eitaa logo
امام‌ زمانی ام ³¹³
5.6هزار دنبال‌کننده
12.7هزار عکس
7.9هزار ویدیو
25 فایل
مولای من هرچه‌زمان‌میگذرد‌مردم‌افسرده‌ترمیشوند، واین‌خاصیت‌دل‌بستن‌به‌زمانست، خوشا‌بحال‌آنانکه‌بجای‌زمان به"صاحب‌زمان(عج)"‌دل‌میبندند ... أللَّھُـمَ‌؏َـجِّـلْ‌لِوَلیِڪْ‌ألْـفَـرَج ارتباط‌وتبلیغ=> @ad_noor1
مشاهده در ایتا
دانلود
مداحی آنلاین - غرور، دام خطرناک شیطان - حجت الاسلام علی پناه.mp3
3.11M
♨️غرور، دام خطرناک شیطان بسیار شنیدنی👌 🎙حجت الاسلام 🌹🍃🌹🍃 💢 امـامـ زمـانـے امـ³¹³ eitaa.com/joinchat/2540961811Ce7a15d575a
هدایت شده از امام‌ زمانی ام ³¹³
4_5969907883201005268.mp3
5.93M
از آنجایی که دعا با سرعت سریعتر خوانده شده، مخاطبین می توانند در زمان کمتری این دعا را قرائت نمایند. 👌چه خوب است که هر روز صبح دعای عهد بخونیم، یا حداقل گوش بدهیم. 💢 امـامـ زمـانـے امـ³¹³ eitaa.com/joinchat/2540961811Ce7a15d575a
هدایت شده از امام‌ زمانی ام ³¹³
🌸دعای هفتم صحیفه سجادیه که رهبر انقلاب خواندن آن را توصیه کردند... 💢 امـامـ زمـانـے امـ³¹³ eitaa.com/joinchat/2540961811Ce7a15d575a
هدایت شده از امام‌ زمانی ام ³¹³
🌹السلام علیک یااباعبدالله الحسین🌹 ✳️ چله عظیم زیارت عاشورا.. روز دوم با صدتا لعن و صد تا سلام و نماز دورکعتی بعد از زیارت و دعای بعد از نماز زیارت عاشورا(توی مفاتیح هست) ✍به نیت اول تعجیل در فرج آقا امام زمان عج و بعد حاجت شخصی خودتون🙏🏻⚘ ✅هر موقع از شبانه روز خوندید اشکالی نداره. التماس دعا 💢 امـامـ زمـانـے امـ³¹³ eitaa.com/joinchat/2540961811Ce7a15d575a
🍃ضعیف ترین کلمه "حسرت"است... آن را نخور. 🍃تواناترین کلمه "دانش"است... آن را فراگیر. 🍃محکم ترین کلمه "پشتکار"است...آن را داشته باش. 🍃سمی ترین کلمه "غرور"است... بشکنش. 🍃سست ترین کلمه "شانس"است... به امید آن نباش. 🍃شایع ترین کلمه "شهرت"است... دنبالش نرو. 🍃لطیف ترین کلمه "لبخند"است...آن را حفظ کن. 🍃حسرت انگیز ترین کلمه "حسادت"است... از آن فاصله بگیر... 💢 امـامـ زمـانـے امـ³¹³ eitaa.com/joinchat/2540961811Ce7a15d575a
﷽ 🌸 حضرت امام باقر علیه السلام کسی که بمیرد در حالی که معرفت به امامش داشته باشد ضرری به او نمی رسد چه ظهور امام زودتر واقع شود یا دیرتر چنین شخصی مانند کسی که در خیمه امام همراه آن حضرت باشد. 📕 الکافی جلد 1 ص 372 💢 امـامـ زمـانـے امـ³¹³ eitaa.com/joinchat/2540961811Ce7a15d575a
🌸حضرت مهدی ارواحنافداه برای تعجیل فرج زیاد دعا کنید، زیرا همین دعا کردن، فرج و گشایش شماست. 📗 الاحتجاج طبرسی ج۲ ص۴۷۱ 💢 امـامـ زمـانـے امـ³¹³ eitaa.com/joinchat/2540961811Ce7a15d575a
✳ این‌گونه منتظر باش! 📌 یعنی عقیده به خدا، انبیا و ائمه داشتن و به مرحله‌ی عمل در آوردن آن عقیده، تا نتیجه حاصل شود؛ نه به معنای این است که دستت را بلند کنی و بگویی: «عجل علی ظهورک یا صاحب الزمان». 🔹 کسی که می‌گوید: من منتظر (عج) هستم، گره‌های زیادی را باید تا رسیدن امام باز کند، و الّا این‌که انتظار فرج تنها به آرزو و خیال باشد، دروغ است. 👤 📚 از کتاب 📖 ص ۱۱۰ 💢 امـامـ زمـانـے امـ³¹³ eitaa.com/joinchat/2540961811Ce7a15d575a
امام‌ زمانی ام ³¹³
🔴سه دقیقه تا قیامت(قسمت ۶) 💥هرچه شوخی کرده بودم اینجا جدی جدی ثبت شده بود.. اعمال خوب من همه از پر
🔴 سه دقیقه در قیامت(قسمت ۷) 📝مقدمه: ما که وسیله ایم و هیچ، اما بدونید واقعا خدا خیلی بهتون نظر داشته که توفیق خوندن این داستان رو بهتون داده... همه چیز مطابق با احادیث و روایات اهل بیت هست و واقعا مطالبیه که آدم رو زیر و رو میکنه... ♻️ادامه ماجرا: 💠خیلی ناراحت بودم،ای کاش کسی بود که می‌توانستم گناهانم را گردن او بیاندازم و اعمال خوبش را بگیرم. اما هرچی میگذشت بدتر میشد.. 🔆جوان پشت میز ادامه داد: وقتی اعمال شما بوی ریا بدهد پیش خدا هیچ ارزشی ندارد. اعمال خالصت را نشان بده تا کارت سریع حل شود. ✅ همانطور که با ناراحتی کتاب اعمال را ورق می زدم ناگهان دیدم بالای صفحه با خط درشت نوشته شده: 🔅نجات یک انسان🔅 🔷خوب به یاد داشتم که ماجرا چیست. به خودم افتخار کردم وگفتم: خدا راشکر این کار را واقعاً خالصانه برای خدا انجام دادم. 🔮 ماجرا از این قرار بود که یک روز در دوران جوانی با دوستانم برای شنا کردن اطراف سد زاینده رود رفته بودیم. رودخانه پر از آب بود. 🛡ناگهان صدای جیغ و داد یک زن و مرد همه را میخکوب کرد. یک پسر بچه داخل آب افتاده بود و دست و پا میزد. 🔵 من شنا و غریق نجات بلد بودم. آماده شدم که به داخل آب بروم اما رفقایم مانع شدن آنها گفتند اینجا نزدیک سد است و خطرناک... 🔸 اما یک لحظه با خودم گفتم: فقط برای خدا و پریدم توی آب. خدا را شکر که توانستم این بچه را نجات بدهم .او را به ساحل آوردم و با کمک رفقا بیرون آمدیم. ♦️پدر و مادرش از من تشکر کردند و شماره تماس و آدرس من را گرفتند. 💠 این عمل خالصانه خیلی خوب در پیشگاه خدا ثبت شده بود.خوشحال بودم که لااقل یه کار خوب با نیت الهی پیدا کردم. ⛔️اما یکباره مشاهده کردم که این عمل خالصانه هم در حال پاک شده است!! ❗️ با ناراحتی گفتم:مگر نگفتی فقط کارهایی که خالصانه برای خدا باشد حفظ می‌شود؟؟ من این کار را فقط برای خدا انجام دادم،پس چرا دارد پاک میشود؟؟ ☘جوان لبخندی زد و گفت: درست می‌گویی اما شما در مسیر برگشت به سمت خانه با خودت چه گفتی؟ ⚡️یکباره فیلم آن لحظات را دیدم.. نیت درونی من مشغول صحبت بود! من با خودم می گفتم: خیلی کار مهمی کردم.. اگر جای پدر و مادر این بچه بودم به همه خبر می دادم که یک جوان به خاطر فرزند ما خودش را به خطر انداخت. 💥اگر من جای مسئولین استان بودم یک هدیه حسابی تهیه می‌کردم و مراسم ویژه می گرفتم اصلا باید خبرنگاری ها و روزنامه ها با من مصاحبه کنند.. ❄️خلاصه فردای آن روز تمام این اتفاقات افتاد، روزنامه‌ها با من مصاحبه کردند. استاندار همراه با خانواده آن بچه به دیدنم آمد و یک هدیه حسابی برای من آوردند. ✨جوان پشت میز گفت: اول برای رضای خدا کار کردی اما بعد خرابش کردی! آرزوی اجر دنیایی کردی و مزدت را هم گرفتی درسته؟ 🍂گفتم راست می گویی.. همه اینها درست است. بعد با حسرت عظیمی گفتم: چه کار کنم دستم خیلی خالیه. ☘جوان پشت میز گفت:خیلی ها کارهایشان را برای خدا انجام می‌دهند اما باید تلاش کنند تا آخر این اخلاص را حفظ کنند. بعضی ها کارهای خالصانه را در همان دنیا نابود می‌کنند! 🌾حسابی به مشکل خورده بودم.. اعمال خوبم به خاطر شوخی ها و صحبت های پشت سر مردم و غیبت‌ها نابود میشد و اعمال زشت من باقی می ماند. 🍃البته وقتایی که یک کار خالصانه انجام داده بودم همان عمل باعث پاک شدن کارهای زشت می‌شد،چرا که در قرآن آمده بود: ان الحسنات یذهبن السیئات..کارهای نیک گناهان را‌ پاک میکند. 🌿زیارت های اهل بیت در نامه عمل من بسیار تاثیر مثبت داشت.البته زیارت های با معرفتی که با گناه آلوده نشده بود. 🌕اما خیلی سخت بود! هر روزِ ما دقیق بررسی و حسابرسی می‌شد کوچکترین اعمال مورد بررسی قرار می گرفت. 🍀به یکی از روزهای دوران جوانی رسیدیم اواسط دهه هشتاد! 🥀 یکدفعه جوان پشت میز گفت: به دستور آقا اباعبدالله الحسین ۵ سال از اعمال شما را بخشیدیم و این ۵ سال بدون حساب طی می شود. 💥با تعجب پرسیدم یعنی چی؟ گفت: یعنی پنج سال گناهان شما بخشیده شده و اعمال خوبتان باقی می ماند. ❄️نمیدانید چقدر خوشحال شدم.۵ سال بدون حساب و کتاب!! گفتم: علت این دستور آقا برای چه بود؟ 🍀 همان لحظه به من ماجرا را نشان دادند.. ادامه دارد.. 💢 امـامـ زمـانـے امـ³¹³ eitaa.com/joinchat/2540961811Ce7a15d575a
امام‌ زمانی ام ³¹³
🔴 سه دقیقه در قیامت(قسمت ۷) 📝مقدمه: ما که وسیله ایم و هیچ، اما بدونید واقعا خدا خیلی بهتون نظر داش
🔴سه دقیقه در قیامت(قسمت ۸) 💥بعد از سقوط صدام در دهه هشتاد چندبار به کربلا رفته بودم. دریکی از این سفرها پیرمرد کرولالی با ما بود که مسئول کاروان به من گفت: میتوانی مراقب این پیرمرد باشی؟ 🔰خیلی دوست داشتم‌ مثل تنها باشم و با مولای خود خلوت کنم اما با اکراه قبول کردم. ♦️پیرمرد هوش و حواس درست حسابی هم نداشت و دائم باید مواظبش میشدم تا‌ گم نشود.تمام سفر من تحت شعاع حضور پیرمرد سپری شد. 🍃حضور قلب من کم رنگ شده بود، هر روز پیرمرد با من به حرم می آمد و برمی‌گشت چون باید مراقب این پیرمرد میبودم. ✔️روز آخر قصد خرید یک لباس داشت فروشنده وقتی فهمید متوجه نمی شود قیمت راچند برابر گفت. جلو رفتم و گفتم:چه می‌گویی آقا؟ این آقا زائر مولاست،این لباس قیمتش خیلی کمتر است... 🍀 خلاصه اینکه من لباس را خیلی ارزانتر برای پیرمرد خریدم و او خوشحال و من عصبانی بودم. ♦️ با خودم گفتم:عجب دردسری برای خودم درست کردم! این دفعه کربلا اصلاً حال نداد... 🔆یکدفعه دیدم پیرمرد ایستاد روبه حرم کرد و با انگشت دستش من را به آقا نشان داد و با همان زبان بی زبانی برای من دعا کرد. 🌷جوان پشت میز گفت: به دعای این پیرمرد آقا امام حسین علیه السلام شفاعت کردند و گناهان ۵ ساله را بخشیدند. بید در آن شرایط قرار می‌گرفتید تا بفهمید که بعد از این اتفاق چقدر خوشحال شده بودم. 🍃 صدها برگ در کتاب اعمال من جلو می رفت،اعمال خوب این سال ها همگی ثبت شد و گناهانش محو شده بود. 💥در دوران جوانی در پایگاه بسیج شهرستان فعالیت داشتم شب های جمعه همه دور هم جمع بودیم و بعد از جلسه قرآن فعالیت نظامی و.. داشتیم. ❎ در پشت محل پایگاه، قبرستان شهرستان ما قرار داشت. ما هم بعضی وقت ها دوستان خودمان را اذیت می کردیم. البته تاوان تمام این اذیت ها را در آن جا دادم. ♻️یک شب زمستانی برف سنگینی آمده بود. یکی از رفقا گفت: کی میتواند الان به ته قبرستان و برگردد؟ 💠 گفتم: اینکه کاری ندارد. من الان می روم. او به من گفت باید یک لباس سفید بپوشی. من از سر تا پا سفید پوش شدم و حرکت کردم. 🔷 صدای خس پای من بر روی برف از دور شنیده می‌شد. اواخر قبرستان که رسیدم صوت قران شخصی را شنیدم... 🔸 یک پیرمرد روحانی از سادات بود شب های جمعه تا سحر داخل یک قبر مشغول قرائت قرآن می شد. 🔮فهمیدم که رفقا میخواستند با این کار با سید شوخی کنند! می خواستم برگردم اما با خودم گفتم اگر الان برگردم رفقا من را به ترسیدن متهم می کنند. 🛡 برای همین تا انتهای قبرستان رفتم هرچی صدای پای من نزدیکتر میشد صدای قرائت قرآن سید هم بلندتر می شد. از لحنش فهمیدم که ترسیده ولی به مسیر ادامه دادم. 📘 تا این که بالای قبر رسیدم که او در داخل آن مشغول عبادت بود. تا مرا دید فریاد زد و حسابی ترسید. من هم که ترسیده بودم پا به فرار گذاشتم. پیرمرد رد پایم را در داخل برگرفت و دنبال من آمد. 🌾وقتی وارد پایگاه شد حسابی عصبانی بود .ابتدا کتمان کردم اما بعد معذرت خواهی کردم و با ناراحتی بیرون رفت . 🍀حالا چندین سال بعد از این ماجرا در نامه عمل حکایت آن شب را دیدم! 🌒نمی دانید چه حالی بود وقتی گناه یا اشتباهی را در نامه عمل می دیدم مخصوصاً وقتی کسی را اذیت کرده بودم از درون عذاب می کشیدم. ⚡️از طرفی در این مواقع باد سوزان از سمت چپ وزیدن می‌گرفت.طوری که نیمی از بدنم از حرارت آن داغ می شد. وقتی چنین عملی را مشاهده کردم و گونه آتش در نزدیکی خودم دیدم دیگر چشمانم تحمل نداشت. 💫 همان موقع دیدم که این پیرمرد سید که چند سال قبل مرحوم شده بود از راه آمد و کنار جوان پشت میز قرار گرفت. 💥سپس به آن جوان گفت: من از این مرد نمیگذرم او مرا اذیت کرد و ترساند. من هم گفتم به خدا من نمی دانستم که سید در داخل قبر دارد عبادت می کند. 💮جوان به من گفت: اما وقتی نزدیک شد فهمیدی که دارد قرآن می‌خواند چرا برنگشتی؟ دیگر حرفی برای گفتن نداشتم... ♻️ خلاصه پس از التماسهای من، ثواب دو سال از عبادت هایم را برداشتند و در نامه عمل سید قرار دادند تا از من راضی شود. دوسال نمازی که بیشتر به جماعت بود...دو سال عبادت را دادم فقط به خاطر اذیت و آزار یک مومن...! ادامه دارد.. 💢 امـامـ زمـانـے امـ³¹³ eitaa.com/joinchat/2540961811Ce7a15d575a
✳ چگونه مصیبت تبدیل به نعمت می‌شود؟ 📌 از امام صادق علیه الصلوة والسلام نقل شده است که فرمودند: .. خدای متعال گاهی یک مردمی را به یک نعمتی و به یک لطفی از سوی خود سرفراز می‌کند، نعمتی را به مردم می‌بخشد، این مردم نعمت خدا را نمی‌کنند و وظیفه‌ی خودشان در مقابل این نعمت را انجام نمی‌دهند، نتیجه این می‌شود که همین نعمت برای آن‌ها وزر و وبال می‌شود. نعمت مثل طوق آهنینی بر گردن آن‌ها سنگینی می‌کند و بالاخره به ضرر آن‌ها تمام می‌شود. و گاهی مردمی را به مصیبتی دچار می‌کند، آن مردم در مقابل آن مصیبت می‌کنند، مقاومت می‌کنند، با حادثه‌ای که برای آن‌ها پیش آمده است، شجاعانه برخورد می‌کنند، نتیجه آن می‌شود که خدا همان مصیبت را برای آن‌ها نعمت می‌کند. 👤 📚 برگرفته از کتاب «چهل حدیث از امامین صادقین علیهما السلام» 📖 ص ۱۰۶ 💢 امـامـ زمـانـے امـ³¹³ eitaa.com/joinchat/2540961811Ce7a15d575a