Shab05Safar1400[07].mp3
12.13M
دیگر شکستن ندارد، بال و پر کوچک من (#روضه_پایانی) #پنجم_صفر ۱۴۰۰
🔺بانوای: حاج میثم مطیعی
🏴 شب پنجم #صفر١۴٠٠
دیگر شکستن ندارد، بال و پر کوچک من
می ترسم از هم بپاشد ، این پیکر کوچک من
آه ای سر روی زانو ، ای ماه آشفته گیسو
دیشب خودت روضه خواندی ، بر منبر کوچک من
این درد درمان ندارد ، می دانم امکان ندارد
زخم سرت را ببندی ، با معجر کوچک من
غارتگران دل نکندند ، از گوش و از گوشواره
انگشت و انگشتر تو ، انگشتر کوچک من
آتش به جان جهان زد ، دستی که با خیزران زد
یا برلب خونی تو یا بر سر کوچک من
بابا برایم دعا کن ، شام مرا کربلا کن
یک بار دیگر صدا کن: ای دختر کوچک من!
شاعر: احمد علوی
#حضرت_رقیه
Shab05Safar1400[02].mp3
5.78M
#زمینه
عمه ببین، دیگه بابام روی نیزهها نیست
بابام میاد، سر و وضعم ولی رو به را نیست
عمه ببین، آخه زخمام که یکی دو تا نیست
عمه ببین، دیگه رو تن رقیه جا نیست
عمه
بعضی از زخمامو دوست دارم
یکیشون نزدیک چشمامه
آخه دیدم کسی که سیلی زد
توی دستش عقیق بابامه
توو کربلا یه نانجیب
که همه میگن یه خنجر داشته
اونو از دست بابام برداشته
شاید اونوقت که بابام سر داشته
دلم خوشه توو روزگار
به همین زخمی که رو چشمامه
همهجا و همیشه باهامه
برا من یادآور بابامه
«من الذی ایتمنی بابا بابا بابا»
عمه ببین، دیگه بابام روی نیزهها نیست
عمه نیگا! زخم لبهاش برات آشنا نیست؟
دستای من، جای خوبی برای بابا نیست
عمه
زخمای دستامو دوست دارم
هنوزم جاهاشو نشمردم
مثلاً این زخمو زدن وقتی
دستمو سمت نیزهها بردم
آخه چرا منو زدن؟
من میخواستم نازش کنم، عمه...
با خودم همرازش کنم، عمه...
این طنابو بازش کنم عمه
حالا دیگه پیش منه
بابایی که خیلی صداش کردم
حالا با این پاهای پُردردم
دیگه دور بابایی میگردم
«من الذی ایتمنی بابا بابا بابا»
شاعر و نغمه پرداز: محمدرضا رضایی
#پنجم_صفر #شب_سوم_محرم
Shab05Safar1400[03].mp3
6.41M
#زمینه
حاج میثم مطیعی 🎤
#پنجم_صفر
شامیا خیلی بدن
اگه نای راه رفتن ندارم، گله ندارم
اگه سر روی خاکا میذارم، گله ندارم
اما شکایت دارم، از دست این نیزه ها
باور نکردم وقتی، سرت رو دیدم بابا
گریه کردم، تنها موندم، اون شب وقتی، تو بیابون جا موندم
باباااا
افتادم روی زمین، حال و روزمو ببین
بی هوا منو زدن، شامیا خیلی بدن
«ای تموم امیدم، ای بابای شهیدم»
اگه سرد و تاریکه خرابه، گله ندارم
اگه رو دستام جای طنابه، گله ندارم
اما شکایت دارم، از دستای اون نامرد
آخه بابا چند روزه، گوشم میسوزه از درد
رد شیم از این...، راستی بابا!، از شیرخواره خبری داری آیا؟
ای وااای
روضه میخونه رباب، وقتیکه میبینه آب
زیر سایه نمیره، از غم تو میمیره
«ای تموم امیدم، ای بابای شهیدم»
اگه رو پایِ تو سر نداشتم گله ندارم
اگه تو غمها بابا نداشتم گله ندارم
اما شکایت دارم از دست این طعنه ها
یه عده پا میذارن به روی خونِت بابا
بعضی وقتا، دلگیر میشم، میدونم که، همیشه هستی پیشم
باباااا
اسم تو روی لبام، سرفرازیه برام
ای تموم امیدم، ای بابای شهیدم
خیلی غصه کشیدم، خیلی طعنه شنیدم
ای تموم امیدم، ای بابای شهیدم
«ای تموم امیدم، ای بابای شهیدم»
شاعر و نغمه پرداز: محمدرضا رضایی
#شب_سوم_محرم #حضرت_رقیه
.
#واحد
#عربی
#میثم_مطیعی 🎤
#شهادت_حضرت_رقیه
رُقيّه تُنادي مِنَ الخِربه، معَ الليلِ معَ الليلِ
رقیه همراه با شب از خرابه ندا میدهد
اريدُ ابي كي يُغَفِّيني، معَ الليل معَ الليلِ
پدرم را میخواهم تا در شب مرا بخواباند
ابي لم يزَل ساكناً سَمعي، صدى الخَيلِ صدى الخَيلِ
بابا جان، هنوز در گوشم صدای اسبها میپیچد
وكسرُ الضلوعِ يُغطّيها، صدى الخَيلِ صدى الخَيلِ
و صدای اسبها، صدای شکستن دندهها را میپوشاند
ويا ويلي، ابي ضُمَّني عن عيونِ العِدا
ای وای بر من، باباجان، مرا در آغوش بگیر و از چشم دشمنان پنهان کن
ويا ويلي، اخافُ مع الليلِ ان أشرُدَ
ای وای بر من، میترسم که با آمدن شب، آواره شوم
ويا ويلي، ابي صارَ شَتمي بَديلَ الحِدا
ای وای بر من، بابا جان، به جای لالایی، به من دشنام میدهند
«من الخربه، رقيّه تخبِرُ الليلَ عن الغربه»
از خرابه، رقیه درباره غربت به شب میگوید
* * * *
تَميلُ رُقيّه من الخَوفِ، على زينب على زينب
رقیه از ترس به سمت زینب متمایل می شود
تشُدُّ بِكَفٍّ على الكفِّ، على زينب على زينب
در آغوش زینب، با یک دست دست دیگر را میفشارد
على خدِّها يسقُطُ ماءٌ، بِهِ حَرُّ بِهِ حَرُّ
روی صورتش، اشکی جاری میشود که داغ است
ودمعُ العقيله على المُلقى، بِهِ حَرُّ بِهِ حرُّ
و اشک زینب بر حسین داغ است
ويا عمَّه، علَيكِ تدورُ صُنوفُ البَلا
عمه جان، انواع بلاها گرد تو میچرخند
ويا عمَّه، رأيتِ على الصدرِ شِمراً علا
عمه جان، دیدم که شمر بر سینه پدر نشست
ويا عمَّه، لقد شيَّبتكِ هنا كربلا
عمه جان، اینجا، کربلا، تو را پیر کرد
«من الخربه، رقيّه تخبِرُ الليلَ عن الغربه»
از خرابه، رقیه درباره غربت به شب میگوید
* * *** ***
ببابِ الخرابه تَرى ظِلًّا، لِمولاها لِمولاها
بر در خرابه سایهای میبیند... سایه مولایش را
عليلٌ ضعيفٌ ولا حَولٌ، لِمولاها لِمولاها
ناتوان و ضعیف است و رقمی برای مولایش نمانده
ايا عمُّ أنظُر لأقدامي، بِها جرحُ بِها جُرحُ
عمو جان، به پاهایم نگاه کن که زخم شده
لها يَمسحُ الرأسَ وازدادَ، بِهِ النَوحُ بِهِ النَّوحُ
عمو به سر دختر دست میکشد و ناگهان صدای نوحه بلند می شود!
ويا روحُ، إذا ما رأيتِ الحسينَ اصعَدي
ای روح، اگر حسین را دیدی، عروج کن
ويا روحُ، ولو كانَ بالطَّشتِ رأساً هُدي
ای روح، اگر در طشت سری بود که به دختری اهدا شد، عروج کن
ويا روحُ، فراشه بنارِ اللِّقا تهتَدي
ای روح، پروانه، با آتش دیدار هدایت می شود
«من الخربه، رقيّه تخبِرُ الليلَ عن الغربه»
از خرابه، رقیه درباره غربت به شب میگوید
شاعر: نور آملی (از لبنان)
#پنجم_صفر #شب_سوم_محرم
👇
Shab05Safar1400[04].mp3
5.21M
🎙بابا کجا بودی؟ (واحد)
🔺بانوای: حاج میثم مطیعی
🏴 شب پنجم #صفر١۴٠٠
نرفته لب خشکت از یادم، کجا بودی؟
شبی که من از ناقه افتادم، کجا بودی؟
تو اون شب که گوشوارهمو بردن، کجا بودی؟
ما رو توی بزم مِی آوردن، کجا بودی؟
کجا بودی! که هرچی صدات میزدم میزدن
کجا بودی! چه سنگا به اهل حرم میزدن
کجا بودی! منو پیش چشم تو هم میزدن
«بابا جونم، بابای خوب عزیزتر از جونم»
نمیذارم از من جدا باشی ، سر بابا!
چرا باید از تن جدا باشی؟ سر بابا!
چرا از سه سالهت تو دور بودی؟ سر بابا!
شنیدم که توی تنور بودی، سر بابا!
خبر داری؟ دارن ما رو مثل کنیز میبرن
خبر داری؟ همش فکر گوشواره و معجرن
خبر داری؟ دارن دخترای تو رو میخرن
«بابا جونم، بابای خوب عزیزتر از جونم»
شاعر: رضا یزدانی
#پنجم_صفر #شب_سوم_محرم
#شهادت_حضرت_رقیه
.
#زمینه #حضرت_رقیه سلام الله علیها
#شب_سوم_محرم #پنجم_صفر
🔻 کاری از سجاد محمدی
1️⃣ بند اول
دلم تنگه، نرنج از من
یه ماهی هست، نخوابیدم
روی پاهام، پر از زخمه
یه ماهی هست، نخندیدم
فراق اینقدر طولانی/ کدوم شهر و دیاری
همه موهامو سوزوندن/ نگو خبر نداری
گلایه ای نکردم به عمه
آخه خیلی خودش گلایه داره
شبا تا صبح رباب میگه با گریه
که نشد کربلا بارون بباره
بابا بابا برگرد اینجا
2️⃣ بند دوم
من هرجا كه ، زمين خوردم
فقط اسم ،ترو بردم
نميدوني كه من بابا
بدون تو بد آوردم
يه شب از ناقه افتادم / تو بيابون بابايي
چقدَر من صدا كردم / كه تو بگي كجايي
همه تنم كبودِ ميبيني
يه جوري زد برام نفس نمونده
بابا از كربلا با تازيونه
نبودي دشمنت مارو كشونده
بابا بابا برگرد اینجا
3️⃣ بند سوم
تو كه رفتي ،حيا هم رفت
روي دستا ، طناب اومد
سكينه با ،رباب اونشب
توي بزم شراب اومد
ترو توو طشت اوردن / منو دق دادن اونجا
ترو با چوب هي ميزد/امون از دست دنيا
آبله هام زيادن نگاه كن
كه مثه مادرت قدم خميده
ترو ازم گرفتن عزيزم
يتيمي مثل من دنيا نديده
بابا بابا برگرد اینجا
👇
.
#زمینه
#حضرت_رقیه
#حاج_رضا_یعقوبیان ✍
#سبک_تسبیحات_حضرت_زهرا
بابای من
خوش آمدی به محفلم بابا
داغ تو گشته مشکلم بابا
با تو کنم راز دلم بابا
بر خرابه نشین تو سر زدی
در محفل من با سر آمدی
ای مهربان بابای خوب من
گوشه ی خرابه خوش آمدی
مولاتی یا رقیه الحسین۴
بابای من
دیدم که بشکسته جبین تو
ناله و سوز پر طنین تو
گریه ی خواهر حزین تو
دیدم که دشمن سوی تو دوید
شمر بی دین را خنجرش کشید
از ظلم و کینه بین قتلگه
رأس پاک تو از قفا برید
مولاتی یا رقیه الحسین۴
بابای من
نبودی از رو ناقه افتادم
کس نرسید آن جا به فریادم
دیدم که من در دام صیادم
بابا زجر دون سویم آمده
نگفت این از تبار احمده
از کینه و ظلم و ستمگری
بر دخترت تازیانه زده
مولاتی یا رقیه الحسین۴
بابای من
نبودی بابا دل من خون شد
ظلم و ستم ز دشمن افزون شد
صورت من ز کینه گلگون شد
خسته ام دیگر من از این سفر
داغ تو بر جانم زده شرر
خسته ام از خود جان زینبت
بابا به همراهت مرا ببر
مولاتی یا رقیه الحسین۴
#زمینه_حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها
#حاج_رضا_یعقوبیان 🎤
👇
.
#پنجم_صفر
🔻️...ناگهان سر بریده ای را دید. گفت: این سر کیست؟ گفتند: سر پدرت می باشد. سر را برداشت و به سینه اش چسبانید و گریست و چنین می گفت:
▪️يا أبَتاهُ، مَنْ ذَا الَّذي خَضَبكَ بِدِمائكَ؟!
▪️پدر جان! كی تو را با خونت خضاب كرد؟!
▫️يا أبَتاهُ، مَنْ ذَا الَّذي قَطع وَ رِيدَيْكَ؟!
▫️ای پدر! كه رگهای گردنت را بريد؟!
▪️يا أبتاهُ مَنْ ذَا الَّذي أَيتمني علي صِغَر سِنّي؟!
▪️ای پدر! كي مرا در كودكی يتيم كرد؟!
▫️يا أبَتاهُ، مَنْ بَقي بَعْدَك نَرْجوه؟!
▫️پدر جان! بعد از تو به كه اميدوار باشيم؟!
▪️يا أبَتاهُ، مَنْ لِلْيتيمة حَتّي تَكْبُر؟!
▪️پدرجان! اين دختر يتيم را چه کسی نگهداری و بزرگ كند؟!
▫️یا أبتاه ! مَن للنساء الحاسرات؟!
▫️پدر جان! زنان بی پوشش چه کنند؟!
▪️یا أبتاه ! مَن للأرامل المسبیّات؟!
▪️پدرجان! زنان اسیر و سرگردان کجا بروند؟!
▫️یا أبتاه ! مَن للعیون الباکیات؟!
▫️پدر جان! چه کسی چشمان گریان را چاره ساز است؟!
▪️یا أبتاه ! مَن للضائعات الغریبات؟!
▪️پدر جان! چه کسی یار و یاور غریبان بی پناه؟!
▫️یا أبتاه ! مَن للشعور المنشرات؟!
▫️پدر جان! چه کسی پریشان مویی ما را سامان می بخشد؟!
▪️یا أبتاه ! مَن بعدک؟!
▪️پدر جان! بعد از تو چه کسی با ماست؟!
▫️واغربتنا!
▫️وای از غریبی!
▪️یا أبتاه ! لیتنی کنت الفدى؛
▪️پدر جان! کاش فدایت می شدم؛
▫️یا أبتاه ! لیتنی کنت قبل هذا الیوم عمیا.
▫️پدر جان! ای کاش بیش از این نابینا می شدم و تو را اینگونه نمی دیدم.
▪️یا أبتاه ! لیتنی وسدت الثّرى ولا أرى شیبک مخضّباً بالدّماء.
▪️پدر جان! کاش پیش از این در خاک خفته بودم و محاسنت را آغشته به خون نمی دیدم.
📚منبع؛ المنتخب طریحی
#مقتل_شناسی
#شب_سوم_محرم
.