eitaa logo
امام حسین ع
22.3هزار دنبال‌کننده
414 عکس
2.1هزار ویدیو
2هزار فایل
کانال مداحی و شعر و سبک https://eitaa.com/emame3vom
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. ای فدایی قهرمان حرم پر کشیدی در آسمان حرم پیش زینب به یاد ما هم باش شیر مرد مدافعان حرم ✍ .
Shahadat_Hazrat-Zahra_MirzaMohamadi_1401.mp3
8.98M
🏴 🔊 دخت رسول و، این همه خونین جگر چرا؟ فلک نجات و، غرقه به موج خطر چرا؟ نه سال خانه داری و صد سال رنج و غم یک مادر جوان و خمیده کمر چرا؟ ... ◼️ سلام الله علیها 🎤 حجت الاسلام دخت رسول و، این همه خونین جگر چرا؟ فلک نجات و، غرقه به موج خطر چرا؟ نه سال خانه داری و صد سال رنج و غم یک مادر جوان و خمیده کمر چرا؟ با داعی صحابی خیر البشر بگو: چندین جفا به دختر خیر البشر چرا؟ گیرم که بود بغض علی در نهاد تو سیلی زدن به صورت زهرا، دگر چرا؟! سیلی زدی به صورت و، دستت شکسته باد! مادر زدن مقابل چشم پسر چرا؟! .
زمینه، الهی دستمو بگیره.m4a
2.02M
از همون قدیما ما شدیم عاشق امیرالمؤمنین با یه لقمه نون و سبزی سفره ی ام البنین چه مریضایی بودن / با یه سفره ی بی بی حاجتاشونو دادن / پای سفره ی بی بی روا شد دعاشونو شنیدن صداشونو گرفتن شفاشونو رزق کربلاشونو گوشواره: [الهی دستمو بگیره مادر قمر العشیره] ___ منصبی از این بهتر نبود خونه داری مولای دین بوی فاطمه داره چقدر خونه ی ام البنین مادری واسه زینب / مادری واسه ارباب تو رو جون حسینت / منِ نوکرو دریاب تا نَمی تو این چشماس چشمه ی دلم دریاس مادری کن و نگْذار من جدا شم از عباس همیشه میدی بوی زهرا مادر ساقی العطاشی گوشواره: [الهی دستمو بگیره مادر قمر العشیره] ✍ ۱۲ دی ۱۴٠۱
. (س) فاطمیه رفته اما دل شده با غم قرین از غم هجران بی بی حضرت اُم البنین بانویی که اهل دل از او ادب آموخته عرشیان و قدسیان از ناله هایش سوخته اشک ماتم از دو دیده ریخت او با شور وشین در عزای جعفر و عباس و عثمان و حسین چون خبر دادش بشیر از کربلا با چشم تر صِیحه ای زد ، پاره شد بند دلش از این خبر وای از آنساعت که او میگفت با آهِ غمین آه اِی مردم نخوانیدَم دگر اُمُ البنین من شنیدم دست عباسم شده از تن جدا جان خود تقدیم جانان کرده او در کربلا من شنیدم تیر کین بر چشم شهلایش زدند با عَمود آهنین بر فرق زیبایش زدند هر چه آمد بر سرش قربان شاه عالَمِین جان او جان عزیزانم به قربان حسین گر چه قطعه قطعه گشته آن گلِ احساس من روی دامان حسین بِنهاده سر عباس من من بمیرم که حسین در کربلا مادر نداشت کشته شد با حنجر خشکیده و یاور نداشت ✍ .
. تار می دیدم و به شک بودم این صدا از گلوی پنج تن اسـت عطر سیب ات که در هوا پیچید با خودم گفتم این حسین من است وقت مرگ آمدی به دیدن من حاضری پیش جان محتضرم لطف کردی، به زحمت افتادی من توقع نداشتم پسرم جرعه آبی بنوش، خسته راه نفسی تازه کن، برم بنشین ساعتی صبر کرده بودی اگر محضرت می رسید ام بنین تاج منت گذاشتی به سرم تو تمنایم از دو دنیایی من کجا این شکوه و رتبه کجا من کنیزم تو کنزِ زهرایی کربلا قسمتم نشد آخر حسـرت دل شمیم تربت توست گریه ام از هراس مردن نیست اشک هایم برای غربت توست گریه از دست من کلافه شده از جگر آه می کشم شب و روز آهِ سردم گواه درد دلی ست شعله ور تر از آفتاب تموز روز اول که دیدمت گفتم در غمت باید امتحان بدهم چار قل خواندم و قسم خوردم پای تو چار دفعه جان بدهم با هدف می گذشت روز و شبم تلخی روزگار شیرین بود بچه هایم فدایی ات بشوند همه آرزوی من این بود معرفت را به حوصله با ذوق کاشتم در نهاد تک تک شان گشت سیراب از اشک های سحر ریشه اعتقاد تک تک شان نیمه شب ها به جای لالایی دائم اسم تو را به لب بردم قبل هر دفعه شیر دادن شان جای خرما غم علی خوردم گرد غربت به صورتت که نشست تا مسیرت به نینوا افتاد یک به یک عرضه داشتند ای دوست با تو هستیم هرچه باداباد با من از کربلا بگو پسرم خیمه بی پناه یعنی چه؟ زینت دوش مصطفی تو بگو گودی قتلگاه یعنی چه؟ گاه کابوس آب می بینم غرق آشفتگی ست احساسم گفت راوی که تشنه جان دادی نکند کم گذاشت عباسم خواهرت از وفای او می گفت با سر و چشم و دست شد سپرت؟ آه از روضه عمود اما هرچه آمد سرش فدای سرت ساربان در شلوغیِ گودال خاتمت را ندیده بود ای کاش شمر جای سرِ مطهرِ تو سر من را بریده بود ای کاش گر عبا و عمامه را بردند غارت پیرهن برای چه بود؟ بدنی با هزار و نهصد زخم نعل تازه زدن برای چه بود؟ نفسم به شماره افتاده از عنایت نظر به حالم کن ملک مرگ هم رسید از راه این دم آخری حلالم کن بدنم بر زمین نمی ماند کفنم خاک و خون نخواهد شد جانم از تن بُرون شود اما داغت از دل برون نخواهد شد .
. |⇦•بانوی حیدر است... ویژۀ وفات حضرت اُم البَنین سلام الله علیها اجرا شده در سال۱۴۰۰ به نفس کربلایی حسین طاهری ●━━━━━━─────── بانوی حیدر است حقا که او شفیعه ی فردای محشر است عباس پرور است گفتا کنیز خانه ی زهرای اطهر است اُم الادب، اُم القمر اُم البنین، مادرِ عباس ما از دعای خیر تو عُمری شدیم نوکرِ عباس اُم البنین ، اُم البنین اُم البنین، مادرِ عباس ای مادرِ حیا ما را ببر زیارت عباس کربلا ای مادر وفا دست مرا مکن ز ابوفاضلت جدا سرمایه ی دامان توستَ آن یوسفی که خوش قد و بالاست عباس تو، بعد از حسین پشت و پناه زینبِ کبراست اُم البنین ، اُم البنین اُم البنین، مادرِ عباس ــــــــــــــــــ ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 👇
14001025eheyat-taheri-vahed.mp3
1.12M
|⇦•بانوی حیدر است... ویژۀ وفات حضرت اُم البَنین سلام الله علیها اجرا شده در سال۱۴۰۰ به نفس کربلایی حسین طاهری
. علیه السلام 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ چه مبارک سحریه، سحرای کربلا داره یه لذت دیگه، سفرا ی کربلا غبطه می خورن ملائک، به همه سینه زنات جا دارن رو سر عالم، نوکرای کربلا درسته که برای تو / شبیه زهیر نمیشم اگه نباشه روضه هات / عاقبت به خیر نمیشم نعم الامیری يا حسین ۴ 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ زیر و رو میشه دلم با، یه نسیم کربلا همه می دونن تمومِ، زندگیمه کربلا بنویس برام دوباره، برسم پایین پات چی از این بهتر که مزد، نوکریمه کربلا میخوام فقط توو روضه هات / اشک چشام جاری بشه محاله روضه هات برام / يه روزی تکراری بشه نعم الامیری يا حسین ۴ . 👇
. رب... ای که یوسف را به یعقوبش رساندی! رَحم كن! یوسفِ ما را رسان بر ما به لطف و مرحمت حُسنِ این یوسف،کجا و حُسنِ آن یوسف،کجا یوسفِ ما هست برتر در مقام و منزلت یوسفِ کنعان، غلام یوسف زهرا بُوَد او ز يعقوب، اِرث بُرده این ز حیدر، منقبت یوسف کنعان، عزیز مصر شد گر آخرش... می‌شود مهدی، عزیز کلّ عالَم، عاقبت دیدنِ یوسف، زلیخا را اسیر خویش کرد ما اسیر چشم، نه، هستیم اسیر معرفت کار یوسف بود بنیامین، اگر در قصر مانْد شخص مولا خدمتش را کرده بر ما موهبت رُدَّ مَولانا اِلَينا! اوست استغفار ما اوست اصل کامیابی، اوست روح مغفرت ✍ دوشنبه ۱۲ دی ۱۴۰۱ .
. یا صاحب الزّمان! هجرِ تو در نَفَسَم، زلزله انداخته است رعد و برقی به سپهرِ جگرم ساخته است روزِ من هست کُسوف و شبِ من هست خُسوف بس که فکرم به جدایی ز تو پرداخته است گردبادِ طلبت حلقه به گوشم کرده... شعفی در سرم از شوقِ تو افراخته است بهمنِ قلب، به همراه خودش بُرده مرا... عقلِ بیچاره تماماً به تو دلباخته است بس که جوشیده تمنّای تو از عمق دلم سیلِ جاری شده بر دور و برم تاخته است کوه روحم بِفِشانَد به دعایت آتش باز با این همه در حدّ تو نَگْداخته است در نبردِ من و غفلت ز تو پیروزم من... تا به چنگِ نظرم تیغِ بُکا آخته است من " اِذا زُلزِلَت... " اَم بر گُسَلِ هجرانت هجرِ تو در نَفَسَم، زلزله انداخته است ✍ سه شنبه ۱۳ دی ۱۴۰۱ .