eitaa logo
"بـہ‌وقت‌عـٰاشقے"
457 دنبال‌کننده
9.9هزار عکس
2.3هزار ویدیو
326 فایل
﴾﷽﴿ اینجـا دل حڪم میفرماید...⚖️ - از ۲۲/خرداد/هزار سیصد۹۹ و مینویسیم❥︎ - پل ارتباطی: https://daigo.ir/secret/3211552716
مشاهده در ایتا
دانلود
بهترین جوابها بهترین جواب بدگویی:سکوت بهترین جواب خشم :صبر بهترین جواب درد:تحمل بهترین جواب تنهایی:تلاش بهترین جواب سختی:توکل بهترین جواب خوبی:تشکر بهترین جواب زندگی:قناعت بهترین جواب شکست:امیدواری.... برای جبران اشتباهات، به دوستانت همانقدر زمان بده که برای خودت فرصت قائل میشی
⸀🔥🍬• 💥 ای‌انسان؛ یادت‌باشد؛💫 اگروارد دوزخ‌شدۍ🌋، از‹تلخے عذاب›🔥 به 🚫 این‌هـمان...👇🏻 " گناهی" است‌ڪه‌دردنیا ازآن لذت‌میبردی..!!‼️🍃 ..🌸
‍ ‍ ‍ 🖤(: ● مستقیم! 🚕 وقتی نشستم گفتم: ببخشید عزیز، میشه ضبطو خاموش کنی؟؟؟؟ ○ گفت: حاجی اینا مجازه؛ چیز بدی هم نمیخونه.....😕 ● میدونم .....ولی عزادارم! ○ "شرمنده" 😟 و ضبط رو خاموش کرد. ○تسلیت میگم اقوام نزدیکتون بوده؟؟؟؟ ● بله .... ○ واقعا تسلیت میگم. خیلی سخته....منم تو بیست و پنج سالگی مادرم مریض بود و زجر میکشید. بنده ی خدا راحت شد. 😔 ● خدا رحمتش کنه ○ خدا مادر شمارم بیامرزه... بعد پرسید ○ مادر شما هم مریض بودن؟ ● نه.مجروح بود.... ○ مجروح جنگی؟؟ شیمیایی بود؟؟😳 ● نه ... یه عده اراذل و اوباش ریختن سرش و تا میخورد زدنش. ○ جدأ؟😳😳شمام هیچکاری نکردی؟ ● ما نبودیم وگرنه میدونستم چیکار کنیم..... ○ خدا لعنتشون کنه... یعنی اینقد ضربات شدید بوده؟؟؟ 😳 ● آره... مادرم بستری شد و بعد از دنیا رفت.... 😭 ○ حاجی ببخشیدا...عجب بی‌ناموسایی بودن! من خودم هر غلطی میکنم؛ گاهیم عرق میخورم ولی پای که وسط باشه نمیتونم آروم بشینم ....😡 بغضم گرفت ...تو دلم گفتم کاش چندتا جوون عرق‌خور مثل تو بودن اون روز..... نمیذاشتن به جسارت بشه......😭 سکوتمو که دید گفت ظاهرأ ناراحتت کردم....😕 ● نه خواهش میکنم ... واقعا داغ مادر بده! مخصوصا اگه باشه... ○ آخ آخ... جوون بودن؟؟ ● آره ...💔 ○ گرفتی ما رو حاجی؟؟؟؟؟ شما خودت بیشتر از هیجده سالته😒 حرفش رو قطع کردم و گفتم: مادر شما هم هست... این هجده ساله همه‌ی ما شیعه ها .....🥀 یه مکثی کرد و با تعجب نگام کرد و بعد دوباره خیره شد به جاده....😶 ○ آها ببخشید تازه متوجه شدم..... راست میگی... هیچ‌وقت اینجوری به قضیه نگاه نکرده بودم...😔 ● لحظاتی به سکوت گذشت ○ یه سی‌دی مداحی هم دارم؛ البته برا محرمه.... و بعد یه نگاه سوالی بهم انداخت؛ جواب ندادم... خودش داشبورد رو باز کرد و یه سی دی گذاشت تو ضبط. چند ثانیه بعد یه نوای آشنا بلند شد. 🎼 من بودم و راننده و صدای مداحی و نگاه خیسم به اطراف.... 😭 😭😭😭😭😭😭😭 .....😔
. به خدا گفتم اگر سرنوشت من را نوشته ای چرا دعا کنم...؟؟؟🤔| 🙃🌱
اي خدااااا كي ميشه 1 نفر بياد 2 نفر بشيم بعد 1 يكي ديگه مياد 3 نفر ميشيم بعد 1 ديگم بياد 4 نفر بشيم راننده هم بياد بريم😂 پختيم تو اين گرما😅 همش ک نباید عاشقانه باشه😆😁
[🌻🌿] خواهـا‌ن‌شهادتَـم وراهِ‌شهادٺ‌بازِ :) یکۍیکۍ آروم‌و‌یواش میپرن..! ما‌کجایِ‌این‌دنیا‌ایستادیم...💔
••| |•• تو مترو نشستے رو صندلے یه خانم یا آقایے میاد روبه‌روے ‌شما مے ایسته؛شما بلند میشے😊 و جاتو میدے بهش،از اینݩ کار میتونے اهداف مختلفے داشته‌باشے حالا یا مبارزه باهواے نفْس‌یا خدمٺ به خلق الله خادمے عبادالله...👌🏻 خانم یا آقایے کہ جاتو دادے بهش از ایݩ لطف شمآ احساس شرمندگے‌ میکنݩ شرمنده میشݩ وقتے‌میبینݩ شما ایستادے و اوݩ جاے شما نشسته،خودشو به شما مدیون میدونه و هے تشکر میکنه... 🍃✨ ..؛ خـیـلـے وقته شهدا جاشونو دادنݩ که ما بشینیم جاشونو ندادن مـآ بشینیم جونشونو دادنݩ ما بایستیم ماچیڪارمیکنیم؟ حواسموݩ هسٺ؟ داریم جلوے چشم کسانے که جونشونو بخاطر ما دادن گنـاه میڪنیم..؛ ببخشید ‌ای‌شهید❀ ڪه بجاے راهٺ، راحتے را انتخاب ڪردم •
✿◕ ‿ ◕✿ ✿◕ ‿ ◕✿ ✿◕ ‿ ◕✿ 🎈 روی پـــــرده ی کعــبه ؛ این آیه حک شده اســت : { نَبِّئْ عِبَادِی أَنِّیأَنَا الْغَفُــورُ الرَّحِـــیمُ } و مـــن . . .هنــــوز و تا همیشــه به همین یک آیــه دلخــوشــــم : " بندگانم را آگاه کن ♥.♥که من بخشنده‌ی مهــــربانم♥.♥"
‏از قشنگترین حس‌های دنیا اینه که یکی تو زندگیت باشه که تو رو اندازه‌ی همه‌ی آدمایی که دوسِت ندارن، دوست داشته باشه :)💔
حاج‌حسین‌یکتا ✍🏻 شھـدا یه تیپـی که خـدا نگاھشـون کرد دنبـال‌ایـن‌بـودن : که‌خوشگل‌خوشگلا‌یوسف‌زھرا امـام‌زمـان‌نگاشون‌کنه^^ حالا‌بروهرتیپـی‌میخوای‌بـزن امـــا ... حواست‌باشـه‌که‌کی‌نگات‌میکنه ✨
‏امام به نوه‌شان که تازه از جبهه برگشته بود گفت: تو شهید نشدی که بنیاد شهید ما را یک سفر به سوریه بفرستد!!!😁
حرم نرفته ولی دلخوشیم اینقدری ڪه صاحبِ حرم از حالِ ما خبر دارد... 💛:)