eitaa logo
امام حسین ع
22.1هزار دنبال‌کننده
414 عکس
2.1هزار ویدیو
2هزار فایل
کانال مداحی و شعر و سبک https://eitaa.com/emame3vom
مشاهده در ایتا
دانلود
4_5791858935908532687.mp3
12.37M
🎙بانوای: 🖊 '''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''' ◦•●◉✿ اَُِلَُِلَُِهَُِمَُِ َُِعَُِجَُِلَُِ َُِلَُِوَُِلَُِیَُِکَُِ َُِاَُِلَُِفَُِرَُِجَُِ ✿◉●•◦ ●ڪربلا با دلبریاش برا من۲ از یه زائر اشک چشماش برا تو از زیارت خاطرهاش برا من از یه جا مونده گله هاش برا تو دق می ڪنن ڪربلانرفته هابغض میکنن دق می ڪنن تامیگی امام رضابغض میکنن دق می ڪنن توی روضه بی هوابغض میکنن ★از حال لیلی سخته شنیدن مجنون همیشه ڪارش حسرت کشیدن ♢سالار زینب... ●ڪربلا با عطر سیبش برا من حرُ عابسُ حبیبش برا تو حرمُ حال عجیبش برا من ماڪو مثلک الغریبش برا تو۲ آرزومــہ زیر قُبة الکرم گریه کنم آرزومــہ دم شیش گوشه برم گریه کنم آرزومــہ شب جمعه تو حرم گریه کنم ★آخر روقیہ ات حاجت روام کرد ممنونم از این که منو آقا صدا کرد ♢سالار زینب... ‌●اربعین پیاده راهش برا من زینبو بغض نگاهش برا تو ڪربلا با سوزوآهش برا من جون دادن تو قتلگاهش برا تو می زدنت جلو چشم مادرت می زدنت می زدنت یدفعه ریختن سرت می زدنت می زدنت وای به حال خواهرت می زدنت ★خیمه به خیمه میره به غارت بعد تو زینب میره ڪوفه اسارت ♢سالار زینب... .
. |⇦•مثه اين روزا هر سال.. و توسل به حضرت سیدالشهدا علیه السلام ویژۀ ایام اربعین به نفس حاج مهدی رسولی ●•┄༻↷◈↶༺┄•● مثه اين روزا هر سال تو راه نجف تا كربلا بودم مثه اين روزا هر سال ببن الحرمين با زائرا بودم مهمونه آقا بودم به دلم مونده امسال حسرت يک اذن دخول و بگم زيارتت قبول و به دلم مونده امسال سلام در محضر آقا نماز بالا سر آقا جاموندم سخته گفتنش ولى چاره ندارم جاموندم صاحب الزمان نايب الزياره م ــــــــــــــــــ مثه اين روزا هر سال مرد و زن جوون و پير همه حاضر مثه اين روزا هر سال دلتنگ صداى هلا بيك زاير همه آسوده خاطر به دلم مونده امسال چشيدن چاى عراقى چه اشتياق و چه فراقى به دلم مونده امسال خدمت توى موكبا رو روضه هاى روز و شبا رو جاموندم عكس كربلا مى بينم بى قرارم جاموندم صاحب الزمان نايب الزياره م ــــــــــــــــــ مثه اين روزا هر سال دستم به ضريحت ميرسيد آقا مثه اين روزا هر سال سينه مى زدم تو حرم سقا شش گوشه قرار ما به دلم مونده امسال حال دل منو ببين و دورم ازت اين اربعين و به دلم مونده امسال يه كارى كن خيلى كلافه م انگارى كه منم اضافه م جاموندم تا نمردم منو كربلا بيارم جاموندم صاحب الزمان نايب الزياره م شاعر:حسین حاجی ــــــــــــــــــ https://eitaa.com/emame3vom/51056 .
4_5952034183525173606.mp3
6.83M
|⇦•مثه اين روزا هر سال.. و توسل به حضرت سیدالشهدا علیه السلام ویژۀ ایام اربعین به نفس حاج مهدی رسولی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. علیه السلام شیرِ یزدانی، یه نگاه تو راهه نجاته کُل قرآنم، آقا مدحِ تو وُ دو چشاته نبضِ دنیا، تو نگاهِ توئه عالم تو،یِ پناهِ توئه بی راهه، نِمیرم ای آقا چون راهم، فقط راهِ توئه فدایِ وقارت، تو شیرِ نَبردی، آقا خیلی مردی علی ابن ابی طالب فدایِ وقارت، نگاهِ تو غوغاس، شاگردِ تو عباس تویی مظهر العجائب علی یامولا... مَرحب تَرسیده، تا که سایه یِ مولا رو دیده درب خیبر رو..، علی کَنده نَبی هو.. کشیده میدون تویِ، دستایِ علیه خشمِ تو، چشمایِ علیه دشمنِ، خدا آخه طرف.. .. با خاکِ، پاهایِ علیه عجب ذوالفقاری، به پا کرده طوفان، عدو شد هَراسان که عزرائیل عقب مونده عجب ذوالفقاری، میزد سر زِ دشمن، اومد هرکی قطعاً دیگه اَشهدِ شو خونده علی یامولا... یا ابوفاضل، مددی پسرِ شیر خیبر... تو جنگِ صفین، تو بودی خوده حضرت حیدر غوغا کرده، مَرام و اَدبت شد دشمن، اَسیرِ غضبت وقتی که، تو رفتی علقمه حرمله، مونده در عجبت عموی رقیه، تو که پهلوونی، تو حیدر نِشونی مدد ساقی العطاشا عموی رقیه، تو هستِ حسینی، یَلِ عالمینی منم نوکره تو آقا.. یا ابوفاضل... ابن المجتبی، به فدایِ جمالِ تو آقا.. با یک نگاهت، شدی قاتل اَزرق و اَعدا.. قاسم قاسم، رویِ لبِ همه تو هستی، از بنی فاطمه بَه بَه بِه، رزمِ تو که تویی شاگردِ، تک یَلِ علقمه یَلِ کربلایی، اگر نوجوانی، ولی قهرمانی داری از حسین تو مَنصب یَلِ کربلایی، تو هستی یدالله، هزار ماشاءالله داره میگه عمه زینب.. مدد یاقاسم... .👇
شیر یزدانی یه‌نگاه‌تو_(شور).mp3
5.98M
سبک شور امیرالمومنین علی(ع) اجرا شده: متن: شیر یزدانی یه نگاه تو... شاعر: ملتمس مداح: مجتبی عراقی🎤
. 🎼 ✅بنداول احساسی لبات عقیقه یمنی دوای دردای منی هر جا باشم جار می زنم من حسنیم حسنی برات یه گنبد می کشم طرح مجدد می کشم رو دفترم یه صحن برات شبیه مشهد می کشم با یه مداد سبز بالای دفترم روی ضریح تو می کشم یک حرم موذنا میگن رو گلدسته اذون ما میخونیم نماز باصاحب الزمون غریب آقام آقام غریب آقام آقام 🔘➖➖➖➖🔘 ✅بنددوم گریزبه کوچه امام حسن فدای تو فدای غصه های تو چی دیدی توی کوچه ها سفید شده موهای تو یه روز خوش ندیدی تو چه غصه ها که دیدی و هر شب با کابوس کوچه از خواب ناز پریدی تو فدای غربت و غصه ی تو حسن پیشه نگاه تو. مادرت و زدن دیدی تو کوچه و ضربه ی سیلی و دیدی تو مادرو صورته نیلی و 🔘 غریب آقام آقام غریب آقام آقام 🔘➖➖➖➖🔘 ✅بندسوم گریز به کربلا فدای قلب مضطرت فدای چشمای ترت شده پرازخون دهنت ازپاره های جگرت ➖ ناله زدی وای جگرم سوخته همه بال وپرم زینب بیا که میسوزم از زهر کین همسرم 🔘 تولحظه ی عطش گفتی باشور وشین لایوم کِیُومِکَ برادرم حسین(ع) خوندی از کربلا ازگودال بلا سرحسین تو می بُرَن از قفا حسییین واااااا حسییین واااااا 💠💠5⃣1⃣4⃣💠💠 🔘➖➖➖➖➖🔘 ✬~✿❁࿐❈~✿❁࿐ نشرواستفاده ازکلیہ آثاراین کانال نه تنها حرام نیست بلکہ ثواب جاریہ دارد. باذڪر(صلوات) 👇
. زیارت مرقد یا علی "ع " مدد ای ولی کردگارم ، رهبر والا تبارم عشق پاکت را من از روز ازل در سینه دارم تویی دلدار من ، انیس و یار من فروغ دیده و دل بیمار من علی جانم علی ، علی جانم علی ، علی جانم علی آمدم از راه دوری ، در سرای با صفایت کن نگاهی بر غلامت ، جان به قربان وفایت بده اذن از کرم ، که آیم در حرم دل غم دیده را ، تهی سازم ز غم علی جانم علی ، علی جانم علی ، علی جانم علی جز تو یا مولا ندارم ، در دو عالم تکیه گاهی غرق عصیانم نباشد ، جز در کویت پناهی تویی تاب و تبم ، چراغ هر شبم منم دلداده ی ، حسین و زینبم علی جانم علی علی جانم علی علی جانم علی بوده از طفلی علی جان ، بر لبانم ذکر نامت جان زهرای جوانت ، کن عنایت بر غلامت دلی دارم حزین ، گناهم را نبین مدد فرما مدد ، امیرالمومنین علی جانم علی ، علی جانم علی ، علی جانم علی ای عزیز جان زهرا ، یاور درماندگانی مظهر عدل خدایی و ، امام مهربانی مه برج ولا ، زعیم و مقتدا گذر از جرم من ، تو در روز جزا علی جانم علی ، علی جانم علی ، علی جانم علی https://eitaa.com/emame3vom/51063 .
‍ . یا اباعبدالله ادرکنی می طپد در سینه ام با عشق تو قلب حزینم آمدم یکبار دیگر کربلایت را ببینم عزیز بو تراب ، گل ختمی مآب نگاهی کن حسین ، بر این چشم پر آب حسین جانم حسین ، حسین جانم حسین ، حسین جانم حسین آمدم عرض ارادت ، بر شهیدانت نمایم گریه بر مظلومیِ سقا و یارانت نمایم دلم پر از غمه ، عزیز فاطمه برای قاسم و ، شهید علقمه حسین جانم حسین ، حسین جانم حسین ، حسین جانم حسین جگرم می سوزد از داغ گل نشکفته اصغر می زنم بر سر ز هجران علی شبه پیمبر حبیب کبریا ، شدم غرق عزا برای غربتِ ، تو ای ماه هدا حسین جانم حسین ، حسین جانم حسین ، حسین جانم حسین یاحسین فاطمه بنما نظر بر حال زارم ای که از روز ازل شد نام زیبایت شعارم امام و رهبرم ، تویی تاج سرم نموده مادرم ، غلام حیدرم حسین جانم حسین ، حسین جانم حسین ، حسین جانم حسین بگذر از جرم و گناهانم ز لطفت روز محشر روسپیدم حق زینب خواهرت کن نزد داور مرانم از درت ، به جان مادرت به اشک دیده ی ، رقیه دخترت حسین جانم حسین ، حسین جانم حسین حسین جانم حسین https://eitaa.com/emame3vom/51064 .
مگر زینب حسین مرد تنها سفر کردن بود؟ نشسته بودم پای تلویزیون و بی‌اختیار اشک می‌ریختم. آخرین افراد نزدیک هم راهی شده بودند و دیگر هیچ امیدی به رفتن نداشتم. زیر لب جانم حسین دم گرفته بودم و آرام به سینه می‌زدم. مادر همسرم متوجه حالم شد و خطاب به همسرم که بخاطر گرفتاری‌های کاری نمی‌توانست برود، گفت : « محمدمهدی با من، تو هم با خیال راحت به کارهایت برس. پاسپورت نفیسه سادات را بفرست برای ویزا که برود» همسرم بهت زده گفت: « تنها؟ سفر بار اولی؟ با این شرایط خاص؟ کشور غریب؟ عمری باشد سال بعد باهم می‌رویم» بدون این که سر برگردانم، گوش تیز کرده بودم ببینم منطق پیروز می‌شود یا احساس. مادر اصرار کرد: « خواهرت هم تا به حال نرفته. پاسپورت او را هم ببر. دونفری به هم می‌سپاریم‌شان و دونفرشان را به امام حسین» شوهرخواهرش یکی دوروز پیش رفته بود ولی شرایط و جمعی که با آنها همسفر شده بود، طوری نبود که بتواند با خانوده باشد. همسرم کمی سکوت کرد و ناگهان گفت: « پاسپورتت کجاست خانم؟» صدای تلق تولوق قطاری که بلیطش را با هزار زحمت و معجزه‌وار دقیقه نودی گیر آورده بودیم از یک طرف، و نداشتن کوپه و حس نشستن وسط سالن تئاتر از طرف دیگر، اجازه نمیداد چشم‌هایمان را ببندیم. راستش خودمان هم نمیخواستیم بخوابیم. هردویمان می‌ترسیدیم اگر بخوابیم و بیدار شویم ممکن است بفهمیم همه این اتفافت 24 ساعت گذشته را در خواب دیده ایم. قرار نگفته‌ای گذاشته بودیم باهم که تا بعد رد شدن از مرز بیدار بمانیم. قرار بود با عموی همسرم و زن و بچه‌اش از مرز هم‌سفر باشیم. قرار نبود بيشتر از يكي دو ساعت بمانيم مسجد كوفه، قرار نبود بيشتر از دو ركعت نماز تحيت بخوانيم در مسجد سهله؛ ميثم تمار و مسجد صعصعه و زيد را هم قرار نبود بيشتر از ده ديقه توقف داشته باشيم؛ راستش اصلا قرار نبود به تاريكي بخوريم.قرار نبود جوري شود كه بخواهيم شب را بمانيم همانجا. اما هيچ چيزي جوری که قرار بود،پيش نرفت... يكي دوتا نبودند، آنهايي که مي آمدند و مجانا دعوت ميكردند شب را مهمان خانه شان باشيم به عنوان زائر امام حسين. از شما كه پنهان نيست،اتفاقا خيلي هم خسته بوديم ، مي ترسيديم ولي. كارنامه‌ي درخشاني نداشتند اهالي اينجا.... به گواهي تاريخ،اهل دعوت بودند ولي اهل مهمان نوازي نه.... كوفه است ديگر... اسمش هم آدم را ميبرد تا صداي آخرين ناله هاي مسلم:"به حسين بگوييد نيايد كوفه..." . ** چند ساعتی بیشتر پیاده نرفته بودیم که نشستم کنار جاده. خواهر همسرم دستم را گرفت که بلند شوم. گفت پاهایت سرد میشود نمی توانی دیگر راه بیایی. گفتم : « الانش هم نمی توانم! پاهایم نمیکشد. کوله ام سنگین است. دلم میخواست وحید باشد. من مرد تنها سفر کردن نبودم! این سفر، بدون محرم؟ نمیتوانم. نمی کشم. » کوله اش را گذاشت کنارم روی زمین و نشست به گریه کردن. هق هقش اگرچه بین همهمه زائران گم بود اما بند بند وجودم را می لرزاند. گفتم: «خسته شدی تو هم ؟» گفت: «روضه باز خواندی! مگر زینب حسین مرد تنها سفر کردن بود؟ آن هم بدون محرم؟ آن هم در آن بیابان! در آن مسیر، به آن وضع اسارات، وسط هزاربار جسارت....» بقیه حرفهایش را نمیشنیدم. سرم داغ شده بود...روضه باز می خواند زیر گوشم. حالا دونفری نشسته بودیم و سر بر شانه‌ی هم بلند بلند گریه می‌کردیم.... ** هر سفری یک سري تجربيات و خاطرات خاص دارد، سفرهاي زيارتي خاص‌تر.بابا همیشه میگوید همه این ها را نبايد تعريف كرد. يک چيزهايي برای ابد بايد بماند بين خودمان و خداي بالای سرمان. . (وسط مسير برگشت از كربلا به سمت نجف، بابا داشت برایمان صحبت میکرد. ميگفت نقل شده (ك وجه تسميه اسمش اين بود كه وقتي ميرفت حرم و سلام ميداد، جواب سلامش را شخصا مي شنيد) يک روز رفت حرم امام حسين سلام داد، آقا جواب سلامش را دادند، از آنجا رفت حرم حضرت عباس سلام داد، جواب نشنيد. با خودش گفت حتما در راه بين الحرمين قصوري از من سرزده. برگشت حرم امام حسين دوباره سلام داد، دوباره جواب گرفت. آمد حرم حضرت عباس،سلام داد و باز جوابي نشنيد...چند مرتبه اين كار را تكرار كرد و هربار همين اتفاق افتاد. دلش گرفت. راهي شد سمت نجف . ميانه هاي راه بود که يكي زد روی شانه اش و گفت :"ابراهيم! كجا ميروي؟"ابراهيم گفت:" پيش امام علي، شكايت عباس را برایش ببرم. جواب سلام مرا نداده" بنده‌ی خدا به او گفت:"ابراهيم!ابالفضل من را فرستاد جواب سلام تو را برسانم، آن موقعی كه تو آمده بودی رفته بود سراغ چند تا زائر که در راه مانده بودند و او را صدا مي زدند.) نفیسه سادات موسوی
. هرکس را دیدید که ادعا می کرد معجزه این روزها دیگر اتفاق نمیفتد، یک بفرستیدش کربلا! .