eitaa logo
امام حسین ع
27.3هزار دنبال‌کننده
432 عکس
2.3هزار ویدیو
2.2هزار فایل
کانال مداحی و شعر و سبک https://eitaa.com/emame3vom
مشاهده در ایتا
دانلود
CQACAgQAAx0CSmRjDAACPqphraqhnl-9jDbRz7-EVVovMkgDzQACng0AAonfaVG9dRjlbAE6CCIE.mp3
زمان: حجم: 3.69M
به یک جمله بده بر قلب این دلداده تسکینی 🎤حاج منصور ارضی #️⃣ (عج)
. ❤️چطور مي‌شود 🌳زندگینامه شهیدشاهرخ ضرغام 🌳 نام ونام خانوادگی :شاهرخ ضرغام لقب حرّ انقلاب تاریخ تولد:دی ۱۳۲۸ محل تولدتهران،  تاریخ شهادت:۱۷ آذر ۱۳۵۹ نحوه شهادت برخورد گلولهٔ تانک به سینه محل دفن نامعلوم چطور مي‌شود یک نفر با آن روحيه داش‌مشتي‌گري يكباره برگردد و دست آخر هم شهيد شود؟ هميشه با خودم فكر مي‌كردم كه زندگي شاهرخ به درك منتهي مي‌شود؛ شاهرخ بدن ورزيده‌اي داشت و حسابي در دعوا سريع بود. كسي جرئت نمي‌كرد با او سرشاخ شود. خيلي روزها با هم به كاباره مي‌رفتيم و با كمال شرمساري عرق مي‌خورديم. اما نفس امام خميني(ره) كه به شاهرخ خورد، او را كلا عوض كرد. يعني مسير زندگي‌اش به كل عوض شد. سال 57 بود وقتي در تلويزيون صحبت‌هاي حضرت امام پخش مي‌شد، با احترام مي‌نشست، اشك مي‌ريخت و با دل و جان گوش مي‌كرد. مي‌گفت عظمت را اگر خدا بدهد، مي‌شود خميني؛ با يك عبا و عمامه آمد اما عظمت پوشالي شاه را از بين برد❤️ .
يعني فقط صحبت‌هاي امام(ره) بود كه شاهرخ ضرغام را برگرداند؟ شروع برگشتن شاهرخ از كاباره و دعوا و اين‌ها برمي‌گردد به هيئت جوادالائمه عليه السلام در ميدان قيام تهران. در عاشوراي سال 57، ساواك به بسياري از هيئت‌ها اجازه حركت در خيابان را نمي‌داد اما با صحبت‌هاي شاهرخ، دسته‌ي هيئت جوادالائمه مجوز گرفت. صبح عاشورا دسته حركت كرد. ظهر هم به حسينيه برگشت. شاهرخ مياندار دسته بود. محكم و با دو دست سينه مي‌زد. نمي‌دانم چرا اما آن‌روز حال و هواي شاهرخ با سال‌هاي قبل بسيار متفاوت بود. موقع ناهار، حاج آقا سيدعلي نقي تهراني كنار شاهرخ نشسته بود. بعد از صرف غذا، مردم به خانه‌هايشان رفتند. حاج‌آقا با شاهرخ شروع به صحبت كرد. ما چند نفر هم آمديم و كنار حاج آقا نشستيم. صحبت‌هاي او به‌قدري زيبا بود كه گذر زمان را حس نمي‌كرديم. اين صحبت‌ها تا اذان مغرب طول كشيد. بسيار هم اثر‌بخش بود. من شك ندارم، نخستين جرقه‌هاي هدايت ما در همان عصر عاشورا زده شد. 🌸ماجرای تحول شاهرخ از زبان هم رزمش🌸 .
برادر شهید گفت که برادرم قبل از انقلاب بادیگارد یکی از خوانندگان زن بود و رفته رفته وقتی بیشتر پای منبر سخنرانان آن زمان می‌نشیند زمینه‌های تحول در او به وجود می‌آید. در یکی از جلساتی که شاهرخ حضور داشته سخنران می‌گوید در بین شما کسی هست که بخواهد توبه کند و حر شود، چون حر هم توبه کرد و اولین نفری بود که به امام حسین (ع) پیوست. شاهرخ پس از تمام شدن صحبت‌ها، پیش حاج‌آقا می‌رود و معنی توبه کردن را می‌پرسد؟ حاج‌آقا می‌گوید توبه یعنی از گناه برگشتن. شاهرخ می‌گوید الان باید چه کار کنم. حاج‌آقا جواب می‌دهد یک سفر به مشهد برو. شاهرخ می‌گوید من می‌خواهم توبه کنم چرا باید به مشهد بروم؟ حاج‌آقا می‌گوید برای آدم شدن باید به مشهد بروی، فقط باید با شرط به مشهد بروی. می‌گوید چه شرطی؟ حاج‌آقا می‌گوید یک، اگر رفتی تا به تو اجازه نداده‌اند وارد حرم نشو. دو، تا صاحبخانه را ندیده‌ای چیزی نگو، چون صاحبخانه امام رضا (ع) است. سه، چون امام رضا (ع) صاحبخانه است هر کاری که کردی را به امام بگو. .
🌸مادر شهید تعریف می‌کرد یک روز بعد از ظهر به خانه آمد و گفت ننه بیا با هم به مشهد برویم. مادر از این کار شاهرخ تعجب می‌کند. خلاصه بعد از چند روز به همراه مادر و برادرش به مشهد می‌رود. شاهرخ از پله‌های مسجد گوهرشاد که داخل می‌شود سینه‌خیز تا در طلاکوب جلوی صریح می‌رود و همان جا می‌نشیند. شهید ضرغام پس از چند دقیقه رو به ضریح می‌کند و سرش را پایین می‌اندازد. وقتی رفتار دیگر زائران را می‌بیند با تعجب از برادرش می‌پرسد که زائران چه می‌گویند. او هم توضیح می‌دهد که زائران از امام رضا (ع) اجازه می‌گیرند. شاهرخ به یاد صحبت‌های حاج‌آقا می‌افتد. شاهرخ آنقدر جلوی در می‌نشیند تا قطرات اشک از چشمانش جاری می‌شود تا جایی که مثل ابر بهار شروع به گریه کردن می‌کند. ناخودآگاه به صورت نیم‌خیز بلند می‌شود و دست‌هایش را رو به ضریح بلند می‌کند و می‌گوید امام رضا (ع) من را ببخش، دیگر خلاف نمی‌کنم، حاجی گفته اگر می‌خواهم آدم شوم باید پیش شما بیایم. شهید ضرغام همان‌جا توبه می‌کند و پاک می‌شود. برادرش تعریف می‌کرد پیرمردی برای رسیدن به ضریح توانایی و امکانش را نداشت. شهید ضرغام پیرمرد را روی شانه‌هایش گذاشت و خودش را به ضریح رساند و 20 دقیقه همان جا ماند. کسی نفهمید شاهرخ چه گفت و چه کرد. پیرمرد در آخر رو به شاهرخ گفت الهی عاقبت به‌خیر شوی. یقین دارم امام رضا (ع) نگاهش را به شاهرخ کرد و او از بیرون و درون پاک شد. آن پاک شدن شاهرخ همانا، رخ شاه شدن همانا.🌸 ‎‎‌‌.
. خیمه ها پریشونه، مادری هراسونه نوحمون، عمو جونه (ای عمو، عمو عباس)۳ تشنگی امونم رو برده، جونمون رو به لب آورده (دیر بیایی، علی اصغر مرده)۳ خیمه ها پریشونه، مادری هراسونه نوحهمون، عمو جونه (ای عمو، عمو جانم)۳ دیگه نمی بینه چشام، به علقمه مونده نیگام دلم برات شور میزنه، بیا دیگه آب نمیخام خیمه ها پریشونه،مادری هراسونه نوحه مون،عمو جونه (ای عمو، عمو جانم)۳ یا حسین تو رو دارم،سر رو خاک نمیزارم (ای عمو، عمو جانم)۳ قوت دل بابایی تو، نعمت حرم مایی تو غیرت دل دریایی تو خود تو هم شعله وری، تو از همه تشنه تری بین شریعه نکنه، بخاطر حرم آب نخوری (ای عمو، عمو جانم)۳ آسمون که کبوده، علقمه پر دوده صحبت از یه عموده(ای عمو جان)۲ رفتی و پریشونم کردی این همه نگرونم کردی کی میخاد به حرم بگردی عمو (ای عمو ، عمو جانم)۳ بابامدبگه یار نداره،حرم علمدار نداره عمه داره گوشواره ی ، رقیه رو در میاره هر چند که دیر کرد ، بر می گردد نومید از او نگردد بر می گردد اینقدر رباب بر سر و سینه نزن چون قول که داد مرد بر می گردد چون کو دلت قرص که گرمست دلم با آب زلال و سرد بر می گردد دستش برسد به آب و آبی به لبش اصلا ورق نبرد بر می گردد 🔊 دانلود سبک 👇👇👇 https://emam8.com/upload/maddah/sabks/2/99/4/26280_1594471409.mp3
4_5872729308916616267.mp3
زمان: حجم: 9.4M
‌‌ حضرت عباس علیه السلام «خیمه هاپریشونه مادری...» هیات ثارالله مسجد امام الهادی "ع"
. پنجمین همایش تخصصی نوحه - جامه دران نوحه سرایان حاضر در پنجمین همایش تخصصی نوحه - جامه دران - در روز چهارشنبه ١٧ آذر پس از اقامه نماز جماعت و صرف ناهار در نشستی گرد هم آمدند تا در رابطه با بایسته های توصیف معصوم در نوحه به بحث و گفتگو بپردازند. در ابتدای این نشست حجت‌الاسلام والمسلمین حنیفی با اشاره به روايتی از امام رضا سلام الله علیه توضیحاتی را در شناخت امام معصوم بیان کردند. در ترجمه این روایت می خوانیم: امام معصوم عليه السّلام يگانۀ روزگار خويش است. هيچ‌كس در مقام و منزلت نزديك به او نيست و هيچ عالمى همتاى او نيست و كسى يافت نمى‌شود كه جايگزين او باشد، مانند و همتايى ندارد. حجت الاسلام حنیفی در ادامه افزودند: حال بر اساس این روایت وقتی امام نظیری ندارد آیا ما می توانیم در تشبیه و تمثیلی که برای حضرات اهل بیت علیهم السلام می آوریم همان نگاهی را داشته باشیم که به یک آدم عادی داریم؟ صاحب کشف المراد می گوید: امام معصوم از تمام امور مباح ما نیز بری است. حال این سؤال پیش می آید که در امور مباح نظیر نشستن یا سوار مرکب شدن و... چه فرقی بین ما و امام معصوم است؟ شخصی خدمت امام صادق علیه السلام رسید و عرض کرد که من کسی را می شناسم که طی الارض می کند. امام صادق علیه السلام در پاسخ او فرمودند من کسی را میشناسم(به خود اشاره کردند) از زمانی که وارد خانه شدی تا زمانی که بنشینی ١٢ هزار عالم را طی کرده است. ایشان در ادامه از آسیبی یاد کردند مبنی بر اینکه وقتی در شعر یا نوحه از معصوم یک شخصیت معمولی مثل سایر انسان ها را ترسیم می کنیم‌، آن نوجوانی که این را می شنود با چنین معصومی آشنا می شود و بعدها فهم فضایل و مناقب اهل بیت علیهم السلام برایش پیچیده می شود. حجت الاسلام حنیفی در انتها نمونه هایی از عبارات و مفاهیم که در شأن اهل بیت نیست را برشمردند که از جمله آن ها می توان به بیهوش شدن، کابوس، گم کردن راه خانه، بازی کردن و... را نام برد. در ادامه چندتن از نوحه سرایان نظرات خود را بیان کردند و به بحث و گفتگو پرداختند. در خلال این مباحث مجری برنامه و حضار از حجت الاسلام و المسلمین سید رضا جعفری درخواست ‌ کردند تا راه حلی برای برون رفت از این مشکل ارائه کنند. حجت الاسلام جعفری معرفت به امام را از پرمشغله ترین و پرحاشیه ترین مطالب علم کلام معرفی کردند و افزودند: بزرگان دین نیز در معرفت امام لغزش هایی داشتند و نباید برای اصلاح محتوای بعضی از نوحه ها تازیانه در دست گرفت. ایشان در ادامه از دشواری های نوحه سرایی نکاتی را بیان کردند و سه مورد را نام بردند: ١- سختی شاعرانه سخن گفتن ٢- سختی صحیح سخن گفتن ٣- سختی ادغام دو مورد قبل حجت الاسلام جعفری با بیان اینکه ما برای هر کاری دغدغه داریم و تحقیق میکنیم که اشتباهی از ما سر نزند، شاعران را به تحقیق و پژوهش در رابطه با معرفت به امام دعوت کردند و مطالعه را راه حلی برای حرکت رو به جلو قلمداد کردند. به عقیده ایشان ممارست در معرفت و شناخت اهل بیت علیهم السلام قطعا در طولانی مدت موجب پیشرفت خواهد شد. .
. 📋 زینب آن بانوی عظمایی که دست قدرتش  / ✅ / مداحی‌های حاج محمود کریمی ✅   زینب آن بانوی عظمایی که دست قدرتش     کهکشان چرخ را بر پاطناب انداخته شمسه ی کاخ جلال ورفعتش از فرط نور     مهر عالمتاب را از آب وتاب انداخته دختر مرد دوعالم آن که گاه خشم خویش         رعشه بر این چار مام و هفت باب انداخته این همان بانوست کز نطق وبیان همچون علی     انقلاب از کوفه تا شام خراب انداخته حجـاب فاطمه از چادرش نمودار است ز کودکی به علی مثل مادرش یار است مقـــام ام‌ابیهـــایی‌اش ســزاوار است چو ذوالفقار، زبانش به خطبه کرار است حسین از وی و وی از حسین، سرشار است نمــاز نافلـه‌اش را خـدا خریـدار است زهی نمـاز شب آن حقیقت زهرا که سیدالشهدا گفت التماس دعا جمال اوست به چشم علی تماشایی خطابه‌‌هاش همـه حیدری و زهرایی نکــرده شـوی بــود مادر شکیبایی گرفتـه سایـه‌اش از آفتــاب زیبایی نهـاده چهـر بـه خاک درش توانایی نخوانـده درس، معلـم بـود به دانایی ز خردسـالی پرواز کرده تا حیدر به ذوالفقار زبانش نوشته یاحیدر در آسمــان علـی اختــری چنین باید ز کوثـــر نبــوی کوثــری چنین باید کنـار خـون خـدا خواهـری چنین باید به حلم و صبر و رضا مادری چنین باید به بانـوان جهـان رهبـری چنین باید به حق که فاطمه، دختری چنین باید نه صبر رفت ز دستش؛ به صبر فرمان داد کنـار مقتـل خون بـر امام خود جان داد تو کیستی که علی‌گونه رهبری کردی؟ به صبـر و همت و ایثار، مادری کردی سلام بر تو که خون را پیمبری کردی تو بـا خطابـه‌‌ات اعجاز حیدری کردی تو بـا امــام شهیــدان برابـری کردی تو مثـل فاطمـه اسـلام‌پروری کردی حسین، فلک نجات است و ناخداش تویی علــی زبـان خـدا باشـد و صداش تویی گر زبانش ذوالفقار حیدری نبود چرا؟ خصم رادردل شرر همچون شهاب انداخته همتش چون بازوی خیبر گشای حیدری      بارگاه کفر را در انقلاب انداخته کشتی دین کربلا شد غرق ازطوفان کفر     همت زینب زنو آنرابرآب انداخته حلم او صبر وتوانایی زدست صبر برد       علم او ازدست هر دانا کتاب انداخته  سلام بر تـو که تـو هم فرشتـه هم بشری سلام بر تو که هم تیغ خشم و هم سپری سلام بر تو که در صبـر، مادر و پدری سلام بر تو که بر هفت شهر نور، دری سلام بر تو که در بحر معرفت گهـری سلام بر تو کـه تیـغ زبـان دادگــری سلام بر تو که آیینۀ حسینی تو شـرار سوختۀ سینۀ حسینی تو تو مثـل مادر خـود بی‌نهایتی زینب تو کـل کرب‌و‌بـلا را حـکایتی زینب تو چون حسین، چراغ هدایتی زینب تو در صحیفـۀ ایثــار، آیتـی زینب تو بحــر موج‌فــزای عنـایتی زینب تو فوق مـدح و ثنـا و روایتی زینب مصائب تـو بـه چشمت قلیـل بود قلیل سر بریده به چشمت جمیل بود جمیل صدای توست صـدای خـدای ذوالمنت سلام گـرم همـه انبیا بـه جـان و تنت زبان تـو تبـر و خطبه‌هــای بت‌شکنت روان و روح بزرگ علـی‌ست در بـدنت یزیــد، لاشـۀ مـردار گشت با سخنت حسین بوسه زد از زیر چوب بر دهنت ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 👇
حاج محمود کریمی4_5812452389264818333.mp3
زمان: حجم: 24.71M
📋 من كُجا ، ماه كُجا ، كلِّ دُنيا كُجا / / حاج محمود کریمی / من كجا ، ماه کجا ، كل دنيا كجا آسمونا کجا ،علمدار کجا کلنا جنود عباسک یا زینب رسانه ی انقلاب حسین ترانه ی انقلاب حسین اومده یکی یدونه ی عشق یگانه ی انقلاب حسین نا خدای کشتی نجاته دختر امیر کائناته آی دل عاشق زینب کربلاته تویی همه جا نماد علی از عقیده و جهاد علی تویی تویی اون عجایبی که اومده تو متن ناد علی بنده ای و راضی و صبوری با شکوه و عزت و غروری نورِ عَلیٰ نوری فوقِ کل نوری من کجا عشق کجا بانوی دمشق کجا نور خورشید کجا شب تار کجا کلنا جنود عباسک یا زینب تا نظر تو نباشه کسی مدافع اون حرم نمیشه عاشقم و غیر قانون عشق چیزی دیگه ای سرم نمیشه تشنه ی زیارت حسینم زنده با محبت حسینم عاشقم و تا گردن زیر دینم این سعادت کجا ، تب شهادت کجا گردن من کجا سرِ دار کجا کلنا جنود عباسک یا زینب مژده بده حسین رو یار نگار اومده قرار کربلائی ها سر قرار اومده اومده تا اخرش با حسین باشه اومده بگه قرارمون سر جاشه نیومده این رجز رو لبهاشه من دختر شه خیبر شکنم من آینه ی زهرا و حسنم اون کس که برا تو میمیره منم آب زنید راه رو خود بهار اومده ستاره ی صبح حسین سر قرار اومده تو بغل گرم خورشید مثل ماهه براش آغوش برادرش قدم گاهه چیزایی که میگه گرمیه دل شاهه من دختر شاه خیبر شکنم من آینه ی زهرا و حسنم اون کس که برا تو میمیره منم کس تموم بی کسا،کنار یار اومده به شوق یار به وقت عشق سر قرار اومده چشای سه ساره از اشک چراغونه توی دلش عاشقونه ها فراوونه برای تموم خانواده می خونه