#سخـن.نویسنده📝
سخنی با شما خواننده ی گرامی
***
خواننده ی عزیزی که رمانمو خوندی 2 دقیقه از وقتتو به من اختصاص بده و به این حرفامم گوش کن.
با نام خدا رمانمو آغاز کردم و الان دوباره میخوام با نام همون خدا به پایان برسونمش.دوست عزیزم چه تویی که رمانمو در حال تایپ خوندی و بهم دلگرمی دادی و چه تویی که بعد از دانلود خوندیش،
نمیدونم از رمانم خوشت اومد؟ یا نه؟ به دلت نشسته؟ یا نه؟ ولی اگه به دلت نشست میخوام بدونی من این رمانو با تمام
وجودم نوشتم همه ی احساسم، قلب و روحمو براش گذاشتم. با خنده هاشون خندیدم، با گریه هاشون بغض کردم و به
زبان ساده تر با رمانم زندگی کردم. این رمان اولش قرار بود داستان زندگیه منو دربر بگیره اما به دلایلی از این تصمیم
صرف نظر کردم و در نتیجه رمانی کاملا تخیلی که زاییده ی تفکراتم بود به تایپ رسوندم. در تمام طول مدت رمان سعی
من بر این بود که دینمو، اسلامو به رُخ مخاطبم بکشم، نمیدونم چقدر تو این زمینه موفق بودم ولی اگه ضعفی احساس
کردین از منه، پس اونو به پای دینم نزارین و به بزرگواریه خودتون ببخشین.
در ضمن: منه نویسنده هر نوع کپی برداری از رمانمو بدون اجازه ی شخص خودم ممنوع اعلام میکنم و هیچگونه رضایتی
از اینکار ندارم.
در آخرِ حرفام میخوام، اول تشکر کنم از شما که این رمانو خوندی و بعد هم از آبجیای گلم که اگه همراهی و قوت
قلبشون نبود نمیتونستم این رمانو به اتمام برسونم. بی نهایت از همتون سپاسگذارم.
این رمان تقدیم میشود به امام عصر حضرت مهدی موعود (عج) یگانه منجی عالم بشریت، پیامبر گرامی اسلام (ص)،
امام علی(ع) که ارادت خاصی به این بزرگوار دارم، فاطمه ی زهرا (س) و بی بی زینب کبری(س) که هم نامشون هستم
به امید اینکه بتونم واقعا زینبی باشم.
تحفه ای ناچیز به امید گوشه ی چشمی از امام حاضر و ناظرم.
الهم عجل لولیک الفرج
یاعلی مدد
10/12/1395 :پایان
22:32 :ساعت
zeinab z
پایان رمان زیبای حجاب من🙂🌺
امیدواریم بهره کافی از این رمان بردن باشید
منتظر نظرات شما بزرگواران در مورد رمان هستیم🦋
حلال کنید بنده را بخاطر دیر و زود یا کم گذاشتن پارت ها🌹
رمان بعدی هم انشاءالله به زودی گذاشته میشود🌼
رمان بعدی از رمان های پیشنهاد شده است🍂
روزحسابڪتابڪهبرسه
بعضیازگناهاترو
ڪهبهتنشونمیدن؛
مےبینیبراشوناستغفارنڪردی
اصلایادتنبوده...!💔
امازیرهرگناهیهاستغفارنوشتهشده
اونجاستڪهتازهمیفهمی
یڪیبهجاتتوبهڪرده...
یڪیڪهحواسشبهتبوده...
یهپدردلسوز
یڪیمثلمهدۍ.عج.(:💚
تورودوستدارم
اماازاونورگناه
بیشتربهممزهڪرده
حتمابایدچشمامخشڪبشه
ڪهبفهممچهخرابڪاریشده💔
بدجوردرگیربازیدنیاشدیم،
حواستهسترفیق؟!💔
هروقتازهمهجا
وهمهچیناامیدشدیموبعدزدیمبهخط
خداازدلشطخونبرامونمعبر
ومخرجصدقدرستڪرد
وفتحونصرتنازلشد...
ناامیدنشیموحواسمونباشه...
حرمدرپیشاستوحرامیدرپیش...
#حاجحسینیڪتا🌱
#شهیدانہبگویم🌿
••بہرُفقایش گفتهبود:
مناهمیتنمےدهمدربارهماچہمےگویند
منمےخواهمدلِولایټروراضےڪنم...♥️
+اینبصیرتچگونہحاصلمےشود؟!
بر اثر گذشتن از خود(:
-سردارشهیدحسینخرازے
#انگیـزشـے🌱⃟🖇
*💚🌻💚*
•|کلیدشادیخودتانرا🍟🌵
•|درجیبکسدیگریقرارندهید🍭🌧
•|آنرانزدخودتاننگهدارید🌱💕
#تلنگرانـہ 🤞🏿🌸
~🦋♡🦋~
||یهچیزدرگوشیبگمبِهشما..؛🖐🏻
یهروزتمام
حسابایبانکیومجازیماخالیمیشه..؛
تنهایهحسابباقیمیمونه..'✨
اونمحسابِماباخداست..!!♥️✨
Γ 🎉
حلـولِمـٰآهِمباركِرجب،و ولآدتِاماممحمدِبآقر[؏]
مبآرکآ :))🎈🌼
درهرساعتیازاینساعات،یکانساناگرهوشمند
وزرنگوآگاهباشد،میتواندچیزیرا
بهـدستبیاوردکهدرمقابلآن،همهی
نعمتھایدنیاپوچاست ؛
یعنیمیتواندرضاولطفوعنایتوتوجهِالهیرا
بهدستآورد . . .🌱'!
- 'آسِدعلیخامنہای' فرمودن^^🌸
- #ماه_رجب مبروكتون((:
#بانو🌹
•↜ #تلنگࢪانہ🌱🐾.
دقتکردیوقتےشارژِگوشیت ؛
درحالتِاخطارِچقدرسریعمیزنیشبہشارژ؟!
الانهم؛زمانِغیبت؛توحالتِوضعیتقرمزه‼️
بایدسریعتقواتوبزنیبہشارژ(:🍃
#گمنامـــــ🍃
😂لبخند های خاکی 😂
گاهی حسودیمان میشد از اینکه بعضی اینقدر خوشخواب بودند😒. سرشان را نگذاشته روی زمین انگار هفتاد سال بود که خوابیدهاند و تا دلت بخواهد خواب سنگین بودند، توپ بغل گوششان شلیک میکردی، پلک نمیزدند😅. ما هم اذیتشان میکردیم. ☺️دست خودمان نبود. کافی بود مثلاً لنگه دمپایی یا پوتینهایمان سر جایش نباشد، دیگر معطل نمیکردیم صاف میرفتیم بالا سر این جوانان خوش خواب: «برادر برادر!»😉 دیگر خودشان از حفظ بودند، هنوز نپرسیدهایم: «پوتین ما را ندیدی؟»😎 با عصبانیت میگفتند: «به پسر پیغمبر ندیدم.»😑 و دوباره خُر و پُفشان بلند میشد،😴 اما این همه ماجرا نبود. چند دقیقه بعد دوباره: «برادر برادر!» بلند میشد این دفعه مینشست: «برادر و زهرمار دیگر چه شده؟»
😤😩 جواب میشنید: «هیچی بخواب خواستم بگویم پوتینم پیدا شد!»😂
شادی روح شهدا صلوات🌹