eitaa logo
محبان حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف
18هزار دنبال‌کننده
2.7هزار عکس
3.1هزار ویدیو
17 فایل
🌹بِٮـــمِ‌اللّھِ‌‌الرح‌ـمن‌الرح‌ـیم🌹 اینج‌ـٰآ‌درڪنـٰار‌هم‌تلـٰاش‌مۍ‌ڪنیم‌زمینھ‌ٮــــٰآز ظہور‌حضرـٺ‌یـٰار‌بـٰآشیم❥ّ 🔹تبادل و تبلیغ ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak 🔴تبادل نظر http://6w9.ir/Harf_8923336?c=emam_zmn
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
♥️ سلام بر تو مولا که صفای آمدنت، زمستان دل‌ها را بهار خواهد کرد و طراوت مهربانیت روزگار را نو. . . . 🌤 الّلهُــمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــ الْفَــرَج بحق زینب کبری سلام الله علیها❤️‍🔥 🌷@emam_zmn🌷
فایل صوتے دعا؎ عھد 🔊 ⇦عهد ببندیم هر صبح با آقامون ❤️‍🔥🤝 سَر شد به شوق وصل تو فصل جوانیَم هرگز نمی شود که از این در برانیَم یابن الحسن برای تو بیدار می شوم روزت بخیر ای همه ی زندگانیم اللهم‌عجل‌لولیک‌الفرج‌بحق‌زینب‌کبری بحق زینب کبری سلام الله علیها ❤️ -هدیه‌بھ‌محضر‌اباصالح🫀 🌷@emam_zmn🌷
✍ بیایید هر روز عهــــد ببندیم که هـرگــز، مهدی فاطمه را فــراموش نـخـواهـیـم کــرد، مهدی فاطمه؛ همیشه به یاد ما است، و خاطر ما را از یاد نبرده است... 🌤در این باره حضرت مـهــدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) فرمودند : مــا در رعــایـــت حال شما کوتاهی نمی کنیم و یاد شما را از خاطر نبرده ایم، که اگر جز این بود گرفتاری ها به شما روی می آورد و دشمنان شما را ریشه کن می کردند. 📚احتجاج : جلد۲، صفحه ۴۹۷ اللَّهُمَّ إِنِّی أُجَدِّدُ لَهُ فِی صَبِیحَةِ یَوْمِی هَذَا وَ مَا عِشْتُ مِنْ أَیَّامِی عَهْدا وَ عَقْدا وَ بَیْعَةً لَهُ فِی عُنُقِی لا أَحُولُ عَنْهَا وَ لا أَزُولُ أَبَدا خدایا در صبح این روز و تا زندگی کنم از روزهایم، براى آن حضرت بر عهده ام، عهد و پیمان و بیعت تجدید مى کنم، که از آن رو نگردانم، و هیچ گاه دست برندارم اللَّهُمَّ اجْعَلْنِی مِنْ أَنْصَارِهِ وَ أَعْوَانِهِ خدایا مرا، از یاران و مددکاران و دفاع کنندگان از او قرار ده، وَ الذَّابِّینَ عَنْهُ وَ الْمُسَارِعِینَ إِلَیْهِ فِی قَضَاءِ حَوَائِجِه [وَ الْمُمْتَثِلِینَ لِأَوَامِرِهِ] وَ الْمُحَامِینَ عَنْهُ... و از شتابندگان به سویش، در برآوردن خواسته هایش، و اطاعت کنندگان اوامرش، و مدافعان حضرتش... 🌷@emam_zmn🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✍ حرف جالب مسیحیِ مسلمان‌شده در مورد امام زمان (عَجَّلَ اللهُ تعالی فَرَجَهُ الشریف) 🌤تا حضرت مهدی (علیه السلام) تشریف نیاورند صبح نیست... منتظرم تا که فصل دی به سر آید باغ شود سبز و باغبان ز در آید 🎤 آیت الله مجتهدی تهرانی(ره) ----------------------------------------------- اگر یک نفر را به او وصل کردی برای سپاهش تو سردار یاری... 🌷@emam_zmn🌷
اسم زیبای تو برای آروم شدن قلبِ بی تاب؛ معجزه هست ... حتی اگر اون قلب، سیاه باشه!! حتی اگر اون قلب رو، ندید بگیری ... حتی اگر صاحب اون قلب، خیلی ازت دور باشه!! باز اسم زیبای تو معجزه هست … یا صاحب الزمان'عج اللهم عجل لولیک الفرج 🌷@emam_zmn🌷
نعمت به را قدر بدانید، آن را در مسیر بیاندازید و جلو بروید. وقتی انسان محبت شدیدی به کسی داشته باشد، تمام نیرو، انرژی و فکرش کسب رضایت اوست و بر این اساس اعمالش را تنظیم می کند. 🌟استاد حاج آقا زعفری زاده حفظه الله تعالی اللهم‌عجل‌لولیک‌الفرج‌بحق‌زینب‌کبری سلام الله علیها 🌷@emam_zmn🌷
‹🌸› - یادت‌نرود... حسین‌راهم‌روز؎ همان‌ڪَسانۍتنھاگذاشتند ڪھ‌نامھ؎فدایت‌شوم نوشتھ‌بودند.. ڪوفۍنباشیم یڪ‌حسین‌‌غایب‌داریم هروز‌میگوییم اَللّٰھُمَ‌عَجِّل‌ْلِوَلیِّڪَ‌الفَرَج ولۍهزاروصدوهشتادوچهارسال هست‌آقای‌مان غایب‌است!💔   🦋 ⃟‌🇮🇷¦↬   🦋 ⃟‌🇮🇷¦↬ 🌷@emam_zmn🌷
🔥سرباز🔥 🍀💚 تازه یاد زینب افتاد. یه کم فکر کرد..با مکث تلفن همراه شو از جیبش بیرون آورد.رمزشو باز کرد..شماره حاج محمود رو آورد ولی مردد شد.. خجالت میکشید به حاج محمود بگه نتونست مراقب دخترش باشه..منصرف شد.شماره پویان رو آورد.گوشی رو سمت پرستار گرفت. -میشه شما بهش بگید؟ پرستار که حال علی رو دید قبول کرد. جریان رو برای پویان تعریف کرد و گوشی علی رو بهش داد. -حال خانومم چطوره؟ از نگرانی جوابی که قرار بود بشنوه، صداش میلرزید. -هنوز جراحی تموم نشده.هر خبری بشه بهتون اطلاع میدم. پرستار رفت. نمیخواست باور کنه.فقط میخواست چشم هاشو باز کنه و ببینه همه ی اینا کابوس بوده.زندگی خودشو از وقتی یادش میومد تا چند ساعت قبل مرور کرد. با خودش گفت، زندگی من قبل از فاطمه زندگی نبود.بعد از آشنایی با فاطمه هم زندگی نبود.از وقتی خدا بود زندگی من،زندگی شد. وگرنه با بدی های من،فاطمه حتی نباید نگاهم میکرد... خدایا تو که همه جوره لطفت رو به من کامل کردی،فاطمه رو بهم برگردون. حاج محمود کنارش نشست. آروم و نگران صداش کرد.علی سرشو بلند کرد.وقتی نگرانی چشم های حاج محمود رو دید،شرمنده شد.به زهره خانوم که پشت سر حاج محمود ایستاده بود نگاه کرد.زهره خانوم هم با چشم های پر اشک منتظر شنیدن خبر سلامتی دخترش بود..شرمنده تر شد،سرشو انداخت پایین.. حاج محمود گفت: _حالش چطوره؟ همونجوری که سرش پایین بود،گفت: _چند ساعته که تو اتاق عمله. بغض صداش حال خرابشو فریاد میزد. خیلی نگذشت که امیررضا و پویان هم رسیدن. مریم پیش زینب بود. همه ساکت بودن.یک ساعت دیگه هم گذشت. پرستاری گفت: _همراه فاطمه نادری. همه به علی نگاه کردن. علی سرشو بلند کرد.به بقیه که داشتن نگاهش میکردن،نگاه کرد،بعد به پرستار. پویان نزدیک رفت و گفت: _جراحی تمام شده؟ پرستار گفت: _آره ولی بیهوشه. -جراحی چطور بود؟ -باید با دکترش صحبت کنید. -کی میتونیم با دکتر صحبت کنیم؟ -دکتر یه جراحی دیگه هم دارن.کارشون تمام شد،بهتون میگم. -میتونیم حداقل از دور ببینیم شون؟ -نه،امکانش نیست.وقتی به هوش بیاد، بهتون میگم. پرستار رفت. بازهم همه ساکت بودن.صدای اذان صبح از گوشی علی بلند شد..... 🌷@emam_zmn🌷