🔥سرباز🔥
#پارتنوزدهم🍀💚
ولی با این حال همه میدونستن به وقتش فاطمه کوتاه بیا نیست.بخاطر همین دقت شون بیشتر شد.
یک سال گذشت.
دختر علی و فاطمه به دنیا اومد.
اسمشو {زینب} گذاشتن.چهره ش شبیه علی بود.حاج محمود به مناسبت تولد زینب،یه آپارتمان بهشون هدیه داد.سه دانگش به نام افشین مشرقی و سه دانگش به نام فاطمه نادری.
حاج محمود میتونست حتی قبل ازدواج شون این هدیه رو بهشون بده ولی میخواست بچه هاش راحت طلب نباشن. به امیررضا و محدثه هم بعد تولد اولین بچه شون یه آپارتمان هدیه داد.
اون روزها بهترین روزهای زندگی علی بود.زندگی علی با فاطمه هرروز شیرین تر از روز قبل بود.فاطمه از وقتی #مادر شده بود،عاشق تر و عاقل تر شده بود. رابطه ش با خدا عمیق تر و عاشقانه تر شده بود.
دخترشون سینه خیز میرفت،
علی و فاطمه با ذوق تشویقش میکردن. زینب غذا میخورد،دوتایی ذوق میکردن. چهار دست و پا میرفت،دوتایی قربان صدقه ش میرفتن.
زینب وسط هال نشسته بود،
و با اسباب بازی هاش بازی میکرد.علی روی مبل نشسته بود و نگاهش میکرد. فاطمه با سینی چایی،کنارش نشست و به علی خیره شد.علی با لبخند نگاهش کرد و گفت:
_دخترتو ببین چکار میکنه.
ولی فاطمه به علی نگاه میکرد.
-علی،ازت ممنونم،بخاطر زندگی خوبی که برام ساختی.کنار تو زندگی خیلی خوبی دارم.تو همون همسری هستی که همیشه از خدا میخواستم.یه مرد واقعی..تو هم همسر خیلی خوبی هستی،هم پدر خیلی خوبی هستی.
شب شهادت امام محمد باقر(ع) بود.
طبق معمول علی و فاطمه و زینب با هم به هیئت رفته بودن.برای کمک تا آخرشب مونده بودن.
تو مسیر برگشت زینب آب خواست.
علی کنار خیابان توقف کرد.از ماشین پیاده شد و به سوپر رفت.
تازه وارد مغازه شده بود که ماشینی چند متر جلوتر،رو به روی بنر بزرگی که به مناسبت شهادت زده بودن،ایستاد.شیشه های ماشین پایین رفت و صدای بلند موسیقی تندی تو فضا پیچید.دو پسر و یه دختر پیاده شدن و شروع به #هتاکی کردن.
فاطمه سریع پیاده شد،
و سمت دختر رفت.صحبت میکرد که یکی از پسرها از پشت فاطمه رو هل داد. فاطمه که انتظارشو نداشت نتونست تعادل شو حفظ کنه و با سر محکم زمین خورد.زیر سرش پر خون شد.
علی از مغازه بیرون اومد.
خانمی رو دید که زمین خورده و دو پسر بالا سرش ایستادن. به سرعت سمت شون رفت.
دختر و پسرها فرار کردن.
وقتی متوجه حال خانم شد،خواست فاطمه رو برای کمک صدا کنه ولی جای خالی فاطمه رو دید...از فکر اینکه اون خانم،فاطمه باشه،لحظه ای قلبش ایستاد...با قدم های لرزان نزدیک رفت. وقتی صورت فاطمه رو دید نفسش حبس شد..با زانو کنارش افتاد...صدای گریه زینب از ماشین شنیده میشد.
چند نفری جمع شدن.
یکی با آمبولانس تماس گرفت.خانمی زینب رو بغل کرد و سعی میکرد آرومش کنه.
روی صندلی بیمارستان نشسته بود.مات و مبهوت...پرستاری نزدیک شد.
-آقا ... آقا!!
علی سرشو بلند کرد.پرستار گفت:
_کسی هست که بیاد دخترتون رو ببره.همش گریه میکنه.بچه گناه داره.
تازه یاد زینب افتاد....
#سرباز
#سلام_امام_زمانم♥️
سلام بر تو مولا
که صفای آمدنت،
زمستان دلها را
بهار خواهد کرد و
طراوت مهربانیت
روزگار را نو. . . .
#صبحتون_متبرک_به_نگاه_یوسف_زهرا 🌤
الّلهُــمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــ الْفَــرَج بحق زینب کبری سلام الله علیها❤️🔥
🌷@emam_zmn🌷
فایل صوتے دعا؎ عھد 🔊
⇦عهد ببندیم هر صبح با آقامون ❤️🔥🤝
سَر شد به شوق وصل تو فصل جوانیَم
هرگز نمی شود که از این در برانیَم
یابن الحسن برای تو بیدار می شوم
روزت بخیر ای همه ی زندگانیم
اللهمعجللولیکالفرجبحقزینبکبری بحق زینب کبری سلام الله علیها ❤️
-هدیهبھمحضراباصالح🫀
🌷@emam_zmn🌷
✍ بیایید هر روز عهــــد ببندیم که هـرگــز، مهدی فاطمه را فــراموش نـخـواهـیـم کــرد،
مهدی فاطمه؛ همیشه به یاد ما است، و خاطر ما را از یاد نبرده است...
🌤در این باره حضرت مـهــدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) فرمودند :
مــا در رعــایـــت حال شما کوتاهی نمی کنیم و یاد شما را از خاطر نبرده ایم، که اگر جز این بود گرفتاری ها به شما روی می آورد و دشمنان شما را ریشه کن می کردند.
📚احتجاج : جلد۲، صفحه ۴۹۷
اللَّهُمَّ إِنِّی أُجَدِّدُ لَهُ فِی صَبِیحَةِ یَوْمِی هَذَا وَ مَا عِشْتُ مِنْ أَیَّامِی عَهْدا وَ عَقْدا وَ بَیْعَةً لَهُ فِی عُنُقِی لا أَحُولُ عَنْهَا وَ لا أَزُولُ أَبَدا
خدایا در صبح این روز و تا زندگی کنم از روزهایم، براى آن حضرت بر عهده ام، عهد و پیمان و بیعت تجدید مى کنم، که از آن رو نگردانم، و هیچ گاه دست برندارم
اللَّهُمَّ اجْعَلْنِی مِنْ أَنْصَارِهِ وَ أَعْوَانِهِ
خدایا مرا، از یاران و مددکاران و دفاع کنندگان از او قرار ده،
وَ الذَّابِّینَ عَنْهُ وَ الْمُسَارِعِینَ إِلَیْهِ فِی قَضَاءِ حَوَائِجِه [وَ الْمُمْتَثِلِینَ لِأَوَامِرِهِ] وَ الْمُحَامِینَ عَنْهُ...
و از شتابندگان به سویش، در برآوردن خواسته هایش، و اطاعت کنندگان اوامرش، و مدافعان حضرتش...
🌷@emam_zmn🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✍ حرف جالب مسیحیِ مسلمانشده در مورد امام زمان (عَجَّلَ اللهُ تعالی فَرَجَهُ الشریف)
🌤تا حضرت مهدی (علیه السلام) تشریف نیاورند صبح نیست...
منتظرم تا که فصل دی به سر آید
باغ شود سبز و باغبان ز در آید
🎤 آیت الله مجتهدی تهرانی(ره)
-----------------------------------------------
اگر یک نفر را به او وصل کردی
برای سپاهش تو سردار یاری...
🌷@emam_zmn🌷
اسم زیبای تو
برای آروم شدن قلبِ بی تاب؛ معجزه هست ...
حتی اگر اون قلب، سیاه باشه!!
حتی اگر اون قلب رو، ندید بگیری ...
حتی اگر صاحب اون قلب، خیلی ازت دور باشه!!
باز اسم زیبای تو معجزه هست …
یا صاحب الزمان'عج
اللهم عجل لولیک الفرج
🌷@emam_zmn🌷
#نکات_کلیدی_کوتاه
نعمت #محبت به #امام_زمان را قدر بدانید، آن را در مسیر بیاندازید و جلو بروید.
وقتی انسان محبت شدیدی به کسی داشته باشد، تمام نیرو، انرژی و فکرش کسب رضایت اوست و بر این اساس اعمالش را تنظیم می کند.
🌟استاد حاج آقا زعفری زاده حفظه الله تعالی
اللهمعجللولیکالفرجبحقزینبکبری سلام الله علیها
🌷@emam_zmn🌷
‹🌸›
-
یادتنرود...
حسینراهمروز؎
همانڪَسانۍتنھاگذاشتند
ڪھنامھ؎فدایتشوم
نوشتھبودند..
ڪوفۍنباشیم
یڪحسینغایبداریم
هروزمیگوییم
اَللّٰھُمَعَجِّلْلِوَلیِّڪَالفَرَج
ولۍهزاروصدوهشتادوچهارسال
هستآقایمان غایباست!💔
🦋 ⃟🇮🇷¦↬ #مهدویت
🦋 ⃟🇮🇷¦↬ #امام_زمان
🌷@emam_zmn🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ای ظهورت آرزوی قلب زهرا(س)❤️
🌷@emam_zmn🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یامهدی ادرکنی:) 💚
آقا جان حق با تو بود..؛🙂
🌷@emam_zmn🌷