۴۹
#شب_نهم_محرم
#حضرت_عباس
تو نور چشم،ام البنینی
یار حسین و،حامی دینی
بین همه مردم بود این نکته رایج
مولی ابوفاضل تویی باب الحوائج
نور دو عینی،جان حسینی
یا ابوفاضل۲
تویی ز نسل،حیدر کرار
در کربلایی،میر و علمدار
تو بر حسین آرام جانی یا اباالفضل
تو ساقی لب تشنگانی یا اباالفضل
نور دو عینی،جان حسینی
یا ابوفاضل۲
دیدی به خیمه،اطفال عطشان
اشک تو می ریخت،به سان باران
خون شد دلت از بهرشان در آن بیابان
رفتی تو تا آب آوری از بهر طفلان
نور دو عینی،جان حسینی
یا ابوفاضل۲
در وقت برگشت،خون شد دل تو
دشمن شرر زد،بر حاصل تو
در بین نخلستان دو دست تو جدا شد
فرق تو با عمود آهنین دوتا شد
نور دو عینی،جان حسینی
یا ابوفاضل۲
با تیر کینه،شد پاره مشکت
ریزد از این غم،از دیده اشکت
نقش زمین گردیده ای ماه مدینه
شرمنده گردیدی تو از روی سکینه
نور دو عینی،جان حسینی
یا ابوفاضل۲
تا که شنیده،ادرک اخایت
گفتا برادر،جانم فدایت
آمد سراسیمه کنارت یا اباالفضل
با دیدنت شد بی قرارت یا اباالفضل
نور دو عینی،جان حسینی
یا ابوفاضل۲
آمد حسینت،قلب شکسته
کنار جسمت،از پا نشسته
تا پیکر بی دست تو حسین بدیده
کنار پیکرت شده قامت خمیده
نور دو عینی،جان حسینی
یا ابوفاضل۲
گفتا برادر،جانم فدایت
کنارت عباس،گریم برایت
عباس من برادرم بنگر به حالم
قامت خمیده گشتم و بشکسته بالم
نور دو عینی،جان حسینی
یا ابوفاضل۲
#رضا_یعقوبیان
#سبک_آمد_دوباره_ماه_محرم
#شب_تاسوعا
#زنجیرزنی
@yaghubianreza