.
#ورود_به_شام
#حضرت_زینب
#شام
#حضرت_رقیه
شام بر عترت طاها چقدر سخت گذشت
وای بر دختر زهرا چقدر سخت گذشت
دو سه روزی دمِ دروازه معطل بودند
پشت دروازه به آنها چقدر سخت گذشت
کاش شب بود و نمی دید کسی زینب را
بین انظار خدایا چقدر سخت گذشت
وسط آن همه نامحرمِ بی شرم و حیا
سرِ بازار به زنها چقدر سخت گذشت
آن یهودیه نگاهش که به سرها افتاد
ناسزا گفت به مولا چقدر سخت گذشت
هر کسی بغض علی داشت به اکبر میزد
پای آن نیزه به لیلا چقدر سخت گذشت
دختر آیه تطهیر کجا بزم شراب
بیشتر از همه ، آنجا چقدر سخت گذشت
سر ببریده درآورد سر از طشت طلا
خاک غم بر سر دنیا چقدر سخت گذشت
چوب میخورد حسین و لب زینب می سوخت
وای بر زینب کبری چقدر سخت گذشت
#عبدالحسین_میرزایی✍
.
.
#زنجیرزنی
#حضرت_رقیه
#پنجم_صفر
#سبک_گل_مینوی_علی
#حاج_رضا_یعقوبیان
من چو شمع سوخته،غم به قلبم ریخته
از فراق باب خود،چشم بر در دوخته
کی شود آن گل زیبای من آید ز سفر
تا ببوسم رخ زیبای پدر بار دگر
▪️ابتا یا ابتا یا ابتا یا ابتا
ای پدر خوش آمدی،از سفر خوش آمدی
ای پدر پیش من،دیده تر خوش آمدی
آمدی تا که زنم بوسه بر آن روی مهت
جان دهم بهر غم و درد تو و یک نگهت
▪️ابتا یا ابتا یا ابتا یا ابتا
ای مرا صبر و قرار،بی قرارم دلفگار
شادم از این موهبت،دارمت اندر کنار
شاملم گشته ز تو لطف و عنایت بابا
بر رقیه تو زدی سر ز محبت بابا
▪️ابتا یا ابتا یا ابتا یا ابتا
بر لبم این زمزمه،آمده جان همه
من رقیه هستم و،یادگار فاطمه
زد عدو با لگد و کعب نی و هم سیلی
همچو زهرا رخ من گشته کبود و نیلی
▪️ابتا یا ابتا یا ابتا یا ابتا
من ز عمه خجلم،حل نموده مشکلم
کن از او دلجویی،ای تمام حاصلم
گر نبود عمه من از رنج و محن می مردم
از عدو کعب نی و سیلی کتک می خوردم
▪️ابتا یا ابتا یا ابتا یا ابتا
.👇
مربع ترکیب تقدیم به حضرت زینب سلام الله علیها
( ورود به شام )
*********************
در بین طوفان با دلی آرام رفته
او دست بسته ، با شکوهِ تام رفته
مردانه پای پرچمِ اسلام رفته
از کربلا ، کوفه از آنجا شام رفته
هر چند در بند اسارت بود زینب
راهِ سعادت را فقط پیمود زینب
این زن مسیرِ عشق را هموار کرده
در نشرِ حق مثلِ رسولان کار کرده
از خوابِ غفلت شام را بیدار کرده
با " ما رایتُ " دشمنش را خوار کرده
با نورِ زینب گشت قلبِ شام روشن
در مجلسِ کفّار شد اسلام روشن
آمد که از این شهر ظلمت را بگیرد
آمد عقیله تا جهالت را بگیرد
از شامیان می خواست غفلت را بگیرد
دل مردگیِ این جماعت را بگیرد
زینب چو دید این شهرِ کفر ، ایمان ندارد
آمد که بذرِ عشقِ حیدر را بکارد
با خطبه هایش کرد کارِ صد نبی را
آورد با خود نور ِ پیغامِ ولی را
باید ببیند شام این نورِ جلی را
وقتش شده این شهر بشناسد علی را
این خاک از نسلِ ابوسفیان غمین بود
دل تنگِ اولادِ امیرالمومنین بود
زینب به شام آمد حقایق را بگوید
آمد که اینجا را به اشک خود بشوید
جاری شد اشکش تا گلِ ایمان بروید
این خاک باید عطرِ حیدر را ببوید
مانند زهرا مادرش روشنگری کرد
غوغای زینب شام را هم حیدری کرد
هر آن چه ممکن بود در راه خدا کرد
این عالمه حق را زِ هر باطل جدا کرد
بعد از برادر کارِ مصباح الهدی کرد
خود را به کوهی از مصائب مبتلا کرد
باید بخوانم روضه را آرام آرام
می گفت زین العابدین الشام الشام
ظلم و جفا را چون به اوج خود رساندند
بر قلب زینب داغِ عالم را نشاندند
کوچه به کوچه آلِ حیدر را کشاندند
با دستِ بسته کودکان را می دواندند
این قافله در شام مرگِ خویش را دید
اینجا دلِ زینب زِ داغی سخت لرزید
اینجا ستم بر دختِ زهرا شد مکرر
اینجا سر بابا شده مهمان دختر
اینجا تداعی شد به زینب غسلِ مادر
اینجا به وقتِ غسل ، شد غساله مضطر
کنج خرابه شد محیطِ اشک و ناله
از بس جراحت بود بر جسمِ سه ساله
*******************
رضا یزدی اصل
السلام علیک یا ام المصائب یا زینب کبری
*****************
دروازه ی ساعات بود و هتکِ حرمت ها
حیران شد اینجا عمه ی سادات ، ساعت ها
ساعاتِ این دروازه بی اندازه غم دارد
دروازه ای که شد سر آغازِ مصیبت ها
یک مرتبه دیدند شهر شام شد روشن
یک قافله از نور آمد بینِ ظلمَت ها
شد کاروان اینجا معطّل بینِ جمعیت
وای از شلوغی ها ، ای وای از اهانت ها
دروازه با آوازِ رقّاصان دلش لرزید
زینب دلش خون شد میان این جسارت ها
بازار شام و زینب و مردانِ بی غیرت
گشتند روی نی ، پریشان کوهِ غیرت ها
با سنگ استقبال سرها آمدند اینجا
بازار گم شد بینِ آزار و اذیّت ها
زینت به زین العابدین گشته غل و زنجیر
خون شد به قلبِ مرد محراب و عبادت ها
عباس روی نیزه شرمنده شد از زینب
چون دید خواهر را اسیرِ بی مُروّت ها
با خطبه های آتشین ، آتش به دشمن زد
این زن چه زیبا بهره برد اینجا زِ فرصت ها
در شام گویا یک علی با ذوالفقار آمد
تنها بر آید از علی این گونه صحبت ها
هرگز نمی گویم چگونه ساکتش کردند
زشت است آید بر زبان بعضی عبارت ها!!
بر روی نیزه، خواندن آیات حکمت داشت
قرآن تلاوت شد برای رفعِ تهمت ها
هر بار زینب دیده اش بر یار می افتاد
تجدید می شد بین آنها عهد و بیعت ها
********************
رضا یزدی اصل
.
#روضه_دروازه_ساعات
.
.
🔸شامیان خنده به زخم جگر ما نزنید
ای وای... ای وای...
من نمیدونم چی به آقا گذشته
🔸شامیان خنده به زخم جگر ما نزنید
🔸ساز با ناله ی ذریه زهرا نزنید
یا صاحب الزمان
از امام سجاد پرسیدن... آقاجان... کجا براتون سخت گذشت حضرت فرموند الشام...الشام... الشام
🔸سر مردان خدا را به سر نیزه زدید
🔸مرد باشید، دگر سنگ به زن ها نزنید
امان از اون شبی که...
ما رو دم دروازه شام نگه داشتند...
شهر رو آذین بندی کردن...
گفتن خارجی ها میخواهند وارد بشن
تا وارد شهر شام شدیم ..
هرکس هر چی بدست داشت...
به ما میزد...
یکی با سنگ میزد...
یکی خاکستر میریخت...
یکی خارجی میگفت...
ای وای ای وای .....
🔸به زنان سنگ اگر بر سر بازار زدید
🔸دختران را به کنار سر بابا نزنید
یا صاحب الزمان منو ببخشید...
🔸علی و فاطمه در بین شما ایستادند
خدا لعنتشون کنه...
🔸پیش چشم علی و فاطمه ما را نزنید
🔳 حتما شنیدید وقتی فاطمه معصومه به شهر قم آمد مردم با معرفت قم چه قدر باشکوه از خواهر امام رضا استقبال کردند ... اما یا فاطمه معصومه، چه استقبالی شد از عمه جانت زینب تو شهر شام…
دل عالم بسوزه برا دردای دل دخترِ علی، بی بی زینب ..
سه روز اسرارو جلو #دروازه_ساعات نگه داشتن
مردم شهرو آذین کردند ، لباسای قیمتی پوشیدند
آخ اومدن استقبال بی بی ، چه استقبالی شد...
بجای دسته های گل، سنگ زدند و خاکستر ریختن آتش میریختند…
.
یا امیرالمؤمنین
ای ارض و سما خاکِ رهِ قنبرِ تو
ای گردش کائنات بر محور تو
بنما قدمی رنجه به دروازه شام
افتاده به شمر؛ حاجت دختر تو
.
حضرت زینب(س) در ورودی #شام به قاتل برادرش شمر لعنت الله علیه میگفت: دو حاجت دارم یکی آنکه نیزهداران سرها را از میان ما زنان بیرون برند دیگر آنکه ما را از راهی ببر که اجتماع خلق کمتر باشد.
اما چه کردند؟ اول سنگشان زدن ، خاک و خاکستر به سرشان ریختند مقابلشان زدن و رقصیدن امان از دل زینب خیلی که تو شهر گرداندن خسته شدند یه جایی رو زمین نشاندن سراها را به شاخه آویزان کردند روضه من همین جمله است نگهبان سر ها میگه از خستگی سرم را به قبضه شمشیر گذاشتم از گوشه چشم نگاه می کردم دیدم یه دختر بچه ای آرام بلند شد اومد مقابل سر بریده بابا دستهای کوچکش دراز کرد سر رو بغل بگیره قدش نمیرسه میگه دیدم شاخه خم شد سر بابا رو بغل گرفت صورت بابا رو می بوسه سرهم دختر رو داره میبوسه حسین جان))
(اوج)
▪️من کجا کوفه کجا شام خراب
(حسین جان)
▪️من کجا کوفه کجا شام خراب
▪️منه غمدیده کجا بزم شراب
آخ داداش
▪️خیزران تا که به لبهایت خورد
▪️گفتم ای کاش که زینب می مرد
یه وقت دختر علی سرشو بالا کرد ، آخ دید چوب یزید بر لب و دندان حسین…
چه کشید بی بی زینب …
(دشتی)(فرود)
🔘آخ مزن ظالم حسین مادر ندارد
🔘غریب است و کسی بر سر ندارد
🔘تنش در قتلگه افتاده پر خون
🔘دگر انگشت و انگشتر ندارد
🔘مزن چوب جفا ای بی مروت
🔘دگر این تشنه لب سقا ندارد
✨حسین … آرام جانم
✨حسین … روح و روانم
✨حسین… سالار زینب
✨حسین… غمخوار زینب
✨حسین… دلدار زینب
.
.
#دکلمه_روضه_حضرت_رقیه_س
#از_همون
از همون بچگیام تا به حالا
شب و روز لعن امیه میکنم
همه ی دارو ندارم و فقط
نذر حضرت رقیه میکنم
نذر اون خانومی که سه سالشه
ولی کار صد تا دریا میکنه
با همون دست کوچولوش به خدا
تموم گره ها رو وا میکنه
معذرت میخوام من از سادات جمع
معذرت میخوام من از امام رضا(ع)
با اجازه از امام عصرمون
میخونم روضه از عمه ی شما
چه جوری بگم من از مصائبش
کاش دروغ باشه تمومه روضه ها
آخه کی دیده که یک سه ساله و
این همه کوه مصیبت و بلا
بی بی جان شما کجا و غربته
کوفه و کرببلاو شهر شام
واقعا سخته برام تصورش
چرا بردنت تو رو تو ازدحام
شنیدم بعد وقوع قتلگاه
دیگه تو رنگ خوشی رو ندیدی
شنیدم وقتی که خیمه ها میسوخت
پا برهنه رو خارا می دُویدی
شنیدم یه عده بی حیا و پست
معجر و النگو هاتو دزدیدن
شنیدم عروسکاتو و بردن و
شنیدم گوشواره ها تو کشیدن
شنیدم خیلی اذیت شدی و
شنیدم خیلی تو رو دادن عذاب
زبونم لال شنیدم بردنتون
تو و عمه زینب و بزم شراب
شنیدم تو هم شبیه مادرت
صورتت کبوده و یا نیلیه
شنیدم این یادگاریا همه
اثرات ضربه های سیلیه
شنیدم تو هم شبیه مادرت
یه روزه سفید شده کل موهات
دست به دیوار میگیری و راه میری
رمقی نمونده بود توی پاهات
شنیدم برای عشقت جون دادی
آخرش به آرزوهات رسیدی
شنیدم توی خرابه رفتی و
رو سر بابات تو هم پر کشیدی
═ ೋღݪبیڪیـٰازِيـنَـݕღೋ═
#پنجم_صفر #شب_سوم_محرم
#کربلایی_مجید_مرادزاده
.
.
در صحن امام حسین(ع)ساخته شده
#نوحه_سنتی
#حضرت_رقیه(س)
بـوی بابا بـر مشامم میرسد(2)
عمه جان امشب امامم میرسد(2)
می نشینم تا سحر در راه او
بوسه میگیرم ز روی ماه او
برجهان امشب پیامم میرسد
عمه جان امشب امامم میرسد
-------------
ای اسیران بشنوید آوای من
میرسد امشب ز ره بابای من
امشب آن ماه تمامم میرسد
عمه جان امشب امامم میرسد
--------------
ای یتیمان ناله وزاری کنید
عمه زینب را شما یاری کنید
برشما هردم سلامم میرسد
عمه جان امشب امامم میرسد
یوسف حق پرست اشتهاردی(غریب)✍
👇
.
#اسارت
#شام
#زمزمه
#نوحه_سنتی
۷۸۳
ای شامیان ما زاده ی خیرالنساییم
بالله قسم که ما عزیزان خداییم
در پیش چشم کودکان
دیگر نرقصید ای زنان
آه و واویلا
زنجیر گردن مرا محکم ببندید
امّا به اشک عمه ام زینب نخندید
ای وایِ من از شهر شام
از ناسزا و سنگ بام
آه و واویلا
****
#محمود_اسدی_شائق✍
.👇
.
#نوحه
#حضرت_رقیه
#پنجم_صفر 🏴
بابا رسیده است
بابا کنار دختر تنها رسیده است
امشب دو کام تشنه به دریا رسیده است
بابا رسیده است
بابا جاااان...
میگم به شامیا بدونن
دیگه منو یتیم نخونن
مسافرم اومده و بابام همین جاست
حتی اگه سر بریده
اگه به خاک و خون کشیده
بابای من قشنگترین بابای دنیاست
یا ابتاه، یا ابتاه،یا ابتاه، یا حسین
یا ابتاه، یا ابتاه یا ابتاه، یا حسین
مهمان رسیده است
کنج خرابه یک مه تابان رسیده است
در دامن سه ساله ی گریان رسیده است
مهمان رسیده است
بابا جاااان...
بزار بگم که این خرابه
خونه ی وحشت و عذابه
یه شب نشد بدون دردسر بخوابم
یه گوشه از خرابه تنها
تو رو صدا می زدم اما
به جز کتک نداده هیچ کسی جوابم
یا ابتاه، یا ابتاه،یا ابتاه، یا حسین
یا ابتاه، یا ابتاه،یا ابتاه، یا حسین
پر در میاورم
امشب ز رازهای تو سر در میاورم
تو آمدی بهانه ی دیگر میاورم
پر در میاورم
بابا جااااان...
بهانه ام این شب آخر
میخوام برم کنار اکبر
هر جا بری میخوام بشم همسفر تو
برات می میرم گُل زهرا
کارم تمومه جون بابا
محاله دیگه جا بمونم از سر تو
یا ابتاه، یا ابتاه، یا ابتاه، یا حسین
یا ابتاه، یا ابتاه، یا ابتاه، یا حسین
#هادی_همتی ✍
#حضرت_رقیه
#تک #واحد #دمام_زنی
.👇
امام حسین ع
. #اسارت #شام #زمزمه #نوحه_سنتی ۷۸۳ ای شامیان ما زاده ی خیرالنساییم بالله قسم که ما عزیزان خداییم
.
#زمزمه
#نوحه
#مجلس_یزید لعنت_الله_علیه
۷۹۰
ای بی حیا چوب جفا مزن بر این لب
از غصه ی این سر ز پا افتاده زینب
سر بریده و شراب
وایِ من از حال رباب
مظلوم حسینم
این سر که پیوسته برآن لب چوب کین خورد
دیدم به چشمم از روی نیزه زمین خورد
چوب از اهانت خسته شد
دندان او شکسته شد
مظلوم حسینم
****
#سبک_در_کودکی_شد_قسمت_من_خانه_داری
#محمود_اسدی_شائق✍
#شام #اسارت
.👇
.
🏴سبک #نوحه #زمینه #واحد شهادت #حضرت_رقیه خاتون سلام الله علیها
#نوحه_حضرت_رقیه_س
#زمینه_حضرت_رقیه_س
#واحد_حضرت_رقیه_س
#گرفته_بونه
🏴بند اول
گرفته بونه
دختری که تو غل و زنجیره
از این زمونه خیلی دلگیره
سه سالشه ولی زمینگیره
خیلی، حزینِ حالشو
ای وای، شکسته بالشو
ماتم، گرفته فالشو، بابا
کنج ویرونه شدم زندونی
چشمام از غصه شده بارونی
روی گونم میچکه اشکامو
عمه میدونه فقط دردامو
واویلا حسین بابا
🏴بند دوم
نفس کشیدن
دیگه واسم شده عذاب آور
بابا ببین گلت شده پرپر
خیلی شدم شبیهِ به مادر
ای وای، خمیده قامتم
ای وای، کبوده صورتم
ای وای، شکسته حرمتم، بابا
بابایی ببین سفیده موهام
بابایی ببین که بی جونه پام
زخمای تنم میده آزارم
دیگه واسه عمه من سربارم
واویلا حسین بابا
🏴بند سوم
جلوی یزید
بابا تو بزمِ شراب افتادم
بابا با چشمِ پُر آب افتادم
رفت نفسمو بی تاب افتادم
بابا، دیدم خیلی آزار
بابا، تو کوچه و بازار
غم شد، روی سرم آوار، بابا
بابایی ببین شکسته ابروم
بابایی ببین کبوده بازوم
اینقده لگ زدن من رو که
شبیه زهرا شکسته پهلوم
واویلا حسین بابا
#شب_سوم_محرم
#پنجم_صفر
✍♩: کربلایی امیرحسین سلطانی
یاحسین(طاها تحقیقی)
👇👇👇
.
🏴سبک #نوحه #زمینه شهادت بی بی #حضرت_رقیه خاتون سلام الله علیها
#نوحه_حضرت_رقیه_س
#زمینه_حضرت_رقیه_س
#ای_سایه_سر_من
🏴بند اول
ای سایه ی سر من بابا
دور از وطن بی کفن بابا
سرتو میگیرم امشب من
تو ویرونه رو دامن بابا
چرا دیر اومدی
خرابه دیدنم
حالا که اومدی
حرفامو میزنم
راحتم کن،میبینی ناراحتم
راحتم کن،واسه عمه زحمتم
راحتم کن،که شکستن حرمتم
ابتا یا حسین مظلوم
🏴بند دوم
زخمی شده بدنم بابا
خونی شده دهنم بابا
با لب پُرخون به لب تو
گل بوسه میزنم بابا
کمرم خم شده
توی سه سالگی
دیگه سیرم بابا
من از این زندگی
راحتم کن،منو همراهت ببر
راحتم کن،آخه هستم دردسر
راحتم کن،منو از درد کمر
ابتا یا حسین مظلوم
🏴بند سوم
سنگین شده سر من بابا
پرپر شده پر من بابا
خوردم سیلی بی هوا که
تار چش تر من بابا
میبینی بابایی
چقدر پیر شدم
توی بزم شراب
خیلی تحقیر شدم
راحتم کن،منو از این اضطراب
راحتم کن،منو از شام خراب
راحتم کن،منو بابا از عذاب
ابتا یا حسین مظلوم
#پنجم_صفر
#شب_سوم_محرم
✍♩کربلایی امیرحسین سلطانی
.👇👇👇
.
🏴سبک #زمینه یا #شور شهادت بی بی #حضرت_رقیه خاتون سلام الله علیها
#زمینه_حضرت_رقیه
#شور_حضرت_رقیه
#میمیرم_از_دوریت
🏴بند اول
میمیرم از دوریت،اگه نیای بابا
کی فکرشو میکرد؟!،(با سر بیای بابا)۲
رو دامنم امشب،راحت بخواب بابا
چشاتو آروم ببند،(لالایی لای بابا)۲
بابا جونم خوش اومدی خرابمون
حالا که اومدی نرو پیشم بمون
تو که باشی منو با سنگ نمیزنن
دیگه به موم بابایی چنگ نمیزنن
خسته ام بابا،خسته از دنیا
توی سه سالگیم،افتادم از پا
بابا حسین بابا
🏴بند دوم
خواب تورو دیدم،نمیکنم باور
که با سرت خوابم،(اینجوری تعبیر شه)۲
بعد تو بابا جون،عذاب کشیدم من
فکرشو میکردی؟!،(که دخترت پیر شه)۲
بابا نپرس چرا کبوده صورتم
بابا نپرس ازم دلیل لکنتم
بابا نپرس چرا سفید شده موهام
خمیده قامتم توون نداره پام
اسمت و بابا،تا که میبُردم
خیلی از شامیا،سیلی میخوردم
بابا حسین بابا
🏴بند سوم
دختر تو بودم،تو شاه دین بابا
کی فکرشو میکرد؟!،(اینجوری تحقیر شم)۲
تو روی نی بودی،من زیر دست و پا
همین شده باعثْ،(که من زمینگیر شم)۲
دیدی چجور تو معبرا ریختن سرم
دیدی چطوری میکشیدن معجرم
همه جا عمه جور من رو میکشید
به جای من لگد میخورد از اون پلید
خسته ام بابا،خسته از دنیا
منو همرات ببر،ببر از اینجا
بابا حسین بابا
#شب_سوم_محرم
#پنجم_صفر
✍️🎵کربلایی امیرحسین سلطانی
👇👇👇