#مناجات_شعبانیه و #ترجمه و #گریز
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ
اى خدا درود فرست بر محمد و آلش
وَ اسْمَعْ دُعَائِي إِذَا دَعَوْتُكَ وَ اسْمَعْ نِدَائِي إِذَا نَادَيْتُكَ
و چون تو را بخوانم دعاى مرا اجابت فرما و هرگاه تو را ندا كنم ندايم بشنو
(ای مهربان می خوانمت واسمع دعایی
با قلب و جان می خوانمت واسمع ندایی)
وَ أَقْبِلْ عَلَيَّ إِذَا نَاجَيْتُكَ فَقَدْ هَرَبْتُ إِلَيْكَ وَ وَقَفْتُ بَيْنَ يَدَيْكَ مُسْتَكِيناً لَكَ مُتَضَرِّعاً إِلَيْكَ
و چون با تو مناجات كنم به حالم توجه فرما كه من بسوى تو گريخته ام و در حضور حضرتت ايستاده در حالى كه به درگاهت به حال پريشانى تضرع و زارى مى كنم
(داری خبر از حال و احوال دل من
ای یک نگاهت رافع هر مشکل من)
رَاجِياً لِمَا لَدَيْكَ ثَوَابِي وَ تَعْلَمُ مَا فِي نَفْسِي وَ تَخْبُرُ حَاجَتِي وَ تَعْرِفُ ضَمِيرِي
و به آنچه نزد توست چشم اميد دارم و تو از دلم آگاهى و حاجتم را مى دانى و ضمير مرا مى شناسى
(به امید آمدم اینجا منم و راز و نیازی
چه نیازی است بگویم که تو داننده رازی)
وَ لاَ يَخْفَى عَلَيْكَ أَمْرُ مُنْقَلَبِي وَ مَثْوَايَ
و هيچ امرى از امور دنيا و آخرت من بر تو پنهان نيست
وَ مَا أُرِيدُ أَنْ أُبْدِئَ بِهِ مِنْ مَنْطِقِي وَ أَتَفَوَّهَ بِهِ مِنْ طَلِبَتِي وَ أَرْجُوهُ لِعَاقِبَتِي
و آنچه مى خواهم كه به زبان اظهار كنم و از حوايجم سخن گويم و آنچه براى حسن عاقبتم به تو اميد دارم همه را مى دانى
وَ قَدْ جَرَتْ مَقَادِيرُكَ عَلَيَّ يَا سَيِّدِي فِيمَا يَكُونُ مِنِّي إِلَى آخِرِ عُمْرِي
و حكم تقدير تو بر من اى سيد من در باطن و ظاهرم تا آخر عمر جارى و نافذ است
مِنْ سَرِيرَتِي وَ عَلاَنِيَتِي وَ بِيَدِكَ لاَ بِيَدِ غَيْرِكَ زِيَادَتِي وَ نَقْصِي وَ نَفْعِي وَ ضَرِّي
و هر زيادت و نقصان و سود و زيان بر من وارد آمد همه به دست توست نه غير تو
(به دست توست خدایا تمام نیک و بد من
به دست غیر مبادا نگاه بنده ات افتد)
إِلَهِي إِنْ حَرَمْتَنِي فَمَنْ ذَا الَّذِي يَرْزُقُنِي وَ إِنْ خَذَلْتَنِي فَمَنْ ذَا الَّذِي يَنْصُرُنِي
اى خدا اگر تو مرا از رزقت محروم سازى ديگر كه تواند مرا روزى دهد و اگر تو مرا خوار گردانى كه مرا يارى تواند كرد
(دور از تو دلتنگم پریشانم پریشان
از لطف خود یک لحظه محرومم مگردان)
إِلَهِي أَعُوذُ بِكَ مِنْ غَضَبِكَ وَ حُلُولِ سَخَطِكَ
اى خدا به تو پناه مى برم از غضب تو و از ورود خشم و سخطت
(سویت پناه آورده ام از موج خشمت
یا رب نیفتم کاش یک دم هم ز چشمت)
إِلَهِي إِنْ كُنْتُ غَيْرَ مُسْتَأْهِلٍ لِرَحْمَتِكَ فَأَنْتَ أَهْلٌ أَنْ تَجُودَ عَلَيَّ بِفَضْلِ سَعَتِكَ
اى خدا اگر من لايق رحمتت نيستم تو لايقى كه بر من از فضل و كرم بى پايانت جود و بخشش كنى
(همچون کویرم من ولی لطف تو دریاست
باز هم أنت تَجودَ ذکر لبهاست)
إِلَهِي كَأَنِّي بِنَفْسِي وَاقِفَةٌ بَيْنَ يَدَيْكَ وَ قَدْ أَظَلَّهَا حُسْنُ تَوَكُّلِي عَلَيْكَ فَقُلْتَ (فَفَعَلْتَ) مَا أَنْتَ أَهْلُهُ وَ تَغَمَّدْتَنِي بِعَفْوِكَ
اى خداى من گويا من اكنون در حضور تو ايستاده ام و حسن توكلم بر تو به سرم سايه لطف انداخته و آنچه از كرم و احسان تو را شايسته است با من بجا آوردهاى عفو و آمرزشت مرا فرا گرفته است
(رو کن به من برگشته این عبد فراری
لبریز اشک و حسرت و امیدواری)
إِلَهِي إِنْ عَفَوْتَ فَمَنْ أَوْلَى مِنْكَ بِذَلِكَ
اى خدا اگر تو مرا عفو كنى كه از تو سزاوارتر به عفو است
(آغوش عفوت هر که را در بر بگیرد
جا دارد از نو زندگی را سر بگیرد)
وَ إِنْ كَانَ قَدْ دَنَا أَجَلِي وَ لَمْ يُدْنِنِي (يَدْنُ) مِنْكَ عَمَلِي فَقَدْ جَعَلْتُ الْإِقْرَارَ بِالذَّنْبِ إِلَيْكَ وَسِيلَتِي
و اگر اجلم نزديك شد و عمل صالحم مرا به تو نزديك نكرد من هم اقرار به گناهانم را وسيله عفوت قرار داده ام
إِلَهِي قَدْ جُرْتُ عَلَى نَفْسِي فِي النَّظَرِ لَهَا فَلَهَا الْوَيْلُ إِنْ لَمْ تَغْفِرْ لَهَا
خدايا من در توجهم به نفس خود بر خويش ستم كردم پس اى واى بر نفس من اگر تو او را نيامرزى
إِلَهِي لَمْ يَزَلْ بِرُّكَ عَلَيَّ أَيَّامَ حَيَاتِي فَلاَ تَقْطَعْ بِرَّكَ عَنِّي فِي مَمَاتِي
اى خدا چنانكه لطف و احسانت در تمام مدت زندگى شامل حالم بود پس در مرگ مرا از احسانت محروم مساز
(در زندگی باران لطفت بود جاری
هنگام مرگم چشم از من بر نداری)
إِلَهِي كَيْفَ آيَسُ مِنْ حُسْنِ نَظَرِكَ لِي بَعْدَ مَمَاتِي وَ أَنْتَ لَمْ تُوَلِّنِي (تُولِنِي) إِلاَّ الْجَمِيلَ فِي حَيَاتِي
اى خدا چگونه مايوس از احسانت بعد مردنم شوم و حال آنكه تو در تمام عمرم با من جز نيكى و احسان نكردى
(در عمرم از تو غیر زیبایی ندیدم
کی بعد مرگ از رحمت تو نا امیدم؟)
.
إِلَهِي تَوَلَّ مِنْ أَمْرِي مَا أَنْتَ أَهْلُهُ وَ عُدْ عَلَيَّ بِفَضْلِكَ عَلَى مُذْنِبٍ قَدْ غَمَرَهُ جَهْلُهُ
اى خدا با من آن كن كه تو را شايد (نه آنجه مرا بايد) و باز هم به فضل و كرم بر گنهكارى كه در لجه گناه از جهل و نادانى فرو رفته ترحم فرما
إِلَهِي قَدْ سَتَرْتَ عَلَيَّ ذُنُوباً فِي الدُّنْيَا وَ أَنَا أَحْوَجُ إِلَى سَتْرِهَا عَلَيَّ مِنْكَ فِي الْأُخْرَى
اى خدا تو در دار دنيا گناهانم را از تمام خلق پنهان داشتى و من در آخرت به ستاريت از دنيا محتاجترم
(از من خطا دیدی و رسوایم نکردی
از جمع اهل عشق منهایم نکردی)
(إِلَهِي قَدْ أَحْسَنْتَ إِلَيَّ) إِذْ لَمْ تُظْهِرْهَا لِأَحَدٍ مِنْ عِبَادِكَ الصَّالِحِينَ
و چون لطف كردى و گناهانم را بر هيچ بنده صالحى آشكار نكردى
فَلاَ تَفْضَحْنِي يَوْمَ الْقِيَامَةِ عَلَى رُءُوسِ الْأَشْهَادِ
پس روز قيامت هم مرا مفتضح و رسوا در حضور جميع خلايق مگردان
إِلَهِي جُودُكَ بَسَطَ أَمَلِي وَ عَفْوُكَ أَفْضَلُ مِنْ عَمَلِي
خدايا جود و بخششت بساط آرزوى مرا گسترده و عفو تو بهتر از عمل من است
إِلَهِي فَسُرَّنِي بِلِقَائِكَ يَوْمَ تَقْضِي فِيهِ بَيْنَ عِبَادِكَ إِلَهِي اعْتِذَارِي إِلَيْكَ اعْتِذَارُ مَنْ لَمْ يَسْتَغْنِ عَنْ قَبُولِ عُذْرِهِ
اى خدا آن روزى كه ميان بندگانت حكم مى كنى آن روز مرا به لقاء خود شاد گردان اى خدا من چون كسى به درگاهت عذر مىخواهم كه به قبول عذر سخت محتاج است
فَاقْبَلْ عُذْرِي يَا أَكْرَمَ مَنِ اعْتَذَرَ إِلَيْهِ الْمُسِيئُونَ
پس عذرم بپذير اى كريمترين كسى كه گنهكاران از او معذرت مى طلبند
إِلَهِي لاَ تَرُدَّ حَاجَتِي وَ لاَ تُخَيِّبْ طَمَعِي وَ لاَ تَقْطَعْ مِنْكَ رَجَائِي وَ أَمَلِي
اى خدا حاجتم را رد مكن و دست طمعم را از درگاهت محروم برمگردان و اميد و آرزويم از لطف و كرمت منقطع مساز
إِلَهِي لَوْ أَرَدْتَ هَوَانِي لَمْ تَهْدِنِي وَ لَوْ أَرَدْتَ فَضِيحَتِي لَمْ تُعَافِنِي
اى خدا اگر تو اراده خوارى من داشتى به هدايت و احسانت سرافرازم نمى كردى و اگر مى خواستى مرا رسوا سازى در دنيا معافم نمى فرمودى
إِلَهِي مَا أَظُنُّكَ تَرُدُّنِي فِي حَاجَةٍ قَدْ أَفْنَيْتُ عُمُرِي فِي طَلَبِهَا مِنْكَ
اى خداى من هرگز به تواين گمان نمى برم كه حاجتى كه به تو دارم و عمرم را در طلبش فانى كردم باز روان سازى
إِلَهِي فَلَكَ الْحَمْدُ أَبَداً أَبَداً دَائِماً سَرْمَداً يَزِيدُ وَ لاَ يَبِيدُ كَمَا تُحِبُّ وَ تَرْضَى
اى خدا حمد و ثنا مختص توست حمد ابدى و دايم سرمدى كه همى بيفزايد و هرگز فنا نپذيرد چنانكه تو دوست بدارى و بپسندى
إِلَهِي إِنْ أَخَذْتَنِي بِجُرْمِي أَخَذْتُكَ بِعَفْوِكَ وَ إِنْ أَخَذْتَنِي بِذُنُوبِي أَخَذْتُكَ بِمَغْفِرَتِكَ
اى خدا اگر مرا به جرمم مؤاخذه كنى تو را به عفوت مؤاخذه مى كنم و اگر مرا به گناهانم بازخواست كنى تو را به مغفرتت باز خواست كنم
وَ إِنْ أَدْخَلْتَنِي النَّارَ أَعْلَمْتُ أَهْلَهَا أَنِّي أُحِبُّكَ
و اگر مرا به آتش دوزخ برى اهل آتش را آگاه خواهم كرد كه من تو را دوست مى داشتم
(گشتم دوباره گمراه افتاده ام زمین آه
با دست مرتضایت یارب بگیر دستم
در آتشم بیفکن وانگه ببین چگونه
فریاد می زنم باز من عاشق تو هستم)
إِلَهِي إِنْ كَانَ صَغُرَ فِي جَنْبِ طَاعَتِكَ عَمَلِي فَقَدْ كَبُرَ فِي جَنْبِ رَجَائِكَ أَمَلِي
اى خدا اگر در مقابل طاعتت عملم اندك است در مقابل رجاء و اميد به كرمت آرزويم بسيار است
إِلَهِي كَيْفَ أَنْقَلِبُ مِنْ عِنْدِكَ بِالْخَيْبَةِ مَحْرُوماً وَ قَدْ كَانَ حُسْنُ ظَنِّي بِجُودِكَ أَنْ تَقْلِبَنِي بِالنَّجَاةِ مَرْحُوماً
اى خدا چگونه از درگاه لطفت محروم و نااميد برگردم در صورتى كه به جود و احسان تو حسن ظن بسيار داشتم كه به حالم ترحم كرده و عاقبت از اهل نجاتم مى گردانى
إِلَهِي وَ قَدْ أَفْنَيْتُ عُمُرِي فِي شِرَّةِ السَّهْوِ عَنْكَ وَ أَبْلَيْتُ شَبَابِي فِي سَكْرَةِ التَّبَاعُدِ مِنْكَ
اى خدا عمرم را با درد و غفلت از تو فانى ساختم و بفرسودم جوانيم را در مستى بعد از تو
إِلَهِي فَلَمْ أَسْتَيْقِظْ أَيَّامَ اغْتِرَارِي بِكَ وَ رُكُونِي إِلَى سَبِيلِ سَخَطِكَ
اى خدا پس بيدار نشدم روزگارى را كه مغرور كرمت بودم و به راه سخط و غضبت مى رفتم
إِلَهِي وَ أَنَا عَبْدُكَ وَ ابْنُ عَبْدِكَ قَائِمٌ بَيْنَ يَدَيْكَ مُتَوَسِّلٌ بِكَرَمِكَ إِلَيْكَ
اى خدا من بنده تو و فرزند بنده توام كه در پيشگاه حضورت ايستاده ام و كرم و رحمتت را بسويت وسيله خود قرار داده ام
إِلَهِي أَنَا عَبْدٌ أَتَنَصَّلُ إِلَيْكَ مِمَّا كُنْتُ أُوَاجِهُكَ بِهِ مِنْ قِلَّةِ اسْتِحْيَائِي مِنْ نَظَرِكَ
اى خدا منم بندهاى كه به عذر خواهى به درگاهت آمده ام از اعمال زشتى كه بواسطه قلت حيا به حضورت و در نظرت بجا آورده ام
(من خسته ام از خود از این گم کرده راهی
برگشته ام سویت ولی با روسیاهی«دست خالی»)
وَ أَطْلُبُ الْعَفْوَ مِنْكَ إِذِ الْعَفْوُ نَعْتٌ لِكَرَمِكَ
و از تو عفو و بخشش مى طلبم كه عفو وصف كرم توست
(برگشته ام سوی تو با اشک ندامت
ای عفو تو زیبنده ات ای با کرامت)
إِلَهِي لَمْ يَكُنْ لِي حَوْلٌ فَأَنْتَقِلَ بِهِ عَنْ مَعْصِيَتِكَ إِلاَّ فِي وَقْتٍ أَيْقَظْتَنِي لِمَحَبَّتِكَ
اى خدا من قدرتى كه از معصيت باز گردم ندارم مگر آنكه تو به عشق و محبت مرا بيدار گردانى
(ما را نمک گیر محبت کن الهی
بیدار از این خواب غفلت کن الهی)
وَ كَمَا أَرَدْتَ أَنْ أَكُونَ كُنْتُ فَشَكَرْتُكَ بِإِدْخَالِي فِي كَرَمِكَ وَ لِتَطْهِيرِ قَلْبِي مِنْ أَوْسَاخِ الْغَفْلَةِ عَنْكَ
يا آنكه چنانكه تو مى خواهى باشم و شكر تو گويم چون مرا به كرمت داخل كردى و قلبم را از پليديهاى غفلت پاك و پاكيزه گردانيدى
إِلَهِي انْظُرْ إِلَيَّ نَظَرَ مَنْ نَادَيْتَهُ فَأَجَابَكَ وَ اسْتَعْمَلْتَهُ بِمَعُونَتِكَ فَأَطَاعَكَ
اى خدا از لطف به حال من چنان بنگر كه به كسى كه او را خواندى و اجابت كرد و به كار طاعت واداشتى و اطاعتت نمود مى نگرى
يَا قَرِيباً لاَ يَبْعُدُ عَنِ الْمُغْتَرِّ بِهِ وَ يَا جَوَاداً لاَ يَبْخَلُ عَمَّنْ رَجَا ثَوَابَهُ
اى نزديكى كه هرگز دور از آنكه فريفته توست نمى شوى و اى با جود و كرمى كه هرگز بخل بر آنكه اميد احسانت دارد نمى كنى
(هرچند کاری در خور عفوت نکردم
امیدوارم دست خالی برنگردم)
إِلَهِي هَبْ لِي قَلْباً يُدْنِيهِ مِنْكَ شَوْقُهُ وَ لِسَاناً يُرْفَعُ إِلَيْكَ صِدْقُهُ وَ نَظَراً يُقَرِّبُهُ مِنْكَ حَقُّهُ
اى خدا به من دلى عطا كن كه مشتاق مقام قرب تو باشد و زبانى كه سخن صدقش بسوى تو بالا رود و نظر حقيقتى كه تقرب تو جويد
إِلَهِي إِنَّ مَنْ تَعَرَّفَ بِكَ غَيْرُ مَجْهُولٍ وَ مَنْ لاَذَ بِكَ غَيْرُ مَخْذُولٍ وَ مَنْ أَقْبَلْتَ عَلَيْهِ غَيْرُ مَمْلُوكٍ (مَمْلُولٍ)
اى خدا آنكه به تو معروف شد هرگز مجهول و بى نام نشود و هر كه به تو پناه آورد هرگز خوار نگردد و هر كه تو به او توجه كنى بنده ديگرى نشود
إِلَهِي إِنَّ مَنِ انْتَهَجَ بِكَ لَمُسْتَنِيرٌ وَ إِنَّ مَنِ اعْتَصَمَ بِكَ لَمُسْتَجِيرٌ وَ قَدْ لُذْتُ بِكَ يَا إِلَهِي
اى خدا هر كه به تو راه يافت روشن شد و هر كه به تو پناه برد پناه يافت و من به درگاه تو پناه آورده ام پس تو اى خدا
فَلاَ تُخَيِّبْ ظَنِّي مِنْ رَحْمَتِكَ وَ لاَ تَحْجُبْنِي عَنْ رَأْفَتِكَ
حسن ظن مرا به رحمتت نوميد مساز و از فروغ رأفت و عنايتت مرا محجوب مگردان
إِلَهِي أَقِمْنِي فِي أَهْلِ وَلاَيَتِكَ مُقَامَ مَنْ رَجَا الزِّيَادَةَ مِنْ مَحَبَّتِكَ
اى خدا مرا در ميان اولياء خود مقام آنكس را بخش كه به اميد زياد شدن محبت توست
إِلَهِي وَ أَلْهِمْنِي وَلَهاً بِذِكْرِكَ إِلَى ذِكْرِكَ وَ هِمَّتِي فِي رَوْحِ نَجَاحِ أَسْمَائِكَ وَ مَحَلِّ قُدْسِكَ
اى خدا و مرا واله و حيران ياد خود براى ياد خود گردان و همتم را بر نشاط و فيروزى در اسماء خود و مقام قدس خويش موقوف ساز
إِلَهِي بِكَ عَلَيْكَ إِلاَّ أَلْحَقْتَنِي بِمَحَلِّ أَهْلِ طَاعَتِكَ وَ الْمَثْوَى الصَّالِحِ مِنْ مَرْضَاتِكَ
اى خدا به ذات پاكت و به حقى كه تو را بر خلق است قسم كه مرا به اهل طاعتت ملحق ساز و منزل شايسته از مقام رضا و خوشنوديت عطا فرما
فَإِنِّي لاَ أَقْدِرُ لِنَفْسِي دَفْعاً وَ لاَ أَمْلِكُ لَهَا نَفْعاً
كه من قادر نيستم دفع شرى از خود يا جلب نفعى براى خود كنم
إِلَهِي أَنَا عَبْدُكَ الضَّعِيفُ الْمُذْنِبُ وَ مَمْلُوكُكَ الْمُنِيبُ (الْمَعِيبُ) فَلاَ تَجْعَلْنِي مِمَّنْ صَرَفْتَ عَنْهُ وَجْهَكَ وَ حَجَبَهُ سَهْوُهُ عَنْ عَفْوِكَ
اى خدا من بنده ضعيف گنهكار و مملوك تايب پر عيب و نقص توام پس مرا از آنان كه روى از آنها مى گردانى و به غفلت از عفوت محجوب شدند قرار مده
إِلَهِي هَبْ لِي كَمَالَ الاِنْقِطَاعِ إِلَيْكَ وَ أَنِرْ أَبْصَارَ قُلُوبِنَا بِضِيَاءِ نَظَرِهَا إِلَيْكَ
اى خدا مرا انقطاع كامل بسوى خود عطا فرما و روشن ساز ديده هاى دل ما را به نورى كه به آن نور تو را مشاهده كند
حَتَّى تَخْرِقَ أَبْصَارُ الْقُلُوبِ حُجُبَ النُّورِ فَتَصِلَ إِلَى مَعْدِنِ الْعَظَمَةِ وَ تَصِيرَ أَرْوَاحُنَا مُعَلَّقَةً بِعِزِّ قُدْسِكَ
تا آنكه ديده بصيرت ما حجابهاى نور را بر دردو به نور عظمت واصل گردد و جانهاى ما به مقام قدس عزتت در پيوندد
إِلَهِي وَ اجْعَلْنِي مِمَّنْ نَادَيْتَهُ فَأَجَابَكَ وَ لاَحَظْتَهُ فَصَعِقَ لِجَلاَلِكَ فَنَاجَيْتَهُ سِرّاً وَ عَمِلَ لَكَ جَهْراً
اى خدا مرا از آنان قرار ده كه چون او را ندا كنى تو را اجابت مى كند و چون به او متوجه شوى از تجلى جلال و عظمتت مدهوش مى گردد پس تو با او در باطن راز مى گويى و او به عيان به كار تو مشغول است
إِلَهِي لَمْ أُسَلِّطْ عَلَى حُسْنِ ظَنِّي قُنُوطَ الْإِيَاسِ وَ لاَ انْقَطَعَ رَجَائِي مِنْ جَمِيلِ كَرَمِكَ
اى خدا بر حسن ظنم به تو يأس و نااميدى مسلط مساز و دست اميدم از دامن كرم نيكويت جدا مگردان
إِلَهِي إِنْ كَانَتِ الْخَطَايَا قَدْ أَسْقَطَتْنِي لَدَيْكَ فَاصْفَحْ عَنِّي بِحُسْنِ تَوَكُّلِي عَلَيْكَ
اى خدا اگر خطاهايم مرا نزد تو پس و خوار گردانيده هم بواسطه حسن اعتمادم به تو از من عفو كن
إِلَهِي إِنْ حَطَّتْنِي الذُّنُوبُ مِنْ مَكَارِمِ لُطْفِكَ فَقَدْ نَبَّهَنِي الْيَقِينُ إِلَى كَرَمِ عَطْفِكَ
اى خدا اگر گناهانم مرا از لطف و كرامتهايت دور كرده مقام يقينم مرا به كرم و عطوفتت تذكر مى دهد
إِلَهِي إِنْ أَنَامَتْنِي الْغَفْلَةُ عَنِ الاِسْتِعْدَادِ لِلِقَائِكَ فَقَدْ نَبَّهَتْنِي الْمَعْرِفَةُ بِكَرَمِ آلاَئِكَ
و اگر غفلت مرا از مهياى لقاى تو شدن به خواب غرور افكند معرفتم به نعمتهاى بزرگوارت بيدار مى گرداند
إِلَهِي إِنْ دَعَانِي إِلَى النَّارِ عَظِيمُ عِقَابِكَ فَقَدْ دَعَانِي إِلَى الْجَنَّةِ جَزِيلُ ثَوَابِكَ
اى خدا اگر عقاب و انتقام تو مرا به آتش دوزخ خواند ثواب و عنايتت مرا بسوى بهشت ابد دعوت كرد
إِلَهِي فَلَكَ أَسْأَلُ وَ إِلَيْكَ أَبْتَهِلُ وَ أَرْغَبُ وَ أَسْأَلُكَ أَنْ تُصَلِّيَ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ
اى خدا پس من هر چه بخواهم از تو درخواست مى كنم و به درگاه كرمت با ناله و زارى و شوق و رغبت مى نالم و از تو مى طلبم كه درود فرستى بر محمد (ص) و آل محمد
وَ أَنْ تَجْعَلَنِي مِمَّنْ يُدِيمُ ذِكْرَكَ وَ لاَ يَنْقُضُ عَهْدَكَ وَ لاَ يَغْفُلُ عَنْ شُكْرِكَ وَ لاَ يَسْتَخِفُّ بِأَمْرِكَ
و مرا از آنان قرار دهى كه دايم به ياد تواند و هرگز عهد تو نشكنند و شكر و سپاست را لحظهاى فراموش نكنند و امرت را سبك نشمرند
إِلَهِي وَ أَلْحِقْنِي بِنُورِ عِزِّكَ الْأَبْهَجِ فَأَكُونَ لَكَ عَارِفاً وَ عَنْ سِوَاكَ مُنْحَرِفاً وَ مِنْكَ خَائِفاً مُرَاقِباً
اى خدا و مرا به نور مقام عزتت كه بهجت و نشاطش از هر لذت بالاتر است در پيوند تا آنكه شناساى تو باشم و از غير تو رو بگردانم و از تو ترسان و مراقب فرمان باشم
يَا ذَا الْجَلاَلِ وَ الْإِكْرَامِ وَ صَلَّى اللَّهُ عَلَى مُحَمَّدٍ رَسُولِهِ وَ آلِهِ الطَّاهِرِينَ وَ سَلَّمَ تَسْلِيماً كَثِيراً
اى خداى صاحب جلال و بزرگوارى و درود خدا بر رسولش محمد (ص) و بر اهل بيت پاكش و سلام و تحيت بسيار باد.
🎼دختر بگو ملیکهء هفت آسمان..
|⇦• مدح و توسل ویژۀ ایام ولادتِ حضرت رقیه سلام الله علیها به نفسِ حاج حیدر خمسه•✾•
┅═┄⊰༻🌼༺⊱┄═┅
【توجه】:
جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد.
┅═┄⊰༻🌼༺⊱┄═┅
رقیه ، رقیه قلبِ منم جلا بده
رقیه ، رقیه به خاطر خدا بده
رقیه ، رقیه عیدی یه کربلا بده
دختر بگو ملیکهء هفت آسمان بخوان
دختر بگو فرشتهء کون و مکان بخوان
در مکتب سه سالهء توحید پا گرفت
چادر نماز کوچک او را جنان بخوان
بنویس دختر از دوطرف خط فاصله
یعنی برایِ حضرت عباس جان بخوان
*برات تولد گرفتن خانم .. اما بی بی جانم ما میخوایم به عالم بگیم برا دختر سه ساله گل میارن .. عروسک میارن .. براش تولد میگیرن .. بگو خانم کادو چشمِ خیس به کارت میاد .. طرف شاید تو خرج زندگیشم مونده باشه ما وقتی صحبت روضه میشه میگه این سهم خانم .. ان شالله فردا قیامت این خانم میاد شفاعتِ ما رو میکنه ، دست ما رو تو دستِ باباش میزاره .. خانم .. بابات حرفِ تو رو زمین نمیزنه .. به بابات بگو ما دلمون برا حرمش تنگ شده ..*
داری گره به کار فرو بسته ای اگر
هر وقت دل شکسته شدی آن زمان بخوان
ما را بر آستان بطلب زائرت شوم
*پیر مردامون برا دختربچه ت گریه میکنن ، اما به مشت پیرمرد هم کربلا .. با عصا اومدن ..*
ما را بر آستان بطلب زائرت شوم
ما را بر آستان تو به پابوستان بخوان
از مُلک تا مَلک سر این سفره سائلند
او را کریم زادهء گسترده خوان، بخوان
او را همیشه فاطمهء کربلا بگو
اما همیشه فاطمهء قد کمان بخوان
وقتی قدم به ساحت خورشید میزنی
خاموش محتشم ولی ای روضه خوان بخوان...
کشتی شکست خورده نه ، او خود سفینه است
اصلاً دمشق بی بیِمان خود مدینه است
جشنی گرفته بود پُر از دلبری براش
*هر کی چشماش بارونی شد برا همه دعا کنه .. بی بی جان ، حاجت دارم ، خانم جان ، میدونی ما اجدادمونم کنیز و غلامت بودن .. بی بی جان دلمون گرفته .. الهی دورت بگردم .. پا داری بیای روضه ی ما ؟! نه والله .. *
جشنی گرفته بود پُر از دلبری براش
جشنِ تولدی که شده محشری براش
کیکی که یا رقیه به رویش نوشته بود
آماده کرده بود دم آخری براش
گیسویِ تاب خوردهء با تور بسته داشت
یک بال هم گذاشته عین پری براش
نجمه گرفته جای عمویِ بزرگ او
یک سینه ریز نقره ای مرمری براش
در سومین بهاره ی جشن تولدش
هدیه گرفته بود عمو روسری براش
آورده بود یک گل سر یک نفر که هست
در بین دختران چقدر مشتری براش
*چه گل سری .. با مو کشیدن ..*
اکبر برای هدیه عروسک گرفته بود
از این نداشت تحفه ی زیباتری براش
اصلاً حسین موافق با گوشواره نیست
اصرارِ عمه بود که یا می خری براش -
- یا لا اقل اجازه بده من بیاورم
تا خاطرِ خوشی شود این آخری براش
... اما چه حیف شد ز فلک تاج برده اند
هر چه گرفته بود به تاراج برده اند
شاعر : #محمد_عظیمی
چون شده حیدری تبار؛ رقیّه
هست اعجوبهی وقار؛ رقیّه
مثل عمّه شد استوار؛ رقیّه
گرچه دیده سه تا بهار؛ رقیّه
در کمالات؛ او مثال ندارد
غیر راه علی مسیر ندیدم
داخل خانهاش صغیر ندیدم
سر بلندند؛ سر به زیر ندیدم
من در این خانه غیر شیر ندیدم
شیر بودن که سنّ و سال ندارد
دست به دیوار رفت مسخره کردند
کوچه هر بار رفت مسخره کردند
بین انظار رفت مسخره کردند
سر بازار رفت مسخره کردند
معجر پاره قیل و قال ندارد
#حاج_حیدر_خمسه
#میلاد_حضرت_رقیه_سلام_الله
.
.
#مناجات #زمزمه یا سرود میلاد #امام_زمان عجل الله
ای که میان دلبران از همه دلرباتری
با اون نگاه حیدری دل از همه تو می بری
اگر زتو جدا شوم ، ز من جدا نمی شوی
منم که بی وفا شدم ، تو بی وفا نمی شوی
( مهدی صاحب الزمان ۴ ) ۲
سایه ی تو بر سر من ، صفای چشم تر من
ببین به خاطر گناه ، شکسته بال و پر من
به گوشه چشمت بِنَما ، گره ز کار ما گُشا
به جان زهرا مادرت ، یوسف فاطمه بیا
( مهدی صاحب الزمان ۴ ) ۲
وصل تو آرزوی ما ، سوی تو جست و جوی ما
یار سفر کرده ی ما ، سفر نما به سوی ما
امان ز لحظه ای که من ، اسیر درد و غفلتم
مَبین تو رو سیاهی ام ، مده دگر خجالتم
( مهدی صاحب الزمان ۴ ) ۲
غروب جمعه که رسد ، غمت به دل شرر زند
به لحظه های بی کسی ، از تو طلب کنم مدد
شعر من و ترانه ام ، نام من و نشانه ام
به وقت دلتنگی من ، تویی فقط بهانه ام
( مهدی صاحب الزمان ۴ )
در دوسبک👇👇
.
.
#امام_حسین علیه_السلام
نام تو را بر سر در دلها نوشتند
نبض و تپشهای دل زهرا نوشتند
ای اعظم الاذکار نام اعظمت را
بر روح و جان زینب کبرا نوشتند
ای کشته اشک ای دلیل اشک عاشق
ذکر تو را بر قلب لب زیبا نوشتند
نام بلند آوازه ات معشوق عشق است
عشاق عشقت را همه دنیا نوشتند
زیبا ترین نامی که با خود مستی آورد
بر سینه جام خماران تا نوشتند
ای خوش دلی که مست و همراه حسین است
گریه کن و سینه زن راه حسین است...
#محمد_حبیب_زاده ۹۹/۱/۲۸
.
بسمالله الرحمن الرحیم
#امام_حسین ع_مناجات
#محمد_بختیاری
▶️
در خیال تو فنا میشوم ان شاءالله
با تو همرنگ خدا میشوم ان شاءالله
از اذان علی اکبر تو جا ماندم
با نماز تو ادا میشوم ان شاءالله
پنبهی عقل مرا باز جنون خواهد زد
آخر از خویش رها میشوم ان شاءالله
بین بینالحرمینت دو دلی خواهم کرد
چون کبوتر دو هوا میشوم ان شاءالله
هدف از سجده به پاهای تو افتادن بود
بین یک سجده فدا میشوم ان شاءالله
دیده هرچند شد از حسرت دیدار سپید
با رخت دیدهگشا میشوم ان شاءالله
بعد عمری که به گریه سپری شد، آخر
تربت کرب و بلا میشوم ان شاءالله
از بس آغوش تو گیراست، یقین در محشر
از دل قبر تو پا میشوم ان شاءالله
.
ramezani003.mp3
1.83M
❤️ دلم گرفته رفقا
❤️ نوحه واحد بسیار زیبا
🎤🎤 مجتبی رمضانی
http://eitaa.com/joinchat/1754595330C0a9f3ffc4c
🇮🇷 یاوران مهدی (عج) ☝️☝️
🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺