eitaa logo
°•♡بـہ‌وقت‌عـٰاشقے♡°•
477 دنبال‌کننده
9.8هزار عکس
2.3هزار ویدیو
326 فایل
﴾﷽﴿ اینجـا دل حڪم میفرماید...⚖️ - از ۲۲/خرداد/هزار سیصد۹۹ و مینویسیم❥︎ - پل ارتباطی: https://daigo.ir/secret/3211552716
مشاهده در ایتا
دانلود
﴿بِسمِ‌رَبِ‌حَضرتِ‌مادَر🖤﴾ هستین‌محفلمونوشروع‌کنیم‌رفقـ♡ـا..؟!
امشب‌دلم‌رفت‌درخونہ‌ۍ حضرت‌زینب"سلام‌اللہ‌علیہا" _قصہ‌ی‌مادردختری :)💔
چہ‌حالۍمیشیم.. یکۍبہ‌مادرمون‌چپ‌نگاه‌بکنہ!؟💔 چپ‌نگاه‌کردن‌به‌کنار...
۴۰تامردِنامحرمم‌به‌ڪنار..💔 ولی‌‌قصه‌ی‌ (: مگرفراموش‌میشود؟!
فرشتہ‌هاهمه‌گفتند ؛ 💔...(:
رفیق‌خوب‌تصور‌کن..🚶‍♂
یادتہ‌بچہ‌بودی! حوالیِ‌۵_۶سالگی اون‌موقعی‌که‌اگه‌مامانت‌پیشت‌نبود حس‌میکردی‌امنیت‌نداری.. گریہ‌میکردی‌میگفتی↓ –من‌مامانمومیخوام! هرچۍمیشد.. _مامان.. بہ‌هربہانہ‌اۍ! محبت‌میخواستی؛ واسہ‌مامانت‌نازمیکردے.. دلت‌گرم‌بودمادردارے!
رفیق... فکرکن‌اون‌موقع! مامانتو... مامانۍکہ‌باردارَرو.. جلوۍچشمات‌بزنن!
درخونہ‌آتیش‌گرفتہ‌باشہ..🚪🔥 مادرپشتِ‌در!
نامحرمابیان‌توخونہ "💔 مادرزیردر :) اصلامیتونۍفکرکنۍ!؟ تو... این‌اتفاق‌تواون‌سن‌واست‌میوفتاد !؟💔
اصلااینابہ‌کنار... فکرکن.. مادرت‌جلوچشمات‌چادرش‌بسوزه... بزنن..کبودش‌کنن...صورتشونیلی‌کنن.. نتونۍواسش‌گریہ‌کنی! بایدپشتِ‌تابوتش‌جلودهنتوبگیرۍ مباداصداۍگریت‌بلندبشہ(:"💔 مباداکسۍبشنوه‌تشیع‌پیڪࢪمادرتہ "
همسایہ‌هاآرام‌بخوابید :)
اون‌شب‌دیدم تامیخواستی‌روی‌پهلوبازگردے باهرلرزشـ.. ای‌وای ناله‌کردی‌ناله‌کردی💔 وای‌مادرم😭✋🏼
زبان‌حال‌حضرت‌زینبہ‌ها💔
مادر.. دیدم‌که‌بابادورازگل‌روی‌تو بادست‌لرزان💔ـشد سرگرم‌تابوتـ..(:"
آخرین‌خاطرات‌من‌ازتومادر " سیلی‌بودو... آتش‌بودو... درب‌شکستہ! دیدم‌دست‌بہ‌پهلو دارۍخونہ‌روتمیز‌میکنی!💔
مادر.. دیدم‌دست‌بہ‌پهلو خودتوکشون‌کشون‌بردۍتوکوچہ... کمربندباباروگرفتۍنزارۍببرنش "💔
مامان.. فکرکنم‌خواب‌بود! کہ‌یہ‌آقاۍدرشت‌هیکلۍ محکم‌زدبہ‌بازوت :) واقعی‌نبودنہ!؟💔 خیلۍترسیدم‌مامان! خیلۍخوابِ‌بدۍبود! فکرکنم‌داداش‌حسنمم‌ هرشب‌ازاین‌خوابامیبینہ :)😭
خانم‌جان.. یازینب "🍃
شمااگرکوچہ‌ۍخاکۍ وسیلۍمی‌دیدید! اگرمی‌دیدیدمادرچشاش‌تارمیبینہ نمتونہ‌خوب‌راه‌بره.. هۍمیشینہ‌روزمین‌بلندمیشہ :) چہ‌حالۍمیشدید!؟💔
ازاین‌ماتم‌خانہ‌ۍمارادوباره‌غم‌گرفتہ :)
ازمولاعلی‌چخبر💔
وای از غمی که بِشکاند دلِ خیبر شکن را ... 😭💔
اومدگفت :علۍ"علیه‌سلام" میخوای‌فاطمہ‌روببینی.. بروخونہ :)
مولاباعجلہ‌ازرومنبرپایین‌اومدن.. نمیدونم‌باچہ‌حالۍ... راه‌افتادن! فاصلہ‌ي‌مسجدتاخونشون‌ چقدربودمگہ!؟💔 کہ‌مولاچندبارخوردن‌زمین!!!
رفقادورازهرچیزۍ.. حیفم‌میادنگم! داشتم‌اینجارومینوشتم.. یهویہ‌چیزۍمثل‌پتک‌خوردتوسرم..
چیکارکردن‌بااین‌خاندان!؟ اخہ‌یہ‌زمانۍ.. یہ‌جایی.. یہ‌خواهری " ازخیمہ‌هادویدبیرون‌بره‌پیش‌ِبرادر :) زینب‌سلام‌اللہ‌علیہاازخیمہ‌بیرون‌دوید.. هۍمینشست.. هۍبلندمیشد "💔
بہ‌سمت‌گودال‌از‌خیمہ‌دویدم‌من😭✋🏼(:" شمرجلوتربود.. دیررسیدم‌منـ💔 سرتودعوابود آخ‌برادر😭✋🏼
ناله‌زدم‌برادر سرتوروبردنـ.. دیررسیدم‌منـ"💔
شمرواردگودال‌شد :) "💔 یهویہ‌نالہ‌اۍبلندشد.. چہ‌صداۍملکوتۍوآشنایی!!! صداۍمادره‌انگار(: