eitaa logo
°•♡بـہ‌وقت‌عـٰاشقے♡°•
477 دنبال‌کننده
9.8هزار عکس
2.3هزار ویدیو
326 فایل
﴾﷽﴿ اینجـا دل حڪم میفرماید...⚖️ - از ۲۲/خرداد/هزار سیصد۹۹ و مینویسیم❥︎ - پل ارتباطی: https://daigo.ir/secret/3211552716
مشاهده در ایتا
دانلود
♥‌•| |•♥ - چرا هر روز میخونۍ؟ حتماخیݪے"عاشقِ‌امام‌حسیݩ«؏»"هستۍ!؟ + نہ‌نہ اتفاقا اینطور نیسٺ... چون میخوام عاشقِ امام‌حسیݩ«؏» ؛ هر روز میخونم... :) 👤 +عاشق‌حسیݩ‌«؏»شویم😍 🕊🖤
[🥀] سواربلدوزربودیم.مےرفتیم‌خط. عراقےهاهمہ‌جارامےکوبیدند. 💥 صداےاذان‌راکہ‌شنیدگفت:🗣 [ نگہ‌دارنمازبخونیم. ]🙂 گفتیم: [ توپ‌وخمپار‌می‌آد،خطرداره. ]🙄 گفت: [ کسےکہ‌جبهہ‌می‌یاد،نمازاول وقت رانبایدترک کنه. ]✋🏼😊 🌱 - نمازت سرد نشه رفیق😉•. 🕊🖤
چند‌ وقتی‌ است‌ که‌ افتاده‌ به‌‌ بستر مادر روز و شب گریه کند بعد پیمبر مادر کند هر دم طلب مرگ ز داور مادر دور او ذکر لب ما شده مادر مادر 【السلام‌علیک‌یافاطمةالزهـــۜــرا♥️✋🏻】
🖤 نانجیبی دید زهرا بی خیالِ یار نیست تازیانه زد به مادر ، بین معبر بیشتر در شلوغی ناگهان با ضربه ی سخت غلاف ریخت بر روی زمین ، آیات کوثر بیشتر
گم شدن در حرم تو خود پیدا شدن است....🍃✨ #امام‌رضای‌جانم
°•🌱✨🥀✨🌱•° مےپرسید:« بنظرت‌ وقتے‌شہید‌‌شدم🕊🥀 ‌ڪے‌میاد‌‌برام‌‌مداحے‌مےڪنهـ؟‌🤔»🎤 با‌‌غیظ‌‌مے‌گفتم:« هیچ‌‌ڪے😤، همین‌ مداح‌هاے الڪے‌پلڪے‌رو‌‌میاریم.»😬😑 مےرفت‌‌توےفڪر: «یعنے‌‌میشهـ‌حاج‌‌محمود‌‌ڪریمے‌و‌سید‌‌رضا‌ نریمانےبیان؟»🤔 مےگفتم:‌«دلت‌‌خوشهـ‌ 😐! اینا‌‌بیڪارن‌‌براے مجلس‌‌تو‌‌بخونن؟!»😐 با‌‌حسرت‌ مےگفت: «ولے‌من‌‌آرزومهـ !»❤️ ♥️ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌═══‌‌‌‌༻‌❄️☃❄️༺‌‌‌═══
🍂🍊 』 ‴هر وقٺ احساس ڪردید ✨ ‴ از امامـ زمان دور شدید...(:💔 ‴ و دلتوڹ واسہ آقـا تنگـــ نیسٺ...🥀 ‴ این دعاے ڪوچیڪ ڕو بخونید 📿 ‴ بخصوص توے قنوٺ هاتون 🤲🏻 《 لـَیِّـنْ قَـلبے لِـوَلِـیِّ أَمـرِڪْ 🍃 》 خداجوݧ دلمو‌واسہ‌امامم‌نرم‌ڪݧ...|'♥️'| ...
🍃 شخصی به نزد آیت الله شاه آبادی ، استاد حضرت امام آمد و گفت: _من از نماز خواندن لذت نمی‌برم😞 ، به برخی از گناهان هم علاقه دارم، آیا ذکری هست که.....📖 آیت الله شاه آبادی بلافاصله گفت: _شما موسیقی حرام گوش میکنی؟🤔🎶 طرف یکباره جا خورد و حرف ایشان را تائید کرد.😑➖ آیت الله شاه آبادی فرمودند: _ذکر لازم نیست،موسیقی حرام را ترک کنید😊🍃 صدای حرام انسان را به گناه علاقمند ودر نتیجه از نماز دور و بی علاقه کرده و راه حضور شیطان را فراهم میکند.💔 🚫 ═══‌‌‌‌༻‌❄️☃❄️༺‌‌‌═══ 💛•| •❥
↺پست های امࢪوز تقدیم بھ↶ شبتون‌حیدڕ؁♡ دمتون‌مهدو؁♡ 🌴 آیہ‌همیشگے‌رو‌یادتون‌نࢪھ👇🏻↯ أعوذ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیطَانِ الرَّجِیمِ🖇 قُلْ إِنَّمَا أَنَا بَشَرٌ مِثْلُكُمْ يُوحَىٰ إِلَيَّ أَنَّمَا إِلَٰهُكُمْ إِلَٰهٌ وَاحِدٌ ۖ فَمَنْ كَانَ يَرْجُو لِقَاءَ رَبِّهِ فَلْيَعْمَلْ عَمَلًا صَالِحًا وَلَا يُشْرِكْ بِعِبَادَةِ رَبِّهِ أَحَدًا﴿۱۱۰﴾ !☕️ بزارࢪو‌بیصدا🚫خواب‌کربلا‌ببینے🌚 🖐🏾التماس‌دعا…ツ 🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
[♥️] هر زمان... (عج) رازمزمه‌کند... همزمان‌ (عج)‌ دست‌های مبارکشان رابه سوی‌آسمان‌بلندمی‌کنندو‌ برای‌آن ‌جوان‌ میفرمایند؛🤲🏼 چه‌خوش‌سعادتندکسانی‌که‌ حداقل‌روزی‌یک‌بار را زمزمه می‌کنند...:)❤️
قرارِصبح‌مون…(:✨☘️ بخونیم‌دعآی‌فرج‌رآ؟🙂📿 -اِلٰهے‌عَظُمَ‌الْبَلٰٓآ،وَبَرِحَ‌الخَفٰآءُوَانْڪَشِفَ‌الْغِطٰٓآءٌ…!🌱 …!🌸🍃
❣سلام‌امام‌زمانم❣ من‌اینجا‌مـےنشینم، انقدرشکستھ‌میشوم پیر‌می‌شوم، تایڪ‌عصربیایـے‌؛ مگرزلیخاچهـ‌کرد‌؟ توبرای‌من‌کمتراز‌یوسف‌نیستے! :) 💔🥀 اݪلّہُمَـ عَجِّݪ ݪِوَݪیڪ اݪّفَرَج 🕊🖤
🍃 🌹🍃 |•°♥°•| خـداونــــــــدا …! تو تکرارۍ تریݩ ” حضور ” زندگۍ مݩۍ …!🍃 و مݩ عجیب بہ آغــوش تو … از آݩ سوۍ فاصـݪہ ها خو گرفــته ام🙃
ما تشنہ عشقیم شنیدیم ڪہ گفتند...⇣ رفع عطش عشقـ•♥️• فقط نام حسین‌؏| است :) 🕊🖤
[🥀] سواربلدوزربودیم.مےرفتیم‌خط. عراقےهاهمہ‌جارامےکوبیدند. 💥 صداےاذان‌راکہ‌شنیدگفت:🗣 [ نگہ‌دارنمازبخونیم. ]🙂 گفتیم: [ توپ‌وخمپار‌می‌آد،خطرداره. ]🙄 گفت: [ کسےکہ‌جبهہ‌می‌یاد،نمازاول وقت رانبایدترک کنه. ]✋🏼😊 🌱 - نمازت سرد نشه رفیق😉•. 🕊🖤
♥‌•| |•♥ - چرا هر روز میخونۍ؟ حتماخیݪے"عاشقِ‌امام‌حسیݩ«؏»"هستۍ!؟ + نہ‌نہ اتفاقا اینطور نیسٺ... چون میخوام عاشقِ امام‌حسیݩ«؏» ؛ هر روز میخونم... :) 👤 +عاشق‌حسیݩ‌«؏»شویم😍
⚠🍃 🍃 📌| -گفتم: از حسیݩ چہ میدانے؟! -گفٺ: ڪربلا و عاشورا و سر بریده و اسارٺ... -گفتم: از راهش چہ؟! -گفٺ: راهش بماند براۍاهلش، ماییم و ذڪرجنونمان! -گفتم: شمر هم اگر در صفیݩ زخم عمیق‌ترۍ میخورد شهید مےشد و شاید الگوۍ ما قرار میگرفٺ.. اماراهش گم گشٺ و مسیرش به ڪربلا رسید و دستانش به خون آݪ الله آغشتہ شد ... -اگر راه را نشناسےجنون تو را آخرڪار به امام‌ڪشے وا میدارد...! 🙃 🕊🖤
💥 تا حالا دلت برا خدا تنگ شده؟ محبت بین تو و خــ✨ــدا چقدره؟ تا حالا چقدر با خدای خودت درد و دل کردی؟! چرا وقتی از همه جا و همه چیز ناراحتی، دلخوری نمیری پیش اون درد و دل کنی؟! چرا فکر میکنی تنهایی، در حالی که خدا هر لحظه باهاته؟! تا وقتی که خدا بنده نواز است دگر به خلقش چه نیاز است؟! کمی به خودمون بیایم...😇 🕊🖤
[• 📿 •] : همہ مےگویند: خوش بحآل فلانے شد اما هیچ کس حواسش نیست ڪہ فلانے برایِ شدن شهید بودن را یاد ڱرفت...😉✋🏻
مهمترین ویژگی حمید آقا بسیار خوش اخلاق و مهربان بودنشون بود. با هر شخصی میدونستن چطوری حرف بزنن و احترام همه رو نگه میداشتن، رفتارشون با خانواده هم خیلی خوب بود. 🧡🔗
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹 •{حــجـآبـــ مــن}•🤩 هوش شدن تمام تلاشتون فقط به زبون آوردن اسمش بود؟ هان؟کاملا معلوم بود تو شُکه با تعجب و دهان باز داشت نگاهم میکرد خیالم راحت شده بود از اینکه موفق شدم همه ی سوالامو به زبون بیارم فقط میمونه جوابش که خیلی کنجکاوم منم با کنجکاوی و حالت سوالی خیره شدم به چشماش بعد از چند ثانیه اون کم آورد و سرشو انداخت پایین یکم مکث کرد و بعد زبون باز کرد زینب_ چرا این سوالارو میپرسین؟ _ خب این چندوقت خیلی ذهنم درگیرتون بود. راستش نگرانتون بودم اینارو پرسیدم که شاید بتونم کمکتون کنم زینب_ کمکی از دست کسی بر نمیاد _ شریک دردتون که میتونم بشم؟ سرشو بلند کرد، کوتاه ولی عمیق بهم خیره شد_ از کجا بدونم حرفایی که میزنم بین خودمون میمونه و اونارو به کسی حتی مامانو بابام نمیگین؟ با اطمینان بهش نگاه کردم جوری که آروم بشه_ به من میاد خبرچینی کنم؟ به اطرافش نگاه کرد. شالشو صاف کرد.چادرشو درست کرد. چشماش رو سرتاسر اتاق میگردوند تا آخرش که رسید به من. بی قرار بود اینو خوب میفهمیدم از رفتارش لبخند زدم _ نگران نباش هرچیزی که بگی بین خودمون میمونه دست راستمو گرفتم بالا_ به شرفم قسم نفس عمیق کشید.چشماشو بست. خوب زیر نظر گرفته بودمش انتظارم زیاد طولانی نشد شاید دو دقیقه که شروع کرد به حرف زدن زینب_ جواب همه ی سوالتون خلاصه میشه تو یه کلمه...عشق. عشقی که 7 ساله تو دلم رخنه کرده عشق پسرعموم، خیلی تلاش کردم بیرونش کنم اما نشد. دلیل حال اونروزم هم این بود که خبر ازدواجشو شنیدم و رنگم پریده چون دیشب خیلی بهم فشار اومد آخه بله برونش بود. با هر کلمه ای که میگفت چشمام گشادتر میشدن اصلا فکر نمیکردم زینب عاشق کسی باشه اصلا...انتظارشو نداشتم خیلی متعجب شده بودم. باتعجب داشتم نگاهش میکردم مغزم ارور داده بود چشمایه قهوه ایشو باز کرد و مستقیم خیره شد تو چشمام زینب_ حالا فهمیدین؟ گیج سرمو تکون دادم که یهو مغزم فرمان داد _ گفتی 7 سال؟ مگه الان 16 سالت نیست؟ سرخو سفید شد.بازم سرشو انداخت پایین، آه کشید_ بله از بچگی. دیگه چشمام از این گردتر نمیشد ولی جلوی خودمو گرفتم چون میدیدم خیلی معذب شده آروم گفتم _ آهان. مطمئنی که عشقه؟ زینب_ نه. دیگه از هیچی مطمئن نیستم حتی از زنده بودن خودم. نمیدونم چطور دارم طاقت میارم ولی خوب میدونم خدا مواظبمه هوامو داره بهش لبخند زدم _ آره کاملا درسته خدا خیلی دوست داره اگه اون بالایی نبود تو هم الان اینجا نبودی. یکم فکر کن من مطمئنم میتونی فراموشش کنی و همینطور مطمئنم که این عشق نیست هوسیه که از بچگی برات مونده شاید چون کنارت بوده بهش حسی پیدا کردی. اما اگه تلاش کنی و توکلت به خدا باشه زودِ زود فراموشش میکنی...... به قلم : zeinab.z ادامه دارد......
🌹 •{حــجـآبـــ مــن}•🤩 و توکلت به خدا باشه زودِ زود فراموشش میکنیسرشو به عالمت فهمیدن تکون داد _ چشم تمام تلاشمو میکنم از جوابش خیلی خوشم اومد معلومه دختر عاقلیه که زود حرفمو قبول کرد اگه نمیشناختمش میگفتم الان با زدن این حرف میخواد جیغو داد کنه و اینجارو رو سرم خراب کنه ولی خودم میدونم که زینب با بقیه فرق داره. این دختر اینقدر آروم و مظلومه که آدم دلش نمیاد ناراحت ببینتش چشمامو باز و بسته کردم _ آفرین دختر خوب خندید. آروم و باوقار _ راستی؟ سوالی نگاهم کرد _ راستش میخواستم شما و خانوادتونو دعوت کنم خونمون باتعجب_ ما رو؟ به چه مناسبت؟ _ همینجوری. آخه من از شما خیلی برای خانوادم تعریف کردم اونام کنجکاون ببیننتون لبشو گزید_ همرو گفتین؟ شیطونیامو! خراب کاریامو! قلبمو! خیلی سعی کردم جلوی قهقه‌مو بگیرم واقعا قیافش خنده دار شده بود_ بله همرو لبو شد چجورم دیگه نتونستم جلوی خودمو بگیرم. شروع کردم بلند بلند خندیدن اونم هر لحظه لبوتر میشد فکر کنم داشت خرابکاریاشو یادآوری میکرد _ خب پس من به مامان میگم با خونتون تماس بگیره صحبت کنهسرشو تکون داد بدبخت زبونش بسته شد زینب بعد از خداحافظی درو بستم و اومدم بیرون از بیمارستان راه افتادم سمت ایستگاه تاکسی اومدم به امروز فکر کنم که گوشیم زنگ خورد دستمو بردم تو کیفم اوف حالا مگه پیدا میشه دستمو بیشتر فرو کردم داخلش آها آها پیدا شد _ الو مریم_ الو سلام. زینب خوبی؟ _ سلام مریم ممنون تو خوبی؟ چه خبر؟ مریم_ مرسی. هیچی میدونستی فرداشب نتایج کنکور میاد؟ تعجب کردم _ واقعا؟ مریم_ آره الان نزدیک سه ماهِ دیگه. یکی از بچه ها بهم گفت _ آها باشه. پس من فردا شب نگاه میکنم مریم_ مال منم نگاه میکنی؟ _ آره مشخصاتتو بفرست نگاه میکنم مریم_ باشه دستت طلا. خب دیگه مزاحمم نشو خدافظ..... به قلم : zeinab.z ادامه دارد.....
دو پارت امروز رمان تقدیم نگاهتون🌹😌
<•🖤🥀•> ❄️ برید فقط نوڪری اهل بیت ڪنید اگر میخوایید خیر دنیا و آخرت رو ببینید•° بچسبید به اهل بیت ؛ علمی بهش رسیدیم تجربی بهش رسیدیم :) […استاد‌رائفےپور…] ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ♡•°
(:" اگه‌کسی‌تو‌کُما‌باشه؛ خانوادش‌همه‌منتظرن‌ڪه‌برگرده... خیلیامون‌تو‌کمای‌گناه‌رفتیم؛ اَهل‌بِیت‌منتظرمون‌َند... ؟!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌱 یھ وࢪدے داࢪیم که اگھ بخونیم...😂 ✅کانال هواداران استاد رائفی پور