🔸گفتم: اگر در کربلا بودم تا پای جان برای حسین (علیه السّلام) تلاش می کردم
🔹گفت: یک حسین زنده داریم نامش مهدی (صاحب الزمان روحی فداه) است؛
🔺 تا حالا برایش چه کرده ای؟؟؟؟؟
#امام_زمان
#امام_حسین
🌷@emam_zmn🌷
⭕️آغاز عمليات غرورآفرين "مرصاد" (۱۳۶۷ ش)
♦️پس از پذیرش قطعنامه ۵۹۸ از سوی ایران، گروهک منافقین در پی عقب نشینی های موقت رزمندگان اسلام، فرصت را غنیمت شمرده و سعی در رسیدن به اهداف پلید خود نمود. منافقین با جمع آوری دیگر ضد انقلابیون سرخورده، نیرویی حدود ۱۵۰۰۰ نفر فراهم کرده و با بهرهگیری از جنگافزارهای اهدایی صدام و دیگر اربابان خود، از غرب کشور به خاک جمهوری اسلامی ایران حمله کردند.
🔹نیروی هوایی عراق نیز با حمایت مقدماتی، آنها را برای فتح تهران، ترغیب کردند. با این اتحاد شوم، قسمت هایی از خاک میهن اسلامی مورد تجاوز قرار گرفت. ملت سلحشور و مسلمان ایران، پس از اطلاع از تجاوز منافقین به میهن اسلامی، به خروش آمده و به جبهه های جنگ اعزام شدند. سرانجام عملیات «مرصاد» به فرماندهی شهید صیاد شیرازی در پنجم مرداد ماه۱۳۶۷، با رمز مبارک یا علی(ع) در منطقه اسلام آباد و کرند غرب در استان کرمانشاه، آغاز گردید.
🔸رزمندگان اسلام در ۳۴ کیلومتری باختران، راه را بر ستونهای منافقین بستند و واحدهای زرهی رزمندگان، تعداد زیادی از ادوات سنگین زرهی منافقین را هدف قرار داده و به آتش کشیدند. جاده باختران - اسلام آباد در همان لحظات اولیه، انباشته از ادوات سوخته شد و عکس العمل سریع رزمندگان، منافقین را به فراری مفتضحانه وادار کرد. در این تجاوز نابخردانه، صدها دستگاه تانک، نفربر، توپ و... منهدم یا به غنیمت نیروهای اسلام درآمد و بیش از ۳۰۰۰ نفر از منافقان نیز کشته و زخمی شدند.
#تقویم_تاریخ
#عملیات_مرصاد
🌷@emam_zmn🌷
19.06M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎬 #کلیپ «بهترین جای دنیا»
🥀 استاد #رائفی_پور
🍃 یک جامعه آماری معرفی کن که اینطور باهم یکدل باشن...
🌷@emam_zmn🌷
📚#معرفی_کتاب
🌟عنوان:همه نوکرها🌟
✍️به قلم:محمدرضا حدادپور جهرمی
🖨ناشر:نشر معارف
💠📓💠📓💠📓💠📓💠📓
محمدرضا حدادپور جهرمی در کتاب همه نوکرها که پژوهشی در زمینه عاشورا پژوهشی است داستانی را روایت میکند که در همان ابتدا نگاه امنیتی آن توجه مخاطبان را به خود جلب میکند.
داستان از زبان ضحاک بن عبدالله مشرقی روایت میشود. یکی از یاران امام حسین علیه السلام که بیوفایی پیشه میکند. او از کیفیت فرار، ریزش نیروها میگوید و مسیری که طی شد تا درنهایت هفتاد و دو نفر از یاران باوفای امام حسین (ع) در حماسه کربلا نزدش ماندند...
این کتاب روایت کربلا با سبک و سیاق امنیتی است که میتوان شخصیتها و رخدادهایش را حتی در تاریخ معاصر نیز بازشناخت و کنکاش کرد.
🌟کتاب همه نوکرها را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
خواندن کتاب همه نوکرها را به تمام دوستداران داستانهایی با درون مایه مذهبی پیشنهاد میکنیم.
💠📓💠📓💠📓💠📓💠📓
#کتاب_عاشورایی
🌷@emam_zmn🌷
✅ خواص عاشورایی:
ابوعمر شَبیب بن عبدالله نَهشَلی
✅ شبیب بن عبدالله از یاران امام علی و امام حسن (علیهما السلام) بود که بعد از این دو امام نیز به امام حسین علیه السلام پیوست. در مورد خصوصیات او ویژگی هایی مانند: تلاش بسیار برای نماز، شب زنده داری، عرفان والا و تقوای بسیار در تاریخ ثبت شده است.
🔻 هنگانی که امام ع از مدینه به سوی مکه و کربلا حرکت کردند، او در کنار امام بود. در روز عاشورا در نبرد با دشمنان در حمله ی اول و قبل از ظهر به شهادت رسید. در زیارت های رجبیه و ناحیه مقدسه به وی سلام داده شده است: «السَّلامُ عَلَی شَبیبِ بنِ عَبدِاللهِ نَهشَلی»
🔸 او در روز عاشورا پس از نبردی سنگین محضر امام آمد، رجز خواند و بار دیگر به میدان رفت و جنگید. در حالی که بی رمق بود عامر بن نهلش از افراد ابن سعد با نیزه بر پهلویش زد. عبدالله بر خاک افتاد و عامر او را به شهادت رساند.
#امام_حسین_علیه_السلام
#خواص_عاشورایی
#شبیب_بن_عبدالله
#عبادت_و_جهاد
(مثیرالاحزان، ص۵۷ _ رجال طوسی، ص۱۰۱)
🌷@emam_zmn🌷
☑️ تشرف جناب جعفر نعلبند اصفهانى در راه زیارت کربلا و به همراه طی الارض و دیدن صورت برزخی مردم
(قسمت اول)
✅ آقاى حاج ميرزا محمد على گلستانه اصفهانى (ره) فرمودند:
عموى من، آقا سيد محمد على (ره) براى من نقل كردند:
▫️ در زمـان مـا در اصـفهان شخصى به نام جعفر كه شغلش نعلبندى بود، بعضى حرفها را مى زد كه مـوجـب طـعـن و رد مـردم شـده بـود، مـثـل آن كه مىگفت:
🔸 با طى الارض به كربلا رفته ام.
▫️ يا مىگفت:
🔸 مردم را به صورتهاى مختلف ديدهام.
▫️ و يا
🔸 خدمت حضرت صاحب الامر (ع) رسيده ام.
▫️ او هم به خاطر حرفهاى مردم، آن صحبتها را ترك نمود.
تـا آن كه روزى براى زيارت مقبره متبركه تخت فولاد مى رفتم.
در بين راه ديدم جعفر نعلبند هم به آن طرف مى رود.
نزديك او رفتم و گفتم:
🔹 ميل دارى در راه با هم باشيم؟
▫️گفت:
🔸 اشكالى ندارد، با هم گفتگو مى كنيم و خستگى راه را هم نمى فهميم.
▫️ قدرى با هم گفتگو كرديم، تا آن كه پرسيدم:
🔹 اين صحبتهايى كه مردم از تو نقل مى كنند، چيست؟ آيا صحت دارد يا نه؟
▫️ گفت:
🔸 آقا از اين مطلب بگذريد.
▫️ اصرار كردم و گفتم:
🔹 من كه بى غرضم، مانعى ندارد بگويى.
▫️ گـفـت:
🔸 آقـا، مـن بيست و پنج بار، از پول كسب خود، به كربلا مشرف شدم و در همه سفرها، براى زيارتى عرفه مىرفتم.
در سفر بيست و پنجم بين راه، شخصى يزدى با من رفيق شد.
چند منزل كه بـا هـم رفـتـيم، مريض شد و كم كم مرض او شدت كرد، تا به منزلى كه ترسناك بود، رسيديم و به خاطر ترسناك بودن آن قسمت، قافله را دو روز در كاروانسرا نگه داشتند، تا آن كه قافلههاى ديگر برسند و جمعيت زيادتر شود.
از طرفى حال زائر يزدى هم خيلى سخت شد و مشرف به موت گرديد.
روز سوم كه قافله خواست حركت كند، من راجع به او متحير ماندم كه چطور او را با اين حال تنها بـگذارم و نزد خداى تعالى مسئول شوم؟ از طرفى چطور اين جا بمانم و از زيارت عرفه كه بيست و چهار سال براى درك آن، جديت داشته ام، محروم شوم؟ بالاخره بعد از فكر بسيار، بنايم بر رفتن شد، لذا هنگام حركت قافله، پيش او رفتم و گفتم:
🔹 من مىروم و دعا مىكنم كه خداوند تو را هم شفا مرحمت فرمايد.
▪️اين مطلب را كه شنيد، اشكش سرازير شد و گفت:
🔸 من يک ساعت ديگر مىميرم، صبر كن، وقتى از دنـيا رفتم، خورجين و اسباب و الاغ من مال تو باشد، فقط مرا با اين الاغ به كرمانشاه و از آن جا هم هر طورى كه راحت باشد، به كربلا برسان.
▪️ وقتى اين حرف را زد و گريه او را ديدم، دلم به حالش سوخت و همان جا ماندم.
قافله رفت و مدت زمانى كه گذشت، آن زائر يزدى از دنيا رفت.
من هم او را بر الاغ بسته و حركت كردم.
وقتى از كاروانسرا بيرون آمدم، ديدم از قافله هيچ اثرى نيست، جز آن كه گرد و غبار آنها از دور ديده مى شد.
تـا يک فـرسخ راه رفتم، اما جنازه را هر طور بر الاغ مىبستم، همين كه مقدارى راه مىرفتم، مىافتاد و هيچ قرار نمىگرفت.
با همه اينها به خاطر تنهايى، ترس بر من غلبه كرد.
بالاخره ديدم، نمىتوانم او را ببرم، حالم خيلى پريشان شد.
همان جا ايستادم و به جانب حضرت سيدالشهداء (ع) توجه نمودم و با چشم گريان عرض كردم:
🔹 آقا من با اين زائر شما چه كنم؟ اگر او را در اين بيابان رها كنم، نزد خدا و شما مسئول هستم. اگر هم بخواهم او را بياورم، توانايى ندارم.
▪️ نـاگهان ديدم، چهار نفر سوار پيدا شدند و آن سوارى كه بزرگ آنها بود، فرمود:
🔶 جعفر با زائر ما چه مى كنى؟
▪️ عرض كردم:
🔷 آقا چه كنم، در كار او مانده ام!
▪️ آن سه نفر ديگر پياده شدند.
يك نفر آنها نيزه اى در دست داشت كه آن را در گودال آبى كه خشك شده بود فرو برد، آب جوشش كرد و گودال پر شد.
آن ميت را غسل دادند. بزرگ آنان جلو ايستاد و با هم نماز ميت را خوانديم و بعد هم او را محكم بر الاغ بستند و ناپديد شدند. مـن هم براه افتادم. ناگاه ديدم، از قافله اى كه پيش از ما حركت كرده بود، گذشتم و جلو افتادم.
كـمـى گـذشت، ديدم به قافله اى كه پيش از آن قافله حركت كرده بود، رسيدم. و بعد هم طولى نكشيد كه ديدم به پل نزديك كربلا رسيده ام.
در تعجب و حيرت بودم كه اين چه جريان و حكايتى است! ميت را بردم و در وادى ايمن دفن كردم.
قـافله ما تقريبا بعد از بيست روز رسيد.
هر كدام از اهل قافله مى پرسيد:
🔹 تو كى و چگونه آمدى!
▪️ من قضيه را براى بعضى به اجمال و براى بعضى مشروحا مى گفتم و آنها هم تعجب مى كردند.
تا آن كه روز عرفه شد و به حرم مطهر مشرف شدم، ولى با كمال تعجب ديدم كه مردم را به صورت حيوانات مختلف مى بينم، از قبيل: 🐺 گرگ، 🐖 خوك، 🐒 ميمون و غيره
🐑 🦗 🦍 🐕 🐀 🦎 🦦 🐃 🐓 🕷 🐁 🐌 🐄 🦀 🦛 🐍 🦨 🐜 🐗 🦂 🦧 🦓 🐊 🦞
و جمعى را هم به صورت انسان مى ديدم!
(ادامه دارد ...)
🏷 #تشرفات
#امام_زمان عجل الله تعالی فرجه
#کربلا
🌷@emam_zmn🌷
پویش ملی صرفه جویی 📈
میخواهیم در این دو هفته پیش رو
که گرم ترین روزهای تابستانه
دست به دست هم بدیم
و تک تک ما حتی به اندازه خاموش کردن یک لامپ صرفه جویی کنیم تا ؛
🏠هیچ خانواده ایرانی دچار قطعی برق نشود.
🏗 هیچ کارخانه ای تعطیل نشود.
🏭 و هیچ نیروگاه برقی از کار نیفتد.
خب چه کنیم ⁉️
۱. کولر گازی روی ۲۴ قرار بدیم
۲. لامپ اضافی خاموش کنیم
۳. کولر آبی روی کند قرار بدیم
۴. از ساعت ۱۱صبح تا ۸ شب
از اتو، لباسشویی و دستگاه های برقی پرمصرف استفاده نکنیم.
بسم الله از همین حالا شروع کنیم
و پس از انجام هر کدوم از اینها
تو این لینک 🔻🔻🔻🔻
https://urls.st/Psjdmb
https://urls.st/Psjdmb
روی گزینه صرفه جویی کلیک کنیم.
تا الان نزدیک ۲۵ هزار نفر صرفه جویی کردن..
#اصلاحالگویمصرف
#صرفهجویی
#برق
🤚ارسال در گروه های فامیلی
عضویت در گسترده ترین شبکه خبری مردمی ایتا 👇
https://eitaa.com/jaarchi
❇️ شفا یافتن چشم نابینا به علت مداومت بر زیارت عاشورا
☑️ آیت اللّه شبیری زنجانی، از مراجع تقلید میگوید:
▫️ یکی از چشمهای فرزند آقای حاج سید محمد بجنوردی بر اثر عارضهای نابینا شده بود و به نظر پزشکان، حتی پزشکان خارج از کشور، به علت رشد آن عارضه، چشم دیگرش نیز نابینا میشد.
✨ ولی آن شخص شفا یافت؛ یکی از بستگان وی، سیدالشهداء را در عالم رؤیا دید که به او فرمود:
🔸 «ما به جهت اینکه او به زیارت عاشورا مداومت داشت، سلامتی چشم دیگرش را از خدا گرفتیم».
⬅️ خبرگزاری دفاع مقدس https://dnws.ir/0008Qk
🏷 #امام_حسین علیه السلام
#زیارت_عاشورا
#چله_زیارت_عاشورا
🌷@emam_zmn🌷