♥•| #پاےدرسدل |•♥
- چرا هر روز #زیارٺعاشورا میخونۍ؟
حتماخیݪے"عاشقِامامحسیݩ«؏»"هستۍ!؟
+ نہنہ اتفاقا اینطور نیسٺ...
چون میخوام عاشقِ امامحسیݩ«؏» #بشم ؛ هر روز میخونم... :)
#استادپناهیان👤
+عاشقحسیݩ«؏»شویم😍
#فاطمیه🕊🖤
#شهیدانه[🥀]
سواربلدوزربودیم.مےرفتیمخط.
عراقےهاهمہجارامےکوبیدند. 💥
صداےاذانراکہشنیدگفت:🗣
[ نگہدارنمازبخونیم. ]🙂
گفتیم:
[ توپوخمپارمیآد،خطرداره. ]🙄
گفت:
[ کسےکہجبهہمییاد،نمازاول
وقت رانبایدترک کنه. ]✋🏼😊
#شهیدحسنباقرے🌱
- نمازت سرد نشه رفیق😉•.
#فاطمیه🕊🖤
چند وقتی است که افتاده به بستر مادر
روز و شب گریه کند بعد پیمبر مادر
کند هر دم طلب مرگ ز داور مادر
دور او ذکر لب ما شده مادر مادر
#فاطمیه
【السلامعلیکیافاطمةالزهـــۜــرا♥️✋🏻】
#مابچههایمادرپھلوشکستهایم
#فاطمیه🖤
نانجیبی دید زهرا بی خیالِ یار نیست
تازیانه زد به مادر ، بین معبر بیشتر
در شلوغی ناگهان با ضربه ی سخت غلاف
ریخت بر روی زمین ، آیات کوثر بیشتر
°•🌱✨🥀✨🌱•°
مےپرسید:« بنظرت وقتےشہیدشدم🕊🥀
ڪےمیادبراممداحےمےڪنهـ؟🤔»🎤
باغیظمےگفتم:« هیچڪے😤،
همین مداحهاے
الڪےپلڪےرومیاریم.»😬😑
مےرفتتوےفڪر:
«یعنےمیشهـحاجمحمودڪریمےوسیدرضا نریمانےبیان؟»🤔
مےگفتم:«دلتخوشهـ 😐! اینابیڪارنبراے مجلستوبخونن؟!»😐
باحسرت مےگفت:
«ولےمنآرزومهـ !»❤️
#شہید_محسن_حججے♥️
═══༻❄️☃❄️༺═══
『 #تلنگر 🍂🍊 』
‴هر وقٺ احساس ڪردید ✨
‴ از امامـ زمان دور شدید...(:💔
‴ و دلتوڹ واسہ آقـا تنگـــ نیسٺ...🥀
‴ این دعاے ڪوچیڪ ڕو بخونید 📿
‴ بخصوص توے قنوٺ هاتون 🤲🏻
《 لـَیِّـنْ قَـلبے لِـوَلِـیِّ أَمـرِڪْ 🍃 》
خداجوݧ دلموواسہاماممنرمڪݧ...|'♥️'|
#السلامعلیکاےدݪبࢪبینشانم...
#تلنگرانہ🍃
شخصی به نزد آیت الله شاه آبادی ،
استاد حضرت امام آمد و گفت:
_من از نماز خواندن لذت نمیبرم😞 ،
به برخی از گناهان هم علاقه دارم،
آیا ذکری هست که.....📖
آیت الله شاه آبادی بلافاصله گفت:
_شما موسیقی حرام گوش میکنی؟🤔🎶
طرف یکباره جا خورد و حرف ایشان را تائید کرد.😑➖
آیت الله شاه آبادی فرمودند:
_ذکر لازم نیست،موسیقی حرام را ترک کنید😊🍃
صدای حرام انسان را به گناه علاقمند
ودر نتیجه از نماز دور و بی علاقه کرده
و راه حضور شیطان را فراهم میکند.💔
#گوش_دادن_به_موسیقی_حرام_ممنوع🚫
═══༻❄️☃❄️༺═══
💛•| #خـٰادِمٌاݪـزَّھـࢪا•❥
↺پست های امࢪوز تقدیم بھ↶
#شهیدعباسدانشگر
شبتونحیدڕ♡
دمتونمهدو♡
#صلواتبفرسمومن🌴
آیہهمیشگےرویادتوننࢪھ👇🏻↯
أعوذ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیطَانِ الرَّجِیمِ🖇
قُلْ إِنَّمَا أَنَا بَشَرٌ مِثْلُكُمْ يُوحَىٰ إِلَيَّ
أَنَّمَا إِلَٰهُكُمْ إِلَٰهٌ وَاحِدٌ ۖ فَمَنْ كَانَ يَرْجُو
لِقَاءَ رَبِّهِ فَلْيَعْمَلْ عَمَلًا صَالِحًا وَلَا
يُشْرِكْ بِعِبَادَةِ رَبِّهِ أَحَدًا﴿۱۱۰﴾
#لفتندھࢪفیق!☕️
بزارࢪوبیصدا🚫خوابکربلاببینے🌚
#وضویادتنࢪه🖐🏾التماسدعا…ツ
#یاعلےمدد🕊
[♥️]
هر زمان...
#جوانیدعایفرجمهدی(عج)
رازمزمهکند...
همزمان #امامزمان(عج)
دستهای مبارکشان رابه
سویآسمانبلندمیکنندو
برایآن جوان #دعا میفرمایند؛🤲🏼
چهخوشسعادتندکسانیکه
حداقلروزییکبار #دعایفرج
را زمزمه میکنند...:)❤️
#اَللّهُمَّعَجِّللِوَلیِّکَالفَرَج
قرارِصبحمون…(:✨☘️
بخونیمدعآیفرجرآ؟🙂📿
-اِلٰهےعَظُمَالْبَلٰٓآ،وَبَرِحَالخَفٰآءُوَانْڪَشِفَالْغِطٰٓآءٌ…!🌱
#دعایفࢪج…!🌸🍃
❣سلامامامزمانم❣
مناینجامـےنشینم،
انقدرشکستھمیشوم
پیرمیشوم، تایڪعصربیایـے؛
مگرزلیخاچهـکرد؟ توبرایمنکمترازیوسفنیستے! :)
#امام_غریبـــم💔🥀
اݪلّہُمَـ عَجِّݪ ݪِوَݪیڪ اݪّفَرَج
#فاطمیه🕊🖤
🍃
🌹🍃
#بیو_مذهبۍ|•°♥°•|
خـداونــــــــدا …!
تو تکرارۍ تریݩ ” حضور ” زندگۍ مݩۍ …!🍃
و مݩ عجیب بہ آغــوش تو …
از آݩ سوۍ فاصـݪہ ها خو گرفــته ام🙃
#فاطمیه
ما تشنہ عشقیم
شنیدیم ڪہ گفتند...⇣
رفع عطش عشقـ•♥️•
فقط نام حسین؏| است :)
#فاطمیه🕊🖤
#شهیدانه[🥀]
سواربلدوزربودیم.مےرفتیمخط.
عراقےهاهمہجارامےکوبیدند. 💥
صداےاذانراکہشنیدگفت:🗣
[ نگہدارنمازبخونیم. ]🙂
گفتیم:
[ توپوخمپارمیآد،خطرداره. ]🙄
گفت:
[ کسےکہجبهہمییاد،نمازاول
وقت رانبایدترک کنه. ]✋🏼😊
#شهیدحسنباقرے🌱
- نمازت سرد نشه رفیق😉•.
#فاطمیه🕊🖤
♥•| #پاےدرسدل |•♥
- چرا هر روز #زیارٺعاشورا میخونۍ؟
حتماخیݪے"عاشقِامامحسیݩ«؏»"هستۍ!؟
+ نہنہ اتفاقا اینطور نیسٺ...
چون میخوام عاشقِ امامحسیݩ«؏» #بشم ؛ هر روز میخونم... :)
#استادپناهیان👤
+عاشقحسیݩ«؏»شویم😍
#فاطمیه
⚠🍃
🍃
📌| #تلنگرانهـ
-گفتم: از حسیݩ چہ میدانے؟!
-گفٺ: ڪربلا و عاشورا و سر بریده و اسارٺ...
-گفتم: از راهش چہ؟!
-گفٺ: راهش بماند براۍاهلش،
ماییم و ذڪرجنونمان!
-گفتم: شمر هم اگر در صفیݩ زخم عمیقترۍ میخورد شهید مےشد و شاید الگوۍ ما قرار میگرفٺ..
اماراهش گم گشٺ و مسیرش به ڪربلا رسید
و دستانش به خون آݪ الله آغشتہ شد ...
-اگر راه را نشناسےجنون تو را آخرڪار
به امامڪشے وا میدارد...!
#شورحسینۍکافۍنیست🙃
#فاطمیه🕊🖤
#تلنگر💥
تا حالا دلت برا خدا تنگ شده؟
محبت بین تو و خــ✨ــدا چقدره؟
تا حالا چقدر با خدای خودت درد و دل کردی؟!
چرا وقتی از همه جا و همه چیز ناراحتی، دلخوری نمیری پیش اون درد و دل کنی؟!
چرا فکر میکنی تنهایی، در حالی که خدا هر لحظه باهاته؟!
تا وقتی که خدا بنده نواز است
دگر به خلقش چه نیاز است؟!
کمی به خودمون بیایم...😇
#فاطمیه🕊🖤
[• #منبر_مجازی 📿 •]
#شهید_محسن_حججی :
همہ مےگویند: خوش بحآل
فلانے #شهید شد اما هیچ
کس حواسش نیست ڪہ
فلانے برایِ #شهید شدن شهید
بودن را یاد ڱرفت...😉✋🏻
#مکتب_شهدا
مهمترین ویژگی حمید آقا بسیار خوش اخلاق و مهربان بودنشون بود.
با هر شخصی میدونستن چطوری حرف بزنن و احترام همه رو نگه میداشتن، رفتارشون با خانواده هم خیلی خوب بود.
#شهید_حمید_سیاهکالی_مرادی 🧡🔗
#پارت_سی🌹
•{حــجـآبـــ مــن}•🤩
هوش شدن تمام تلاشتون فقط به زبون آوردن اسمش بود؟ هان؟کاملا معلوم بود تو شُکه
با تعجب و دهان باز داشت نگاهم میکرد
خیالم راحت شده بود از اینکه موفق شدم همه ی سوالامو به زبون بیارم فقط میمونه جوابش که خیلی کنجکاوم
منم با کنجکاوی و حالت سوالی خیره شدم به چشماش
بعد از چند ثانیه اون کم آورد و سرشو انداخت پایین
یکم مکث کرد و بعد زبون باز کرد
زینب_ چرا این سوالارو میپرسین؟
_ خب این چندوقت خیلی ذهنم درگیرتون بود. راستش نگرانتون بودم اینارو پرسیدم که شاید بتونم کمکتون کنم
زینب_ کمکی از دست کسی بر نمیاد
_ شریک دردتون که میتونم بشم؟
سرشو بلند کرد، کوتاه ولی عمیق بهم خیره شد_ از کجا بدونم حرفایی که میزنم بین خودمون میمونه و اونارو به کسی
حتی مامانو بابام نمیگین؟
با اطمینان بهش نگاه کردم جوری که آروم بشه_ به من میاد خبرچینی کنم؟
به اطرافش نگاه کرد. شالشو صاف کرد.چادرشو درست کرد. چشماش رو سرتاسر اتاق میگردوند تا آخرش که رسید به
من. بی قرار بود اینو خوب میفهمیدم از رفتارش
لبخند زدم _ نگران نباش هرچیزی که بگی بین خودمون میمونه
دست راستمو گرفتم بالا_ به شرفم قسم نفس عمیق کشید.چشماشو بست. خوب زیر نظر گرفته بودمش
انتظارم زیاد طولانی نشد شاید دو دقیقه که شروع کرد به حرف زدن
زینب_ جواب همه ی سوالتون خلاصه میشه تو یه کلمه...عشق. عشقی که 7 ساله تو دلم رخنه کرده عشق پسرعموم،
خیلی تلاش کردم بیرونش کنم اما نشد. دلیل حال اونروزم هم این بود که خبر ازدواجشو شنیدم و رنگم پریده چون
دیشب خیلی بهم فشار اومد آخه بله برونش بود.
با هر کلمه ای که میگفت چشمام گشادتر میشدن اصلا فکر نمیکردم زینب عاشق کسی باشه اصلا...انتظارشو نداشتم
خیلی متعجب شده بودم. باتعجب داشتم نگاهش میکردم مغزم ارور داده بود
چشمایه قهوه ایشو باز کرد و مستقیم خیره شد تو چشمام
زینب_ حالا فهمیدین؟
گیج سرمو تکون دادم که یهو مغزم فرمان داد
_ گفتی 7 سال؟ مگه الان 16 سالت نیست؟
سرخو سفید شد.بازم سرشو انداخت پایین، آه کشید_ بله از بچگی.
دیگه چشمام از این گردتر نمیشد ولی جلوی خودمو گرفتم چون میدیدم خیلی معذب شده
آروم گفتم _ آهان. مطمئنی که عشقه؟
زینب_ نه. دیگه از هیچی مطمئن نیستم حتی از زنده بودن خودم. نمیدونم چطور دارم طاقت میارم ولی خوب میدونم خدا
مواظبمه هوامو داره
بهش لبخند زدم
_ آره کاملا درسته خدا خیلی دوست داره اگه اون بالایی نبود تو هم الان اینجا نبودی. یکم فکر کن من
مطمئنم میتونی فراموشش کنی و همینطور مطمئنم که این عشق نیست هوسیه که از بچگی برات مونده شاید چون
کنارت بوده بهش حسی پیدا کردی. اما اگه تلاش کنی و توکلت به خدا باشه زودِ زود فراموشش میکنی......
به قلم : zeinab.z
ادامه دارد......
#پارت_سیو_یک🌹
•{حــجـآبـــ مــن}•🤩
و توکلت به خدا باشه زودِ زود فراموشش میکنیسرشو به عالمت فهمیدن تکون داد
_ چشم تمام تلاشمو میکنم
از جوابش خیلی خوشم اومد معلومه دختر عاقلیه که زود حرفمو قبول کرد اگه نمیشناختمش میگفتم الان با زدن این حرف
میخواد جیغو داد کنه و اینجارو رو سرم خراب کنه ولی خودم میدونم که زینب با بقیه فرق داره. این دختر اینقدر آروم و
مظلومه که آدم دلش نمیاد ناراحت ببینتش
چشمامو باز و بسته کردم _ آفرین دختر خوب
خندید. آروم و باوقار
_ راستی؟
سوالی نگاهم کرد
_ راستش میخواستم شما و خانوادتونو دعوت کنم خونمون
باتعجب_ ما رو؟ به چه مناسبت؟
_ همینجوری. آخه من از شما خیلی برای خانوادم تعریف کردم اونام کنجکاون ببیننتون
لبشو گزید_ همرو گفتین؟ شیطونیامو! خراب کاریامو! قلبمو!
خیلی سعی کردم جلوی قهقهمو بگیرم واقعا قیافش خنده دار شده بود_ بله همرو
لبو شد چجورم
دیگه نتونستم جلوی خودمو بگیرم. شروع کردم بلند بلند خندیدن
اونم هر لحظه لبوتر میشد فکر کنم داشت خرابکاریاشو یادآوری میکرد
_ خب پس من به مامان میگم با خونتون تماس بگیره صحبت کنهسرشو تکون داد بدبخت زبونش بسته شد
زینب
بعد از خداحافظی درو بستم و اومدم بیرون از بیمارستان
راه افتادم سمت ایستگاه تاکسی اومدم به امروز فکر کنم که گوشیم زنگ خورد
دستمو بردم تو کیفم اوف حالا مگه پیدا میشه
دستمو بیشتر فرو کردم داخلش
آها آها پیدا شد
_ الو
مریم_ الو سلام. زینب خوبی؟
_ سلام مریم ممنون تو خوبی؟ چه خبر؟
مریم_ مرسی. هیچی میدونستی فرداشب نتایج کنکور میاد؟
تعجب کردم _ واقعا؟
مریم_ آره الان نزدیک سه ماهِ دیگه. یکی از بچه ها بهم گفت
_ آها باشه. پس من فردا شب نگاه میکنم
مریم_ مال منم نگاه میکنی؟
_ آره مشخصاتتو بفرست نگاه میکنم
مریم_ باشه دستت طلا. خب دیگه مزاحمم نشو خدافظ.....
به قلم : zeinab.z
ادامه دارد.....
<•🖤🥀•>
#تݪنگࢪانھ❄️
برید فقط نوڪری اهل بیت ڪنید
اگر میخوایید خیر دنیا و آخرت رو
ببینید•°
بچسبید به اهل بیت ؛ علمی
بهش رسیدیم تجربی بهش رسیدیم :)
[…استادرائفےپور…]
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ♡•°
#حرفِڪاربردۍ(:"
اگهکسیتوکُماباشه؛
خانوادشهمهمنتظرنڪهبرگرده...
خیلیامونتوکمایگناهرفتیم؛
اَهلبِیتمنتظرمونَند...
#وقتشنشدهکهبرگردیم؟!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#استورے🌱
یھ وࢪدے داࢪیم که اگھ بخونیم...😂
✅کانال هواداران استاد رائفی پور