#آخرین_عروس
#حضرت_نرجس_س_و_تولد_آخرین_موعود
#قسمت1⃣1⃣
تعجّب مى كنى كه چگونه #هزاران نفر پشت سر يك ستمگر #نماز مى خوانند؟
مگر نمى دانى سال هاست كه اين #مردم، پشت هر كس و ناكسى
#نماز مى خوانند⁉️
فقط ما #شيعيان هستيم كه مى گوييم بايد #امامِ_جماعت، عادل باشد.
بيا جلو برويم تا #خليفه را ببينم. نگاه كن! اين #خليفه كه خيلى #جوان است.
#نماز_جماعت برپا مى شود، من و تو، پشت سر خليفه #نماز مى خوانيم.
اين #نماز براى اين است كه #جانمان در امان باشد و كسى به ما شك نكند🕊🎀🕊
به #سجده مى روم، از #خدا مى خواهم يك آشنا در اين #شهر پيدا كنيم تا بتوانيم چند روزى در اين #شهر بمانيم
به طرف درِ #مسجد حركت مى كنيم. همين كه از #مسجد بيرون مى رويم، #پيرمردى به سوى ما مى آيد. به دلم افتاده كه او از #شيعيان است.
او فهميده است كه ما در اين #شهر غريب هستيم.
از ما #دعوت مى كند و ما را به
#خانه میبرد
خيلى زود همه چيز #روشن مى شود
حدس من درست بود. او از #شيعيان_امام_عسكرى(ع) است. نام او #بِشر_انصارى است.
به هر حال ما مى توانيم چند روزى در اين #شهر بمانيم.
تو رو به او مى كنى و مى گويى:
چگونه مى شود به خانه #امام برويم؟ من مى خواهم آن #حضرت را ببينم.
اين كار بسيار #خطرناكى است، پسرم!
من همه #خطرات آن را به جان مى خرم.
عزيزم! با رفتن ما به خانه #امام_عسكرى(ع) براى آن #حضرت دردسر درست مى شود.
چند مدّت پيش عدّه اى از #شيعيان به خانه #امام رفتند، وقتى خبر به #خليفه رسيد #امام را براى مدّتى #زندانى كرد. آيا حاضر هستى براى #امام مشكلى پيش بيايد⁉️
و تو به #فكر فرو مى روى. تو هرگز #حاضر نيستى كه به خاطر رسيدن به #آرزويت، مشكلى براى #امام پيش بيايد.
#ادامه_دارد.
✨💟الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــ الْفَـــرَج💟✨
@emamamm
👆👆👆
#آخرین_عروس 🎀
#حضرت_نرجس_س_و_تولد_آخرین_موعود🎀
#قسمت2⃣1⃣
#خورشيد طلوع مى كند، شهر #سامرّا زير نور #آفتاب مى درخشد، مى دانم كه اين #شهر زيبا ديگر براى تو جلوه اى ندارد، دلت گرفته است.
طورى نگاهم مى كنى گويى كه پشيمان هستى #همسفرم شده اى:
ــ تو ديگر چه #نويسنده اى هستى❓
ــ مگر چه شده است❓
ــ مرا به اين #شهر آوردى كه بيشتر دلم را بسوزانى و فقط #مظلوميّت_امامم را به من نشان بدهى❗️
من ديگر در #شهرى كه سلام به #آفتاب جرم است نمى مانم.
ــ حق با توست. من نمى دانستم كه در اين #شهر، اين قدر #خفقان است.
تو #وسايل خودت را جمع مى كنى و مى خواهى مرا #تنها بگذارى و بروى.
تمام غم هاى #دنيا به سراغم مى آيد، من تازه به تو #عادت كرده ام. از همه دنياى به اين بزرگى، دلخوشى من فقط تو بودى❗️
تو هم كه مى خواهى #تنهايم بگذارى❗️
#سرانجام مى روى و #دل مرا همراه خود مى كشانى.
من #تصميم دارم تا #دروازه _شهر همراهت بيايم.
#نگاهت مى كنم. تو به جاى اين كه به سوى #دروازه بروى به سوى محلّه #عسكر مى روى.
فكر مى كنم مى خواهى درِ خانه #امام را براى #آخرين بار ببينى.
من هم #همراه تو مى آيم. چند #مأمور آنجا ايستاده اند.
تو مى ايستى و #لبخند مى زنى. بايد دوباره به #بهانه رفتن به خانه #قاضى از اين #كوچه عبور كنيم.
دوباره در كنار هم هستيم.
از كوچه عبور مى كنيم. عطر بال #فرشته ها را مى توان حس كرد، بوى باران، بوى #آسمان، بوى #بهشت به مشام مى رسد.
#ادامه_دارد...
💟✨الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــ الْفَـــرَج✨💟
@emamamm
👆👆👆
💞 #آخرین_عروس 💞
#حضرت_نرجس_س_و_تولد_آخرین_موعود
#قسمت3⃣1⃣
كاش مى شد فقط يك دقيقه به خانه #امام مى رفتيم.
كاش مى شد بر درِ خانه #محبوب بوسه اى مى زديم و مى رفتيم.
آرام آرام از كنار خانه #امام عبور مى كنيم و سپس از كنار #مأموران مى گذريم. از خمِ #كوچه كه عبور مى كنيم نفس راحتى مى كشيم.
آنجا را #نگاه كن!
آن #مادر را مى گويم كه كنار #كوچه ايستاده است، گويا #خسته شده است. مقدارى #بار همراه خود دارد.
تو جلو مى روى مى خواهى به اين #مادرِ پير كمك كنى.
#سلام مى كنى و از او مى خواهى تا اجازه بدهد #وسايلش را به خانه اش ببرى.
او #قبول مى كند و خيلى #خوشحال مى شود.
من جلو مى آيم و از #تو مى خواهم مقدارى از آن #وسائل را به من بدهى #قبول نمى كنى و مى گويى تو برو همان #قلمت را نگه دار‼️
معلوم مى شود كه هنوز از من #دلخور هستى.
قدرى #راه مى رويم.
#مادر مى گويد كه خانه من اين جاست. تو وسايلش را #زمين مى گذارى.
اكنون او نگاهى به #تو مى كند و مى گويد: #پسرم! اجر تو با #مادرم، #زهرا!
با شنيدن نام #حضرت_زهرا_س اشك در چشمانت حلقه مى زند.
#مادر به تو #خيره مى شود مى فهمد كه تو #آشنايى! #غريبه نيستى!
#ادامه_دارد...
💟✨الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــ الْفَـــرَج✨💟
@emamamm
👆👆👆
💞 #آخرین_عروس 💞
#حضرت_نرجس_س_و_تولد_آخرین_موعود
#قسمت4⃣1⃣
او اصرار مى كند كه بايد به #خانه اش بروى.
هر چه مى گويى: "من بايد بروم"، قبول نمى كند. او مى خواهد تا با يك نوشيدنى، #گلويى تازه كنى.
#سرانجام قبول مى كنى و مى خواهى وارد #خانه بشوى; امّا به سوى من مى آيى. تو مى خواهى مرا نيز #همراه خود ببرى.
مى دانستم خيلى با #معرفت هستى!
روى #تخت در حياط خانه نشسته ايم. زير درخت #خرما!
#مادر رفته است براى ما #نوشيدنى بياورد. رو به من مى كنى و مى خواهى كه در مورد اين #مادر سؤال كنم.
#مادر براى ما نوشيدنى آورده است: "بفرماييد. قابل شما را ندارد".
بعد از مدتّى، من رو به #مادر مى كنم و مى گويم:
ــ ببخشيد! آيا شما از فرزندان #حضرت_زهرا_س هستيد؟
ــ آرى، من دختر #امام_جواد_ع هستم.
ــ واى! شما خواهر #امام_هادى_ع هستيد؟
#باورم نمى شود، درست شنيدم؟
ــ بله، پسرم! درست #شنيدى.
ــ نام شما چيست؟
ــ #حكيمه.
ــ چرا شما از #مدينه به اين شهر آمديد؟
ــ من همراه برادرم #امام_هادى_ع در مدينه زندگى مى كردم; امّا #خليفه عبّاسى #برادرم را مجبور كرد به اين شهر بيايد.
من هم به اينجا آمدم. مگر شما نمى دانيد او در اين #شهر غريب است؟ #دلخوشى او به #من است.
#ادامه_دارد...
💟✨الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــ الْفَـــرَج✨💟
@emamamm
🎉#آخرین_عروس 🎉
#حضرت_نرجس_س_و_تولد_آخرین_موعود🎀
#قسمت5⃣1⃣
ــ بايد #فرصت را غنيمت بشمارى، بايد بنويسى! تو بايد #جوانان را با #حكيمه بيشتر آشنا كنى.
ــ باشد. مى نويسم. مقدارى #صبر داشته باش.
اكنون رو به #حكيمه مى كنم و مى گويم: "آيا مى شود براى #جوانان خاطره زيبايى تعريف كنيد تا آن را #بنويسم".
او به فكر فرو مى رود، #دقايقى مى گذرد. #حكيمه رو به من مى كند و مى گويد: "فكر مى كنم بهتر است خاطره #آخرين_عروس را براى شما بگويم".
مى دانم تو هم دوست دارى اين #خاطره را بشنوى.
#خاطره_آخرين_عروس!
#همسفرم! من و تو آماده ايم تا اين #خاطره را بشنويم. گويا #حكيمه از ما مى خواهد به #سفرى برويم. سفرى دور و دراز!
بايد به #اروپا برويم، به سرزمين "روم"، قصر #امپراتورى.
ما در آنجا با #دخترى به نام #مليكا
آشنا مى شويم...
💞🏳💞
#مادر! به من چند روزى #فرصت بده!
براى چه❓
مى خواهم در مورد #همسر آينده ام فكر كنم و #تصميم بگيرم.
ــ اين كار #فكر كردن نمى خواهد. آخر چه كسى بهتر از پسر #عمويت براى تو پيدا مى شود❓
#مادر نزديك مى آيد و روى #مليكا را مى بوسد. او #آرزو دارد #دخترش هر چه زودتر #ازدواج كند.
اگر اين #ازدواج صورت بگيرد به زودى #مليكا، #ملكه👑 كشور #روم خواهد شد.
#ادامه_دارد...
@emamam
#آیات_مهدوی
🌹وَ لَئِنْ أَخَّرْنا عَنْهُمُ #الْعَذابَ إِلى أُمَّهٍ مَعْدُودَهٍ لَیَقُولُنَّ ما یَحْبِسُهُ أَلا #یَوْمَ یَأْتِیهِمْ لَیْسَ مَصْرُوفاً عَنْهُمْ وَ حاقَ بِهِمْ ما کانُوا بِهِ یَسْتَهْزِؤُنَ🌹
👈اگر #عذاب را تا مدت معینى (ظهور #امام_زمان_عج) به تأخیر بیاندازیم خواهند گفت چه چیز آن را باز داشت (و مانع ظهور #امام_زمان_عج چیست؟) بدانید روزى که #عذاب مى آید از آنها برداشته نمیشود، بلکه بر آنان فرود آمده و آنچه را #استهزاء به آن میکردند خواهند دید👉
📖سوره ی مبارکه ی #هود آیه ی 8
👇👇👇
@emamamm
👆👆👆
شاید آن روز ...
که سهراب نوشت:
تا شقایق هست زندگی باید کرد ...
خبری ...
از دلـ💔ـ پردرد گل یاس نداشت
باید اینطور نوشت:
چه شقایق باشد ...
چه گل پیچک و یاس،
جای یک گلـ🌸ـ خالیست
تانیاید مهـ❤️ـدی ...
زندگی دشواراست❗️
#شعر_مهدوی
👇👇👇
@emamamm
👆👆👆
#تلنگر #درمحضرقرآن
🚑یوم الحساب!روزی که به خودمی آییم!تازه میفهمیم اصل زندگی آنجاست!ای کاش توشه ای پیش میفرستادیم برایش«يَومَئذٍ يَتَذَكَّرُ الإنسانُ....يَقولُ يا لَيتَني قَدَّمتُ لِحياتي/فجر۲۳و۲۴»
@emamamm
🔹﷽🔹
#در_محضر_علما
#عاقبـــت_شوخــی_با_نامــــحرم
یکی از علمای مشهد می فرمود:
روزی در محضر مرحوم حجت الاسلام سید یونس اردبیلی بودیم ، جوانی آمد و مسئله ای پرسید.
گفت مادرم را دو روز پیش دفن کردم هنگامی که وارد قبر شدم و جنازه مادرم را گرفته خواستم صورت او را روی خاک بگذارم کیف کوچکی که اسناد و مدارک و مقداری پول و چک هایی در آن بوده از جیبم میان قبر افتاده آیا اجازه می دهید نبش قبر کنیم تا مدارک را برداریم
و تقاضا کرد که نامه ای به مسئولین قبرستان بنویسند که آنها اجازه نبش قبر بدهند ، ایشان فرمود همان قسمت قبر را که می دانید مدارک درآنجاست بشکافید و مدارک را بردارید و نامه ای برای او نوشت.
بعد از چند روز آن جوان را دوباره در منزل آقای اردبیلی دیدم ، آقا از او پرسیدند آیا شما کارتان را انجام دادید و به نتیجه رسیدید ، او غمگین و مضطرب بود و جواب نداد.
بعد از آنکه دوباره اصرار کردند گفت : وقتی قبر را نبش کردم دیدم مار سیاه باریکی دور گردن مادرم حلقه زده و دهانش را در دهان مادرم فرو برده و مرتب او را نیش می زند ، چنان منظره وحشتناکی بود که من ترسیدم دوباره قبر را پوشاندم .
از او پرسیدم آیا کار زشتی از مادرت سر می زد ؟
گفت من چیزی بخاطر ندارم ولی همیشه پدرم او را نفرین می کرد زیرا او در ارتباط با نـــامحرم بی پروا بود و با سر و روی باز با مرد نامحرم روبرو می شد و بی پروا با او سخن می گفت و در پوشش و حجاب رعایت قوانین اسلامی را نمی کرد . با نامحرمان شوخی می کرد و می خندید و از این جهت مورد عتاب و سرزنش پدرم بود.
حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم :
یکی از گروهی که وارد #جهنم می شوند #زنان_بد_حجابی هستند که
برای فتنه و فریب مردان خود را آرایش و زینت می کنند.
📚( کنزالعمال ، ج 16 ، ص 383 )
🌸🌷🌹🌸🌷🌹
@emamamm
﷽؛ 🌹 تماسی از طرف #خدا ! 🌹
🌼 بحث ها حسابی داغ شده بود و با قدرت و جدیت ادامه داشت. ناگهان #شهید_رجایی رو کرد به حاضران و برای آنکه اهمیت موضوع مورد نظرش را اثبات کند، پرسشی را طرح کرد:
🌼 اگر الان به من اعلام کنند که از طرف مقامات بالا تماس گرفته اند و من برای کار مهمی باید بیست دقیقه با آنان مکالمه کنم، شما اجازه می دهید جلسه را موقّتاً ترک کنم و دوباره برگردم؟
🌸 همه با تعجب جواب دادند: این چه فرمایشی است جناب نخست وزیر! شما اختیار دارید. خوب کار مهمی است لابد، بروید جواب تماس را بدهید؛ بعد ما در خدمت شما هستیم.
شهید رجایی لبخندی زد و گفت: الان دستگاه بیسیم الهی ( #اذان ) خبر داده وقت ادای فریضه ظهر است. ما الان باید این مأموریت را انجام بدهیم و آن را مهمترین کار خود بدانیم.
🌸 رجایی این حرف را زد و بلند شد و به نماز ایستاد. دیگران هم پشت سر او به نماز ایستادند.
📚 قصه عاشقان؛ دعوت به نماز در سیره شهیدان؛ ص 8
#داستان_نماز #نماز_شهیدان
🍒 @emamamm
#تشرف_علی_بن_مهزیار_اهوازی_خدمت_امام_زمان👇👇👇
🌾🌷🌾🌷🌾🌷🌾🌷🌾🌷
علی بن مهزیار از جمله افرادی است که به دیدن امام زمان (عج) موفق شده است؛ وی بیست سفر به مکه رفته است تا موفق به دیدار حضرت بشود اما در سفر بیستم به دیدار حضرت مهدی(عج) دست یافت.
در این دیدار امام زمان (عج) #علت #تاخیر علی بن مهزیار را جویا می شوند 😳و می فرمایند: «یااباالحسن! ماالذی بطا بک عنا الی الان»: چه شد که تا الان به نزد ما #نیامدی؟ چرا تاخیر افتاد؟ «قدکنا نتوقعک لیلا ونهارا»: ما شب وروز منتظر تو بودیم.😞😞
علی بن مهزیاردر جواب حضرت گفت: من #بیست سفربه خاطرشما آمدم ولی سفربیستم توفیق پیداکردم.!!! امام زمان(عج) فرمودند: «لا ولکنکم کثرتم الاموال وتجبرتم علی الضعفاء المومنین وقطعتم الرحم الذی بینکم فای عذرلکم؟»؛ اموالتان را افزون ساختید😞، دربرابر ضعیفان تکبر و بزرگی کردید😑 و آنان را سرگردان کردید و قطع رحم کردید💔، اکنون چه عذری داری؟❓
علی بن مهزیار زبان به #استغفار و توبه گشود. حضرت فرمودند: «علی بن مهزیار! اگر#استغفار شما برای همدیگر #نبود مارحمتمان را ازشما قطع می کردیم. اگر نبود که بعضی از شما برای بعضی دیگر استغفار میکنید، تمام کسانی که بر روی زمین هستند، نابود میشدند به جز خواص شیعه؛»
از جمله مسائلی که سبب دوری محبین از درک #فیوضات و #نعمات حضرت #صاحب_الزمان (عج) می شود همان بداخلاقی و بی مهری #برادارن دینی به یکدیگر است.
💞☘💞☘💞☘💞
@emamamm
💞☘💞☘💞☘💞
. .:
#شیعه
#صاحب_الزمان
✅زینتِ صاحب الزمان باشیم
باید طوری زندگی کنیم و با مردم به نحوی معاشرت نمائیم که مایه زینت و سرفرازی امام باشیم، نه این که موجب رنجش و شرمندگی آن حضرت باشیم.
✍امام صادق فرمودند :
اى گروه شیعه! براى ما زینت باشید نه ننگ و عار، با مردم خوش گفتار بوده و از سخنان بیهوده و زشت برحذر باشید.
📚 کتاب مكيال المكارم
#صاحب_الزمان
@emamamm
این دو سه قطره ی اشکی که فدایت کردم
سببی شد که ”#شب_جمعه” صدایت کردم
”مادرت” آمده با چادر خاکی به حرم
که چنین من هوس ”کرب و بلایت” کردم
#شبهای_جمعه
#کربلا
@emamamm❤️
#اعمال
#صاحب_الزمان
نامه حضرت مهدی عجل الله به شیخ مفید:
سعی کنید اعمال شما (شیعیان) طوری باشد که شما را به ما نزدیک سازد و از گناهانی که موجب نارضایتی ما را فراهم نماید بترسید و دوری کنید.
امر قیام ما با اجازه خداوند به طور ناگهانی انجام خواهد شد و دیگر در آن هنگام توبه فایدهای ندارد و سودی نبخشد.
عدم التزام به دستورات ما ، موجب میشود که بدون توبه از دنیا بروند و دیگر ندامت و پشیمانی نفعی نخواهد داشت.
📗احتجاج جلد ۲ ، صفحه ۵۹۷
📘بحارالانوار جلد ۳ ، صفحه ۱۷۵
#التماس_دعای_فرج
♥️ #امام_زمان عج
@emamamm
•┈••🌿🌹🌿✾🌿🌹🌿••┈•
#شبهه #مهدویت
#سؤال
❓آیا حضرت #مهدی عج خواهر و برادر دارد⁉️
#پاسخ
✅ اولاً علمای #شیعه تنها فرزند #امام_حسن_عسکری(ع) را #حضرت_مهدی(عج) میدانند و نام دیگری را ذکر نکردهاند.
#سند_معتبر👇
1⃣#کلینی در #کافی مینویسد: فرزندی برای #امام_حسن_عسکری(ع) به دنیا آمد و او را #محمد نام نهادند.
2⃣#علامه_مجلسی در #بحارالانوار مینویسد: اینکه #حضرت_مهدی(عج) #برادری به نام #موسی داشته باشد. این خبر #غریب است.
3⃣#طبرسی در #اعلام_الوری همین قول را ذکر کرده است و مینویسد فردی از #امام_حسن_عسکری(ع) سؤال کرد: آقای من آیا برای شما #فرزندی هست؟ #حضرت فرمود بله.
سؤال کرد، اگر امری اتفاق بیفتد در کجا از او میتوانم #سؤال کنم❓
#حضرت فرمود: در #مدینه.
👇👇👇
@emamamm
👆👆👆
✅ثانیاً یک دلیل #تاریخی هم وجود دارد که قول #مشهور را تأیید میکند. #کلینی مینویسد: معتمد #عباسی چون شنیده بود که از #حضرت_عسگری(ع) فرزندی باقی مانده درصدد یافتن او برآمد و دستور داد عدهای از #قابلهها، #زنان و #کنیزان آن #حضرت را معاینه کنند و اگر آثار #حمل در آنها مشاهده شد گزارش کنند.
نقل شده است که یکی از #قابلهها به #کنیزی شک کرد، از طرف #خلیفه دستور داده شد که آن #کنیز را در محلی تحت نظر قرار دهند.
سرانجام چون اثری از #حمل ظاهر نشد آن کنیز #آزاد شد. #معتمد برای آنکه وانمود کند که از #امام_حسن_عسکری(ع) فرزندی باقی نمانده و #شیعیان از وجود امام بعدی نومید شوند دستور داد، میراث آن #حضرت میان #مادر و #برادر_امام_حسن_عسکری(ع) تقسیم شود: این تقسیم #ارث دلالت بر این دارد که
#امام_حسن_عسکری(ع) فرزند دیگری نداشتهاند و با توجه به اینکه خلیفه نتوانسته بود #امام_مهدی(عج) را پیدا کند، بنابراین دستور میدهد که #ارث_امام تقسیم شود.
در ضمن👌
#علی_بن_عیسی_اربلی مینویسد: #شیعیان عقیده داشتند که از امام #فرزندی باقی مانده است که #امامت را بر عهده دارد زیرا تعدادی از آنان فرزند خردسال #امام را قبلاً دیده بودند.
💞☘💞☘💞☘💞
@emamamm
💞☘💞☘💞☘💞
#درمحضرقرآن
✋نه! صبر کن!
🚨قبل از انجام هر عملی، قبل از گفتن هر سخنی، یادت باشد که روی شانه های مبارکت، #کاتبان خداوند، قلم به دست📝، آماده ثبت اعمال حضرتعالی هستند شبانه روزی! وحتی 👌نقطه ای را قلم نمی اندازند از زندگی هایمان! 👈«َإِنَّا لَهُ كَتِبُونَ»📖[انبیاء/۹۴]
با آیاتو #تلنگر هایقرآنی همراه باشید👇
🆔➯ @emamamm
📮نشر دهید، رسانه قرآن و عترت باشید 📡
. .:
♥️🍃اگه وقت بزاری و دعا کنی ...
خدا هم وقت میزاره و گوش میده
و رویاهات رو به واقعیت تبدیل میکنه
.حتی بیشتر از اونی که انتظار داری .
با خدا باش پادشاهی کن❤️🌿
@emamamm
#صاحب_الزمان
✨🌷﷽🌷✨
❇ #قرین_شدن با امام زمان (عج)
✍شخصی از آیت الله کشمیری (ره) پرسید دل باید قرین حضرت (امام زمان) شود اما این ارتباط این قربت و قرین شدن چگونه است و از کجا شروع کنیم ؟
ایشان پاسخ دادند : هر روز یک ساعت با حضرت خلوت کنید و به حضرت متوجه باشید زیارت آل یاسین بخوانید . «#یا_صاحب_الزمان اغثنی یا #صاحب_الزمان_ادرکنی و المستعان بک یا ابن الحسن» را زیاد بگویید تا خود به خود _رفاقت حاصل شود . .
📚منبع : کتاب شیدا ، ص۲۲۴
. .:
. .:
. .:
@emamamm