eitaa logo
°•♡بـہ‌وقت‌عـٰاشقے♡°•
477 دنبال‌کننده
9.8هزار عکس
2.3هزار ویدیو
326 فایل
﴾﷽﴿ اینجـا دل حڪم میفرماید...⚖️ - از ۲۲/خرداد/هزار سیصد۹۹ و مینویسیم❥︎ - پل ارتباطی: https://daigo.ir/secret/3211552716
مشاهده در ایتا
دانلود
13.12M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
~کاش‌بفهمیم‌که‌مدیونیم حقِ‌فرزندان‌شهدا..
•••🥀!' گفت‌تا"پیاده"‌نری‌‌‌کربلا‌ نمیتونی‌در‌ک‌کنی ... گفتم‌چیو ؟! گفت‌ذره‌ای‌از‌شوق‌ِ‌حضرت‌زینبُ‌براۍ زیارتِ‌دوباره‌ی‌برادرش‌‌؏!💔 !
〖✿💔✿〗 صبررا‌معنــٰاومفھومی‌بہ‌نا‌م‌زینب‌ست احترآم‌عشق‌هم‌از‌احترآم‌زینب‌ستــ🌿 '! 🌱
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
❤️ 🖤 💔 اَللَّهم عَجِل وَلیکَ اَلفرج💔 اَللَّهم رزقَنا حَرم💔 و دل شکسته من🔗حرم می خواهد📌
آیا میدانید نوعِ موسیقۍ کہ گوش میدین ٺو زندگیٺون ٺاثییر داره؟!🎧 بیاین مداحۍ گوش بدین کہ زندگیٺون امام حسینۍ بشہ
🌱🧡 _____________________ طوفانِ سکوتیم و خموشیم همه فرمانبرِ امرِ تو به گوشیم همه یک تار ز موی رهبر فرزانه بر کلِ جهان نمی‌فروشیم همه
『❁』 آرےزینب! مگوکہ‌‌در‌آن‌جابرشماچہ‌‌رفت مگوکہ‌‌دشمنان‌تان‌چہ‌‌کردند ودوستان‌تان‌چہ‌کردند؟ آرےاۍپیامبرانقلاب‌حسین! مامۍدانیم‌ماهمہ‌‌راشنیده‌ایم توپیام‌کربلاراپیام‌شھیدان‌را‌ بہ‌‌درستۍگذارده‌اے اما بگواےخواهربگوکہ‌‌ماچہ‌کنیم🖇✨!؟ -استادشریعتے 🖤
🌻 •|گاهی باید مثل حضرت یوسف؏✨ به سمت درهای بسـ🔒ـته حرکت کنیم🚶♂... اونوقته که می‌بینیم👀 خــــــدا❣چجوری، برامون درها رو بـــازمیکنه!|•
امام خمینے (ره): سعے ڪنید تا جوان هستید خصلت بد در شما ریشہ ندواند
🖇 ــــــــــ چراوقتۍحالمون‌بده... شروع‌میڪنیم‌ بہ‌گذاشتن‌پروفایل‌واستورےهاۍدپ ؟! چراباخالقمون‌حرف‌نمیزنیم ؟! بیایم‌وقتےکہ حالمون‌خوب‌نبودباخدامون‌حرف‌بزنیم ... دورکعت‌نمازبخونیم حتےشده‌یک‌صفحہ‌قرآن.. بخداآروم‌میشیم:)♥️
مراقب زبانت باش زبان وزنش کم و گناهش بیشمار است چه بسا دل ها که شکست! آبروها که ریخت! و زندگی ها که تباه شد...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨ قسمت 📗 یه روز دلمو زدم به دریا و بعد کلاسم رفتم سمت دفتر آقا سید.🚶‍♀ تق تق🚪 ــ بله... بفرمایید ــ سلام آقا سید✨ تا گفتم آقاسید یه برقی تو چشماش دیدم و اینکه سرشو پایین انداخت و گفت : 🗣 ــ سلام خواهر...بله؟! کاری داشتید؟! و بلند شد و به سمت در رفت و دررو باز گذاشت😐انگار جن دیده 😑 نمیدونم چرا ولی حس میکردم از من بدش میاد.😒همش تا منو میدید سرشو پایین مینداخت... تا میرفتم تو اتاق اون بیرون میرفت و از این کارها. ــ کار خاصی که نه...😊 میخواستم بپرسم چجوری عضو بشم ــ شما باید تشریف ببرید پیش زهرا خانم ایشون راهنماییتون میکنن. ــ چشممممم... ممنونم 😐😬 دلم میخواست بیشتر تو اتاق بمونم ولی حس میکردم که باید برم و جام اونجا نیست...✨از اتاق سید که بیرون اومدم دوستم مینا رو دیدم ــ سلام😒 ــ سلام... اینجا چیکار میکردی؟! یه پا بسیجی شدیا... از پایگاه مایگاه بیرون میای😄 ــ سربه‌سرم نزار مینا حالم‌خوب‌نیست😕ــ چرا؟! چی شده مگه؟!😯 ــ هیچی بابا...ولش.... ولی شاید بتونی کمکم کنی و بعدا بهت بگم... خوب دیگه چه خبر؟! ــ هیچی... همه چیز اوکیه ولی ریحانه😕 ــ چی؟!😯 ــ خواهر احسان اومده بود و ازم خواست باهات حرف بزنم😊 ــ ای بابا...اینا چرا دست بردار نیستن... مگه نگفته بودی بهشون؟!😡 ــ چرا گفتم... ولی ریحان چرا باهاش حرف نمیزنی؟؟😕 ــ چون نمیخوامش... اصلا فک کن دلم با یکی دیگست😐 ــ اِاااا...مبارکه... نگفته بودی کلک... کی هست حالا این آقای‌خوشبخت؟!😉 ــ گفتم فک کن نگفتم که حتما هست😑 در حال حرف زدن بودیم که آقا سید از دفتر بیرون اومد و سریع از جلوی ما رد شد و رفت و من چند دقیقه فقط به اون زل زدم و خشکم زد.🙄 این همه پسر خوشتیپ تو حیاط دانشگاه بود ولی من فقط اونو میدیدم🙈 ــ ریحانه؟! چی شد؟!😯 ــ ها ؟!؟... هیچی هیچی!😞 ــ اما وقتی این پسره رو دیدی... ببینم نکنه عاشق این ریشوعه شدی؟!😳 ــ هااا؟!... نه 😕 ــ ریحانه خر نشیا😯اینا عشق و عاشقی حالیشون نیس که😡فقط زن میخوان که به قول خودشون به گناه نیوفتن😑اصلا معلوم نیست تو مشهد چی به خوردت دادن اینطوری دیوونت کردن😒 ــ چی میگی اصلا تو... این حرفها نیست... به کسی هم چیزی نگو😒 ــ خدا شفات بده دختر😐 ــ تو توی اولویت تری😒 ــ ریحانه ازدواج شوخی نیستا😯 ــ میناااا... میشه بری و تنهام بزاری؟!😐 ــ نمیدونم تو فکرت چیه ولی عاقل باش و لگد به بختت نزن😑 ــ بروووو😡👈 مینا رفت و من موندم و کلی افکار پیچیده تو سرم... نمیدونستم از کجا باید شروع کنم😕 ادامه دارد... 📚 نویسنده : سیدمهدی‌بنی‌هاشمی ⚠️ و
✨ قسمت 📗 رفتم سمت دفتر بسیج خواهران و دیدم بیرون پایگاه زهرا داره یه سری پرونده به آقاسید میده و باهم حرف هم میزنن. ✨ اصلا وقتی زهرا رو میدیدم سرم سوت میکشید😔 دلم میخواست خفش کنم😠 وارد دفتر بسیج شدم و دیدم سمانه نشسته رو صندلی ــ سلام سمی😒 ــ اِااا...سلام ریحان باغ خودم... چه عجب یاد فقیر فقرا کردی خانوم😊 ــ ممنون... راستیتش اومدم عضو بسیج بشم😕... چیا میخواد؟! ــ اول خلوص نیت 😂 ــ مزه نریز دختر... بگو کلی کار دارم😐 ــ واااا...چه عصبانی خوب پس اولیو نداری ...😁 ــ اولی چیه؟!🙁 ــ خلوص نیت دیگه 😄👌 ــ میزنمت ها😐 ــ خب بابا...باشه... تو فتوکپی شناسنامه و کارت ملی و کارت دانشجوییتو بیار بقیه با من☺️ خلاصه عضو بسیج شدم 👌 و یه مدتی تو برنامه‌ها شرکت کردم ولی خانوادم خبر نداشتن بسیجی شدم چون همیشه مخالف این چیزها بودن...🙄 یه روز سمانه صدام زد و بهم گفت : ــ ریحانه؟! ــ بله؟! ــ دختره بود مسئول انسانی!!☺ ــ آها خب😯 ــ اون داره فارغ التحصیل میشه. میگم تو میتونی بیای جاشا😕 وقتی اینو گفت یه امیدی تو دلم روشن شد برای نزدیک شدن به آقا سید و بیشتر دیدنش و گفتم : ــ کارش سخت نیست؟!😯 ــ چرا ولی من بیشتر کارها رو انجام میدم و توهم کنارم باش😊....ولی!!😕 ــ ولی چی؟!😟 ــ باید با چادر بیای تو پایگاه و چادری بشی😐 وقتی گفت دلم هری ریخت...😢 و گفتم تو که میدونی دوست دارم چادری بشم ولی خانوادمو چجوری راضی کنم؟! ــ کار نداره که... بگو انتخابته و اونا هم احتمالا برا انتخابت احترام قائل میشن😌 ــ دلت خوشه ها😑 میگم کاملا مخالفن با این چیزا😯 ــ دیگه باید از فن‌های دخترونت استفاده کنی دیگه😉 توی مسیر خونه با سمانه به یه چادر فروشی رفتیم و یه چادر خریدم...👌 و رفتم خونه و دنبال یه موقعیت بودم تا موضوع رو به مامان و بابام بگم... ــ مامان؟ ــ جانم؟! ــ من تو گرفتن تصمیمات زندگیم اختیار دارم یا نه؟!😐 ــ اره که داری ولی ما هم خیر و صلاحتو میخوایم و باید باهامون مشورت کنی😊 بابا : چی شده دخترم قضیه چیه؟! ــ هیچی... چیز مهمی نیست😕✨ مامان : چرا دیگه حتما چیزی هست که پرسیدی... با ما راحت باش عزیزم ــ نه فقط میخوام تو انتخاب پوششم اختیار داشته باشم😊 بابا : هییییی دخترم... ولی اینجا ایرانه و مجبوری به حجاب اجباری... بزار درست تموم بشه میفرستمت اونور هر جور خواستی بگرد😉 ادامه دارد... 📚 نویسنده : سیدمهدی‌بنی‌هاشمی ⚠️ و
✨ قسمت 📗 بابا: هییی دخترم... ولی اینجا ایرانه و مجبوری به حجاب اجباری... بزار درست تموم بشه میفرستمت اونور هر جور خواستی بگرد...😉 ــ نه پدر جان...منظور این نبود😐 مامان : پس چی؟!😯 ــ نمیدونم چه جوری بگم... راستش...راستش میخوام چادر بزارم😊 پدر : چی گفتی؟! درست شنیدم؟! چادر؟!😨😳 مامان : این چه حرفیه دخترم... تو الان باید فکر درس و تحصیلت باشی نه این چیزها😑😟 بابا : معلوم نیست باز تو اون دانشگاه چی به خردشون دادن که مخشو پوچ کردن.😠 ــ هیچی به خدا... من خودم تصمیم گرفتم😞 بابا : میخوای با آبروی چند ساله‌ی من بازی کنی؟!؟ همین مونده از فردا بگن تنها دختر تهرانی چادری شده😠 ــ مامان : اصلا حرفشم نزن دخترم...دختر خاله هات چی میگن...😐 ــ مگه من برا اونا زندگی میکنم؟!😒 ــ میگم حرفشو نزن😡 با خودم گفتم اینجور که معلومه اینا کلا مخالف هستن و دیگه چیزی نگفتم😕 نمیدونستم چیکار کنم. کاملا گیج شده بودم و ناراحت😔 از یه طرف نمیتونستم تو روی پدر و مادر وایسم از یه طرف نمیخواستم حالا که میتونم به آقا سید نزدیک بشم این فرصتو از دست بدم😞 ولی‌ آخه خانوادم رو نمیتونم راضی‌کنم😞یهو یه فکری به ذهنم زد. اصلا به بهانه همین میرم با آقا سید حرف میزنم☺شاید اجازه بده بدون چادر برم پایگاه... بالاخره فرمانده هست دیگه😊 فردا که رفتم دانشگاه مستقیم رفتم سمت دفتر آقا سید : تق تق🚪 ــ بله بفرمایید ــ سلام ــ سلام...خواهرم شرمنده ولی اینجا دفتر برادرانه.. گفته بودم که اگه کاری دارید با زهرا خانم هماهنگ کنید.👌 ــ نه آخه با خودتون کار دارم ــ با من؟!؟ چه کاری؟!😨 ــ راستیتش به من پیشنهاد شده که مسئول انسانی خواهران بشم ولی یه مشکلی دارم😕 ــ چه خوب. چه مشکلی؟!😯 ــ اینکه😕اینکه خانوادم اجازه نمیدن چادری بشم😔میشه اجازه بدین بدون چادر بیام پایگاه؟! ــ راستیتش دست من نیست ولی یه سوال؟! شما فقط به خاطر پایگاه اومدن و این مسولیت میخواستین چادر بزارین؟!😕 ــ اره دیگه 😐 ــ خواهرم! چادر خیلی حرمت داره‌ها خیلی... چادر لباس فرم نیست که خواهر... بلکه لباس مادر ماست...🌸 میدونید چه قدر خون برای همین چادر ریخته شده؟؟ چند تا جوون پرپر شدن؟!چادر گذاشتن عشق میخواد نه اجازه😊 ولی همینکه شما تا اینجا تصمیم به گذاشتنش گرفتین خیلی خوبه ولی به نظرم هنوز دلتون کامل باهاش نیست.👌 من قول میدم اون مسئولیت روبه کسی ندن و شما هم قول بدین و پوششتون رو با مطالعه و اطمینان قلبی انتخاب کنین نه به خاطر حرف مردم.✋ ادامه دارد... 📚 نویسنده : سیدمهدی‌بنی‌هاشمی ⚠️ و
سه پارت رمان امروزمون تقدیمتون🦋🌺 ببخشید بخاطر تأخیر
⚠️ استخرها زلال اند؛ چرا؟ چون هوای دریچه های اطراف خود را دارند؛ و از آنچه دارند سر ریز می کنند. 🔸می خواهی زلال باشی ؟ بخشنده باش!
رفیقـ:) یه دقیقه گوش کن… صدامۅدارے؟! شہــدا←جونشونــو دادن→ تا تو راهشــون و ادامـہ بدے... اونا↓ نیازےِ بہ رفافـت با تۅندارن! اما اگہ باهاشون رفاقت کنےبراټ کم نمیزارن… دخټـرخانومـ محجبــہ↓ حواسٺ باشـہ اگہ چادر سر میکنے معنیش این نمیشہ کہ شما کاملے!!!! چادر بدون «حیا»فایده نداره❌ اقا پسربسیجے↓ حواست باشہ اگہ میرےمزارشہدا...اگہ میری توی بسیج...اگہ میری گردان... معنیش این نیست کہ شما کاملے! اینا هیچکدومـش بدۅن پوشاݩدن چشـم هات از نامحرمـ فایده نداره❌ خلاصہ کہ↓ دختر خانوم و اقا پسر مذهبے حۅاستون باشہ |مذهبے| با|مذهبےنما| فرق دارهـ...:) حواستون باشہ کہ دنیا ارزش شکستن دݪ امام زمونمون و نداره:)💔 حواستوݩ باشہ کہ پروفایل شهادٺ و حرف زدنش با مثل شهدا زندگی کردن خیلے فرق دارهـ…:)! 🥀 🥀
فاطمہ‌گفت↯ عمہ‌من‌میدونم‌بابامصطفام‌شھیدشدھ(: بارآخرۍ‌ڪہ‌اومدتہران من‌روباخودش‌بردبھشت‌زهرا سرمزارشھدا بھم‌گفت↯ فاطمہ..! یادت‌باشہ‌شهداهمیشه‌زندَن ! وقتےکه‌چشمات‌روببندۍ‌میتونی اوناروببینےوباهاشون‌حرف‌بزنی🥀
کانال توسط ایتا حذف شد هان ترسیدی😂 گفتی کانال به باد رفت🤤 بفرس تو همه کانالایی که ادمینی تا مدیر زهرش بریزه😌😅😹 😂😂😂دلم نیومد نزارم دیوونم خدتونین😐💔😂
[💔🥀] با رنجِ اسارت و غمِ تنهایی بانویِ دلیرِ روزِ عاشورایی با این همه غُصِّه و مصیبت امّا چیزے تو ندیده اے به جز زیبایے شهادت حضرت زینب ‌(سلام الله علیها) تسلیت باد. 🥀
خدایا شما مگه مهربون نیستی؟ _هستم مگه بخشنده نیستی؟ _هستم پس چرا جهنم رو ساختی؟😕 _من نساختم. پس کی ساخته😳 _خودتون.با اعمالتون.هم می تونین جهنم بسازین.هم بهشت. ‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
میدونے چــرا ؛ امام زمـان ظهور نمیڪنہ ❓ 🌺یڪ ڪـلام : چون من و تو جامعہ امام زمانے نساختیم امام زمان در جامعه اے ڪہ حرمت ندارد ، نـــــباید بـــــیاید ... چون اگر بیاید ، مانند پدرانش ڪشتہ خواهد شد ؛ 👌هیچ کارے نمیخواد بڪنے ؛ فقط خودت رو درست ڪن ... دو ڪلمہ«گـــــناه نڪـــــن»
🍃🌹 میدونید چرا امام و مولامون نمیاد؟! چون بعضی ها دلشو میشکنن میدونی چرا شهدا از زن و بچه شون گذاشتن رفتن شهید شدن؟ برا دفاع از ناموس جونشون را گذاشتن کف دستشون که الان بچشون یتیم شده برا این رفتن که زن های سرزمینشون روسریشون یکم نره عقب بخاطر این رفتن که مردهای سرزمین غیرت داشته باشن که کسی نتونه نگاه چپ کنه به زن های سرزمین که مثل ناموس خودشونن بازم بگم؟ یـاعـلـی‌مـدد
👈همه ی جهان حجاب دارد: 🌏کره زمین دارای پوشش است... 🍒میوه های تر وتازه دارای پوشش اند... شمشیر نیز داخل غلافش حفظ میشود... 🖌قلم بدون پوشش جوهرش خشک میشود و فایده اش از بین میرود. 🍎سیب هم اگر پوسته اش گرفته شود و رها شود فاسد میشود... و...... 🚗 در تعجبم از مردی که ماشینش را از ترس خط و خش افتادن چادر می پوشاند؛ اما ❌دختر یا همسر و یا خواهر خود را بدون پوشش رها میکند!! 🧕بانو! 🌹این چادر تا برسد بدست تو هم از کوچه های مدینه گذشته هم از کربلا هم از بازار شام...! 🌹چادرت را در آغوش بگیر ، و بگو برایت روضه بخواند... 🍃همه را از نزدیک دیده است.. 🧕