هدایت شده از امام زمانی ام ³¹³
⚫️پیچیده شمیمت همه جا ای تن بی سر
چون شیشه عطری که درش گم شده باشد...
به رسم هرشب انتظار تا ظهور مولایمان، منتقم شهید کربلا میخوانیم:الهی عظم البلا...⚡️
🖤 #امــامـ_زمانـےامـ313
@Emamzamaniam313
هدایت شده از امام زمانی ام ³¹³
⛔️به حضرت نرجس خاتون مادر امام زمان متوسل شوید، ایشان چون مادر ولی وقت ما هستند به فرزندشان میفرمایند که پسرم، این شخص به من متوسل شده خواستهاش را بده
👌ختمی بسیار سریع الاجابه از حضرت نرجس خاتون برای براورده شدن حاجاتی که امیدی به براورده شدنش ندارید
ختمی که تا به حال کسی را دست خالی رد نکرده کلیک کنید 👇
http://eitaa.com/joinchat/1608187940Ccb69ba07b6
Ⓜ️بار ها تجربه شده مشاهده کنید👆
🌸سلام
🍀صبحتان منوربه ذکرصلوات برمحمدوآل محمد(صلی الله علیه و آله وسلم)❤️
به رسم ادب هرصبح:
السلام علی رسول الله وآل رسول الله🌸
السلام علیک یابقیة الله(عج)
السلام علیک یااباعبدالله الحسین جمیعاو رحمت الله و برکاته
@Emamzamaniam313
آیت الله #بهجت:
اگر کسی دلش برای حضرت حجت(عج) تنگ شد، به قرآن و به خانه کعبه نگاه کند؛ نگاه کردن به قرآن، حضرت حجت(عج) و خانه کعبه یک حکم دارد.
@Emamzamaniam313
💐 آنقدر امام به شیعه خود مرحمت و محبت دارد درصورتیکه آن شیعه زینت برای او باشد که
وقتی او خوشحال میشود امام خوشحال میگردد
وقتی او محزون میشود امام محزون میگردد و برای او دعا میکند
و وقتی شیعه دعا میکند امام آمین میگوید. (حدیث امیرالمؤمنین)
از این بیان گوهربار معلوم میشود که امام غایب برای دوستانش چنین حالتی دارند.
مثلاً محبی دردمند و غصهدار شود محبوبش هم به خاطر مودت به او غصهدار میشود.
@Emamzamaniam313
@alamatha_210920221009.mp3
1.67M
اهمیت ویژه تبلیغ برای امام زمان (١)
▫️اگربه فرمایشات اهل بیت(ع) دقت کنیم و عمیق باشیم دیگه اصل دینمون که امام زمانه غریب نمیمونه...
@Emamzamaniam313
✅عملی که رزق را سرازیر میکند:
🌸امام باقر علیه السلام:
«پشت سر برادران دینی ات دعا کن که این کار رزق و روزی را سرازیر می کند»
و حضرت این فرمایش را سه بار تکرار کردند.
📚 وسائل الشیعه، ج 7، ص 108
@Emamzamaniam313
#تلنگر🍁
بزارحقالناســـرو
قشنگبراتمعنےڪنم :
حقالناســـ...
هموناشکایےِڪہامامزمانعج
برایِگنـاهایِمامیریزهــ...
#خَآدِمُ_اَلْزَهْرَآ
💕⃟🕊صـݪ الله عݪیڪ یآعباعبدللهـ
🔆 #پندانه
🤴👨🌾 «حاکم و کشاورز بیچاره»
🔸 روزی حاکمی برای گردش به بیرون از شهر رفته بود که مرد میانسالی را در حال کار بر روی زمین کشاورزی دید.
🔹حاکم پس از دیدن آن مرد بیمقدمه به کاخ برگشت و دستور داد کشاورز را به کاخ بیاورند.
🔸 روستایی بینوا با ترس و لرز در مقابل تخت حاکم ایستاد. حاکم دستور داد لباس گرانبهایی بر او پوشاندند و یک قاطر به همراه افسار و پالان خوب هم به او دادند.
🔹حاکم که از تخت پایین آمده بود و آرام قدم میزد به مرد کشاورز گفت: میتوانی بر سر کارت برگردی، ولی همین که دهقان بینوا خواست حرکت کند حاکم کشیدهای محکم پس گردن او نواخت.
🔸همه حیران از آن عطا و حکمت این جفا، منتظر توضیح حاکم بودند.
🔹حاکم از کشاورز پرسید: مرا میشناسی؟
🔸کشاورز بیچاره گفت: شما تاج سر رعایا و حاکم شهر هستید.
🔹حاکم گفت: آیا بیش از این مرا میشناسی؟
🔸سکوت مرد حاکی از استیصال و درماندگی او بود.
🔹حاکم گفت: بخاطر داری بیست سال قبل که من و تو با هم دوست بودیم در یک شب بارانی که در رحمت خدا باز بود، من رو با آسمان کردم و گفتم خدایا به حق این باران و رحمتت مرا حاکم این شهر کن و تو محکم بر گردن من زدی و گفتی که ای ساده دل! من سالهاست از خدا یک قاطر با پالان برای کار کشاورزیام میخواهم هنوز اجابت نشده آن وقت تو حکومت این شهر را میخواهی؟
🔴 یک باره خاطرات گذشته در ذهن دهقان مرور شد.
🔸حاکم گفت: این قاطر و پالانی که میخواستی، این کشیده هم تلافی همان کشیدهای که به من زدی. فقط میخواستم بدانی که برای خدا حکومت این شهر یا قاطر و پالان فرق ندارد. فقط ایمان و اعتقاد من و توست که فرق دارد. از خدا فقط بخواه، خدا بینهایت بخشنده و مهربان است و در بخشیدن بیانتهاست ولی به خواستهات و لطف و تقدیر خداوند ایمان داشته باش.