eitaa logo
°•♡بـہ‌وقت‌عـٰاشقے♡°•
477 دنبال‌کننده
9.8هزار عکس
2.3هزار ویدیو
326 فایل
﴾﷽﴿ اینجـا دل حڪم میفرماید...⚖️ - از ۲۲/خرداد/هزار سیصد۹۹ و مینویسیم❥︎ - پل ارتباطی: https://daigo.ir/secret/3211552716
مشاهده در ایتا
دانلود
✨دختر بسیجی °•|پارت دوازدهم|•° صورتش رو حتی از توی آینه هم نمی تونستم ببیننم و فقط صداش رو می شنیدم که با صدای آرومی به مخاطبش گفت:سالم مامان! من توی راهم تا یه ربع دیگه می رسم. ............_ _نه! نگران نباش رئیسم منو می رسونه. ............_ _مامان جان چه حرفیه می زنی ؟ مطمعن باش اگه بهش اعتماد نداشتم سوار ماشینش نمی شدم. ......_ _باشه! میام خونه باهم حرف می زنیم فعال خداحافظ. تماسش رو قطع کرد و رو به من گفت:می دونین مامانم فردا می خواد بیاد شرکت و شما رو به خاطر ای نکه منو تا شب نگه داشتین دعوا کنه؟ آینه رو برای اینکه بتونم چهرهاش رو ببینم روش تنظیم کردم و با نگاه کردن به چهره ی خندانش گفتم: یعنی تو از من به مادرت شکا یت کردی؟ _نه! _پس چی؟ _خودش وقتی دید کارم طول کشیده تا ته ماجرا رو خوند. _پس برای فردا خودم رو آماده کنم؟! جوابی نداد و از شیشه ی کناریش به بیرون خیره شد و من دیگه حرفی نزدم. با تصور اینکه مامانش به شرکت بیاد و من رو دعوا کنه لبخند رو ی لبم اومد و در سکوت به رانندگیم ادامه دادم. جلوی در خونه شون ماشین رو پارک کردم و منتظر موندم تا پیاده بشه. قبل پیاده شدنش بهم نگاه کرد و گفت:با اینکه رسوندن من در برابر بیهوده نگه داشتنم تو ی شرکت خیلی ناچیزه ولی بازم ممنون که من رو رسوندین. به طرفش برگشتم و با ابروهای بالا پریده گفتم:خیلی پررو یی! در مقابل نگاه متعجب و حرصی من با گفتن شب بخیر از ماشین پیاده شد و به سمت خونه شون رفت. نگاهم رو از دختر چادری ای که این چند روزه حسابی حرصم رو در آورده بود گرفتم و به سرعت به سمت خونه روندم. اون روزا بدون هدف زندگی م ی کردم و هر روزم تکرار روز قبلش بود. تنها تفریحم دورهمیایی بود که هر چند وقت یکبار برگزار می شد و جد یدا هم اذیت کردن آرام به سرگرمی هام اضافه شده بود. هر وقت می دیدمش دلم می خواست سر به سرش بزارم و بر خالف روزای اولی که دیده بودمش، نیش و کنایه هاش رو به جای اینکه عصبیم کنه دوست داشتم و شبا هم تا صبح خوابش رو می دیدم که توی بیابون وایستاده و باد چادرش رو تو ی هوا تکون می ده. *صبح پنجشنبه خسته تر از هر روز دیگه ای باز هم صبحانه نخورده از خونه بیرون زدم. یعنی صبحانه ای در کار نبود که بخوام بخورم، مامان هر روز ساعت ۷ برای آوا و بابا صبحانه آماده می کرد و من که ساعت ۹ بیدار می شدم خبری از صبحانه نبود و مامان می گفت این تنبیه آدم تنبله که تا دیر وقت می خوابه! و من هم حق هیچ اعتراضی نداشتم. با ورودم به شرکت، آقای اکبر ی جلوم سبز شد و در باره ی مشکلی که احتمال می داد توی لیست انبار وجود داره حرف زد. که ازش خواستم به کارخونه بره و شخصا بررسی کنه ببینه ایراد از کجاست. بعد اینکه حرفم با اکبر ی تموم شد خیلی سریع به اتاقم رفتم و ناخواسته پشت کامپیوتر نشستم.عجیب بود که من نمی خواستم آرام تو ی شرکت کار کنه ولی به محض رسیدنم به اتاقم کامپیوتر رو فقط برای دیدن او روشن می کردم.
همراهمون باشید فردا با پارت سیزدهم بر میگردیم😉
💔 💫 _با آن‌همه‌بُحران، چگونه‌زنده‌مانده‌اید🌪؟ +به‌انتظار‌حضرتِ‌یاس‌عزیز؏؛ سبزمیمانیم‌و‌میروییم♥️🌱 . . ! - باز آ :) ... ─┅═ঊঈ🖤ঊঈ═┅─ @emam_hasani_ha ─┅═ঊঈ🖤ঊঈ═┅─
shor 4_3.mp3
1.38M
مداحی شور🌹🌪🌪🌪🌪🌪🌪 ◉━━━━━━───────     ↻ㅤ  ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ 🌹کربلایی سید محمد حسن موسوی🌹 پیشنهاد دانلود ادمین🌹🌹🌪🎧🎧📍📌 ─┅═ঊঈ🖤ঊঈ═┅─ @emam_hasani_ha ─┅═ঊঈ🖤ঊঈ═┅─
✨🏴. . . . . . 🧡✋🏻 ڪل صباځـ أتنفسـ بحبـ حســيـטּ... هر صُبح بہ عشــقِ❥•° حســیـטּ نَفس میڪشمـ🌷🌙 ♥️ . . . 🖤 ─┅═ঊঈ🖤ঊঈ═┅─ @emam_hasani_ha ─┅═ঊঈ🖤ঊঈ═┅─
رفیق🙃 می گن روز قیامت وقتی که نامه اعمالت می یاد دستت✉️ اونایی که نگاه حرام داشتن با خودشون میگن ای کاش کور بودم😫
✦° ‌💎•• 👤•|شهیدابراهیم‌هادی‌مۍگفت↯ ♥️•° یادگارِ حضرت زهرا‹سلام‌الله‌علیها›است،🌱 ایمان✨یک زݩ وقتی کامل می‌شود که حجاب🧕🏻را کامل رعایت کند ... ❀.. ─┅═ঊঈ🖤ঊঈ═┅─ @emam_hasani_ha ─┅═ঊঈ🖤ঊঈ═┅─
✧• 【می‌گفت↯ فرمانده کسیه که توی خط‌مقدم💥برادر بزرگتره😊 و در سایر مواقع کمترین وکوچکترین برادرِ بچه رزمنده‌هاست👌🏻..】 🌱 ─┅═ঊঈ🖤ঊঈ═┅─ @emam_hasani_ha ─┅═ঊঈ🖤ঊঈ═┅─
من همانم که شروعش کردی نکند دل بکنی دل ندهی بی سر و سامان بشوم ! 💔 ─┅═ঊঈ🖤ঊঈ═┅─ @emam_hasani_ha ─┅═ঊঈ🖤ঊঈ═┅─
"🌸🍃" مۍ‌گفت:🌱 وقتے‌اونۍ‌که‌دوستش‌دارۍ به‌حرفت‌گوش‌نده‌خیلے‌ناراحت‌میشۍ💔 ± راستۍ‌خدا‌ما‌رو‌خیلۍ‌دوست‌داره‌رفقا..!! ← بۍ‌معرفت‌نباشیم‌.....🙂🤞🏻 ─┅═ঊঈ🖤ঊঈ═┅─ @emam_hasani_ha ─┅═ঊঈ🖤ঊঈ═┅─
‏غمِ‌اربعین‌کربلانرفتن‌انقدر زیادهست‌که‌جاداره دوماه‌دیگه‌این‌پیرهن‌مشکی‌رو ازتنمون‌درنیاریم..(:💔 🤲🏼 ─┅═ঊঈ🖤ঊঈ═┅─ @emam_hasani_ha ─┅═ঊঈ🖤ঊঈ═┅─
-『حالمان‌خوب، فقط‌طاقتمان‌طاق‌شده . . ؛!』-
-〖دلخوش‌بہ‌همینیم‌، ڪہ‌یڪ‌ذࢪه‌شباهت باڪودڪ‌جامانده‌ ازقافلہ‌داࢪیم . . ؛!🌱•'`〗_
-『بااُمیدآینده‌ࢪوببین، نہ‌باحسࢪت‌گذشتہ‌ࢪو . . ؛!
-〖اࢪبعین‌‌ڪࢪب‌وبلا، حال‌وهوایےداࢪد . . ؛!〗_🌿
-『دامن‌مڪش‌ازدست گدایانِ‌دࢪت ! بےلطف‌شما بگو‌گداپس‌چھ‌ڪند . . ؛؟🌱'°』_
-〖اࢪباب‌شدےࢪوبہ‌هࢪڪَس‌نزنم بنده‌نڪندٺُ‌ࢪاصداپس‌چھ‌ڪند . . ؛؟〗_
-『هࢪتپش‌این‌دلِ‌من، ذڪࢪونوایےداࢪد . . ؛!』-
-『دࢪطلبت، ࢪفت‌بہ‌هࢪجادلم . . ؛!🌱'°』-
-『من‌خودبھ‌چشمِ‌خویشتن، دیدم‌ڪہ‌جانم‌مےࢪود . . ؛!🌱'°』-
﴾💙‌͜͡🦋﴿•° 《تو‌دعاکن‌بدامتحاݩ‌ندهم...🌱 کربلاراندیدھ‌جان‌ندهم. من‌که‌عمرےبه‌روضه‌بی‌صبرم~ شب‌اوݪ‌بیاسرقبرم♥️》 〰〰〰〰〰〰〰〰〰 🌸🍃•°↷‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌j๑ïท↯ 〖@banoye_eshgh●•〗
♥️͜͡💬❝ ؟🙄 ---------------------🌿•° میدونےچیھ؟! اگھ‌الاטּتابع‌رهبرت‌نباشے نمیتونےبعدکہ‌آقاموטּظهورڪرد سربازخالصـش‌باشے...ヅ +مواظب‌باش‌رفیق!!!🌱 ----•✿•♥️•✿•----
بغض.mp3
3.33M
⇆◁❚❚▷●° ﴿میدونم‌پاتوق‌هرچی‌دݪ‌شکسته‌است حــــࢪمہ....🌱 هرکی‌از،غربت‌این‌زمونه‌خستہ‌است‌ حــــࢪمہ🌿•❥﴾ ♥️
••|🌸🌿|•• فراموشےوغفلت‌از ، بسیارظلمت‌آوراسٺ... یادآن‌حضرت‌نبایداختصـــاص به و داشته‌باشدوبس...!! •●| |●• ______________ •••❥• ─┅═ঊঈ🖤ঊঈ═┅─ @emam_hasani_ha ─┅═ঊঈ🖤ঊঈ═┅─
~••❁••~ 🌱 چہ‌زیباگفت: بھ‌راه‌بياييم تـا ازراه‌بيـايد:) اللھم‌عجل‌‌لولیک‌الفرج ─┅═ঊঈ🖤ঊঈ═┅─ @emam_hasani_ha ─┅═ঊঈ🖤ঊঈ═┅─
•|🌙🌸🌱|• 🌸🍃 شهادٺ‌فقط‌درخون غلطیدن‌نیسٺ! شهادٺ‌هنگامےرخ‌مےدهد ڪهـ وتڪھ پراڪنےدیگران‌بگیرد.😔 و ڪهـ از ‌دلٺ‌جارےمےشود...😔 وآن‌هنگام‌ڪهـ مردان‌بهـ دنبال راهےبراے ٺواینجاهر‌روزشهیدمےشوے شهیدهـ ےحجاب ...!😌 اللهم عجل الولیک الفرج🎗 ┄═❈๑๑🕊๑๑❈═┄ ─┅═ঊঈ🖤ঊঈ═┅─ @emam_hasani_ha ─┅═ঊঈ🖤ঊঈ═┅─