.
#وصال_دو_کفو_آسمانی_علیهما_سلام
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی اَمِیرِالمُؤمِنِینَ عَلِیِّ بنِ اَبِی طَالِبٍ اَخِی نَبیِّکَ وَ وَلیِّهِ وَ وَصِیِّهِ وَ وَزِیرِهِ وَ مُستَودَعِ عِلمِهِ وَ مَوضِعِ سِرِّهِ وَ بَابِ حِکمَتِهِ وَ النَّاطِقِ بِحُجَّتِهِ وَ الدَّاعِی إلَی شَریِعَتِهِ وَ خَلِفَتِهِ فِی اُمَّتِهِ وَ مُفَرِّجِ الکُروُبِ عَن وَجهِهِ وَ قَاصِمِ الکَفَرَةِ وَ مُرغِمِ الفَجَرَةِ الَّذِی جَعَلتَهُ مِن نَبِیِّکَ بِمَنزِلَةِ هَارُونَ مِن مُوسَی
....
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَى الصِّدّیقَةِ فاطِمَةَ الزَّکِیَّةِ حَبیبَةِ حَبیبِکَ وَنَبِیِّکَ
وَاُمِّ اَحِبّآئِکَ وَاَصْفِیآئِکَ الَّتِى انْتَجَبْتَها
وَفَضَّلْتَها وَاخْتَرْتَها عَلى نِسآءِ الْعالَمینَ
....
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا مَوْلاىَ یا اَمیرَ الْمُؤْمِنینَ
السَّلاَمُ عَلَيْكِ يَا سَيِّدَةَ نِسَاءِ الْعَالَمِينَ
علی از فاطمه قبل از تولد خواستگاری کرد
پیمبر عقدشان را ظاهرا امروز جاری کرد
علی در قبضه ی زهرا، علی با جذبه ی زهرا؛
جوابش را به تصمیم خودش در اصل آری کرد
علی از خانه راه افتاد و زهرا در پسِ خانه؛
به رسم نوعروسانش نشست و بیقراری کرد
خود تصویر آمد سمت چشم آینه اما؛
نگاهش در دل آیینه هم آیینه داری کرد
به عقد خود درآورد انسیه، زهرا و حورا را
تمام خانه اش را اینچنین آیینه کاری کرد
خیالش داشت راحت می شد از گمراهی مردم
همینکه عقد را خواندند شیطان گریه زاری کرد
قدم برداشت زهرا با علی این سو و ازآن سو؛
بدون زین،اثاث خانه اش دُلْدُل سواری کرد
علی اصل نبوت را و زهرا هم ولایت را
علی خود را و زهرا خویش را اینگونه یاری کرد
#مهدی_رحیمی_زمستان
#پیوند_آسمانی
................
#حضرت_زهرا سلاماللهعلیها
#امیرالمؤمنین علیهالسلام
#پیوند_آسمانی
#محمود_تاری
آسمان عرصۀ رؤیایی دریا باشد
جز علی کیست که شایستۀ زهرا باشد
در صدف غیر تجلیگه یک گوهر نیست
لایق همسری فاطمه جز حیدر کیست؟
آیۀ نور، گل از دشت و دمن میگیرد
والقمرجلوۀ والشمس شدن میگیرد
والقمر فاطمه والشمس پسر عم رسول
آیه در حال صعود است نه در حال نزول
میدهد عطر به گلواژۀ گردون حیدر
خواستگاری کند از فاطمه اکنون حیدر
رمضان نیست ولی عشق به فطریه دهد
زرهای دارد و شمشیر که مهریه دهد
گفت احمد که خدا نیز عنایت دارد
یا علی فاطمه لبخند رضایت دارد
دست در دست گرفتند دو عاشق امشب
چقدر مثل هم اند این دو شقایق امشب
وا نشد سمت افق پنجره زیباتراز این
نیست در قاب زمان منظره زیباتر از این
ماه و خورشید چنین جلوه نکردند هنوز
این دو در دیدۀ هر آینه فردند هنوز
این که پیوند خدایی ست همه بنیادش
جبرئیل آمده از بهر مبارکبادش
شجر نور چه گلبرگ تمیزی دارد
چه عروسی و چه داماد عزیزی دارد
چه عروسی که فلک ثانی او ناورده ست
آسمان هم به درخشانی او ناورده ست
وه چه داماد که گردون به جمالش نازد
صبحدم نیز به خورشید خصالش نازد
مصطفی فخر کند بهر چنین دامادی
فاطمه امّابیها به وصالش نازد
مصحف عشق برد رشک به قرآن دلش
دین اسلام بدین قدر و کمالش نازد
.........
#عقیق_شعر
تا گل به نسیم راه در میآید
از خاک بوی گیاه در میآید
امشب به ستارهها بگو کِل بکشند
خورشید به عقد ماه در میآید
دارد به زمین شمایلی میبخشد
بر ماه غرور کاملی میبخشد
این تازه عروس آسمانی دارد
پیراهن خود به سائلی میبخشد
بر هر چه به غیر عشق میتاخت علی
با خوب و بد زمانه میساخت علی
از غم خبری نداشت تا وقتی که
بر فاطمهاش نظر میانداخت علی
آن خانۀ ساده را که خوشبو میکرد
لبریز صمیمیتِ شببو میکرد
او شاه زنان بود، ولی نان میپخت
او گر چه فرشته بود، جارو میکرد
#ایوب_پرند_آور✍