#شهیدانه🌱
مـااسٺراحتنخواهیمکرد؛
اینانقلابواینجامعہ،
آنقدرکاردَرَشهست
کهدیگࢪاستراحتبیاستراحت..!
استراحتنخواهــیمڪرد!
شڪنـڪنــیــدپـیــروزے،
از آنحــزباللـهـےهاسـت...✌️🏻
-شہیـدبهـشتے
°•♡بـہوقتعـٰاشقے♡°•
مݩازاشڪےڪہمۍریزد زچشمیارمۍترسم
ازآنروزےڪہموݪایمشۅدبیمارمۍترسم
#ݪبیڪیاخامنہاۍݪبیڪیاحسیݩاست✌️
#آسید_علے_جآنمون♥️⃟🔗
°•♡بـہوقتعـٰاشقے♡°•
تنھایی با گمنامها رو ،
بیشتر از شلوغی مشھورها #دوستدارم♥
#رفیقِروزایتنھایی
غیبت میکنی میگی دیدم که میگم؟
#رفیق
اگه ندیده بودی میشد تُهمت . .
ستارالعیوب باش؛
اگه چیزی هم میدونی ، نگو !🚶🏻♂
#اولینمخاطبخودمبعدبقیه✌️🏻
#طنزجبهه😁
خــــر روشـــــــن شــــــــد😅
سال ۱۳۵۹ دسته ای از سپاه زرین شهر به فرماندهی شهید محمدعلی شاهمرادی در گروه ضربت سنندج خدمت می ڪردیم.
روزی برای انجام ماموریت با یڪ ماشین سیمرغ عازم اطراف سنندج بودیم. حین عبور از رودخانه آب سر شمع ماشین رفت و خاموش شد.
شهید شاهمراد به بیسیم چی ڪه تازه ڪار بود گفت به فرمانده اطلاع بده که یواش تر بروند تا ما برسیم اما با رمز بگو!
بیسیم چی گفت: نمی دانم چه بگویم!!
شهید شاهمراد بیسیم را گرفت و گفت: حسین حسین شاهمراد.... آب تو گوش خر رفته ڪمی یواش تر...
😐
ڪمی بعد ماشین روشن شد و شاهمراد به بیسیم چی گفت حالا تو اطلاع بده!
بیسیم چی تماس گرفت و گفت الو الو..... خر روشن شد...... 🙄😁😄
شهید محمد علی شاهمرادی🌹
میگفتن اگر لباس عروس سفید نباشد شگون ندارد
مجبـور شدیم یڪ بلوز و دآمنِ سفید
از هسایهمــان قرض ڪنیم ..!
ولی سفره را دیگر بر اســاس شگون
و این جور چیزها نچیدیم ،،
به جا؎ سفره مجلل بـا گردو و بادام طلایی
یڪ سفره پلاستیڪی ســاده انداختیم
که رویش یڪ جلد ڪلامالله مجید و یڪ آیینه
و مقدارۍ نــان و پنیر بود
ساده بود ولی صفــآ و صمیمیتاش آنقدری
بود که دلمان میخواست ^^
•.
#شھیدفریدونبختیـارۍ🌱
بزار این بنده رو سفیدت شه
تو مرادی دلم مریدت شه..؛
به خدا آخ که چی میشه آقا!
اگه این سینه زن شهیدت شه:))💔🚶🏻♂
#شهیدمعزغلامی🕊
رسمبودداماد؛
شبِازدواجشحنابگذارد
یکرسمدیگرآمد،
رزمندهشبشهادتش
حنامۍگذاشت !..💔(:
#شهید_قاسم_نوری🌿.
#شهید_حسین_برزگر_گنجی🌿
منحاضرممثلعلیاکبرحسین﴿؏﴾
اربااربابشم،ولےناموسشیعھ
حفظبشھ؛آخرشهمدرحالخنثےڪردنِ
بمببودڪھمنفجرشدۅقسمتےازبدنش
تڪھتڪھشد !...シ
#شھید_حسین_هریری-☁️!