#شب_و_روز_عرفه
شب و روز عرفه 👈 زمانیست برای دعا برای تعجیل در فرج
✨حضرت مهدی (عج) به علّامه مجلسی (ره) فرمودند:
مجلسی! به شیعیانم بگو برای فرجم دعا کنید.✨
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
@emamamm
〰❁🍃❁🌺❁🍃❁〰
#عید_قربان
💕عید سعید قربان،
❣عید عبادت و بندگی
💕و عید اطاعت ازقادر یکتا
را به پیشگاه #امام_زمان(عج)
و شما خوبان تبریک وتهنیت عرض میکنیم🙏
#عید_سعید_قربان_مبارک_باد
@emamamm
══💝══════ ✾ ✾ ✾
#اعمال_شب_عید_قربان
#اعمال_روز_عید_قربان
❣شب #عید_قربان
نمی دانم آرزویت چیست؟!
امابرای رسیدن به آرزویت،
دستانم رو به آسمان است💚
پروردگارا
هرآنچه صلاح دوستانم هست؛
برایشان مقدر بفرما
❣الهۍآمین❣
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#عیدتون_مبارک
@emamamm
══💝══════ ✾ ✾ ✾
🙌#مناجات #عرفه #امام_زمان
✨#عرفه میرودو یار نیامدچه کنم
✨بهردیدار من خسته وبیمارنیامدچه کنم
✨ماخریداروهمه دیده ی گریان هستیم
✨یوسف مصربه بازار نیامد چه کنم
✨آن حبیبی که گره بر فرجش افتاده
✨تا گشایدگره از کار نیامد چه کنم
✨وارث نام نبی خوی علی بوی حسن
✨آن گل فاطمه رخسار نیامد چه کنم
✨گفتم امروز دگر یار دلم می آید
✨تادهد رخصت دیدار نیامد چه کنم
@emamamm
برای امام زمانم چه کنم؟
✅هشت خصلت سزاوار مؤمن
[سزاوار است #مؤمن دارای هشت خصلت باشد:]
⬅️1 ) وقار در برابر تندباد حوادث
⬅️2 ) شکیبایی به هنگام هجوم گرفتاری
⬅️3 ) شکر در زمان وفور نعمت
⬅️4 ) قناعت به روزی #خدا
⬅️5 ) عدم ستم بر دشمنان
⬅️6 ) قرار ندادن زحمت های خود بر دوش دوستان
⬅️7 ) از احساس مسؤولیتی که می کند جسمش در رنج باشد
⬅️8 ) آسایش مردم به برکت #ایمان و کوشش او باشد
📙اصول کافی،ج2،ص4
✿💕لـبـیـک یـامـهدۍ(عج)💕✿
#نشـرپـیامصـدقهجـاریهاست💯
🌺ظهور #امام_زمان(عج) #صلوات
@emamamm
📌 #تلنگر
در محضر #آیت_الله_بهجت
🔸 چند وقت پیش از آقا پرسیدم: «چطور می شود #امام_زمان_عج را درک کرد؟»
گفتند: «زیاد #قرآن بخوانید و به قرآن زیاد نگاه کنید.»
🔸 از وقتی این حرف را زدند، قرآن خواندن روزانه ام ترک نشده بود؛ اما امروز خیلی دلم گرفت. با خودم گفتم: «توی این مدت، چرا نباید یک حس نزدیکی به #امام_زمان_عج داشته باشم؟»
🔸 بعد از جلسه، بدون اینکه حرفی بزنم، آقا برگشتند به من گفتند: «چشم آدم باید مواظب باشه. اگر کسی میخواد #آقا_امام_زمان_عجل الله فرجه رو ببینه، باید مواظب #چشمش باشه که گناه نکنه.»
🔸 سرم را انداختم پایین. حساب و کتاب چشم هایم خیلی وقت بود از دستم در رفته بود. (براساس خاطره یکی از اطرافیان #آیت_الله_بهجت)
📚 در خانه اگر کس است، ص ۴٣
#چشم_ها_را_باید_شست
@emamamm
📣 #رمان
🌷 #مذهبی_واقعی
💠 زندگینامه 💔 #حضرت_نرجس (س)
💐🌸💐 #مادر_آخرین_موعود 🌺🌼💐
🌏 #و_تولد_حضرت_صاحبالزمان (عج)🌺
❤️ بنام #آخرین_عروس
📝 نوشتهی: مهدی خدامیان
📓 تعداد صفحات کتاب 33
@emamamm
👆👆👆
#آخرین_عروس 💞
#حضرت_نرجس_س_و_تولد_آخرین_موعود
#قسمت9⃣3⃣
هنوز وقتش نشده است. امروز سه شنبه است; ما بايد تا روز #جمعه صبر كنيم.
چرا روز #جمعه؟
#امام_هادى(ع) همه جزئيّات را به من گفته است.
روز #جمعه كشتى كنيزان از رود دجله به بغداد مى رسد. عجله نكن!
دجله رود پر آبى است كه از مركز شهر مى گذرد، از شمال #بغداد وارد مى شود و از جنوب اين #شهر خارج مى شود. كشتى هاى كوچك در آن رفت و آمد دارند
اكنون مليكا در راه #بغداد است. خوشا به حال او! همه زنان دنيا بايد به او حسرت بخورند.
درست است كه الآن اسير است; امّا به زودى همه #فرشتگان اسير نگاه او خواهند شد.
بايد صبر كنيم تا روز #جمعه فرا رسد
چند روز مى گذرد، همراه با بِشر به كنار رود #دجله مى رويم.
چند كشتى از راه مى رسند، كنيزهاى رومى را از #كشتى پياده مىكنند آنها در آخرين جنگ روم اسير شده اند
كنيزان را در كنار رود #دجله مى نشانند. چند نفر مأمور فروش آنها هستند.
ما چگونه مى توانيم در ميان اين همه كنيز، #مليكا را پيدا كنيم؟
#بِشر رو به من مى كند و مى گويد: اين قدر عجله نكن! همه چيز درست مىشود
بِشر به سوى يكى از #مأموران مى رود. از او سؤال مى كند
آيا شما آقاى #نَحّاس را مى شناسى؟
آرى، آنجا را نگاه كن!
آن مرد قد بلند كه آنجا ايستاده است، نَحّاس است
ما به سوى او مى رويم. او مسئول فروش گروهى از #كنيزان است
بِشر از ما مى خواهد تا گوشه اى زير سايه بنشينيم. ساعتى مى گذرد، كنيزان يكى پس از ديگرى فروخته مى شوند. فقط چند كنيز ديگر مانده اند. يكى از آنها صورتش را با پارچه اى پوشانده است.
يك نفر به اين سو مى آيد، مثل اينكه يكى از تاجران #بغداد است كه هوس خريدن كنيز كرده است
مرد تاجر رو به نحّاس مى كند و مى گويد:
من آن كنيز را مى خواهم بخرم!
براى خريدن آن چقدر پول مى دهى؟
سيصد سكّه #طلا!
باشد، قبول است، سكّه هاى طلايت را بده تا بشمارم
بيا اين هم سه كيسه طلا! در هر كيسه، صد سكّه طلاست.
صدايى به گوش مى رسد: آهاى مردِ #عرب! اگر سليمانِ زمان هم باشى به كنيزى تو در نمى آيم.
پول خود را بيهوده خرج نكن! به سراغ #كنيز ديگر برو
نحّاس تعجّب مى كند، اين كنيز رومى به #عربى هم سخن مى گويد.
#ادامه_دارد
@emamamm
👆👆👆
#آخرین_عروس 💜
#حضرت_نرجس_س_و_تولد_آخرین_موعود😘
#قسمت0⃣4⃣
ــ من آن #كنيز را مى خواهم بخرم!
ــ براى خريدن آن چقدر پول مى دهى؟
ــ سيصد سكّه #طلا!
ــ باشد، قبول است، سكّه هاى #طلايت را بده تا بشمارم.
ــ بيا اين هم سه كيسه #طلا! در هر كيسه، صد سكّه #طلاست.
صدايى به گوش مى رسد: آهاى مردِ عرب! اگر #سليمانِ زمان هم باشى به #كنيزى تو در نمى آيم.
پول خود را بيهوده خرج نكن! به سراغ #كنيز ديگر برو.
نحّاس تعجّب مى كند، اين #كنيز رومى به عربى هم سخن مى گويد.
او جلو مى آيد و به #كنيز مى گويد:
ــ درست شنيدم، تو به زبان عربى سخن مى گويى؟
ــ آرى.
ــ نكند تو #عرب هستى؟
ــ نه، من #رومى هستم. ولى زبان #عربى را ياد گرفته ام.
مرد تاجر جلو مى آيد و به #نحّاس مى گويد: حالا كه اين كنيز #عربى حرف مى زند، حاضر هستم پول بيشترى برايش بدهم.
بار ديگر صداى #كنيز به گوش مى رسد: يك بار به تو گفتم من به #كنيزى تو در نمى آيم.
#نحّاس رو به كنيز مى كند و مى گويد:
ــ يعنى چه؟ آخر من بايد تو را بفروشم و پول آن را تحويل دهم.
اين طور كه نمى شود.
ــ چرا عجله مى كنى؟ من #منتظر كسى هستم كه او خواهد آمد.
#ادامه_دارد...
@emamamm
👆👆👆
#آخرین_عروس 💞
#حضرت_نرجس_س_و_تولد_آخرین_موعود
#قسمت1⃣4⃣
ــ چه كسى خواهد آمد؟ نكند #منتظر هستى كه جناب #خليفه براى خريدن تو بيايد؟
ــ به زودى كسى براى خريدن من مى آيد كه از #خليفه هم بالاتر است.
#نحّاس تعجّب مى كند، نمى داند چه بگويد، در همه عمرش #كنيزى اين گونه نديده است.
اكنون #بِشر از جاى خود بلند مى شود. او الآن يقين كرده است كه گمشده خود را يافته است.
خودش است. او #مليكا را يافته است!
#مليكا_همان_نرجس_است!!
تعجّب نكن! او براى اين كه شناسايى نشود نام خود را تغيير داده است. اگر #مسلمانان مى فهميدند كه او دخترِ #قيصر_روم است هرگز نمى گذاشتند به محبوب خود برسد.
من فكر مى كنم كه در آن ديدارهاىِ شبانه، #امام از او خواسته است تا نام #نرجس را براى خود انتخاب كند. وقتى او اسير شد و #مسلمانان از نام او سؤال كردند و او در جواب همين نام جديد را گفت.
آرى، تاريخ ديگر اين نام را هرگز فراموش نمى كند، به زودى #نرجس مايه افتخار هستى خواهد شد!
ما هم ديگر نبايد #بانو را به نام اصلى اش صدا بزنيم; زيرا با اين كار خود باعث مى شويم تا همه به #رازِ او پى ببرند.
ما از اين لحظه به بعد او را به نام جديدش مى خوانيم:
#نرجس! چه نام زيبايى!
بِشر به سوى #نحّاس مى رود: من اين خانم را خريدارم.
صداى #كنيز به گوش مى رسد: وقت و مال خويش را تلف نكن.
#ادامه_دارد...
@emamamm
👆👆👆
#آخرین_عروس 💞
#حضرت_نرجس_س_و_تولد_آخرین_موعود
#قسمت2⃣4⃣
بِشر نامه اى را كه #امام_هادى(ع) به او داده بود در دست دارد، با احترام جلو مى رود و نامه را به #بانو مى دهد و مى گويد: بانوى من! اين نامه براى شماست.
#نرجس نامه را مى گيرد و شروع به خواندن مى كند. نامه به زبان رومى نوشته شده است. هيچ كس از مضمون آن خبر ندارد. #نرجس نامه را مى خواند و اشك مى ريزد.
چه شورى در دل بانو به پا شده است؟ خدا مى داند.
اكنون او پيامى از دوست ديده است، آن هم نه در خواب، بلكه در #بيدارى!
#نحّاس رو به #بانو مى كند و مى گويد: تو را به اين پيرمرد بفروشم؟ نرجس رضايت مى دهد، #پيرمرد سكّه هاى طلا را به نحّاس مى دهد.
#نرجس برمى خيزد و همراه بِشر حركت مى كند.
او نامه #امام را بارها بر چشم مى كشد و گريه مى كند. گويى كه عاشقى پس از سال ها، نشانى از #محبوب خود يافته است.
نرجس آرام و قرار ندارد، عطر #بهشت را از آن نامه استشمام مى كند.
ما بايد هر چه زودتر به سوى #سامرّا حركت كنيم...
به شهر #سامرّا مى رسيم، نزديك غروب است. وارد شهر مى شويم.
حتماً يادت هست كه رفتن به خانه #امام_هادى(ع) جرم است!
ما بايد به خانه #بِشر رفته و در فرصت مناسبى خود را به خانه #امام برسانيم.
#امشب هوا خيلى تاريك است و ما مى توانيم از تاريكى شب استفاده كنيم. نيمه شب كه شد، آماده حركت مى شويم.
#بِشر از ما مى خواهد كه خيلى مواظب باشيم و بدون هيچ سر و صدايى حركت كنيم.
وارد محلّه #عسكر مى شويم و نزديك خانه امام مى ايستيم.
تو باور نمى كنى لحظاتى ديگر به ديدار #امام خواهى رسيد. اشكت جارى مى شود.
صدايى به گوش مى رسد: خوش آمديد!
بِشر وارد خانه مى شود، زانوهاى نرجس مى لرزد، بوى گل #محمّدى به مشامش مى رسد. اينجا بهشت #نرجس است. اشك در چشمان او حلقه زده است .
#امام_هادی (ع) به استقبال او می آید.
#نرجس سلام می کند و جواب می شنود.
#ادامه_دارد...
@emamamm