅ رۅ ازش‌رَدميڪنہ..!😌🌱
+جورنِمیشہ، بہ‌هیچ‌وجہ‌!😕🌱 -بہ‌خداڪہ‌اعتقاددارۍڪہ؟🙄😀 +اره، اینم‌حرفیہ‌ڪہ‌میزنۍ!😊✨ -پَس‌جورمیشہ :)♥️🌿` --في‌امــآن‌اللهـــ🖐🏻🌙
‍ 🔹4 اصطلاح غلط و نیاز به اصلاح👇🏻 🔆1- خدا بد نده: این کلام اهانت به پروردگار است. زیرا خدای تعالی در قرآن فرموده: «هیچ خوبی به شما نمیرسد مگر از ناحیه خدا و هیچ بدی به شما نمیرسد مگر از ناحیه خود شما(که بخاطر اعمال خودتان است)» 🔆2- عیسی به دین خود، موسی به دین خود: این جمله معنای صحیحی ندارد. زیرا بین پیامبران خدا، کوچکترین اختلافی نبوده و همه آنها مردم را به توحید و یکتاپرستی دعوت میکردند و عقیدۂ یکسانی داشتند. 🔆3- ولش کردی به اَمان خدا: این حرف کفر آمیز است. زیرا اگر کسی مال یا فرزند خود را به امان خدا بسپارد که غمی نیست. بهتر است بجای این کلام گفته شود: "ولش کردی به حال خودش" پس بدبخت شد رفت. 🔆4- انسان جایز الخطاست: این حرف نیز غلط است، زیرا انسان برای خطا کردن جایز نیست. بهتر است بگوییم انسان "ممکن الخطا" ست. یعنی ممکن است خطا کند و بهترین خطا کنندگان، توبه کنندگان هستند.
😔💔 میگَن‌ اِنقَدر که از حاج قاسم میگین یه‌کَم هم از فاطمیه بگین... خُب بسم‌الله... اهالیه فُرودگاهِ بَغداد و مَحل حادثه میگَن خیلی هامون به بوی گوشتِ سوخته تا اینجا اومدیم... اینَم روضه فاطمیه... ✍🏻•| :)🍁
دود بود و آتـش‌ برقِ شمشیر بود و صدای هلهلهه قنفذ از میانشان فریاد زد : رها کن جامه ی علے ع را !! دیگری دستور داد : بزن! آنقدر بزنید ... تا رها کند! ‌روزهای‌بی‌مادری‌نزدیک‌است 💔 •{ }•
🌱🌼 حاج حسین یکتا: دنبال این باشید که یه دوست خوب پیدا کنید که شمارو به خدا برسونه.🙃♥️
•🙃🎈• +نفس عمیقی کشید و گفت: شھادت رهایی انسان از حیات مادی و یک تولد نو است شهادت مانند رهایی پرنده از قفس است..💔📿 🌸
+ یا ایُها‌.الذینَ‌آمَنو..🌿 - جانم..؟! + هروقت ندونستید ڪجا برید بہ سمت من بیایید.. :))) ..‌🌸 خودش‌.داره‌دعوتت‌میکنه‌ چطور‌دلت‌.میادنری..؟! نماز اول وقت🌱 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌