eitaa logo
امام حسین ع
21هزار دنبال‌کننده
413 عکس
2.1هزار ویدیو
2هزار فایل
کانال مداحی و شعر و سبک https://eitaa.com/emame3vom
مشاهده در ایتا
دانلود
.. ✨✨✨✨✨✨✨✨ چشمۀ رحمت بجوشد نور چشم عالم آمد که به دنیا خلقت اوّل، رسول خاتم آمد شده سرد و خموش، اگر آتشکده بشارت می رسد، محمّد آمده رسول الله مدد(۴) نفس باد صبا شد پر زعِطر نام احمد شد سرود آسمانها ، یا محمّد یا محمّد به مکه مژده گو ، شب عیدت رسید بشارت آمنه، که خورشیدت رسید رسول الله مدد(۴) شهر مکه تا مدینه پر شد از دلهای عاشق ذکر جانها یا رسول و ورد لبها نام صادق به دنیا آمده، دو جنت آفرین دو قدر و هل اتی، دو قرآن مبین امام صادق مدد(۴) ✍️میثم مؤمنی نژاد ┈••✾•🌿💫🌿•✾••┈ 👇
. ﷽ ولادت پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) ✨✨✨✨✨✨✨✨ خبرت هست که آن طاق مُعلا اُفتاد ناگهان کُنگرۀ سنگیِ کسری اُفتاد خبرت هست ستون های یهودا اُفتاد خبرت هست هُبَل خورد شد عُزّی اُفتاد خبر این است زمین پُر شده از آب حیات آی بر احمد و بر آل محمد صلوات یک نفر آمده تا بارِ جهان بردارد پرده از منظرۀ باغ جِنان بردارد تا که از گُردۀ ما یوق گِران بردارد از کران تا به کران بانگ اذان بردارد آخر از سمتِ خدا آنکه نیامد آمد چهارده تن همه با نام محمّد آمد شب شکست و به زمین بارشِ مهتاب آمد عشق برقی زد و بر هر دل بی تاب آمد جبروت و ملکوتی‌ست که در قاب آمد فالِ حافظ زدم و این غزل ناب آمد "گل عُذاری زِ گلستان جهان ما را بس زین چمن سایۀ آن سرو روان ما را بس" حق بده دیدن این معجزه حیرت دارد فقط این ابر به باریدنش عادت دارد نفسش گرم خدایا چه حرارت دارد سایه‌اش نیست و در سایه قیامت دارد انبیا را بنویسید پیمبر این است قبلۀ روز و شبِ حضرت حیدر این است کیستی ای نفست پاک تر از پاکی‌ها غرقِ تسبیح بزرگی تو افلاکی‌ها «اَشهَدُ اَنّ» که حیران تو بی‌باکی‌ها نوری و نور پراکنده بر این خاکی‌ها ای نفس های علی ای همه هست زهرا عالمی دست تو بوسید و تو دست زهرا تو درخشیدی و انوار حیات آوردی سیزده رشته قنات از عرفات آوردی سیزده چشمۀ جوشان نجات آوردی سیزده مرتبه بانگ صلوات آوردی آخرین باده‌ات از این همه خُم می‌آید با دعایت عَلَم چهاردهم می‌آید ششمین آینه‌ات آمد و پروانه شدیم سر زلفیم که با مرحمتش شانه شدیم مرد این راه نبودیم که مردانه شدیم شیعۀ جعفری خادم این خانه شدیم آسمان را کلماتش سخنش پر کرده و خداوند بر این جلوه تفاخر کرده گرچه از عطر تو این دشت شقایق دارد چقدر دور و برت شهر منافق دارد چه غریبی که فقط چند تن عاشق دارد دلِ زهرایی تو صحبت صادق دارد تو بشیری و به شور ازلی می‌آیی سر هر صبح به دیدارِ علی می‌آیی باز پیچیده در این شهر پیامت آقا پشت یک خانه تو هستی و قیامت آقا عادت صبح تو شد عرض سلامت آقا و سلام است فقط تکّه کلامت آقا از تو داریم سلامی پر عطر و برکات باز بر احمد و بر آل محمد صلوات (حسن لطفی) گوشواره:اللهم صل علی محمد و آل محمد ┈••✾•🌿💫🌿•✾••┈ .👇
. 🔸️سرود جشن میلاد 🔸️امام صادق‌و پیامبر مهربانی 🔸️بنداول گشته میلاد امام صادق و ختم رسل آمده از دامن آمنه امشب عقل کل یارسول‌الله‌مدد مولا رسول‌الله مدد(۲) 🔸️بنددوم تهنیت گویم به زهرای بتول و بوتراب دیده بگشوده به مکه حضرت ختمی مآب یارسول‌الله مددمولا رسول الله مدد(۲) 🔸️بندسوم مکه گشته مهبط نور خداوند مبین آمده دنیا محمد گشته ختم‌المرسلین یارسول الله مدد مولا رسول الله مدد(۲) .👇
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. توأمان گشته همزمان گشته عیدمحمد و صادق دو امیدجان از سوی جانان رهبر و شمس حقایق یا رسول الله یا رسول الله مولا مولا یا محمد (۲) ربیع شادی آمده هادی انوار حق جلوه گر شد زین خبر شادم از غم آزادم شجر دین پرثمر شد یا رسول الله یا رسول الله مولا مولا یا محمد (۲) آمده احمد مظهر سرمد تابان گشته مکه امشب آمده رحمت بر همه عزت نامش گشته ذکر هر لب یا رسول الله یا رسول الله مولا مولا یا محمد آمنه بنت وهب از شادی در بردارد قرص ماهش یاد عبدالله مادر آگاه معنا دارد هر نگاهش یا رسول الله یا رسول الله مولا مولا یا محمد مدینه یاران شده گلباران آمده حضرت صادق خنده زن سنبل همه جا زین گل پیچیده عطر شقایق یا رسول الله یا رسول الله مولا مولا یا محمد نور پیغمبر هستی حیدر باشد صادق گل باقر چون حسین خویش حسنی بویش چون زهرا طیب و طاهر یا رسول الله یا رسول الله مولا مولا یا محمد @yaghubianreza .
. عجب صبح دل انگیزی عجب صبح دل آرایی عجب مضمون بالایی عجب مفهوم والایی عجب عطری عجب بویی عجب رویی عجب مویی عجب خُلقی عجب خویی عجب نور تولایی عجب جانی عجب نامی عجب عشق دل آرامی عجب فرخنده ایامی عجب زیبنده رؤیایی عجب چشمی عجب نوری عجب شوقی عجب شوری عجب دشتی عجب طوری عجب اعجاز بالایی عجب میلاد رخشانی عجب مولود تابانی عجب روز گل افشانی عجب خورشید زیبایی بهار بی بدیل است این نسیم سلسبیل است این به خلق گل دلیل است این شده این گل تماشایی نسیم از مکه می آید به عطر گل بیفزاید گره از چهره بگشاید به آیین شکیبایی محمد آسمان دارد طلوع بی کران دارد حضور جاودان دارد به رهجویان شیدایی سخن نیکو ادب نیکو سبب نیکو لقب نیکو نَسَب نیکو حسَب نیکو عجب نسل تجلایی چه اکمالی چه اجلالی چه احوالی چه اقبالی چه رخساری چه تمثالی چه چشمانی چه سیمایی چه آدابی چه القابی چه خورشیدی چه محرابی چه مه رویی چه مهتابی عجب ماه شکوفایی الا ای جلوه از اسبق تویی آئينه ی مطلق بخوان آوای جاءَالحَق عجب آوای شیوایی امامت را امید است این ولایت را نوید است این هدایت را پدید است این به. زیبائی به دانایی رسد «یاسر» اگر آهش شده چون خاک درگاهش وَ آورده به همراهش ز گوهرهای دریایی ** محمود تاری «یاسر»✍ .
. وپیامبر ص دو تا ساقی، دو تا باده، دو تا مینو، دو تا ساغر دو تا تاک پر از انگور و سر در خمره، خم پرور یکی شان صادق و آن دیگری گردیده پیغمبر اگر مستم، اگر هوشیار آگر خوابم، اگر بیدار اسیرم در کمند جعفر صادق کمند احمد مختار دو تا خورشید عالم تاب می آیند از بالا دو درّ نادر و نایاب می آیند از بالا دو تا آقا، دو تا ارباب می آیند از بالا دو تا کوثر، دو تا زمزم دو تا دارو دو تا مرهم دو تا ایمان مستحکم یکی صادق، یکی هم حضرت خاتم ندایی آمد از لاهوتِ ربّ العزه در ناسوت به هم پیچیده شد طومار کفر جبت و الطّاغوت فلک خرم، ملک در شادی و جن و بشر مبهوت فروغی در شب آمد ایّهاالعالَم رئیس مکتب آمد ایّهاالعالَم الا ای شیعیان کف دارد این مژده رئیس مذهب آمد ایّهاالعالَم ببین آتشکده خاموش شد از شعله های شرک کسی آمد که لرزانده است نور او بنای شرک هراسان شد از این مولود مکه ناخدای شرک محمد هدیه ای از عالم بالا مقامش قاب قوسین است و او ادنی اگر چه خاتم پیغمبرانش خوانده اند اما بخوانیدش اَباالاُمّه، اخی الحیدر، اباالزهرا محمد می رسد، از خوبی اخلاق می خواند امین مکه از پابندی میثاق می خواند سروش وحی را در گوشه ی عشاق می خواند ز قرآن خواندنش قرآن شده واله دل یاسین و الرّحمان شده واله حرا واله، خدا واله، علی مرتضی واله ابوذر مست گشته، از دمش سلمان شده واله کنار گنبد خضرای او ما روسیاهانیم در این دارالحکومه تک تک ما عبد سلطانیم پناهمان بده! همشهری شاه خراسانیم شفیع المذنبین الغوث شه دنیا و دین الغوث الا ای که وصی ات شد امیرالمومنین الغوث علی دلدار، علی دلبر، علی مولا، علی رهبر علی قرآن، علی کوثر، علی میزان، علی محشر علی حیدر، علی صفدر، علی شد جان پیغمبر علی حُبّه جُنّه قسیم النّار والجَنَّه وصیّ المصطفی حقّا امام الانس والجِنّه .
. با صد هزاران جلوه شد از پرده بیرون ماه من تا ماه گردون را کند محو جمال خویشتن دل روشن از سیماى او جان سر خوش از صهباى او شاهى که خاک پاى او شد سرمه چشمان من کوکب بدان تابندگى گوهر بدان رخشندگى سلطان بدان بخشندگى نشنیده کس اندر، زمن‏ آمد امیر کاروان محبوب دل آرام جان دیدار یار مهربان از دل برد رنج و محن‏ ساقى کرم کن جام را تا پخته سازد خام را در هم شکن اصنام را کامد نگار بت شکن شاها ز مسکین یاد کن دلخستگان را شاد کن جان را ز غم آزاد کن تا خرمى بخشد به تن‏ مشعل ز علم افروخته اوراق ظلمت سوخته خیاط رحمت دوخته بر قامت او پیرهن‏ روشن تر از مه روى او خوشبوتر از گل موى او چون قامت دلجوى او سروى نروید در چمن‏ شب رفت و صبح آمد ز پى دوران ظلمت گشت طى‏ پروانگان شمع وى جمع‏اند در هر انجمن از مکه پیدا شد گلى در شوره زارى سنبلى‏ آمد خوش الحان بلبلى، کندآشیان زاغ و زغن‏ در یتیمى در عرب از «آمنه بنت وهب» تابد از آن در روز و شب نور خداى ذوالمنن‏ ناخوانده درس استاد شد ویرانه‏ها آباد شد کاخ کرم بنیاد شد، خار مظالم ریشه کن یکتاپرستى دین او، صلح و صفا آیین او از خامه شیرین او شد زنده آداب و سنن حق بر ضلالت چیره شد روشن فضاى تیره شد چشم کواکب خیره شد بر آن مه پرتو فکن‏ آوازه شاه عرب، پیغمبر عالى نسب‏ از روم و شامات و حلب بگذشت تا چین و ختن احمد ابوالقاسم کزو، شد دین حق با آبرو از پیشوایان برده او، گوى فصاحت در سخن خرگه به عرش افراخته، سایه به فرش انداخته کاخى ز دین پرداخته، ایمن ز آفات و فتن جبریل خواند در سما بعد از ثناى کبریا مدح رسول مصطفى، وصف نبى موتمن شاهى که جبریل امین ساید به درگاهش جبین حوران فردوس برین بگزیده در کویش وطن بردیمانى در برش، تاج رسالت بر سرش‏ برد از صفا خاک درش رونق ز فردوس عدن‏ صف بسته یکسر انبیا در پیشگاه مصطفى احمد که آمد مقتدا بر پیشوایان کهن لولاک نقش پرچمش، هستى طفیل مقدمش‏ ختم رسل کز خاتمش شد خیره چشم اهرمن صبح سعادت روى او، فردوس رضوان کوى او چون تربت خوشبوى او هرگز نبوید یاسمن ایوان کسرى، کاخ کى، لرزید ارکانش ز پى شد در شب میلاد وى دریاى رحمت موج زن فرمود حق در شأن او (ماکان) در قرآن او جان ها فداى جان او، مهرش چو روح اندر بدن نورى که از الهام وى، شد قوم وحشى رام وى آمد محمد نام وى، صورت نکو، سیرت حسن بیرون چو مغز از پوست شد، آنچه که حدّ اوست شد تا با خبر از دوست شد، شد بى خبر از خویشتن با طبع خوش خواند «رسا» میلاد شاه انبیا وصف رسول مصطفى در آستان بوالحسن و .