eitaa logo
امام حسین ع
19.3هزار دنبال‌کننده
401 عکس
2هزار ویدیو
1.9هزار فایل
کانال مداحی و شعر و سبک https://eitaa.com/emame3vom
مشاهده در ایتا
دانلود
. پیش زمینه علیه السلام دلم و دستت سپردم اومدم سمت بقیع تا برای دل من آقا خودت بشی شفیع من اگه رو سیه و بدم ولی اُمید دارم.. که تویی بزرگ من، تو داری شوکتِ رفیع یا امامِ صادق مددی، امامِ صادق مددی... ای ماهِ مدینه... ذکرت دلنشینه... تو روضه زِ داغت میکوبم به سینه یا امامِ صادق مددی، امامِ صادق مددی... بیا مثل جابر و.. مثل زُراره هات آقا یه نگاهی ام بکن به قلب این سینه زنا دلم و جلا بده، به من یه کربلا بده.. حق اون روضه های خونگی واسه کربلا قال الصادق تو.. نقشِ عالمینه تسبیح لب من.. ذکر یاحسینه یا امامِ صادق مددی، امامِ صادق مددی... تو به ما گفتی بَری از راهِ غاصب ها باشیم تو به ما یاد دادی روضه خونِ کربلا باشیم برای سفر به کربلا شده قرض بکنیم... تا شب جمعه حرم، با زهرا هم نوا باشیم گفتی جدّت آقا... عطشان و غریب بود حتی قدِ نگین... رو جسمش جا نبود.. یاقتیل العریان یاحسین، ذبیح العطشان یاحسین... .👇
. علیه السلام جانم به این روایت امام قال الصادقُ علیه السلام «لِزهرا نورُ عین، امانٌ مِن النار، لِزُوّار الحسین» کربلا، همه عشقمه کربلا، همه دینمه کربلا، آرزوش یه عُمر، تویِ سینمه الهی همین اربعین بِشه روزیِ نوکرا با اذنِ امامِ رضا.. بیایم از نجف، کربلا حسین..آقام آقام... جانم به این روایت امام قال الحسنُ علیه السلام «لایوم، کیومک یا اباعبدالله» روزِ تو، روزِ عاشوراست روزِ در،د و غم و بلاست روزی که، سر تو حسین، روی نیزه هاست نبودم توی کربلا بمیرم برات یاحسین قبول کن منو تشنه لب فدای لبات یاحسین حسین..آقام آقام... جانم به این روایت امام قال الرضا علیه السلام «یابن شبیب، إن کُنتَ باکیاً لِشئ، فبک للحسین» کُشتَنِش، سرِ پول و زَر کُشتَنِش، هزاران نفر کُشتَنِش، جلو خواهرش، با تیغ و تَبر سرِ بُغضی که از علی دارن توی این سینه ها تَنِش زیرِ سُمِ مرکب سرش رفته رو نیزه ها حسین..آقام آقام... .👇
4_5791840630757921068.mp3
13.58M
امانٌ مِن النار، لِزُوّار الحسین فی لیله الجمعه احب الله من احب حسینا ابد والله ما ننسَ حسینا وصل الله علی الباکینَ علی الحسین آبروی دوعالم حالا که نیامدم دمت را بفرست یا گرد و غبار حرمت را بفرست ...... یااباعبدالله آقای من
. من به راهت قدم‌گذاشته ام حاج ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ اَلسَّلامُ عَلَيْكُمْ يا اَهْلَ بَيْتِ النُّبُوَّةِ، وَمَوْضِعَ الرِّسالَةِ، وَمُخْتَلَفَ الْمَلائِكَةِ.  يا اَبا عَبْدِ اللّهِ يا جَعْفَرَ بْنَ مُحَمَّدٍ اَيُّهَا الصّادِقُ يَا بْنَ رَسُولِ اللّهِ يا حُجَّةَ اللّهِ عَلى خَلْقِهِ يا سَيِّدَنا وَمَوْلينا اِنّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِكَ اِلَى اللّهِ وَقَدَّمْناكَ بَيْنَ يَدَىْ حاجاتِنا، يا وَجيهاً عِنْدَ اللّهِ اِشْفَعْ لَنا عِنْدَ اللّهِ. من به راهت قدم‌گذاشته ام روی دوشم قلم‌گذاشته ام در کنار قلم بیا و ببین چوبه دار هم‌ گذاشته ام پای خود جایِ پایِ امثال دعبل و محتشم‌ گذاشته ام سر خودرابه روی دیوارِ خانه ای محترم گذاشته ام ششمین سجده حاکی از این است سربه پای تو هم‌ گذاشته ام در خیالم سرمزارِ تو‌ من چهارده تاعلم‌ گذاشته ام هرچه دارم برای احداثِ یک رواق حرم‌ گذاشته ام هرچقدر اشکم‌ هم بریزم باز درعزای تو‌ کم‌ گذاشته ام روی فرش عزای تو امشب به امیدی قدم‌ گذاشته ام بی ارادت نمیشود که نگفت از عطایت نمیشود که نگفت *غلام‌حضرتِ، کارش اینه افسار مرکب حضرت رو‌داشته، حضرت باید میرفت برمیگشت، یه عده ای شیعیان از خراسان اومدن‌ مدینه خدمت امام صادق، ثروتمندبودن،وضع مالی خوبی داشتن، یکی از اونا اومد پیشِ غلامی که افسار مرکب حضرت رو‌داشت، گفت: غلام! بیا باهم یه معامله کنیم، چه معامله ای؟ گفت: من تو‌خراسان منزل دارم، باغ دارم، ثروت دارم همه رو به تو‌ میدم، تو هم اجازه بده از این به بعد من افسار مرکب امام صادق رو داشته باشم... غلام اومد خدمت امام صادق، عرض ادب کرد، گفت: آقاجان! اگر من که غلام‌ شمام خیری بخواد به من برسه، شما مانع میشید؟ امام فرمود: هرگز، اگه خیری بخواد بهت برسه هرگز مانع نمیشم. گفت: آقاجان! چنین پیشنهادی به من شده، یکی بیاد جا من وایسته غلامی شمارو کنه، افسار مرکبتون رو به دست بگیره، از اون طرف منم به ثروت و مال و منالی برسم. حضرت فرمود: مانعی نداره اختیارش باخودتِ. همچین که راه افتاد بره، امام صادق فرمود: یه لحظه بیا یه نکته بهت بگم. گفت: آقاجان! بفرما؛ فرمود: سالها خدمت کردی به ما؛ حق داری به گردن ما، میترسم‌ بهت نگم‌جفا کرده باشم در حقت، وَ نکته اینه: فردای قیامت جَدِّ ما پیغمبر میاد، امیرالمؤمنین‌میاد، فرزندان امیرالمؤمنین میان، همه نورانی، هرکی به ما خدمت کرده باشه نزدیکترِ به اهل بیت. غلام یه لحظه درنگ کرد، من چی به دست بیارم و چی از دست بدم، چقدر این نکته مهمِ، یه لحظه به خودش نهیب زد، اومد پیش مَردِ خراسانی، گفت: من پشیمون شدم، من از مولام جدا نمیشم.... مرد خراسانی گفت: من میدونستم بری پیش امام صادق مطرح‌کنی حضرت راه جلو‌پات میذاره و از این معامله پشیمون میشی....* بی ارادات نمیشود که نگفت از عطایت نمیشود‌ که نگفت دلمان را خودت دوباره بساز از زمستانمان بهاره بساز برگ ریزانِ فصلِ پاییزم از وجود‌ من استعاره بساز تکه های دلِ مرا بردار سَرِهم کرده چارپاره بساز نوحۀ پنجمِ صفر با من تو برایش دوگوشواره بساز یا شب هفتم از منِ بیتاب حلقه برگوشِ شیرخواره بساز درد دارم که آمدم امشب چارۀ درد، راهِ چاره بساز ــــــــــــــــــ .
.👆 من به راهت قدم گذاشته ام السَّلامُ عَلَیْكَ یَا عَمِیدَ الصَّادِقِینَ. السَّلامُ عَلَیْكَ یَا لِسَانَ النَّاطِقِینَ. السَّلامُ عَلَیْكَ یَا خَلَفَ الخَائِفِینَ. السَّلامُ عَلَیْكَ یَا زَعِیمَ الصَّالِحِینَ. السَّلامُ عَلَیْكَ یَا سَیِّدَ المُسْلِمِینَ. السَّلامُ عَلَیْكَ یَا كَهْفَ المُؤْمِنِینَ. السَّلامُ عَلَیْكَ یَا هَادِیَ المُضِلِّینَ. السَّلامُ عَلَیْكَ یَا سَكَنَ الطَّائِعِینَ من به راهت قدم گذاشته ام روی دوشم قلم گذاشته ام در کنار قلم بیاو ببین چوبه ی دار هم گذاشته ام  پای خود جای پای امثال دعبل و محتشم گذاشته ام سر خود را به روی دیوار خانه ای محترم گذاشته ام ششمین سجده حاکی از این است سر به پای توام گذاشته ام در خیالم سر مزار تو من چهارده تا علم گذاشته ام هرچه دارم برای احداث یک رواق حرم گذاشته ام هرچقدر اشک هم بریزم باز در عزای تو کم گذاشته ام روی فرش عزای تو امشب به امیدی قدم گذاشته ام بی ارادت نمی شود که نگفت از عطایت نمی شود که نگفت دلمان را خودت دوباره بساز از زمستان کمی بهاره بساز برگ ریزان فصل پاییزم از وجود من استعاره بساز تکه های دل مرا بردار سر هم کرده چهارپاره بساز نوحه ی پنجم صفر با من تو برایش دو گوشواره بساز یا شب هفتم از من بی تاب حلقه بر گوش شیرخواره بساز درد دارم که امدم امشب چاره ی درد راه چاره بساز با کسی که پیاده در راه است ای به دوش ملک سواره بساز ساز ما کوک میشود با اشک چشم ما را پر از ستاره بساز پابه پای تو گریه باید کرد در عزای تو گریه باید کرد بی حیا بود دشمنت اما... بی عبا کوچه بردنت اما... پیش چشمت به آسمان می رفت آتش از بام گلشنت اما..‌. زیر دست جماعتی بی رحم پیرهن بود جوشنت اما ... پنجه ای مثل ریسمان افتاد نیمه شب دور گردنت اما.. عده ای بی ادب میانه ی راه بد و بیراه گفتنت اما... در شلوغی رفت و آمدها گرچه ازرده شد تنت اما ... زخم دل را کسی نمک نزده همسرت را کسی کتک نزده مادرت را ولی در خانه عده ای میزدند مردانه پیش چشم پرستویی مجروح آتش افتاده بود بر لانه از سر تازیانه پیدا بود رد شلاق بر روی شانه طاقت ضربه ی غلاف نداشت پر و بال ظریف پروانه روز روشن زدند فاطمه را فاطمیه نبوده افسانه قنفذ اینجا دل تو را خون کرد کوفه هم نیز ابن مرجانه... سر بر روی نیزه هم میگفت جای زینب نبود ویرانه داد از این درد و رنج و غم...ای داد... دخلت زینب علی بن زیاد * * بنابر نقل آیت الله وحید خراسانی( در کتاب مصباح الهدی ص238) ،میرزای شیرازی در مجلسه روضه اش تا شنید که نوحه خوان(آیت الله حائری) گفت: (دَخَلَتْ زَیْنَبُ عَلی اِبْنِ زیاد) داد زد: بس است،کافی است...و سپس از صبح تا ظهر بر سینه زد .
. |⇦•آقا جان امام صادق.. شهادت علیه السلام اجرا شده به نفسِ کربلایی حسین عینی فرد ●━━━━━━─────── تو رو به اضطرار زینب بیا آقا بیا آقا به قلبِ بی قرار زینب بیا آقا بیا آقا به غربت مزار زینب بیا آقا بیا آقا تو رو به لکنت رقیه بیا آقا بیا آقا به زخم صورت رقیه بیا آقا بیا آقا تو رو به شاه بین گودال بیا آقا بیا آقا تو رو به اون پیکر پامال بیا آقا بیا آقا تو رو به پهلوی شکسته بیا آقا بیا آقا به محسن به خون نشسته بیا آقا بیا آقا شاعر ؟ ........................ آه! دوباره یه کوچه یه آقا مثل حیدر غریبه خدایا آه! دوباره یه قلبِ شکسته باز طنابو دو تا دست بسته بازم صحبت از یک دره از یک آقای مضطره انگار فاطمیه شده روضه روضه ی مادره «آقاجان امام صادق....» از چشای دلم خون میباره حتی عمامه بر سر نداره پا برهنه کجا میبریدش احترامی به موی سفیدش این نانجیبا کافرن خصم آل پیغمبرن با چه حال و وضعیتی دارن آقا رو میبرن «آقاجان امام صادق....» گریه و اشک‌و زاری وهق هق غرق ماتم شده قلب عاشق از غصه در تاب و تبم اومده جونم بر لبم با مادرش گریه کنه روضه ی شیخ مذهبم «آقاجان امام صادق....» ✍ .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ .👇
مداحی آنلاین - آه دوباره یه کوچه یه آقا - عینی فرد.mp3
9.81M
|⇦•آقا جان امام صادق.... علیه السلام اجرا شده به نفسِ کربلایی حسین عینی فرد
. ‍ غریب رو نیزه اصلا خبر داری که دخترت دق کرد با گریه و زاری تو کوچه و بازار ما ها رو می چرخوند اونی که تو گودال با پا برت گردوند از رو بلندی خودم میدیدم با نیزه اومد گودال با نیزه میزد به پیکر تو میرفتی هر دم از حال غریب مادر * تو رفتی زجر اومد خون به دل ما شد تازه غریبیمون دوباره معنا شد از گوش اطفالت گوشواره دزدیدن ما گریه می کردیم اونا میخندیدن بعد اسارت رو دستای من رد طناب وای وای سوالم اینه مگه جای من بزم شرابه وای وای غریب مادر * تو دستای قاتل مونده رد خونت خودم میدیدم که شکسته دندونت اشکای من واسه یه داغ سنگینه اگه زمینگیرم دلیل اون اینه۲ او می کشید و من می کشیدم من ناله قاتل خنجر او می برید و من می بریدم من از حسین دل  اون سر غریب مادر ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ............. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ . تو خیمه گاه داره لالایی می خونه خدا میدونه که دلش چقدر خونه . لباس خونی تو همه ش نشون میده دستای خالی شو چقدر تکون میده . خدایی سخته آخه رو نیزه سرتو بستن می دید از همه بدتر حرمله اومد نمک به زخمت پاشید . سه شعبه شون صبر منو سر آورده چند روز پیش دیدم دندون در آورده .  آخه روی نیزه زخماش چقدر بازه هنوز می ریزه از گلوش خون تازه . حق بدید آخه به حال زارم منم یه مادر هستم حالم خرابه چند روزیه جاش خالیه رو دستم http://kheyme.net/%D8%AA%D9%88-%D8%AE%DB%8C%D9%85%D9%87-%DA%AF%D8%A7%D9%87-%D8%AF%D8%A7%D8%B1%D9%87-%D9%84%D8%A7%D9%84%D8%A7%DB%8C%DB%8C-%D9%85%DB%8C-%D8%AE%D9%88%D9%86%D9%87/
. 📋برکت نان بخاطر حسن است (ع) ............................................ برکت نان بخاطر حسن است، شاطران از قدیم می گویند تاجران بزرگ،صبح به صبح، زیر لب "یاکریم" می گویند سائل از شرم در زدن بیگاه، خادم از خاکروبی درگاه بی نیازند، من نمی گویم! آفتاب و نسیم می گویند نه دری داری و نه دربانی، نه پس هفت پرده پنهانی زائران حاجتی اگر دارند به خودت مستقیم می گویند مرقد ساده ی تماشایی! با تمام وجود تنهایی .( گفت اومده بود مقابل بقیع ، پشت این دیواره‌های آهنی ، می‌گفت آقا تازه قالی امامزاده روستاه رو بریدیم ، اگه می‌دونستم اینجا اینقدر خاکیه قالی خونمو برات می‌آوردم یا امام حسن). از تو با این وجود می ترسند! نرده های ضخیم می گویند .( می‌گفت این عالم شیعه مدینه ، علامه عمری ، خودش تعریف کرده : من بودم اون زمانی که حکم کردند باید قبور ، باید حرم خراب بشه ، همه مقاومت کردند اینقدر به شیعیان سخت گرفتن تا یه وقت یکی از شیعیان اومد گفت : دیشب خواب امام حسن و دیدم خودش فرمود : شیعیان خودشون این کار رو بکنند ، و الا اگر اینا بخوان این کار رو کنن هتک حرمت می‌شه. خود ایشون میگه بعد ۵۰ سال تبلیغ تو دل وهابیت منو گرفتن حکم اعدام ، پای چوبه دار ، طناب و تا زیر گردنم انداختن توسل کردم به حضرت زهرا ، گفتم خانم من پای شما اومدم وسط ، آبرو گذاشتم ، جون گذاشتم ، میگه زیر پامو زدن اعدامم کردن ، اما ۳۵ روز بعد به هوش اومدم فهمیدم خانوم عنایت کرده ، شاید علتش اینه؟). خواستی تا بخاطر زهرا نگذارند خلق پا اینجا پس تو هم یک مدافع حرمی، عقل های سلیم می گویند شاعر : ✍ ............................................. مسعود پیرایش 🎤 📋لکنت افتاده میان سخنم می بینی؟ (س) ............................................ یارب نصیب هیچ غریبی دگر مکن دردی که گیسوان حسن را سپید کرد مردک پست که عمری نمک حیدر خورد نعره زد بر سر مادر به غرورم برخورد ایستادم به نوک پنجه ی پا اما حیف دستش از روی سرم رد شد و بر مادر خورد همه امیدش بودم / پسر رشیدش بودم اما نشد یارت شم بهش نرسید فریادم / هر جوری بود وایسادم ولی نشد یارت شم به خودم اومدم دیدم / افتاده رو زمین مادر رو دیوار جای خون مونده/ رو صورت جای انگشتر اون کوچه‌ی لعنتی پیرم کرد از زنده بودن دیگه سیرم کرد تا آخر عمر زمین گیرم کرد (آه رو لب من، دیگه شد کوچه)۲ کابوس شب من، دیگه شد کوچه دلیل تب من، دیگه شد کوچه . ( اما واسه امام حسن می‌دونم داغه تخریب قبور سخت تره یا داغ خرابه نشینی «آل الله»؟). شرطه های مدینه بد بینن دلشان سنگ و دست سنگینن کارشان بی گناه زدن است زائر بی پناه را زدن است .( ای روزگار دیدی زینب و بردن خرابه‌های شام ، امام رضا فرمود : می‌خواستند عزیز خدا رو ذلیل کنند ناموس آل الله «أذَلَّ عَزيزَنا» امام سجاد فرمود : « شبا سرما ما رو اذیت می‌کرد و روز ها گرما ، اینقدر که این بدن‌ها و پوست‌ها خشک شده بود خون جاری می‌شد.). لکنت افتاده میان سخنم می بینی؟ اصلا انگار که یک پیر زنم میبینی؟ زخم های تن من میخ دری کم دارد مثل زهرا شده وضع بدنم می بینی؟ نکند مثل من امروز تو سیلی خوردی؟ شده چشمان تو هم تار…منم! می بینی؟ کعب نی ها چه در این قائله گُل می کارند لاله افتاده روی پیرهنم میبینی؟ با لبِ لب پرت اینبار مرا بوسه بزن… .( سوالم اینه تخریب قبور بقیع خرابه‌نشینی آل الله یا با چوب خیزران جسارت به لب ولی خدا ! واسه کدوم باید جون داد ؟ خودم دیدم نامرد با چوب خیزران به لبت می‌زد ، بابای قاری قرآن من). جای سالم تو اگر روی تنم می بینی شاعر : ✍ اونی که برید گلوتو .(دست کوچیکشو دراز کرد سر بابا رو به آغوش گرفت ، گفت بابا تا دیروز تو رقیه رو بغل می‌کردی ؛ بیا بغلم بابا ! نگاه کرد به بابا بالای نیزه، به عمه گفتم یک بغل بدهکاری ). نمی گفت که من می میرم پاهاتم که جا گذاشتی ، حالا من کجا بشینم به دخترای شامی گفته بودم من پدر دارم حیف شد شب آمدی خوابن دختر ها ............................................. .👇
. 📋اسم بقیع رو تا میارن ............................................ .(بند اول ). اسم بقیع رو تا میارن دلایی که طاقت ندارن یاد حرمای بی نشون غریبونه بارون میبارن این غربت رو، کی فهمیده؟! کی جنت رو، خاکی دیده داغش قلبو، آتیش میده تنها نسیمِ که روضه میخونه تو هوای بقیع مهتاب شده، زائر همیشگیه شبای بقیع خورشیدمیسوزه با هرنفس توی تب برای بقیع ای وای امون ای دل (امون ای دل ۲) .(بند دوم ). عمریه که غم مهمونشه عرش خدا هم دلخونشه اسیرِ توو فریادِ سکوت خونه ی خودش زندونشه اینجا آه و، شیوَن ممنوع نوحه خوندن، اصلا ممنوع حتی شمعه، روشن ممنوع جز آسمون و زمین،که‌صحن و رواق نداره بقیع انگار نشسته خزون رو هر گوشه از بهارِ بقیع سهم زیارت زائر از حرمه، غبارِ بقیع ای وای امون ای دل (امون ای دل ۲) .(بند سوم ). درد ما دوا میشه یه روز حاجتا روا میشه یه روز با نابودیه آل سعود درِ بقیع وا میشه یه روز می بینه اون، روزو دنیا بارِگاه، آل طاها تو مدینه، میشه برپا یک روز شلوغ میشه مثل کرب و بلا،حریم بقیع از هر طرف عاشقا میان که بشن، مُقیم بقیع عطر زیارت زهرا می وزه از، نسیم بقیع ای وای امون ای دل (امون ای دل ۲) شعر و سبک: ✍ ............................................. حاج مسعود پیرایش 🎤 👇
زمینه.mp3
16.01M
🎧 🔊 | سالروز تخريب قبور ائمه بقیع ✍ 🎤
. 📋وقت توفان نواده‌های اسماعیله ............................................ .(بند اول ). وقت توفان نواده‌های اسماعیله اون که غرش می‌کنه صدای عزرائیله آخرین منجی دنیا داره میاد اما اولین مرحله نابودی اسرائیله یادمون دادن بین ظالم و مظلوم هرچه شد اما بی‌طرف نباید بود بی‌شرف یعنی بی‌نجف بنابراین با شرف بود و بی‌شرف نباید بود ای امامم مهدی تکیه کلامم مهدی می‌رسه بوی ظهورت به مشامم مهدی صبح و شامم مهدی ذکر مدامم مهدی به تو و جد غریب تو سلامم مهدی یا بقیه الله .(بند دوم). عاشقِ منتظر از غمت زبون می‌گیره جسم بی‌جانِ زمین ایشالا جون میگیره مهدی میاد و ایشالا انتقام خونِ کودکان غزه رو از صهیون می‌گیره درس خونخواهی از محرم شیعه‌ست ایشالا این غم آخرین غم شیعه‌ست گفت حاج قاسم ثابت می‌کنه تاریخ محو اسرائیل زیر پرچم شیعه‌ست ضربانم مهدی قوت جانم مهدی تو بیای و من نباشم، نگرانم مهدی هیجانم مهدی نام و نشانم مهدی السلام علی صاحب الزمانم مهدی شاعر : ............................................. حاج مسعود پیرایش 🎤 👇
امام حسین ع
. لیست شورای ائتلاف (شانا) به سرلیستی قالیباف، شنبه اعلا میشه .👇 ♨️لیست نهایی و مشترک "شورای ائتلاف
. 📣 لیست شورای ائتلاف و جبهه پایداری در مرحله دوم مجلس 🔺اسامی نامزدهای لیست نهایی جبهه انقلاب که مورد حمایت مشترک جبهه پایداری انقلاب اسلامی و شورای ائتلاف نیروهای انقلاب اعلام شد. ۱- علیرضا سلیمی ۲- غلامحسین رضوانی ۳- محمد سراج ۴- زهره سادات لاجوردی ۵- زهره طبیب‌زاده ۶- فاطمه قاسم پور ۷- مجتبی زارعی ۸- حسین صمصامی ۹- حسین نجابت ۱۰- محمدحسین حسین‌زاده بحرینی ۱۱- علی اصغر پورمحمدی ۱۲- حسن خجسته باقرزاده ۱۳- مهدی شریفیان ۱۴- مهدی عسگری ۱۵- عبدالحسین روح الامینی ۱۶- سعید آجرلو . کد ۲۱ ۲۶ ۲۸ ۲۹ ۳۲ ۳۵ ۳۶ ۳۷ ۳۸ ۴۱ ۴۲ ۴۹ ۵۳ ۵۸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دو جایی که میکروفون در اختیار مداحان تازه کار قرار میدن💯 چطور باید از این فرصت خوب استفاده کنن 🎤 رایگان
4_5879972071181652917.mp3
21.05M
📻 بشنوید | سخنرانی 🎤 🕌 مجمع یاس کبود 🗓 یکشنبه ۱۴۰۳/۰۲/۰۹ اینجا برای دیده شدن نوکری نکن
امام حسین ع
📻 بشنوید | سخنرانی 🎤 #حاج_مجتبی_صمدی 🕌 مجمع یاس کبود 🗓 یکشنبه ۱۴۰۳/۰۲/۰۹ اینجا برای دیده شدن نوکر
. عاشق شدن غریبیِ ایّام بودن است حیرانی و بدون سرانجام بودن است مقصود کعبه کرب و بلا رفتن است و بس این حجّ واقعی و در اِحرام بودن است بوسه اگر که لب ، نزند بر ضریح یار معنی دور بودن و ناکام بودن است پُخته شدن ز سوز جگر میشود نصیب چشم بدون اشک همان خام بودن است *خاموش شد چراغ ، نرو که مسیر حق با یار خویش ماندن و همگام بودن است دنیا طلب اگر که شدی *اِبن حُرِ شوی کاین مرزِ خاص بودنت از عام بودن است اینجا برای دیده شدن نوکری نکن جلوه گری به وادی گمنام بودن است در این مسیر چون *حُججی ها قدم بنه که راه وصل غرق در آلام بودن است واقف مگر نبود به احکام ذبح ، شمر این ادّعایِ خادم اسلام بودن است!؟ از پشت سر برید و به او آب هم نداد این روضه داغ سینه ، در اِبهام بودن است با قتل صبر و زجر کُشی شد جدا سرش این شرح مرغ بِسملِ در دام بودن است * اشاره به خاموش کردن چراغ به فرمان امام در شب عاشورا * عبیدالله ابن حرّ جعفی که دعوت امام را نپذیرفت * شهید حججی مدافع حرم ✍ .
4_5879972071181652907.mp3
28.35M
📻 نکته آموزشی ۹ اردیبهشت ۱۴۰۳ 🎤 🕌 مجمع یاس کبود 🗓 یکشنبه ۱۴۰۳/۰۲/۰۹ ✅ کسانی که توان مستقل خوانی و تبدیل ادبیات مکاتبه ای مقتل را به ادبیات محاوره ای روضه ندارند، میتوانند همچنان تقلیدی بخوانند.چون مهم اثرگذاری روضه بر مداح و مستمع است. مثال برای روضه ی شعر محور کلید کسی که عیب تو را پیش چشم بنگارد ببوس دیده ی او را که بر تو حق دارد گریز های تک جمله ای با استفاده از روضه ی سنگین(روضه حجاب مخدرات) مطلقا ممنوع ...
. نوحه و دم پایانی هیئت مکتب الشهداء خوشبختیم ما همه با لطف فاطمه هر هفته دور هم داریم این زمزمه ( ارث اجدادمون مونده این یادگار میراث نوکری میراث ماندگار «۲» ) هیئتی وارث عشق سوز و وفا هیئتی های مکتب الشهداء یا ثارالله اباعبدالله (۲) دل پر از شور شین با ذکر یاحسین می‌ مونیم عاشق ارباب عالمین ( اشکای چشم من میده بم اعتبار این شان نوکری میراث ماندگار «۲» ) هیئتی راهش راه کرببلا هیئتی های مکتب الشهداء یا ثارالله اباعبدالله (۲) از خون هر شهید ایران شد سرفراز مهد عرفان و عشق کوه ( یاد شیرودی و محسن حاج بابا راه سرخ شهید راه ما تا خدا «۲») هیئتی هستیم پای کار شما هیئتی های مکتب الشهداء یا ثارالله اباعبدالله (۲) سینه زن تا حرم با جمع نوکرا ان شاالله اربعین ، گودی قتلگا «ه» (تو گودال بردنش شد غارت پیرهنش کارشون شد تمام تشنه لب کشتنش«۲») فِرقهٌ بالسیوف فِرقهٌ بالرما «ح» فِرقهٌ بالخشب فِرقهٌ بالعصا یاثارالله اباعبدالله ختم سینه زنی بیعته با ولی امید و اتحاد امر سید علی (دشمن می‌ترسه از فرهنگ انتظار می جنگیم با یهود با تیغ ذوالفقار «۲» ) هیئتی بر امام می‌کنه اقتدا هیئتی های مکتب الشهداء یا اباصالح (۴) ✍ روح شهید محمد ابراهیم مومنی شاد https://eitaa.com/emame3vom/96626 .👇
امام حسین ع
📻 نکته آموزشی ۹ اردیبهشت ۱۴۰۳ 🎤 #دکتر_محمد_فراهانی 🕌 مجمع یاس کبود 🗓 یکشنبه ۱۴۰۳/۰۲/۰۹ ✅ #آموزش_
. سلام‌الله‌علیها ای درِ تو قبله گاه اهل تولا خاک رهت آبروی عرش معلا فضۀ دربار تو معلّم مریم قنبر درگاه تو مدرّس عیسی زهرۀ اَزهر تویی و طُهرۀ اطهر عفّت داور تویی و عصمت کبرا خوشه‌برِ خِرمن عفاف تو ساره ریزه‌خورِ خوان عصمت تو صفورا حضرت عصمت‌پناه و خادمه‌ بلقیس اختر گردون‌ مقام و جاریه‌ لعیا بود معمّا اگر که خلقت انسان ذات جلیل تو کرد حل معمّا مادر حوّایی و سلالۀ آدم قبله‌گه آدمی و زادۀ حوا از دو جهان جز نبی، تو از همه اعلم از دو سرا جز علی تو از همه اعلا از چو خدیجه سزاست همچو تو دختر از چو پیمبر رواست همچو تو زهرا آری آری ز بحرخیزد گوهر باری باری ز نخل روید خرما ذات جمیل تو بار نخل رسالت چهر منیر تو مِهر عالم معنا خاک سرای تو تاج تارَک یوسف گَرد رواق تو کُحل چشم زلیخا سُبحۀ خاکین تو نگین سلیمان چادر پشمین تو تفاخر حَورا امّ ائمّه نه، بلکه امّ نبیین شاهد عرضم بس‌ست امّ ابیها نطق تو الهام‌بخش موسی عمران طبع تو آرام‌بخش روح مسیحا حلقۀ درگاه تو منادی جنّت دستۀ دستاس تو سریر ثریا چیست به غیراز تو متن آیت یاسین کیست به غیر از تو بار دوحۀ طاها غیر نبی گو که؟ داشت همچو تو دختر غیر علی گو که؟ داشت همچو تو همتا گر که به نِسوان رسیده بود رسالت نام تو می‌بود زیب مطلع طُغرا لیک بدین حیرتم بدان همه عزّت از چه شدی زار، بعد رحلت بابا هیچ پیمبر نشد که بعد وفاتش آتش کینش زنند بر درِ مأوا گاه شد از ضرب در کبودت پیکر گاه سیه شد ز تازیانه‌ات اعضا نیلی گهی عارضت ز ضربت سیلی سقط جنینت گهی ز کینه ی اعدا "طایی" ای دخت پاک احمد مرسل لطف تو دارد به هر دو کون تمنّا 📚 دیوان طائی شمیرانی ........ هر وقت پیغمبر؛ می خواست از مدینه بیرون بره آخرین نفری رو که باهاش وداع می کرد بی بی بود، هر وقت وارد مدینه می شد اول می رفت در خونۀ دخترش فاطمه، هر وقت می اومد درخونه اول عتبه در ُ می بوسید دست دو طرف دهلیز می گذاشت می گفت : “ألسَّالم ُ عَلَیکم ْ یا أَهْل َ بَیت ِ النُّبُوَّة” گر جواب می اومد “وَعَلَیک السَّالم یا رسول اهلل” وارد خانه می شد و اال ّ بدون اجازه وارد نمی شد .تا فاطمه اش می اومد تمام قد بلند می شد ، خم می شد دست فاطمه رو می بوسید ، می گفت : «دخترم ا گه دست تو رو می بوسم به خاطر این نیست که دخترمی و دوسِت دارم، خدا به من دستور داده دست تو رو ببوسم.» سینۀ فاطمه رو می بویید ، کی از همسران پیغمبر از رو حسادت اعتراض کرد: «یا رسول الله! دیگه فاطمه دختر بچه چند سال قبل نیست که اینقدر سینه اش رو می بویی.» رمود: «سا کت باش من از سینۀ دخترم بوی بهشت ُ استشمام می کنم .» پدر ای آینۀ توحیدی کاش رخسار مرا می دیدی دست پاکی که تو می بوسیدی سینه ای را که تو می بو ئیدی آن یکی خصم ستمکار شکست وآن میان درو دیوار شکست آنکه در سفرۀ من بودش دست نمکم خورد و نمکدان بشکست آنکه می گفت غلام اویم تــازیــانــه زده بــر بــازویــم   بانوای : حاج مرتضی طاهری👇 https://yase135.ir/smmm_content/%D8%AF%D9%88%D8%B1%D9%87-%D9%85%D8%AA%D9%88%D8%B3%D8%B7%D9%87-%D8%B4%D8%B9%D8%B1%D9%88-%D8%B1%D9%88%D8%B6%D9%87-%D8%AD%D8%B6%D8%B1%D8%AA-%D8%B2%D9%87%D8%B1%D8%A7-%D8%B3-%D8%A7%DB%8C-%D8%AF%D8%B1/ ................... . از لاله زار توحید آتش زبانه می زد گل گشته بود پرپر بلبل ترانه می زد در گلشن ولایت یک نو شکفته گل بود گر می گذاشت گلچین آن گل جوانه می زد من ایستاده بودم دیدم که مادرم را قاتل گهی به کوچه گاهی بخانه می زد گاهی به پشت و پهلو گاهی به دست و بازو گاهی به چشم و صورت گاهی به شانه می زد گردیده بود قنفذ هم دست با مغیره او با غلاف شمشیر این تازیانه می زد وقتی که باغ می سوخت صیاد بی مروت مرغ شکسته پر را در آشیانه می زد با چشم خویش دیدم جان دادن پدر را از ناله ای که مادر در آستانه می زد این روزها که میدید موی مرا پریشان با اشک دیده می شست با دست، شانه می زد هنگام شرح این غم از قلب زار (میثم) مانند خانۀ ما آتش زبانه می زد ✍ .......... خانه گردیده ، بی تو غم خانه شمع من بودی ، من چو پروانه ای که بودی از جهان دارو ندارم بعد تو بنگر گره خورده به کارم ای همه بودو نبودم فاطمه یاس کبودم هستیم بودی ، رفتی از دستم تو چرا رفتی ، ممن چرا هستم ای مهاجر تایر بشکسته بالم بعد تو بنگر چنین افسرده حالم ای همه بودو نبودم فاطمه یاس کبودم گفت : وارد شدم ، دیدم خونه عزا خونه است . علی نشسته ، امام حسن یه طرف ، امام حسین یه طرف ، ام کلثوم روبرو بابا ، زینب تو بغل بابا . میگه یه منظره ای دیدم خیلی دلم برا غربت علی سوخت میگه دیدم همه دارن مادر ، مادر ، میگن و گریه میکنن میگه اون نکته ای که دیدم و دلم سوخت این بود دیدم عوض اینکه علی اشک بچه ها رو پاک کنه ، زینب با دستای کوچولو داره اشک های بابا رو پاک میکنه