eitaa logo
امام حسین ع
19.4هزار دنبال‌کننده
401 عکس
2هزار ویدیو
1.9هزار فایل
کانال مداحی و شعر و سبک https://eitaa.com/emame3vom
مشاهده در ایتا
دانلود
. ‍ وفات سلام الله علیها 🏴بند اول خزون شده بهارم،در حال احتضارم آرزومه داداش بیای این لحظه ها کنارم خسته و نیمه جونم،رفته تاب و توونم به زیر لب رضا رضا،رضا رضا میخونم کاشکی بشه داداش بیای سر بذارم رو زانوهات کاشکی بشه ببینمت خیلی دلم تنگه برات رضا غریب الغربا غریبه خواهرت بیا 🏴بند دوم ای نور عینم ای یار،میرم خدانگهدار از هجر تو ببین شده معصومه ی تو بیمار افتاده بین بستر،بر روی خاک غربت بیا که داره جون میده با یه دل پر حسرت کاشکی میشد میومدی زمین نمونه این سرم آخه برای تو داداش تنها منم که خواهرم رضا غریب الغربا غریبه خواهرت بیا 🏴بند سوم خسته ام از زمونه،اشک چشام روونه اگر که خوب نگاه کنی قد منم کمونه شبیه عمه زینب،پیکر پاره دیدم تو راهه ساوه از غم برادرام خمیدم ولی نرفت جلو چشام سری به روی نیزه ها برام نشد قم شام غم سیلی نخوردم از جفا از کعب نی حرفی نبود نبود محله ی یهود صورتمون نشد کبود (آه و واویلا حسین) 📒مناسبت:شب وفات حضرت معصومه (س)۹۶ 🎤با نوای دلنشین کربلایی جواد مقدم 🏴هیئت خادم الرضا (ع) قم ✍کربلایی امیرحسین سلطانی .👇
. ابر ذلّت ابَر ذلّت! ابر خفّت! ابر ظلمت! ابر نکبت! کدامین ناقص‌العقلی تو را خوانده ابر قدرت؟! مگر نه کدخدای این دِهِ آشفته بودی تو! چه شد پس آن همه صولت؟! کجا رفت آن همه شوکت؟! تمام هیبت پوشالی‌ات از دست رفت امروز شدند آری! همه سرمایه‌داران تو بی‌قیمت تو از این باتلاق تلخ بیرون می‌زدی بی‌شک اگر می‌شد برایت قصه‌ی عین‌الاسد عبرت خلیج خوک‌ها را می‌شناسی؟! خانه‌ات آنجاست! به سوی خانه‌ات برگرد، ای دیوانه با سرعت! نبینم این طرف‌ها باز پیدایت شود احمق! نبینم این طرف‌ها باز پیدایت شود نکبت! ✍🏻 🏷 🇮🇷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. حماسی ما تحت لوای سبز حیدریم سربازان انقلاب و رهبریم اینه اعتقاد ما که تا ابد پای کار این نظام و کشوریم خون هر شهید_روشنی راهه عمر فتنه ها_کمه و کوتاهه دلخوشی ما_ذکر ثارلله ِ زنده به حب مرتضا و.._تا به ابد به زیر دینیم فخر تموم ما همینه_که ملت امام حسینیم نحن جُنودک َ حسین جان ........ ما سنگ علی به سینه میزنیم پرچم دشمنان ز ریشه میکَنیم ما همه زیر پرچم امام رضا ... از خطر فتنه همیشه ایمنیم رمز برتری_اهل بیت و قرآن یا علی بگو_وسط هر میدان در پناهتیم_مددی السلطان ما همگی جمله دخیل ِ_پرچم سرخ یا حسینیم سفارش حضرت زهراس_اگه همیشه با حسینیم . . . اگرچه ماها گله مند از_فشار اقتصادی هستیم هیمنه ی سپاه کفر و_با اتحادمون شکستیم نحن و جُنودک حسین جان شعروسبک :هاشم محمدی آرا✍ .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔰با آل علی هر که درافتاد ورافتاد رجزخوانی کربلایی هاشم محمدی آرا 🚩مصلی بیت المقدس اراک 🔸۱۱آبان ماه ۱۴۰۱ ما تحت لوای سبز حیدریم
. حضرت رسول صلی الله علیه و آله می فرمایند: «السَّاکِتُ عَنِ الْحَقِّ شَیطانٌ أَخْرَسٌ»؛ فرمود کسی که در زمانی که باید حق را بگوید، نگوید یک شیطان دهن بسته است. بر خار و خسان و بی هدف ها لعنت در فتنه به جمع بی طرف ها لعنت هرگاه صدای دشمنان گشت بلند یارب به سکوتِ بی شرف ها لعنت ✍ ...................... در این اعتشاشات، حتی خیلی از مذهبی ها هم لغزیدند و یا تازه دارن بروز میدن که لغزیدن؛ پس زیاد بگیم 👇 ربنا لاتژغ قلوبنا بعد اذ هدیتنا و هب لنا من لدنک رحمه ... ان شاالله .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. باید شهید زندگی کنی تا شهید شوی بسم رب و الصدیقین شهید آرمان علی وردی در سیزدهم تیرماه سال ۱۳۸۰ در شهر تهران به دنیا آمد. از کودکی با تربیت و هدایت خانواده خصوصا پدر که جانباز شیمیایی بود اهل مسجد و هیات شد و پیوسته پای ثابت برنامه های کانون فرهنگی مسجد امام علی علیه السلام از جمله جلسات قرآن آن بود. ۱۴ سال بیشتر نداشت که به همراه دوستانش در جلسات اخلاق وانس با معارف قرآن و عترت اساتیدی چون حضرت استاد حاج آقای جاودان و جناب استاد حاج آقا میرهاشم حسینی شرکت می کرد . توفیق زیارت عتبات عالیات و کربلای معلی در نوجوانی قسمت او شد. همزمان در ایام تحصیل دبیرستان، مسئول فضاسازی هیأت شباب المهدی می شود. طی دوسال که مراسمات در منزل پدرخانم شهید مدافع حرم عبدالله باقری برگزار می شد آرمان مرتب به امورات هیأت رسیدگی می کرد تا چراغ مجلس سیدالشهداء علیه السلام خاموش نشود. پس از دیپلم در رشته مهندسی عمران پذیرفته شد. اما به دلیل دغدغه های بی شمار فرهنگی و آرمان های والای دینی اش با مشورت بزرگان از دانشگاه انصراف داد و در سال ۱۳۹۹ وارد حوزه علمیه آیت الله مجتهدی ره شد تا در لباس مقدس روحانیت و سربازی امام زمان ارواحنا فداه به اسلام و مکتب ائمه اطهار علیهم السلام و انقلاب اسلامی خدمت کند. او از همان ابتدای طلبگی به خوبی نشان داد که سطح دغدغه ها و آرمان هایش فراتر از درس و حجره نشینی است. به وقت درس، شاگردی با استعداد بود و در مواقع بحران خادمی مخلص و سربازی مطیع. سیل و زلزله بی تابش می کرد. فکر و خیال گرفتاری مردم خواب و خوراک را از او می گرفت ، لباس جهاد به تن می کرد و دل به کوه و بیابان می زد. او می دانست در مواقع ضرورت درس و بحث و تکلیف عوض می شود . آرمان درس و جهاد را به خوبی با هم جمع کرده بود. اینکه تشخیص بدهی در حجره بنشینی یا میان گل و لای سیلاب باشی درسی بود که از مرادش امام خامنه ای گرفته بود. قدر و ارزش اعمال و بزرگی و کوچکی کارها امریست که فقط خدا آن را می داند. و باید که دیده نشویم چون آنکه باید ببیند می بیند . این نکات مهم ، همیشه سرلوحه امور آرمان بود. او می دانست کار باید برای خدا باشد ، بزرگ و کوچکی اش اصلا مهم نیست. برای همین بود که وقتی شب قدر، مهدکودک هیأت احتیاج به نیرو داشت بی درنگ پذیرفت که احیاء آن شب را تا سحر در کنار هیاهوی کودکان سپری کند. اصلا هرجا که کاری بود به دور ازخودنمایی آرمان را می شد آنجا پیدا کرد. خواه کنار چند بچه ی پر سر و صدا باشد، خواه وسط سیلاب و آوار زلزله! 👇
و اما ماجرای آن شب آفتابی سخت! شب غربت و مظلومی صبح چهارشنبه ۴ آبان مثل روزهای گذشته آرمان در درس های حوزه شرکت کرد. پیام های خوبی از سطح شهر تهران مخابره نمی شد.آشوبگران در چند نقطه تجمعاتی همراه با تخریب اموال عمومی برپا کرده بودند. ظهر بعد از اتمام کلاس آرمان وسایلش را جمع کرد و از طلبه ها خداحافظی کرد.دوستانش به شوخی گفتند : شهید نشی!؟ صبر کن آخرین عکس را هم ازت بگیریم! اما آرمان گویا افق نگاهش جای دیگری بود. با رفتار و الفاظی متواضعانه دوباره خداحافظی کرد و با عجله از حوزه خارج شد و خود را به بچه های گردان امام علی علیه السلام رساند. نماز مغرب را در مسجد به جماعت خواند. درگیری ها در شهرک اکباتان بالا گرفته بود. عده ای فتنه گر جهت هتک حرمت برخی شهروندان محترم و مردم مظلوم ، تجمع کرده وبا شعارهای وقیحانه دست به آشوب و تخریب زده بودند.آرمان به همراه تعدادی از بسیجی ها برای شناسایی و ساماندهی اوضاع به فاز یک اکباتان رفتند. پرتاب سنگ از بالای برخی ساختمان ها موجب جدایی او از تیم شناسایی می شود. در چشم برهم زدنی غریبانه محاصره اش می کنند. اغتشاشگران از همه طرف به او حمله می کنند. با سنگ و چوب و لگد ، با هرچه که دستشان رسید زدند و فیلم گرفتند و فحاشی کردند! کربلایی به پا شده بود! غریب گیر آوردنش! لباس از تنش در آوردند ، با تهدید و شکنجه از او خواستند به حضرات اهل بیت علیهم صلوات الله وحضرت آقا هتاکی کند! اما هیهات که تربیت شده ی مکتب سیدالشهداء سلام الله علیه دست از اعتقادات قلبی اش بکشد و جانش را به بهایی ناچیز بخرد! آرمان زیر بار حرف اراذل و اوباش نمی رود و بلای بزرگ را به جان می خرد. شکنجه شدت می یابد و بدن پاکش را با ضربات مکرر چاقو پاره پاره می کنند و در نهایت با کوبیدن تکه بلوک های سیمانی به سر مطهرش، به کما می رود! کفتارها بدن نیمه جانش را روی زمین می کشند و در گوشه ای از شهرک تنها رها می کنند. پس از ساعتی پیکر پر زخم و کبود و تقریبا بی جان آرمان به بیمارستان منتقل می شود. و سرانجام صبح جمعه ششم آبان ۱۴۰۱ آرمان عزیز به سبب شدت جراحات وآسیب ها در سراسر بدن مطهرش، چونان مولایش سیدالشهداء با قتل صبر به فیض شهادت نائل آمد و در آغوش خونین اباعبدالله الحسین علیه السلام آرام گرفت. بدن چاک چاک و کبود برادر شهیدمان تا ابد سندی بزرگ بر مظلومیت ملت شهید پرور ایران و فرزندان امام خامنه ای و رسوایی مدعیان دروغین آزادی و حقوق بشر است. • بخشی از سخنان رهبر معظم انقلاب مد ظله العالی در آستانه 13 آبان 1401 : آن طلبه‌ی جوان، طلبه‌ِی شهید جوان در تهران ــ آرمان عزیز! ــ او چه گناهی کرده بود؟ طلبه‌ِی جوان، دانشجو بوده آمده طلبه شده، متدیّن، مؤمن، متعبّد، حزب‌اللهی، شکنجه کنند زیر شکنجه او را بکشند، جسدش را بیندازند در خیابان، اینها کارهای کوچکی است؟ اینها که‌اند؟ این [را] باید فکر کرد؟ اینها که‌اند؟ این بچه‌های ما که نیستند، این جوانهای ما که نیستند اینها،‌اینها که‌اند؟ از کجا دستور میگیرند؟ چرا این کسانی که مدّعیِ حقوق بشرند اینها را محکوم نکردند؟ چرا قضیه‌ی شیراز را محکوم نکردند؟ اینها طرفدار حقوق بشرند؟ .
. از بس حسین بخشش بسیار می کند لطفش مرا همیشه بدهکار می کند این اشک های قیمتی روضه های او خیلی برای عاقبتم کار می کند دستش درست انکه دلم را به دست عشق در این جهان دین زده دیندار می کند او دلبرانه بین من و هر چه غیر خود با دست های عاطفه دیوار می کند با دانه های اشک که خون نامه های ماست ما را چه عاشقانه وفادار می کند خاکش مسیح بود و چه زیبا دل مرا دوری کربلاش گرفتار می کند ✍ .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
امام حسین ع
و اما ماجرای آن شب آفتابی سخت! شب غربت و مظلومی صبح چهارشنبه ۴ آبان مثل روزهای گذشته آرمان در درس
. نمی‌میری تو هرگز مادر کجا بودی که چشمان تو تار است؟ مادر کجا بودی که زخمت بی‌شمار است؟ پیشانی تو، ماهِ پیشانی‌بلندم آیینه‌ای از شش‌جهت در انکسار است مقتل مگر دارد خیابان‌های این شهر؟ در این حوالی شمر در گشت و گذار است؟ مادر بمیرد پیرهن بر تن نداری مادر بمیرد پهلوان من شکار است انگشترت مثل خودت در هم شکسته مانده نگینی که مرا سنگ مزار است.. با خود نگفتند آرزو داری، جوانی؟ در خانه مادر داری و چشم انتظار است؟ جان می‌دهی اما نمی‌میری تو هرگز جان می‌دهی و مرگ از تو در فرار است تو می‌روی ای آرمان من، ولی باز با رفتن تو آرمانت برقرار است از کربلای تو هزاران لاله خیزد یاد تو تکرار شکوهِ این تبار است این زخم پهلوی تو خواهد کشت ما را این روضه از روز دوشنبه برقرار است ✍ 🌷
🏴 برای شهید آرمان علی‌وردی و همهٔ بسیجی‌هایی که این روزها مظلومانه شهید می‌شوند. نه دلشکسته و خسته، نه ناامید شدی زدی به قلب سیاهی و روسپید شدی «به رغم مدعیانی که منع عشق کنند» به پای عشق خودت ماندی و شهید شدی همان سری که به پاهای مردمش افتاد همان دلی که برای وطن تپید شدی چه عاشقانه به تاریخ کربلایی ما   تو ای حماسه ی غم، صفحه‌ای جدید شدی خوشا به حال تو، بین تمام نوکرها کسی که حضرت ارباب ما خرید شدی به فتنه خانه‌نشین بودم آه اما تو برای خاطر من رفتی و شهید شدی به لطف سرخی خونت که ریخت، برگی سبز میان باور این کهنه سررسید شدی 🌷
🏴 فاطمیه رو یادمه،بلند بلند برای مادر گریه میکرد. فقط کسی که روضه رو کلاس درس ببینه میتونه در دفاع از ولی جان بده. فاطمیه سال قبل یک بیت شعر نوشته بودم که الآن یادم اومد،دیدم حرف شهید هم همینه چادر خاکیِ مادر به من آموخته است مرد میدان بلا باشم و جان هدیه کنم ✍ 🌹
. غیر از آهنگ شادی شیطان، همهٔ نغمه‌ها حزین هستند گُر گرفتند در گلوهامان، بغض‌هایی که آتشین هستند ای وطن ای صلابت یکدست، به کدامین گناهِ ناکرده است که تو را تکه تکه می‌خواهند، گرگ‌هایی که در کمین هستند کوهی از افتخارهایت را دشمنانت ندیده می‌گیرند مشتی از سنگ‌ریزه‌ها اما دائما زیر ذره‌بین هستند در هیاهوی شبهه و تردید، در دل فتنه می‌توان فهمید از کسانی که لاف دین زده‌اند، چه کسانی به فکر دین هستند در حرم بین مهر و سجاده، تن چندین شهید افتاده و گروهی که نعل تازه زدند، باز امروز روی زین هستند عده‌ای که صدای قهقهه‌شان، همصدا با خشاب تکفیر است نکند لحظه‌ای خیال کنند، ایمن از آه «آرتین» هستند آخر ماجرا قشنگ‌تر است، قصه ختمِ به نور خواهد شد تا که روشن شود کدام گروه، وارث اصلی زمین هستند ✍ 🇮🇷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
عباس طهماسب پور - یه خواهر مضطر و حزینم.mp3
8.89M
بند اول یه خواهر مضطر و حزینم یه آرزو مونده توی سینه‌م یه‌بارِ دیگه تورو ببینم ۳ - رضاجان جونمو به لب می‌رسونه ندیدنت رضا جان شوق تو منو می‌کشه از مدینه تا خراسان آتیش افتاده به جونم دوری از تو می‌سوزونم زیرلب به عشق دیدنت می‌خونم: برای دیدنت چشم انتظارم؛ برادر، برادر خدا میدونه که طاقت ندارم؛ برادر، برادر "واویلا ، واویلا ، واویلا ، واویلا ۴" بند دوم زمونه چه پست و نابکاره نذاشته برام یه راه چاره نمیشه ببینمت دوباره ۳ - رضاجان یاد تو می‌افتم، به دلم آتیش غم می‌شینه خیلی سخته خواهر نتونه داداششو ببینه بی‌تو از همه بریدم آخرش تورو ندیدم کاش‌میدیدی چه سختی‌هایی کشیدم غریب و خسته و دلخون و تنها؛ برادر، برادر ندارم طاقت موندن تو دنیا؛ برادر، برادر "واویلا ، واویلا ، واویلا ، واویلا ۴" بند سوم تو این دم آخریِ عمرم نشست رو دلم یه‌کوهی از غم دلم می‌گیره به‌یاد عمه‌م ۳ - رضاجان می‌میرم برات و می‌بینم به آرزوم رسیدم اما شکر حق که سر تو رو نیزه‌ها ندیدم آخ بشم فدای زینب رنج و غصه‌های زینب می‌خونم‌من این شعرو به‌جای زینب؛ گلی گم کرده‌ام می‌جویم او را؛ حسین جان۲ به هرگل می‌رسم می‌بویم او را؛ حسین جان۲ گل من یک نشانی در بدن داشت؛ حسین جان۲ یکی پیراهن کهنه به تن داشت؛ حسین جان۲ "واویلا ، واویلا ، واویلا ، واویلا ۴"
. 🚩 انقلاب عظیم ای خوش‌خبر بیا که نظرها عوض شود تا تلخیِ تمام خبرها عوض شود اینجا مسافران همه بیراهه می‌روند برگرد تا مسیر سفرها عوض شود درها به بسته بودن خود خو گرفته‌اند جوری بیا که عادت درها عوض شود پیداست انقلاب عظیمی است پیش رو تا جای زیرها و زبرها عوض شود... .
. خدا کند پسر من تو را اسیر نبیند به روی پیکر تو ردّ خون و تیر نبیند همیشه سبز و تناور، تو را جوان و دلاور عصا به‌دست و تکیده، خزان و پیر نبیند جهان به همّت و ایمان و بقچه‌های پر از نان، شناسدت به همین‌ها و گوشه‌گیر نبیند هزار آیه‌ی باران، هزار سوره‌ی دریا لب تو را به عطش هیچ کس کویر نبیند ستم‌کشیده و زانوزده مقابل ظالم شبیه دور رضاخان تو را حقیر نبیند کجاست امنیّت کودکم میان حرم‌ها چه لطمه‌ها که از این فتنه‌ی اخیر نبیند قرارگاه حسینی! بگو به دشمنت این را به خواب هم دگر ایران سربه‌زیر نبیند 🇮🇷 .
. از آن چون شمع می کاهم در این محفل تن خود را که از ظلمت برون آرم روان روشن خود را ✍ .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا