.
#نوحه
#حضرت_مسلم (ع)
#سبک_حاج_ناظم
*من جرعه نوش عشقت ازالستم*
*از باده ی عشق تومست مستم*
*ای شه عالمین میاکوفه حسین*
*این کوفیان ملعون پستند*
*پیمان وعهدم را شکستند*
*واویلتا آه ووایلا۴بار*
*کوفه میا کوفی وفاندارد*
*کاری بجز جوروفا ندارد*
*میزبانان من دشمن جان من*
*باحیله دستانم ببستند*
*ازسنگ دندانم شکستند*
*واویلتا اه واویلا*
*ازمکه مولاکن بمن نظاره*
*معراج من شدبردارالعماره*
*گرجداشدسرم شد یتیم دخترم*
*بجای من براو پدرباش*
*مونس برای دوپسرباش*
*واویلتا اه و واویلا*
*بی یارویاور میشوی بیایی*
*هم بی برادرمیشوی بیایی*
*میکشنداکبرت شبه پیغمبرت*
*حلقوم طفل شیرخوار*
*از تیرگردد پاره پاره*
*وا یلتا*
*برتوسفیرم توبمن امیری*
*کوفه میا زینب روداسیری*
*جدا گرددسرت به پیش خواهرت*
*زینب شوداسیرعدوان*
*درکوفه گردد سگباران*
*واویلتا*
کربلایی(عبدالحسین محبی)✍
👇
.
#نوحه
#شهادت_امام_باقر(ع)
#سبک_حاج_ناظم
من دیده ام تن های پاره پاره
داغ پیاپی زد به جان شراره
همه ی سرهاجدا، به روی نیزه ها
برماهمه شده جسارت
کشیده ام رنج اسارت
واویلتاآه وواویلا۴بار
من بارها از درد وغصه مردم
هم سیلی وهم تازیانه خوردم
پیکرم شدکبود جرمم آخرچه بود
دیدم ستم های فراوان
ازکربلا تاشام ویران
واویلتا
زیرو غل وزنجیر کین پدربود
برناقه ی عریان وخونجگربود
تنش درتب وتاب میان آفتاب
خون شدزاعضایش روانه
میزد عدویش تازیانه
واویلتا
درکودکی زجرو ستم کشیدم
بر روی خارصحرامی دویدم
خارپایم درید بخاک وخون تپید
پاهای من پرآبله بود
برعمه بسته سلسله بود
واویلتا
بااین همه زجروستم که دیدم
من سالهادرشهرخود تبعیدم
گهی تحت نظر شدم من خونجگر
زهرآتشی برجانم افروخت
کزشعله اش پاتا سرم سوخت
واویلتا
زهربه زین تعبیه کارمن ساخت
دربستردردوغم وتب انداخت
مدینه غریبم شده غم نصیبم
این سینه ام پردردوداغ است
مزارم بی شمع وچراغ است
واویلتا...
(عبدالحسین محبی)✍
.
.
#روضه_امام_باقر
#میثم_مطیعی 🎤
خاطراتی درون ذهنت هست
از همان روز های کودکیت
خاطراتی عجیب حک شده است
در همه جای جای کودکیت
حرف های نگفته ای داری
بغض ها در گلوت پنهانند
اشک هایت همیشه پنهانی است
مردم از درد تو چه میدانند...
مردم شهر تو نمیدانند
که اسیری و شام یعنی چه
مردم شهر تو نمیدانند
سنگ از پشت بام یعنی چه...
مینشینیم پای درد دلت
درد دل های تو شنیدنی است
با خودت درد و داغ آوردی
مزه ی روضه ات چشیدنی است
تو خودت شاهد قضایایی
راوی درد های عاشورا
در همین کودکی چه پیر شدی
یادگار عزای عاشورا
تو خودت توی کربلا دیدی
خیمه هایی که شعله ور شده بود
وقت رفتن غروب عاشورا
پدرت دست بر کمر شده بود
خطبه یا روضه هیچ فرقی نیست
قسمت این بود بی نشان باشی
خطبه ها را که عمه ات خوانده
بهتر این است روضه خوان باشی
گریه کارت شده نمیدانم
که تو آن روزها چه ها دیدی
شاید آقا دلیلش این بوده
که سری از بدن جدا دیدی
شیعه مدیون خطبه خواندن توست
حرف های تو جاودان شده است
گفته هایت چه عبرت آموزند
مرهم زخم بی کسان شده است
من دلم جایی دیگری گیر است
گریه شد کار روز و شب هایم
فکر بابا بزرگ پیر توام
این شده ورد روی لب هایم....
چه بلایی سر تو آوردند
بدن تو چرا بدون سر است
من که باور نمیکنم اما
قول شیخ مفید معتبر است
شاعر: جواد پیشنماز✍
#شهادت_امام_باقر
👇
4_5922244286065151215.mp3
706.8K
#زمینه #شور
#شهادت_امام_باقر
#سبک_تسبیحات_حضرت_زهرا
#باقر_آل_عبایی
☑️بند اول
ابا الصادق(ع)
باقره آل عبایی و
تو چارم امام مایی و
یادگار کربلایی و
.....
عالمی گردد به فدای آن
مزار خاکیِ رفیع تو
به فدای قبر بی زائر و
بی شمع و چراغ بقیع تو
مولانا باقر آل عبا
☑️بند دوم
آخر یک روز
با ظهور قائم زهرا(س)
کنار حضرت مجتبی(ع)
صاحب حرم میشید مولا
ما میشیم رعیت یه صحن برات
مثل صحن گوهر شاد میسازیم
سقا خونه مثل اسمال طلا
با یه پنجره فولاد میسازیم
مولانا باقر آل عبا
☑️بند سوم
دم آخر
افتادی با دل خون مضطر
رو بستر زدی تو بال پر
میگفتی کجایی ای مادر
میسوخت جسم تو از زهر جفا
ناله میزدی با چشم پر آب
یاد روضه های کرببلا
به یاد عطش طفل رباب(س)
مولانا باقر آل عبا
☑️بند چهارم
بمیرم من
توی کودکی بلا دیدی
کوفه و شام بلا دیدی
سرِ روی نیزه ها دیدی
تو دیدی گودال دشت بلا
دیدی سرهای روی نیزه ها
همراه عمه ها و بچه ها
دیدی غارت و آزار و جفا
مولانا باقر آل عبا
#شاعرسبک_سازڪربلایے_مجیدمرادزاده
.
#نوحه
#حضرت_عباس
#شب_نهم_محرم
#جواب
عباس علمدار رشیدم ای برادر
بر مشک تو چشم امیدم ای برادر
به حرم تکیه گاهم - بشنو سوز آهم - شده ام تنها شده ام تنها
رقیه با اشک وضو گرفته
به خیمه ها ذکر عمو گرفته
#بند_اول
شرار دلها کشد زبانه - ز دست بیداد این زمانه
صبر و قراری نمانده دیگر - بجز تو یاری نمانده دیگر
برای من به تنهایی - تو در حکم سپاهی
در این وادی حیرانی - ندارم جان پناهی
یا ابالفضل
تمام صحرا زمزمه ی توست - مکتب ایثار علقمه ی توست
ماه منیر هاشمی به سیما - غیرت تو مثل شده به دنیا
عقیله هم سراغ از او گرفته
به خیمه ها ذکر عمو گرفته
#بند_دوم
هوایی از این شمیم سیبی - برای رفتن چه بی شکیبی
بگو چگونه پس از تو دیگر - بخوابد آرام علی اصغر
شده لالایی مادر - پس از این روضه ی آب
زند بر سینه گهواره - برای نوحه ی آب
یا ابالفضل
ببین عزیز فاطمه تنهاست - تشنه ی لبیک اهل دنیاست
در بر گهواره نشسته بلبل - نموده بر مشک و علم توسل
رباب و بغض در گلو گرفته
به خیمه ها ذکر عمو گرفته
#بند_سوم
بهار عمر ام بنینی - اخا الهی بلا نبینی
بیا که چشم تو با نفوسم - بجای تیر حرمله بوسم
بخوانم آیه الکرسی - بر این قد قیامت
هزار الله و اکبر - داری ای کوه صلابت
یا ابالفضل
جنت اعلی به زیر دستت - آب بقا شد اسیر دستت
نام تو شد گره گشای عالم - ذکر من اسمه شفای عالم
تشنه لبی به کف سبو گرفته
به خیمه ها ذکر عمو گرفته
#بند_چهارم
سرو سرافراز نینوایی - رسیده دیگر فصل جدایی
از پی تو سینه زن دویده - اهل حرم با رنگ پریده
رسد با رفتنت دست - حرامی ها به معجر
اسارت می رود حتی - نوامیس پیمبر
یا ابالفضل
فرق دوتایت شبیه مولاست - کنار جسمت محشر کبری است
فرات و آرزوی رفته بر باد - دست علم گیر تو از تن افتاد
سکینه هم به گریه خو گرفته
به خیمه ها ذکر عمو گرفته
.👇
.
🔊 #واحد #شهادت_امام_باقر
⭕ متن:از سن کودکی شده غم...
🎙️ کربلایی #مجتبی_رمضانی
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
از سن کودکی شده غم، آشنای من
باد خزان وزیده به دولت سرای من
حسین غریب، یامظلوم
بغض و شرر گرفته مسیر صدای من
بالا گرفته کار دل و گریههای من
حسین غریب، یامظلوم
خاک مزار من ز جفا بینصیب نیست
زائر نماند و دور حریمم، عجیب نیست
حسین غریب، یامظلوم
مانند من امام غریبی، غریب نیست
گریه کنید اهل منا در عزای من
حسین غریب، یامظلوم
اهل زمانه غصه به قلبم رساندهاند
بر روح و جان من غم و غربت چشاندهاند
حسین غریب، یامظلوم
من را به روی مرکب سمی نشاندهاند
از زهرِ زینِ اسب ورم کرده پای من
حسین غریب، یامظلوم
از کودکی رسیده به من، چهرهای کبود
در کربلا و کوفه و جولانگه یهود
حسین غریب، یامظلوم
از بس که زخمهای تنم در فشار بود
مانده نشان سلسله بر جای جای من
حسین غریب، یامظلوم
بازار و ازدحامُ نرفته ز خاطرم
آتش ز پشت بامُ نرفته ز خاطرم
حسین غریب، یامظلوم
بزم حرامُ شامُ نرفته ز خاطرم
مانده ز شام کربُبلایی برای من
حسین غریب، یامظلوم
یادم نرفته چشم ترِ عمه زینبم
آتش گرفته بود، پر عمه زینبم
حسین غریب، یامظلوم
یاد لباس شعلهور عمه زینبم
فریاد میکشد جگر مبتلای من
حسین غریب، یامظلوم
من روضهخوان غربت عمه رقیهام
مردم شکست، حرمت عمه رقیهام
حسین غریب، یامظلوم
آه از شب شهادت عمه رقیهام
تعییر کرده صحبت و حال و هوای من
حسین غریب، یامظلوم
یاد غروب کربُبلا زار و مضطرم
آن خاطرات میگذرد از برابرم
حسین غریب، یامظلوم
👇