5.61M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
آقا جان یا صاحب الزمان؛❤
با هزاران عشق و ارادت سلام💚
اَلسّلامُ عَلَیْکَ یا صاحِبَ الزَّمانِ ،
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا خَلیفَةَ الرَّحْمانِ ،
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا شَریکَ الْقُرْآنِ ،
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا إِمامَ الْإِنْسِ وَالْجانِّ
🌤أللَّهُـمَ عجِّـلْ لِوَلیِک ألْـفرج
🌷@emam_zmn🌷
5.62M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📌باید برای آمدنش بیمنّت مجاهده کنیم...
#امام_زمان ♥️
#استاد_میرباقری
🇵🇸قدس رمز ظهور است🇵🇸
🌷@emam_zmn🌷
«رَبَّنَا أَفْرِغْ عَلَيْنَا صَبْرًا»
خدا میدونه چقدر این آیه رو
تلاوت کردی وقتی نگاهی به
رفتارهای ناپسندمون انداختی
ولی مثل همیشه صبوری کردی و
بخشیدی..🫀:))
#امامزمانم🌱
🌷@emam_zmn🌷
🔴 در شرایط سخت منجی را صدا بزنیم
🔹 اگر مکانی آتش بگیرد سزاوار است و حتی عقل و دین خدا حکم می کند کسانی که شماره آتش نشانی رو دارند تماس بگیرند و برای نجات گرفتاران طلب یاری کنند...
🔹 اعتقاد به منجی امر فطری و در باور تمام مذاهب عالم هست.اما شیعه، تنها مذهبی که اعتقاد و باور دارد که اکنون منجی در بین ما و بر کره ی خاکی زمین، زندگی می کند
،، یعنی خداوند متعال معرفت به شخص آتش نشان و منجي عالم را به ما عطا کرده است...
🔹 اکنون با قتل و کشتار شیطان صفتان، ظلم ظالمان، عقل و دین خدا حکم می کند هرگاه تصویر شهیدی غرق به خون و ناله های مادری بر بالین فرزند را می بینیم یکصدا فریاد بزنیم ناله و ندبه کنیم:
🔺 أين المعد لقطع دابر الظلمه
🔺 أين المنتظر لاقامه الامت و العوج
🔺 أین المرتجي لازاله الجور و العدوان
🔺 أين قاصم شوکه المعتدين
🔺 اين هادم ابنيه الشرک و النفاق
🔺 اين مبيد اهل الفسوق و العصيان و الطغيان
🔺 اين حاصد فروع الغيّ و الشقاق
🔺 اين طامس آثار الزيغ و الاهواء....
🟢 مگر می شود کسی شیعه و منتظر امام زمان منجي عالم ارواحنا فداه باشد خون ریخته ی شهدای مظلوم و اشک و ناله ی بازماندگان را ببیند و با اشک و ناله، استغاثه به درگاه الهی برای ظهور نداشته باشد و ذکر اللهم عجل لولیک الفرج نگوید.
#امام_زمان
#پاسخ_سخت
#باذن_الله
🌷@emam_zmn🌷
♦️سلام امام زمانم
🔹چه خوشبختم که صبحم
🔹با سلام بر شما آغاز می شود
🔹و ابتدا عطر یاد شما در قلبم می پیچد
🔹چه روز دل انگیزی است
🔹روزی که نام شما بر سردرش باشد
🔹و شمیم شما در هوایش
🔹من در پناه شما آرامم
🔹دلخوشم ، زنده ام
🔹شکر خدا که شما را دارم
🌷@emam_zmn🌷
8.16M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔵 مجموعه پرسمان مهدویت شماره 2⃣
💢 فایده امامی که غائب است چیست؟ چرا امام در غیبت هستند؟
🔹 شماره ۲
🔹کارشناس این برنامه: حجت الاسلام حائری پور
#امام_زمان
#پرسمان_مهدویت
اللهم عجل لولیک الفرج
🌷@emam_zmn🌷
🔴 درک ظهور و یار حضرت شدن
🔵 امام صادق علیه السلام فرمودند :
🟢 هر کس سوره اسراء را در هر شب جمعه بخواند نمی میرد تا آنکه زمان قائم آل محمد علیه السلام را درک کند و از یاران او بشود.
📚 ثواب الاعمال شیخ صدوق ص ۲۲۵
🟠 متن وصوت سوره اسراء
🌷@emam_zmn🌷
7.41M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
☘ #استاد_شجاعی☘
🥀خواصّی که روبروی امام حسین علیهالسلام ایستادند.
و .....
🥀خواصّی که روبروی امام زمان علیهالسلام خواهند ایستاد.
#امام_حسین
#امام_زمان
🌷@emam_zmn🌷
8.11M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مَتَی تَرانَا وَ نَراک...💚
#فرازی_از_دعای_ندبه
🌷@emam_zmn🌷
🔴 دیگر نیازمند نشدم...
🔹 شخصی از اهل علم میگفت:
در کربلا یا نجف که بودیم، گاهی در مضیقه قرار میگرفتیم بهحدی که آب و نان نداشتیم.
خانواده میگفت: فلان آقا مرجع است، برو از او بخواه.
من میگفتم: این کار را نمیکنم و اگر اصرار بکنید، میگذارم و از خانه بیرون میروم.
🔸 آن شخص میگفت: شب خواب دیدم کسی در میزند.
امام زمان عجلاللهتعالیفرجهالشریف بود. دستش را بوسیدم. وارد خانه شدند و مقداری نشستند و هنگام تشریف بردن دیدم چیزی زیر تشک گذاشتند. پس از تشریف بردنشان در عالم خواب نگاه کردم ببینم چه گذاشتهاند، دیدم یک فلس عراقی را گذاشتهاند، [که کوچکترین واحد پول عراق و أَقَل ما یباعُ وَ یشْتَری بِهِ (کمترین مبلغی که میتوان با آن چیزی را خرید و یا فروخت) است که شاید فقرا هم آن را قبول نکنند] از خواب بیدار شدم و بعد از آن خواب دیگر به فقر گرفتار نشدم. از اصفهان حواله صد یا هشتاد تومان رسید و وضع ما رو به بهبودی رفت.
🔵 ما که چنین ملاذ و ملجئی (تکیهگاه و پناهگاهی) داریم، چه احتیاجی به دیگران داریم؟!
📚 در محضر بهجت، ج۱، ص ۳۹
#امام_زمان
🌷@emam_zmn🌷
🔥سرباز🔥
#پارتصدسیونهم🍀💚
حاج آقا موسوی هم نگاهش کرد.
-جانم؟
-آدم اگه بخواد سرباز باشه باید چکار کنه؟
حاج آقا لبخندی زد و گفت:
_میخوای بری سربازی؟! باید بری دفترچه اعزام به خدمت بگیری.
علی هم خندید و گفت:
_داشتیم حاج آقا؟؟ جدی پرسیدم.
حاج آقا یه کم مکث کرد.
-اولین چیزی که سرباز امام زمان(عج) باید داشته باشه #بصیرته..امام شو #بشناسه..بدونه قراره سرباز کی باشه..تو آخرالزمان فتنه ها زیاده.سرباز باید بتونه حق و باطل تشخیص بده.اهل حق و باطل رو بشناسه..بعد #تهذیبنفسه..باید بتونه تو راه درست محکم باشه..وقتی سرباز باشی باید جامعه رو هم آماده کنی..
-حاج آقا چه سخت شد..پس من بیخیالش بشم..من کجا و اینایی که شما میگین کجا.
حاج آقا خنده ای کرد و گفت:
_صفر و صدی نیست علی جان.هرسپاهی سرباز داره.دسته داره.گروهان داره.لشگر داره.هرکی به اندازه #لیاقتش فرمانده میشه...بالاخره یه سیاهی لشگر هم داره دیگه،شما سیاهی لشگر میشی.
علی هم لبخند کوتاهی زد.
-حاج آقا من هرکی رو میبینم میگه میخوام بچه م سرباز امام زمان(عج) بشه.فقط از یه نفر شنیدم که گفت خودش سربازه.
-بله متاسفانه معمولا اینو میگن..البته همینکه تو این فکر هستن خوبه ولی این دور دیدن ظهور آقاست..الان آقا بیان بچه دوساله من باید سرباز آقا باشه یا خودم..درثانی کسی که خودش چیزی رو بلد نباشه نمیتونه به دیگران یاد بده.. کسی که خودش سرباز نباشه نمیتونه سرباز تربیت کنه.
-حاج آقا راه میانبر وجود داره؟
-ای تنبل..هنوزم دنبال راه های کوتاه و سریع میگردی؟
علی فقط لبخند زد.
-چیزی که تا الان من بهش رسیدم دوتاست.یکی احترام به پدر و مادر.یکی دستگیری از بنده های خدا.
-حاج آقا نگه داشتن احترام پدر و مادرمن خیلی سخته.
-ثواب شما هم بیشتره وگرنه من که پدر و مادر خوبی دارم که کار خاصی نمیکنم.. احترام به پدر و مادرت میتونه بال پروازت بشه علی جان.
دو ماه دیگه هم گذشت.
علی از پارک رد میشد.پسری حدود نوزده ساله با مردی که معلوم بود مواد فروشه، صحبت میکرد.پول داد و چند بسته مواد گرفت.مرد رفت و پسر جلوتر روی نیمکت نشست.علی کنارش نشست و بدون اینکه نگاهش کنه،گفت:
_خیلی بچه ای.
پسر با تعجب نگاهش کرد.
-با من بودی؟!!
علی هم نگاهش کرد.به اطراف اشاره کرد و گفت:
_بچه تر از تو هم مگه این دور و بر هست.؟
پسر که بهش برخورد بلند شد بره.علی گفت:
_مامانت بهت گفته با غریبه ها حرف نزنی.
پسر با اخم نگاهش کرد و دو قدم رفت.
علی گفت:
_از اون طرف نرو،اونجا مأمور داره..تا ببیننت میفهمن یه ریگی تو کوله ت داری..تو جیب جلوش.حداقل یه جای دیگه میذاشتیش....بچه.
پسر عصبی شد و گفت:
_من بچه نیستم..نوزده سالمه.
-من وقتی نوزده سالم بود،یک سال بود که خونه مجردی داشتم..با همه عشق و حالش.
پسر یه کم دقیق به علی نگاه کرد و گفت:
_پس تو هم از این ریگ ها به کیفت داشتی!..بهت نمیاد.
-اینا اسباب بازی بچه هایی مثل توئه... من از این کثافت ها استفاده نمیکردم،از بوی گند و دردسرش حالم بهم میخورد. من از چیزهایی استفاده میکردم که حتی اسمش هم نشنیدی..پولش هم نداری بری سراغش.
-حوصله نصیحت شنیدن ندارم.
دوباره دو قدم رفت.
علی گفت:
_حوصله ی گیر افتادن چی؟ داری؟
پسر سؤالی نگاهش کرد.علی گفت:
_بهت گفتم اون طرف مأمور هست.
پسر راهشو عوض کرد و رفت.علی هم رفت.دو روز بعد دوباره از اون پارک میگذشت.اون پسر رو هم دید.روی همون نیمکت نشسته بود و آبمیوه میخورد. پسرهم به علی نگاهی کرد و دوباره مشغول آبمیوه خوردن شد.علی نزدیک رفت و گفت:
_چطوری بچه؟
پسر با اخم نگاهش کرد.
-نه..دیگه بچه نیستی.
به نیمکت اشاره کرد و گفت:
_اجازه هست؟
پسر کوله شو برداشت و علی نشست.
-اینجا پاتوقته؟
-نه.
-پس چرا امروز هم اومدی؟ تو که دو روز پیش برا چند روزت خریده بودی..دیروزم اومده بودی.
پسر که فهمید دستش برای علی رو شده، نگاهش کرد.علی بالبخند نگاهش کرد و گفت:
_من معمولا یک روز درمیان از این مسیر و پارک رد میشم..اگه خواستی منو ببینی لازم نیست هرروز بیای.. البته انتظار کشیدن آدم رو بزرگ میکنه...حالا چکارم داشتی؟
-چیشد که از عشق و حالت گذشتی؟
-گفته بودی حوصله نصیحت شنیدن نداری...حوصله خاطره شنیدن چی،داری؟
-دارم.
علی چند ثانیه سکوت کرد.بعد گفت:....
#سرباز
🌷@emam_zmn🌷