eitaa logo
امام حسین ع
19.3هزار دنبال‌کننده
401 عکس
2هزار ویدیو
1.9هزار فایل
کانال مداحی و شعر و سبک https://eitaa.com/emame3vom
مشاهده در ایتا
دانلود
. علیه السلام _ سید مهدی ✼═══┅┅═══✼ خدا ... بغضی تویِ گلوم نشسته ببین چقدر دلم شکسته دستایِ من رو کینه بسته ، خدا ... خدا ... دشمن ما چقدر پلیده می بینه که موهام سفیده ولی بازم منو کشیده ، خدا ... آتیش گرفته قلبم ، آتیش گرفته خونم میون آتیش و دود ، روضه می خوام بخونم *راه افتاده بود تو آتیشا روضه می خواند ... سادات من معذرت میخوام ... امامِ صادق تو آتیشا داره روضه میخونه ...* یه روزی پشت این در ، زهرِشون و رسوندند یه روزی پشت این در ، مادرم و سوزوند ... خدا خدا خدایا ...... خدا ... آخه چه رسم روزگارِ افتاد نفس هام در شماره منم پیاده اون سواره ، خدا ... *به خدا روضه از این بالاتر نیست ، اون بی حیا خودش سوار اسب شد ، امامِ صادق هفتاد ساله رو پشتِ سرش کشوند .....* خدا ... آخه چه رسم روزگارِ ابن ربیع حیا نداره هی نام مادر و میاره .... وقتی شبیه بابا ، اون بی حیا من و بُرد همون جا افتادم که ، مادرِ من زمین خورد ... انگار دارم می بینم ، بابام و دست بسته تو گوشمه صدایِ گوشوارۀ شکسته .... خدا خدا خدایا ...... خدا ... درسته قلبمُ دَریدن به رویِ من شمشیر کشیدن ولی سرم رو نبریدن .... خدا ... درسته حق منو خوردن منو تو کاخِ مستی بردن سرمو تو تنور نبردن ، خدا ... نمیره رویِ نیزه ، هرگز سر بریده ام نمی سوزه تو آتیش ، محاسنِ سپیدم هیچ وقت رو ناقه دستِ خواهرم نبندن هیچ موقع مردمِ مست به دخترم نخندن ... حسین .... *وقتی شمشیر کشید ، وقتی نتونست جسارت کنه ، افتاد رو دستُ پایِ امام ، پیغمبرُ غضبناک دیده بود زبونش بند اومده ، فهمید چه خطا و خبطی کرده گفت حالا هر چی بخوای برات فراهم میکنم ، هر چی بخوای بهت میدم ... امام گفت من چیزی از تو نمیخوام ، فقط منو زود برگردون به خونه ام ... اهل و عیالم نگرانن ... آخه منو نصفِ شب با سر برهنه آوردی ... زود منو برگردون ... زن بچم نگرانن ... یه روزی هم حسین یه نگاه به خیمه ها کرد ، دید دارن به خیمه ها حمله میکنن .... اگه دین ندارید آزاد مرد باشید ... هنوز حسین داره نفس میکشه ... بیاید کارِ منو تموم کنید ...* آی حسین ..... قاتل حیا کن چشم مولا نیمه باز است ... *دلم برا حرمت یه ذره شده ... دوماه تا محرم مونده امامِ صادق شنیدم شما خرجیِ روضه می دادید ... مردم برا جدت روضه بگیرن ... وَتَصَدَّقْ عَلَيْنَا ... به ما هم خرجیِ محرم بده ، روزیِ محرم بده .... * حتی خیالِ بی تو شدن میکُشد مرا کارم به روزگارِ جدایی نمیرسد ... علیه_السلام
. و توسل جانسوز _شهادتِ شیخُ الائمه حضرتِ علیه السلام _ حاج محمود کریمی ✼═══┅┅═══✼ در شبِ غصه دلم رنگِ سحر می خواهد *ان شاالله یه همچین شبی همَمون بقیع ... فردا روزش کلنگ زنیِ ساختنِ حرم باشه ، بشینیم تا صبح برای امام صادق گریه کنیم، کلنگِ حرمُ بزنیم ...* در شبِ غصه دلم رنگِ سحر می خواهد وقتِ پرواز شده بالِ سفر می خواهد غربت شهرِ مدینه همه جا معروف است روضه اش خون دل و دیدۀ تر می خواهد حُرمتِ مویِ سپیدم که در این شهر شکست قِصه ای شد که سرانجام جگر می خواهد همۀ قوتِ من را اثر زَهر گرفت آهَم از بغضِ ترک خورده اثر می خواهد نیمه شب،دشمن و بی حُرمتیش یادم هست او چه از جانِ منه سوخته پر می خواهد ؟؟ آه ... از اینجا به بعد باید بسوزی و اشک بریزی* طرف کوچه کشیدند و عبایم افتاد بردنِ پیر مگر چند نفر می خواهد ؟ آتشُ هیزمُ کوچه همه اش تکراری است غم این صحنه فقط ضربۀ در می خواهد نه عمامه به سرم بو زمبن افتادم نه کسی دور بَرم بود زمین افتادم جامِ چشم منه بی تاب پُر از غم می شد داشت لبریز غم و گریه ی نم نم می شد هر قدم پشت سر مرکب دشمن آن شب از نفس هایِ منه سوخته دل کم می شد بند نعلین و کهنسالی و رنجِ کوچه به زمین خوردن من داشت مسلم می شد ماه شوال که حالِ دلِ من را می دید با زمین خوردن من داشت محرم می شد .... ✧✾═════✾🔶✾═════✾✧ *منصور دوانقی ملعون سه بار شمشیر تا نیمه از غلاف بیرون کشید ، آخرین بار غلاف کرد ، غلط کار شد گفت : منو ببخش اشتباه کردم ؛ چی دیده مگه ، ازش پرسیدن گفت : هر موقع اومدم شمشیر بکشم دیدم رسول خدا پشت سر جعفر بن محمد ایستاده ، غصبناک ، بارِ سوم اومدم شمشیر بکشم فرمود : منصور یه مو از سر جعفرم کم بشه دودمانتُ به باد میدم ... ترسیدم ... زَعفر بزرگِ اَجنه ست ، شبِ عروسیش بود ، مهمانیِ اَجنه ست ، مهموناش دیراومدن ، گفت چرا دیر اومدید ؟ مهموناش گفتن گرفتار شدیم ، داشتیم میومدیم ، نیمۀ راه رسیدیم یه جایی ، وسطِ بیابان بینِ دو تا نهر آب ، بچۀ فاطمه (س) رو محاصره کرده بودن ... گفت عروسی تعطیله ... پاشیم بریم کمک کنیم ... با اَجنه اومدن ... صبح رسیدن به آقا سیدالشهدا علیه السلام ، به آقا عرض کرد آقا سلام علیکم ... من نمی دونستم شما رو محاصره کردن ... آقا اشاره کنی نابودشون کردیم شما دست به قبضۀ شمشیر نبر ، مبادا خودتو خسته کنی ... مبادا بچه هات ناراحتی به دل راه بِدن ... مبادا دلهره داشته باشه خانم ... اشاره کنی همه رو از دمِ تیغ می گذرانیم ... میگه دیدم ابی عبدالله فرمود زَعفر ممنونم اومدی ، خدا خیرت بده ... برو پشتِ سرِ من بایست ، نگاه کن ببین چه خبره ... دیدم همۀ انبیاء با سرِ برهنه و شمشیرِهایِ آخته ... امیرالمومنین ، امام مجتبی ، آسمان ها پر از مَلکِ عذاب ... فرمود زَعفر ببین ، من اشاره کنم اَحدی از اینا زنده نمی مونن ، ولی دشمن شما رو نمی بینه ، نامردیه .... نامردیه بهشون حمله کنن ... این کار نامردیه ، یکی نیست بهشون بگه بچه زدن نامردی نیست؟ ... خیمه آتیش زدن چی ؟ ... فرمود : منصور دو تا کار دارم ، گفت هرچی بگید چشم . یکیش اینکه نیمه شب دنبالِ من نفرست ، بچه هامُ خانواده ام دلواپس میشن ، یا امام صادق جدِ شما تو خیمه بود ، خواهراش دورِشُ گرفته بودن یه نانجیبی اومد گفت حسین ، رفتی تو زن ها قایم شدی ... دوماً اگه خواستی کسی بفرستی این ابن ربیع ملعونُ نفرست ، بی ادبِ ... جسارت می کنه فحش می ده ... ✧✾═════✾🔶✾═════✾✧ .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. تقدیم به روح بلند سرهنگ پاسدار ------------ ببین راه سعادت را نبستند مسیر این ارادت را نبستند دوباره لاله گون شد عشق ، یعنی در باغ شهادت را نبستند شکوفا شد گل فصل بهاران شهیدی از تبار بی قراران چو مرغی در هوا می رفت آن گل به سمت کربلا می رفت آن گل چو یاران به خون غلتیده ی خویش مسیر عشق را می رفت آن گل دو بال غرق خون را باز می کرد به سوی آسمان پرواز می کرد دو باره دل به دریای خطر زد به طومار دلش مُهر سفر زد نبودش طاقت دوری ز یاران بدین خاطر هوایی گشت و پر زد به گلزار ولایت محترم شد چه صیادی که خود صید حرم شد ز عرش عاشقی کوکب گرفته نوای یارب و یارب گرفته مدال لاله گون خدمتش را ز دست حضرت زینب گرفته خدایی صید دلها را رقم زد دو چشم خویش در قاب حرم زد دلی بی آتشین عاشق نباشد بجز اهل یقین عاشق نباشد به خون غلتان نگردد در ره دوست هر آن کس این چنین عاشق نباشد هر آن کس گل رود از صحن باغش شهادت باز می آید سراغش ** محمود تاری «یاسر»✍ .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ذکر مصیبت حاج در منزل 🔹شهید صیاد خدایی، خادم تهران و پای ثابت محفل عصر جمعه حاج علی انسانی بود.
. بخوان به صد باور سلام فرمانده بخوان به بحر و بر سلام فرمانده ببین منم جویا ببین منم پویا به شوکتی دیگر سلام فرمانده جهان ز تو گوید تو را تو را جوید عزیز پیغمبر سلام فرمانده بود در این عالم به دست تو پرچم تویی مرا رهبر سلام فرمانده نوید بارانت پیام یارانت نشسته بر حنجر سلام فرمانده ز نسل توفانم چو تیغ عریانم شوم تو را یاور سلام فرمانده مسیر من قرآن طریق من ایمان شعار من حیدر سلام فرمانده به عترت طاها به عصمت زهرا به رخصت مادر سلام فرمانده نوای جاءالحق رسد رسد مطلق به عاشقت بنگر سلام فرمانده ببین که سربازم ببین سرافرازم رسیده ام در بر سلام فرمانده من و چنین گوهر من و چنین رهبر من و چنین دلبر سلام فرمانده منم پر از فریاد از این بهار آباد ز هر گل پرپر سلام فرمانده تو شعر «یاسر» بین چراغ خاطر بین کنون در این محضر سلام فرمانده ** حاج_محمود_تاری «یاسر»✍ .
. حماسه « » ------------- عزیز این دوران سلام فرمانده تو ای مرا جانان سلام فرمانده مطیع امر رهبرم ، آری غلام کوی حیدرم ، آری برای او چو قنبرم ، آری تویی مرا ایمان سلام فرمانده عزیز فاطمه بود ، ناصر به عصر غیبتش منم ، حاضر شدم به درگه خدا ، شاکر تو ای گل قرآن سلام فرمانده رهبر ما که جان بود ، در تن جبهه ی حق بود ازو ، روشن خاک وطن ز قدرتش ، گلشن صفای این بستان سلام فرمانده امام راحلم بود ، در یاد دلم به یاد کربلا ، افتاد بر سر کافران کشم ، فریاد بده مرا فرمان سلام فرمانده فتح و ظفر دمیده شد ، ما را پرچم دین به قُله زن ، یارا بزن به قلب جاده ها ، پا را بگو تو در توفان سلام فرمانده نوشته اقتدار تو ، گردون مقاومت ز تو بجا ، اکنون بزن صلای عاشقی ، افزون بده ندا با جان سلام فرمانده دلاورم. برادرم ، برخیز تو با عدوی دین حق ، بستیز که می رود به دست تو ، پائیز دمد گل بستان سلام فرمانده ** «یاسر» .
. جواد محمودی بیا که شب ز فراق تو بی سحر مانده بیا که داغ فراق تو بر جگر مانده بیا که دیده عالم دگر ندارد تاب ز فرط گریه برای تو بی گوهر مانده الا که یوسف حسنی ز اوج هجرانت هزار حضرت یعقوب بی پسر مانده بیا که رنگ خزان دارد آرزو هامان بیا که باغ امید تو بی ثمر مانده جواب طعنه زنان را دهم به این جمله که یار و صاحب من در ره سفر مانده دل شکسته ی من هستی من زار است تمام هستی من بر سر گذر مانده شفا دهنده به زخم دل شکسته تویی بیا که ناله ی زهرا به پشت در مانده .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
میگه فردا ادارات و دانشگاهها تعطیله بخاطر آلودگی هوا اما بانک ها مستثنی شدن! کارمند بانک هم ریه داره و از آلودگی متاثر میشه! 🤔
. مرز ما عشق است، هرجا اوست آنجا خاک ماست سامرا، غزّه، حلب، چه فرقی می‌کند
. انا فتحنا لک فتحا مبینا ، سالروز حماسه ی فتح خرمشهر گرامی باد . به فرموده ی امام راحل : خرمشهر را خدا آزاد کرد . آری اگر لطف خدا نبود خون شهیدان به ثمر نمی نشست . و امروز هم خرمشهرها در پیش داریم که برای آزادی شان شهدایی چون حاج قاسم سلیمانی باید بدهیم . امت حزب الله ثابت کرده است که از تقدیم و ایثار جان و مال در راه رسیده به اهداف مقدس خود دریغ نمی کند ، اما در این برهه ی خاص ، بیش از ایثار جان ، ( بصیرت و حسن انتخاب ) به کار می آید . تریبون داران و خطبا و مداحان اهلبیت باید از ( اُحد و صفین و نهروان ) ها برای مردم بیشتر بگویند . از فتنه ی عمر عاص ها و جهل ابوموسی اشعری ها فریاد بزنند . از زخم هایی که اسلام به واسطه سوء انتخاب خورد و هنوز هم بعد از قرنها جای آن مرهم پذیر نیست . باید از کربلا بگویند که چگونه ۷۲ نفر در مقابل ۳۰ هزار نفر دشمن پا پس نکشیدند و بر اعتقاد خود حتی به قیمت قطعه قطعه شدن ثابت قدم ایستادند . باید در بصیرت افزایی جامعه ی اسلامی تمام تلاش خود را به کار گیرند . کلام آخر این که خرمشهر ، یک مرز جغرافیایی نیست بلکه مرز اعتقاد و باور است ، نگذاریم دوباره پامال چکمه های نا اهلان و مزدوران استکبار جهانی شود . محمود شریفی " کمیل" .
. خیلی جاها شنیدیم که این مملکت امام زمان داره و خودش حفاظت میکنه اما شاید براش شاهد مثال نداشتیم! اما حالا سرود شده شاهد مثال . چون دشمن میخواست با امثال تتلوها، و تبلیغ به همخوانی و ارسال نماهنگ های مبتذل ، روی ذائقه ی کودکان و نوجوانان ما تاثیر بگذارد. اما یه گروه سرودِ گمنام شهرستانی که به اندازه ی گروه ابناء الحسن و گروههای دیگر هم نمای تصویری نداشت، به یکباره اجازه پخش گرفت و شد یک شبهِ سرودِ ملی.که منویات مقام معظم رهبری را هم برای اولین بار، در حوزه سرودها ، اجرایی میکرد. و این جلوه که موردِ حسادتِ خیلی ها هم قرار گرفته، جز به عنایت حضرت ولی عصر ممکن نبود. و شد آنچه می بینیم و می شنویم وَإِنْ يَمْسَسْكَ اللَّهُ بِضُرٍّ فَلَا كَاشِفَ لَهُ إِلَّا هُوَ وَإِنْ يُرِدْكَ بِخَيْرٍ فَلَا رَادَّ لِفَضْلِهِ يُصِيبُ بِهِ مَنْ يَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ وَهُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ ﴿۱۰۷﴾ و اگر خدا گزند و آسیبی به تو رساند، آن را جز او برطرف کننده ای نیست، و اگر برای تو خیری خواهد فضل و احسانش را دفع کننده ای نیست؛ خیرش را به هر کس از بندگانش بخواهد می رساند و او بسیار آمرزنده و مهربان است. .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
1. سینه زن ها.mp3
5.57M
اَلسَّلامُ عَلَیکَ اَیُّهَا الصِّراطُ الاَقوَم سینه زنها ، از این غم بگریید امشبی چون ، محرم بگریید بهر صادق ، دمادم بگریید میدهد فاطمه ، اجر این نوکری کُشته شد بانیِ مذهب جعفری ... ( آه و وایلتا ، آه و وایلتا ... ) تکرار دسته بسته ، پیاده دلِ شب پای خسته ، بدنبال مَرکب دل شکسته ، به لب ذکر یارب بی عمامه شده ، راهیِ کوچه ها تازه شد در دلش ، غربت مرتضی ( آه و وایلتا ، آه و وایلتا ... ) تکرار آتشی در ، دلِ او به پا شد ناله ای زد ، جهان کربلا شد خانه ی او ، چنان خیمه ها شد خون شد از داغ ا و قلب خونِ خدا شد بقیع دلم در غمش کربلا .. ( آه و وایلتا ، آه و وایلتا ... ) تکرار
2. یک جهان.mp3
6.66M
: یک جهان گل در درون پیرهن دارد بقیع درد دلها از برای مرد و زن دارد بقیع نام گلهایش اگر خواهی بگویم یک به یک سوسن و نسرین و یاس و یاسمن دارد بقیع : سالها بگذشته از این ماجرا اما هنوز داغ هجده ساله زهرای جوان دارد بقیع راز مخفی بودن قبر ترا با ما نگفت تا به کی مُهر خموشی بر دهان دارد بقیع ؟ شب که تاریک است و در بر روی مردم بسته اند زائری چون مهدیِ صاحب زمان دارد بقیع واغربتا ، واغربتا ... وای غریب ، وای غریب ... در کنار علقمه سروی ز پا افتاده است یا گُلی از گلشنِ آل عبا افتاده است ای علمدار سپاه منو ای میر حرم دیده بر هم منه ای سروِ به خون غلطیده تا نگویند حسین داغ برادر دیده ... ( مظلوم وا اماما ، غریب یا اماما ) قرآن ناطق کُشته شد امام صادق کشته شد ... دل دیونه باز دوباره هوای کربلا کرد دوباره تو صحن و حریمش مادرشو صدا کرد وای حسین .. یا زینب ...
. حیدر کبیره و تو دلها جاداره علی سرداره علی سالاره علی وقتی میپوشه عباش روکعبه ی سیاره علی کراره علی علمداره علی تورو میشناخت اگه کوروش میگفت پنداره علی کرداره علی گفتار علی قبله ام سوی علی، خم ابروی علی پادشاه های جهان فدای یک موی علی باید امضاء بزنن پادشاه های جهان کلب آستان مولانا امیرالمؤمنان علی الحق حق حق حق علی الحق رهبر خضر نبی وحضرت الیاسه علی در وقت جدل حساسه علی نوکرها رو همه با اسم کوچیک میشناسه علی جونم به همین احساس علی مرده زنده میکنه یک نفس عباس علی نفس نبوی عباس علی روح اسلامه علی تو نفس هامه علی سند حلال زادگی ما نام علی بااشاره ای در قلعه میکنه علی دعای حضرت زهرا شده جوشن علی علی الحق حق حق حق علی الحق لایق هرکسی نیست خلیفه شه سروره علی، تاخدا خداست رهبره علی اهل سنت خودشون نوشته اند برتر حیدره از روز غدیر رهبر حیدره خدا با رسول خود صحبت کرد بالحن علی، بوده بانبی در صحن علی راه کل خلقت رو رفته برگشته علی کعبه از هیبت تو زهرترک گشته علی به خدا بالاتر از حد تصویره علی پهلوونهای عرب بسته ی زنجیر علی علی الحق حق حق حق علی الحق شعروسبک کربلائی محسن داداشی ✍ .👇
4_5782779040037342255.mp3
6.3M
حیدر کبیره وتو دلها جاداره علی
. علیه‌السلام بنگر به بیت شعله ورم وای مادرم آتش گرفته بام و درم وای مادرم آتش زدند خانه من را و زنده شد یادت دوباره در نظرم وای مادرم گاهی به فکر ضرب غلاف مغیره‌ام گاهی به فکر میخ درم وای مادرم پای پیاده در پی مرکب نفس زنان بردند مرا چنین زحرم وای مادرم بستند دست‌های من اما کتک نخورد در کوچه همسرم به برم وای مادرم دیدم چو تازیانه ابن ربیع را ناله زدم من از جگرم وای مادرم دستم که بسته بود دفاعی نداشتم حتی یکی نشد سپرم وای مادرم شکر خدا که وقت زمین خوردنم نبود در کوچه همرهم پسرم وای مادرم «اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّک‌َالفَرَج» «اللهم العَن الجِبت والطّاغوت والنّعثل» .
. علیه‌السلام داور مدارِ شیعه؛ روَد سوی داورش آتش زده ست زهر؛ سراپای پیکرش آن زهر؛ گوشت‌های بدن آب کرده است چیزی نمانده از بدن او؛ به جز سرش عمری غریب بود؛ ولی؛ وقت احتضار اهل و اعیال او همه اطراف بسترش واکرد پلک از هم و گفت از نماز و بست آخر کلام گفت به ساعات آخرش می‌کرد اگر که لب تر و می‌گفت تشنه‌ام بودند جام آب به کف در برابرش سوزم به تشنه‌ای که به ظهری در آفتاب یک نم نداد آب کسی؛ غیر خنجرش «اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّک‌َالفَرَج» «اللهم العَن الجِبت والطّاغوت والنّعثل» .
. ◾چکیده‌ای ازمظلومیت و غربت وهمچنین ◾نحوه‌ی شهادت امام صادق (ع) امام در سالهاي آخر عمر خود شديداً لاغر و ضعيف شده بود و به تعبير يکي از افرادي که امام را درآن روزگار ديده بود از او چيزي نمانده بود جز سرش، کنايه ازاينکه بدن کاملاً فرسوده ونحيف شده بود. سراسرزندگيش به دشواري وسختي ورنج آفريني گذشته بود. ودرسالهاي آخر عمربر ميزان محدوديت واحضار وتهديد او اضافه مي شد که اين خود بر خستگي ورنجش مي افزود. روزي منصور به وزير دربارش « ربيع » گفت همين اکنون جعفربن محمد (امام صادق( عليه السلام)) رادراينجا حاضر کن . ربيع فرمان منصور را اجرا کرد حضرت صادق( عليه السلام) را احضار نمود، منصور باکمال خشم و تندي به آنحضرت رو کرد وگفت: « خدامرا بکشد اگر تو رانکشم آيا درمورد سلطنت من اشکال تراشي مي کني ؟» امام: آنکس که چنين خبري به تو داده دروغگو است ... ربيع ميگويد: امام صادق( عليه السلام) راديدم هنگام ورود لبهايش حرکت مي کند، وقتي که کنارمنصور نشست، لبهايش حرکت مي کرد ولحظه به لحظه ازخشم منصور کمتر مي شد . وقتي که امام صادق( عليه السلام) ازنزد منصور رفت، پشت سرامام رفتم وبه اوعرض کردم: وقتي که شما وارد برمنصور شديد منصور نسبت به شما بسيار خشمگين بود ولي وقتي که نزد او آمدي ولبهاي تو حرکت کرد خشم او کم شد شما لبهايتان را به چه چيز حرکت مي دادي ؟ امام صادق( عليه السلام) فرمود : لبهايم رابه دعاي جدم امام حسين ( عليه السلام) حرکت مي دادم وآن دعا اين است : ◾يا عُدَّتي عِندَ شِدَّتي وَيا غَوثِي عِندَ کُربَتي اَحرِسنِي بِعَينِکَ الَّتي لا تَنامُ وَاکَنِفنِي بِِرُکنِکَ الذَّي لايُرام « اي نيرو بخش من هنگام دشواريهايم واي پناه من هنگام اندوهم به چشمت که نخوابد مرا حفظ کن ومرا درسايه رکن استوار وخلل ناپذيرت قراربده » ◾آتش کشيدن خانه امام صادق(عليه السلام) مفضّل بن عمر مي گويد: منصور دوانيقي براي فرماندار مکه ومدينه حسن بن زيد پيام داد: خانه جعفر بن محمد ( امام صادق (ع) را بسوزان، اواين دستوررا اجرا کرد وخانه امام صادق( عليه السلام) را سوزانيد که آتش آن تا به راهرو خانه سرایت کرد، امام صادق ( عليه السلام) آمد ومیان آتش گام برمي داشت ومي فرمود : اَنَا بنُ اَعراقِ الثَّري اَنا بنُ اِبراهِيمَ خَليلِ اللهِ « منم فرزند اسماعيل که فرزندانش مانند رگ وريشه دراطراف زمين پراکنده اند منم فرزند ابراهيم خليل خدا( که آتش نمرود براو سرد وسلامت شد )» ◾برنامه قتل امام صادق (عليه السلام) سرانجام منصور نتوانست پيشرفت امام را ببيند و عظمت او را تحمل نمايد. طرح قتل او را از طريق مسموم کردن تهيه نمود. اين نکته راناگفته نگذاريم که بني عباس درس مسموم کردن امامان رااز پيشوايان راستين خود، يعني بني اميه آموختند. معاويه بارها گفته بود خداوند ازعسل لشکرياني دارد و.. که غرض عسل مسموم بود که به خورد دشمنان خود ميداد. منصور توسط والي خود درمدينه امام را با انگور زهرآلود به شهادت رساند وبعد حيله گرانه به گريه وزاري وعزاداري او پرداخت. اينکه درامر شهادت امام، منصور دست داشته جاي شکي براي ما نيست، زيرا که خود بارها گفته بود که او چون استخواني درگلويم گير کرده است. شايد منصور جداً وقلباً دوست نداشت امام رابکشد ولي چه مي توان کرد که مقام است وسلطنت، پست است وموقعيت. مگر هرکسي ميتواند ازآن بگذرد؟ امرشهادت او را توسط منصور، برخي چون ابوزهره انکار کرد ه اند، بدليل ابراز تأسف منصور ازمرگ او وهم گفته اند که اين امر خلاف تحکيم پايه هاي حکومت او بود. ديگران هم همين افکار راداشته اند ويا برخي ديگر ازآن به ترديد ياد کرده اند. ولي باتوجه به سابقه برخورد واحضار وتهديد منصور، وبا توجه به اعمال زمامداران پس از او معلوم مي شود بني عباس چون بني اميه درخط امام کشي بودند وآنها شش تن ازامامان ما را مسموم کرده اند. آري او پس از قتل امام ابراز تأسف هم کرد وآن مصلحتي بود. ..
. ______________________ دلهامونو روانه کنیم بریم ببینیم مدینه چه خبره،،، ” ساعت های آخر عمر امام صادق هست” دوباره یکی از گلهای زهرا رو پرپر می کنن،اما الان اگه مدینه باشی،کنار بقیع خبری نیست،،،” هیچ کسی تو مدینه لباس عزا به تن نکرده،،،” آخه این بچه های فاطمه غربت و از مادر به ارث بردن غروب سرخ نگاهش، به رنگ ماتم بود غریب شهر خودش نه،غریب عالم بود چقدر روضه ی کرببلا به پا میداشت شعرا و روضه خوان ها رو که دعوت می کرد،انقده برا ابی عبدالله گریه میکرد،این بکاء بر سیدالشهدا رو ما از مدرسه ی امام صادق به عنوان جلسات و هیئات به ارث داریم چقدر روضه ی کرببلا به پا میداشت به روی سر در خانه همیشه پرچم بود اگر چه زخم جگر تازه میشد اما باز برای داغ دلش روضه مثل مرهم بود فرمود گریه ی بر جد غریب ما ابی عبدالله،یه فرح و نشاطی تو دل گریه کن به ارث میزاره،که تا قیامت این شادمانی از دلش بیرون نمیره،،، همیشه در وسط کوچه ی بنی هاشم پر از تلاطم اشک و مصیبت و غم بود شبی که در تب آتش بهشت او می سوخت خونشو مثل مادرش فاطمه آتش زدن،آتش به درون خانه سرایت کرد،از این حجره به آن حجره،چقدر اهل و عیال حضرت ترسیدن،اومد مثل مادر وسط آتش ایستاد چقدر شبی که در تب آتش بهشت او می سوخت شکسته قامت و آشفته حال و در هم بود وسط آتش ایستاد فرمود: ان ابن ابراهیم خلیل الله(این یه مصیبت،،،) شتاب مرکــب و پای برهنـه ی آقا میان کوچه زمین خوردنش مسلم بود اگه یه وقت جوان رشیدالقامتی باشه،دنبال مرکب بدواننش،پابه پای مرکب حرکت میکنه،اما خدا نکنه اینی که پشت مرکب دارن میدوننش یه پیرمرد باشه،مثل امام صادق یا یه بچه ی سه چهار ساله باشه،مثل بچه های ابی عبدالله،،،” شتاب مرکب و پای برهنه ی آقا میان کوچه زمین خوردنش مسلم بود کبود زخم طناب و اسارت و غربت چقدر در نظرش کـــربلا مجسم بود عجب مصیبت هایی،دونه دونشو یا یاد مدینه می کرد یا یاد کربلا می افتاد خلاصه لحظه ی آخر زمان تدفینش بساط غسل و بساط کفن فراهم بود در آن زمان به خدا هر دلی پریشان شـهیـد بی کفـــن وادی محـــرم بود به زخم پیکر گل بوریا نمی پیچید اگر که پیرهن پاره پاره ای هم بود،،، چندین هزار نفر امروز برا دفنش تو مدینه اومدن” با چه عزت و احترامی دفنش کردن، (درستشم همینه) فرزند پیغمبر احترام داره؛بچه ی فاطمه محترمه؛اینجا چهارهزار نفر برا تشییع جنازه ی عزیز زهرا اومدن،کربلا هم سی هزار نفر اومده بودن،آخ بمیرم،،، ” عوض گل باران این بدن،چه کردن؟!! فقط یه جمله و زیارتو شروع کنم،کاری کردن که حتی خواهرش بدن برادر رو نشناخت،گفت داداش: ته گودال فقط پیکر تو مانده و من همه رفتن،فقط مادر تو مانده و من حسین،،، 👇
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا