eitaa logo
امام حسین ع
19.4هزار دنبال‌کننده
401 عکس
2هزار ویدیو
1.9هزار فایل
کانال مداحی و شعر و سبک https://eitaa.com/emame3vom
مشاهده در ایتا
دانلود
. روی تو را به چشم دل، از سر دار دیده‌ام جانب مکّه پر زند جان به لب رسیده‌ام حرمت‌جان شکسته‌ام در دل‌خون نشسته‌ام تا که به دست بسته‌ام ناز غمت کشیده‌ام دیده به شعله دوختم لحظه‌به‌لحظه سوختم هستی خود فروختم عشق تو را خریده‌ام تن به قضا سپرده‌ام منّت تیغ برده‌ام بلکه تو خنده‌ای کنی پای سر بریده‌ام تا بزنم ز زخم تن، بوسه به خاک مقدمت کوچه‌به‌کوچه می‌رود جسم به‌خون طپیده‌ام از سر بام بر زمین چون تن خود نیافکنم من که ز خاک کوچه‌ها بوی تو را شنیده‌ام هست امیدم از درت بعد تو نزد خواهرت شود کنیز دخترت دختر داغ‌دیده‌ام از تو جدا نزیستم پیش رویت گریستم من سر دار، نیستم نزد تو آرمیده‌ام «اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّک‌َالفَرَج» 📚 نخل میثم .
. تو کوچه های شهر غم شدم یه سرگردون آقا کوفه پره از نامَحرم زینبیو برگردون آقا تو هر گذر اینجا حرف نیزه و شمشیره برگرد به جای گل تو دستاشون طناب و زنجیره برگرد از چشای کوفه رفته حیا همه جا گرفته رنگ ریا تورو جون زینب کوفه نیا ... حسین وای ، حسین وای ، حسین وای ... یه کاروان از بالای دارالإماره میبینم لبای خشک شیش ماهه یه مشک پاره میبینم یه کاروان میبینم که علم تو دست سقاشه یه خواهری که دل خوش به برادر و مَحرم هاشه منی که نوشتم نامه بیا به خدا ندیدم اینجا وفا تورو جون زینب کوفه نیا ... حسین وای ، حسین وای ، حسین وای ... چه گرمه روزای این شهر ، چه سرده شبهای کوفه یه پیرزن میگفت اینجا به بی وفایی معروفه نیا که سنگای کوفه برا شکستن آمادن زنا به مرداشون آقا سفارش معجر دادن نیا کوفه برگرد سرور من فدا سرت آقا شد سر من سوی تو سلام آخر من ... حسین وای ، حسین وای ، حسین وای ... .
Moghadam-Shab4Moslemieh1395[01].mp3
7.33M
▪️تو کوچه های شهر غم شدم یه سرگردون آقا▪️ 🎤 سبـک : زمـیـنـه 🗓مراسم : شب چهارم ایام مسلمیه
. 📌 شهادت امام باقر علیه السلام امام (ع): چون دو بهم رسیدند و کنند، خدا به آنان رو کرده و گناهان آنان را بریزد. 📚کلینی، کافی، ج۳ص۲۶۴ .
. ﻫﻴـــﭻ ﻧﺪﺍﺭﻡ ﺗﺮﺩﻳﺪ ﺑﻲ ﻧﺎﻡ ﻋﻠــﻲ ﻋﺸﻖ ﻓﻠﺞ ﻣﻴﮕﺮﺩﻳﺪ ﺗﺎ ﻫﺴﺖ ﺟﻬﺎﻥ ﻋﻠﻲ ﻋﻠﻲ ﻣﻴ‌‌ﮕﻮﻳﻢ ﺗﺎ ﮐﻮﺭ ﺷﻮﺩ ﻫﺮ ﺁﻧﮑﻪ ﻧﺘﻮﺍﻧﺪ ﺩﻳد کانال دوبیتی ناب
🌺 روضه و ذکر توسل 💠 ویژۀ ایامِ شهادت امام باقر علیه السلام 🎤🎤 حجت الاسلام پناهیان میگن انگشتریِ امام باقر علیه السلام همان انگشتری اباعبدالله الحسین علیه السلام بوده،گفتند:آقا اباعبدالله الحسین علیه السلام رو درک کردید؟فرمودند:بله،من کربلا چهارسالم بود.همه صحنه ها رو شاهد بودم.بعدشم در تمام طول اسارت با عمم زینب همراه بودم.آقای کتک خورده ی کربلا...آقای خرابه نشین...آقای طناب اسارت بر گردن شما بسته شده...در نقلی هست آقا امام سجادعلیه السلام میفرماید:تو یه جایی بچه ها رو با طناب بستند،یه سر طناب رو به من بستند،یه سر طناب رو به عمه ام زینب،ما آرام میرفتیم بچه ها زمین نخورند، میومدند با تازیانه میزدند،میگفتند: سریع برید،سریع میرفتیم بچه ها زمین میخوردند.زمین خورده ی راه کوفه و شام! امام باقر فدات بشم یه ذره از اون زحمتایی که برای دین کشیدید به ماهم توفیق بدید ما هم یه کاری بکنیم. غرض از حج اینه که ما بریم،بیایم کمکت کنیم دیگه! خب فکر کردیم ما الان رفتیم حج آخرش میخواستیم همینو بگیم...آقا امام باقر علیه السلام خیلی غربت کشیدند،این غربت در مزار شریفشونم پیداست.این شب هایی که شب شهادت امام باقرِ همه ی حاجیا از مدینه رفتند دیگه کسی نیست بیاد زیارتگاه بقیع.من از بین همه ی روضه ها یه سوال میخوام بکنم از امام باقر علیه السلام.آقا حال شما خرابه ی شام چگونه بود سه ساله ی ابی عبدالله الحسین علیه السلام بهانه ی پدر گرفته بود؟ 🌺 شهادت الله علیه .
💠 ذکر توسل و روضه 💠 ویژۀ ایامِ شهادت امام باقر علیه السلام 🎤🎤 استاد حاج منصور ارضی آمده ذی الحجه و افتاده ام یادِ منا من شدم عمری اسیرِ خاطراتِ کربلا در لَوایِ علم ، کارم روضه خوانی بوده است چند سالم بوده که قدم کمانی بوده است باقرم ، آنکس که پیرم کرده اند از کودکی موقع دشنام سیرم کرده اند از کودکی .... گرچه بر سجاده کارِ من دعا بوده فقط منبرِ من روضه هایِ کربلا بوده فقط قالَ باقر ، قالَ صادق میشود آخر ، حسین نوحه ام حالا شده ، ای کشتۀ بی سر حسین سوختم که پیکرم تشییع شد با یاحسین چونکه در گودال رفته زیرِ دست و پا حسین زهر ، کاری شد ولی با جانِ من کاری نداشت کاشکی زنجیرها در حبس ، بیماری نداشت دومین مردی که در زنجیر می آمد منم هی زمین میخورد و گاهی دیر می آمد منم زیرِ پایم آبله با خار میبینم هنوز آنقدر شلاق خوردم تار میبینم هنوز ... آه و زاری در بیابان داشتیم و خواب نه سوختم وقتی که آتش بود اما آب نه سوختم اما نه با این زهر ، بلکه در حرم سوختم چون گفت عمه در حرم ، کو معجرم در اسارت ، هیچ چیزی بدتر از این غم نبود این و آن بودند دورِ ما یکی محرم نبود .... *نمی دونید چه بلایی سرِ ما آوردن ...لذا یکی از کارهایی که امام باقر رسمش کرد روضۀ تو منا بود .... فرمود روضه بخونید تو منا زن هام روضه بخونن ، اخه زن ها بهتر زبون میگیرن ... یکی میگه وای اصغرم ... یکی میگه وای اکبرم ... یکی میگه وای همسفرم ... * غربت آن عصر عاشوراست میسوزاندم غارتِ خلخال از پاهاست میسوزاندم *بمیرم برات ... همه این موقع میرن مکه ، مدینه کسی نمی مونه ، قبرِ امام باقر بی زائرِ ... از همینجا سلام بده به آقات ... : یااَبا جَعفَرٍ یامُحَمَّدَ بنَ عَلِیٍّ اَیُّهَا الباقِرُ یَابنَ رَسوُلِ اللّهِ یا حُجَّةَ اللّهِ عَلی خَلقِهِ یا سَیِدَناوَ مَولانا اِنا تَوَجَّهنا وَستَشفَعنا وَ تَوَسَّلنا بِکَ اِلیَ اللّهِ وَ قَدَّمناکَ بَینَ یَدَی حاجاتِنا یا وَجیهاً عِندَاللّهِ اِشفَع لَنا عِندَاللّه ... 🌺 شهادت الله علیه .
کوفه امشب به پریشانی من می گرید به شب بی سر و سامانی من می گرید دوستانم همه یک پارچه دشمن شده اند سکه ها برق زدند و همه روشن شده اند ای تو،تنها نفس دین خدا مولا جان دین فروشی شده در کوفه نیا مولا جان چونکه صد رنگ ترین مردم دنیا باشند هر کجا سفره ی نان است همان جا باشند نه نگاهی نه پناهی که شود تسکینی می فروشند مرا در عوض بی دینی رسم جنگ اوری کوفه فقط نامردی ست خنده بر گریه ی مهمان عوض هم دردی ست طوعه امشب کمکم کرد شبیه یک مرد کوفه اشباح رجال است بیا و برگرد شهرت مردم این شهر به کودک کشی است اینکه این حرف دروغ است فقط دل خوشی است کعب نی های عجیبی ست به دست مردم حرف سوغات بود بر لب مست مردم دست این طایفه اماده ی سیلی زدن است شاهد این قضیه گونه ی مجروح من است تا که بر نیزه سرت خطبه نخواند برگرد تا که انگشتر و انگشت بماند برگرد .
کوفه را با تو حسین جان سر و پیمانی نیست هرچه گشتم به خدا صحبت مهمانی نیست به خدا نامه نوشتم به حضورت نرسید آنچه مانده ست مرا غیر پشیمانی نیست کارم این است که تا صبح فقط در بزنم غربتی سخت‌تر از بی سر و سامانی نیست جگرم تشنۀ آب و لبِ من تشنۀ توست بین کوفه به خدا مثل من عطشانی نیست من از این وجه شباهت به خودم میبالم قابل سنگ زدن هر لب و دندانی نیست من رویِ بام چرا؟ تو لبِ گودال چرا؟ دلِ من راضی از این شیوۀ قربانی نیست زرهم رفت ولی پیرهنم دست نخورد روزیِ مُسلمت انگار که عریانی نیست کاش می‌شد لبِ گودال نبیند زینب بر بدن پیرُهَن یوسفِ کنعانی نیست هرچه شد باز زن و بچه کنارم نَبُوَد که عبور از وسط شهر به آسانی نیست دستِ سنگین، دلِ بی رحم، صفات اینهاست کارشان جز زدن سنگ به پیشانی نیست دخترم را بغلش کن به کنیزی نرود چه بگویم که در این شهر مسلمانی نیست «اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّک‌َالفَرَج» .
نحوه خواندن نماز امام زمان (عج) این نماز دو رکعت است که به نیت امام زمان (عج) خوانده می‌شود. در هر رکعت یک بار سوره‌های حمد و توحید خوانده می‌شود و هنگام خواندن سوره حمد زمانی که به آیه «اِیّاکَ نَعبُدٌ و اِیّاکَ نَستَعین»رسیدید آن را ۱۰۰ مرتبه تکرار کنید. (پس بهتر است که موقع خواندن این نماز یک تسبیح صدتایی همراه داشته باشید)در نماز امام زمان (عج) ذکر‌های هر یک از رکوع‌ها و سجده‌ها باید ۷ مرتبه تکرار شود. وقتی که سلام نماز را گفتید باید ذکر‌های زیر را بگویید: «لا اله الا الله» ۱ مرتبه تسبیحات حضرت زهرا (س) (۳۴ مرتبه «الله‌اکبر»، ۳۳ مرتبه «الحمد لله» و ۳۳ مرتبه «سبحان‌الله»)به سجده بروید و ۱۰۰ مرتبه صلوات بفرستید. .
شهادت كجایید ای شهیدان خدایی بلاجویان دشت كربلایی كجایید ای سبك روحان عاشق پرنده‌تر ز مرغان هوایی كجایید ای شهان آسمانی بدانسته فلك را درگشایی كجایید ای ز جان و جا رهیده كسی مر عقل را گوید كجایی كجایید ای در زندان شكسته بداده وام داران را رهایی كجایید ای در مخزن گشاده كجایید ای نوای بی‌نوایی در آن بحرید كاین عالم كف او است زمانی بیش دارید آشنایی كف دریاست صورت‌های عالم ز كف بگذر اگر اهل صفایی دلم كف كرد كاین نقش سخن شد بهل نقش و به دل رو گر ز مایی برآ ای شمس تبریزی ز مشرق كه اصل اصل اصل هر ضیایی « شهید علیرضا فیروزی» آن شب میان عاشقان شوری دگر بود از اتفاقی تازه قلب شب خبر بود مرغان عاشق زین قفس پرواز کردند پرواز را تا بیکران آغاز کردند از دخمه تاریک دنیا پر گرفتند راه دیار دوست را از سر گرفتند رفتند تا اوج فلک،تا چشمه نور رفتند تا سینای عشق و وادی طور رفتند آنجایی که  کوی آشناییست آنجا که ماوای شهیدان خداییست جایی که جان آرام گیرد نزد جانان آن جا که "عند ربهم" فرمود قرآن این عاشقان را جز شهادت مرگ ننگ است در کامشان بی دوست ماندن چون شرنگ است چون عشق را جز عشق تفسیری دگر نیست حلاج را جز دار تدبیری دگر نیست این واژه در قاموس دل با خون قرین است این داستان آغاز و پایانش همین است تدبیر این یاران عاشق نیز خون است زین حلقه هر کس بیم جان دارد برون است پروای جان یعنی اسیر خویش بودن یعنی اسیر نفس بد اندیش بودن پروانگان را هیچ پروایی زجان نیست سودای جانان چون بود،پروای جان نیست پروانه کی پروایی از پر سوختن داشت گویی که از اول سر افروختن داشت این جمع مشتاقی که بیم سر ندارند جز وصل یار اندیشه ای دیگر ندارند در عشق بازی رشک مجنونند اینان آلاله های غرق در خونند اینان این پاکبازان را چه باک از جان سپردن رندان بیدل را چه باک از زخم خوردن با این سبک بالان بی پروا و بی باک با کاروان لاله های سینه صد چاک با این سبک روحان از خود وا رهیده وارسته ای می رفت از دنیا بریده وارسته ای،دلداده ای،جان بی شکیبی درد آشنایی،با تن آسایی غریبی این عاشق از خویش رسته جعفرم بود این سینه و بازو شکسته جعفرم بود این زخم کین بر سینه جعفر بود ،جعفر این عارف بی کینه جعفر بود جعفر او سینه اش سینای موسای طلب بود هر دم دلش بهر طلب در تاب و تب بود شوق شهادت در نگاهش موج می زد مرغ مهاجر بود و دل بر اوج می زد می رفت و بر دل داشت شوق بی قراری آموخت یاران را طریق سربداری « ساعد باقری» این سبکبالان که تا عرش جنون پر کشیدند آفتاب وصل را چون صبح، در بر می‌کشند از دم تیغ شهادت باده جوی وصلتند ذیل اگر گردد بلا لاجرعه‌نوش سر می‌کشند هر مقام عشق را موقوف زخمی ساختند بی‌سران در هفت شهر عاشقی سر می‌کشند آفتاب دیگرند اینان که روز خصم را تیره می‌سازند چون از کوه سربر می‌کشند عرش با فریادهاشان همنوایی می‌کند تا که از دل نعره الله‌اکبر می‌کشند آذرخش خشم اینان آتش قهر خداست بیشه‌زار بت‌پرستی را به آذر می‌کشند فصل دیگر می‌گشایند از کتاب کربلا عشق را با جوهر خون نقش دیگر می کشند « محمد حسین جعفریان » آن شب به دل شلمچه  جان می دادی گویی که به خاک آسمان می دادی ای شهره آسمان هفتم چه غریب آن شب به دل شلمچه  جان می دادی « عبدالجبار کاکایی » مگو که شعله در این سینه در نمیگیرد دلم گرفته از این بیشتر نمیگیرد به درد بی خبری جان خسته درگیر است کسی از آن سوی دل ها خبر نمیگیرد سزاست گر شکند تیغ خود گر پرستیدن دلی که آینه ها را سپر نمیگیرد بسوز چنگ دلت را در این مجال جنون اگر به زخمه آهی اثر نمیگیرد مگو برای گرفتن بهانه دیگر نیست دلت برای شهیدان مگر نمیگیرد هزار بادیه را عشق شعله زد، اما در این دل این دل وامانده در نمیگیرد دلم برای گرفتن بهانه ها دارد حدیث درد من این مختصر نمیگیرد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ای امیر عرفه دست من و دامانت جان به قربان تو و گردش آن چشمانت ای امیر عرفه ذكر لبت را قربان حال پر سوز و غم نیمه شبت را قربان ای امیر عرفه روح مناجات توئی مشعر و سعی و صفا مروه و میقات توئی ای امیر عرفه حالِ مناجات بده بر گدای حرمت وقت ملاقات بده ای امیر عرفه گرچه سراپا دردم گر بیائی به خدا دور سرت می گردم ای امیر عرفه دیدۀ پر آب بده دل بیتاب مرا با نگهی تاب بده ای امیر عرفه فیض دمت را قربان دل دریایی لبریز غمت را قربان ای امیر عرفه تنگ غروب است بیا سر زدن بر فقرا سرزده خوب است بیا ای امیر عرفه حاجی زهرا برگرد جان زهرا دگر از خیمۀ صحرا برگرد ای امیر عرفه خنده بزن بر رخ من جان زینب بده روز عرفه پاسخ من ای امیر عرفه! ذكر مدام است بیا كار این عاشق دلخسته تمام است بیا ای امیر عرفه دیدن رویت عشق است مردن امشب به خدا بر سر كویت عشق است ای امیر عرفه جان گل یاس بیا آخر مجلس ما روضۀ عباس بیا ای امیر عرفه در عرفاتی امروز یا كه در علقمه ی شاه فراتی امروز ای امیر عرفه شرح بده خود بر من سر عباس كجا ضرب عمود آهن!! مجتبی روشن روان .
دلم از غیرِ شما میلِ جدایی دارد پر و بالی بدهی شوقِ رهایی دارد لحظه ای رُخ بِنَما در عوضش جان بستان عالَمِ عشق عجب حال و هوایی دارد دلِ سنگ از هنرِ عشق ترک خوردُ شکست بشکند دل بِخدا سوزِ صدایی دارد سرِ کوی تو گدا هر که شد ،آقایی کرد هر که شد بی سر و پایت سر و پایی دارد روزِ محشر همه ی مُدّعیان میبینند که غلامِ درِ این خانه چه جایی دارد دست بر سر مکن اینقدر مرا با مَرهَم طالبِ زخم چه حاجت به دوایی دارد اجلم را نرساند گنهم دل با تو وعده ی یک سفرِ کربُ بلایی دارد خوش بِحالِ دلِ زوّارِ شما آقاجان صحنِ بین الحرمینت چه صفایی دارد اشک روزی بشود ،هر قدمش با مهدی روضه ی دست و عَلَم شور و نوایی دارد سرِ از کاسه شکسته شده دیگر حالا... باقی اش بر نوکِ این نیزه چه جایی دارد؟! آنطرف جسم به همراهِ زِرِه غارت شد اینطرف خواهرش انگار دعایی دارد... ای خدا بر گِرهِ معجرِ من رحمی کن فتنه ی غارت خیمه بی حیایی دارد ! خوب شد نیزه نیاورد تحمّل سر را تا نبیند ز سرِ نی سرِ بی معجر را حبیب نیازی .
یاحسین ✅"بي سر و سامان توأم يا حسين" ✅"دســت به دامان تــوأم يا حسين" ✅امر بفـرما كه فــدايت شـَـوَم ✅گـوش به فرمان تــوأم يا حسين ✅گَـردِ رَهـَم ، زُلـف گِـرِه كرده ي ✅قــالـيِ ايــوانِ تــوأم يا حسين ✅مَـردم چشمان تو خود شاهـدند ✅كُـشته ي مژگان توأم يا حسين ✅پــيروِ دين احــدي نيســتم ✅چونكه مُـسلمان توأم يا حسين ✅من نه همين چند صباح ، از قديم ✅سـائــلِ احــسانِ تـوأم يا حسين ✅بنده ي ناشُـكر خدايم ، ولي ✅شُـــكر كه گـريان توأم يا حسين ✅بهترين از اين كار ندارم سُراغ ✅تعــزيه گـردان تـوأم يا حسين ✅واسطه ي بخشش من ميشوي؟ ✅حُـــرّ پشيـمان تـــوأم يا حسين ✅آبـرو و عـزّتم از خواري است ✅خـــارِ بيـــابان تــــوأم يا حسين ✅سيـنه زني سـينهْ كبــودِ از غـمِ ✅سـينه ي سوزان توأم يا حسين ✅در غم آشـفــتگيِ گيــسويت ✅مويْ پريشان توأم يا حسين ✅سوخـته ي داغِ دلِ زينب و--- ✅شـــام غريبــان تــوأم يا حـسين ✅تشنه ي يك جمله به تأييدِ شعر ✅از لــب عطـشـان توأم يا حسين محمد قاسمی
. مناجات عرفه کیست تا کشتی جان را ببرد سوی نجات دست ما را برساند به دعای عرفات موسیِ من تو به دنبال کدامین خضری؟ گوشۀ چشم تو ابری‌ست پر از آب حیات خوش به حال شهدایی که نمردند هنوز که دلی دارند بشکسته‌تر از پیرِ هرات دردشان دردی‌ست از درد ابوالفضلِ علی تشنه‌لب با تن پر زخم، لب شط فرات نیست جز از جگر خونی‌شان این همه گل نیست جز از نفس زخمی‌شان این برکات یا حسین‌بن‌علی! عشق دعای عرفه است عشق آن عشق که بیرون بَرَدم از ظلمات پشت بر کعبه نکردی که چنان ابراهیم به منا با سر رفتی پی رمی جمرات به منا رفتی و قنداقۀ توحید به دست تا بری باشی از ملعبۀ لات و منات تو همه اصل و اصولی، تو همه فرع و فروع تو همه حج و جهادی، تو همه صوم وصلات ظاهر و باطن تو نیست به جز جلوۀ حق که هم آیین صفاتی و هم آیینۀ ذات مرحبا! آجرک الله بزرگا مردا! نیست در دست تو جز نسخۀ حاجات و برات شعر ناقابل من چیست که نذر تو شود؟ جان ناقابل من چیست که گویم به فدات؟ تو کدامین غزلی عطر کدامین ازلی؟ از تو گفتن نتوانند چرا این کلمات؟ جبل‌الرحمه همین جاست، همین جا که تویی پای این سفره که نور است و سلام و صلوات
امام زمان(عج)مناجات روز عرفه   ای دعای حسین در عرفات هم صدای حسین در عرفات لابه لای دعا تو را می خواند... آشنای حسین! در عرفات عرفات تو دیدنی باشد مبتلای حسین در عرفات ندبه های ظهور می خوانی پابه پای حسین در عرفات آن دعا را همیشه می خوانی با نوای حسین در عرفات می کنم زمزمه اباصالح حاجی فاطمه اباصالح ای شعاع حسین در عرفات انتظار حسین در عرفات خیمۀ تو بهشت آن صحرا ای بهار حسین در عرفات تو بیا تا که عالمی بیند اقتدار حسین در عرفات حاجیان میهمان تو هستند سفره دار حسین در عرفات دل دریائی ات همیشه بود بیقرار حسین در عرفات بین مهدش تو را صدا می زد شیرخوار حسین در عرفات جان آن کودک گلو پاره برغم فاطمه نما چاره   مجتبی روشن روان
امام حسین(ع)-مناجات روز عرفه   به تپش آمده با یاد تو از نو کلماتم باز نام تو شده باعث تجدید حیاتم بیم گرداب به دل داشتم اما تو رسیدی که شدی "ساحل امن من و کشتی نجاتم" باز از فرط عطش خشک شده کام من،آری تشنه ام؛تشنه ی لبهای عطش ناک فراتم باید احرام ببندم به طواف حرم تو من که در صحن تو در موقف دشت عرفاتم با دعای عرفه دست مرا کاش بگیری مات و مبهوت نمایان شدن جلوه ی ذاتم با تو هر لحظه مجسم شده یک روضه به چشمم باز گریان تماشای قتیل العبراتم سید علیرضا شریفی
.  💚روضه گریز دعای عرفه💚 دعاى عرفه، چند بار در فرازهاى مختلفى مىگوييم: بحق هذه العشيّه... به حق امشب... به حق امشب... . مگر امشب چه خبر است ؟ در شب عید قربان چه خصوصيتى است که مدام  خدا را به حق امشب قسم می دهیم؟ امشب شب مهمی است؛ شب عید قربان. شب عاشوراى اسماعيل و فردا اسماعیل  راهی قربانگاه است امام حسين(ع) ارتباط خاصى با شب عيد قربان دارد چرا که او هم قربانى دارد:  بهر قربانى على اصغر آورده   عبداللَّه و قاسم و اكبر آورده    الهى بهر قربانى به درگاهت سر آوردم                نه تنها سر برايت بلكه از سر بهتر آوردم  پى ابقاء قد قامت به ظهر روز عاشورا                  براى گفتن اللَّه اكبر، اكبر آوردم  على را در غدير خم نبى بگرفت روى دست          ولى من روى دست خود على اصغر آوردم  على انگشتر خود را به سائل داد امّا من             براى ساربان انگشت با انگشتر آوردم  براى آن كه قرآنت نگردد پايمال خصم                    براى سم مركبها خدايا پيكر آوردم  براى آن كه همدردى كنم با مادرم زهرا                براى خوردن سيلى سه ساله دختر آوردم  اگر با كشتن من دين تو جاويد مىگردد                 براى خنجر شمر ستمگر حنجر آوردم  به پاس حرمت بوسيدن لبهاى پيغمبر                  لبانى تشنه يا رب بهر چوب خيزر آوآوردم منبع: گریزهای مداحی، محمد هادی میهن دوست، ص27 و 29 برچسب‌ها: گریزهای مداحی, متن روضه, مقتل, دعای روضه امام حسن, ع
حضرت مسلم، علیه السلام علیه السلام ▪️▪️▪️▪️▪️ کوفیان در دلشان کینه ی زهراست نیا مسلمت را بنگر بی کس و تنهاست نیا کار این بی صفتان سبّ عمویم علی است بینشان بغض علی واضح و پیداست نیا خواستم آب بنوشم که لبم مانع شد تشنگی وجه شباهت به تو مولاست نیا لب و دندان من از سنگ شکست و خون شد لب و دندان تو در نقشه ی اعداست نیا همه ی غصه ام این است که سنگت بزنند نیزه و سنگ زدن حرفه ی اینجاست نیا گر بیایی همه ی اهل حرم می بینند کمرت تاشده از غصه ی سقاست نیا پسرانم به فدای پسران تو شوند حیف از زندگی اکبر لیلاست نیا ترس دارم که بیایی و ببیند زینب ته گودال سر نعش تو دعواست نیا گر بیایی همه ی جن و ملک می شنوند که «بنیّ...» به لب حضرت زهراست نیا سر من را که بریدند و به میخی بستند فکر و ذکرم سر و گیسوی تو آقاست نیا لااقل دختر خود را تو به همراه نیار کوفه جولانگه خولی و شبث هاست نیا ترس دارم ز روی نیزه ببینی آخر حرمله همسفر زینب کبراست نیا «دخترم را بغلش کن که کنیزی نرود» نا مسلمانیِ این شهر هویداست نیا محمدعلی قاسمی
# روضه امام زمان(عج),روضه مرحوم کافی,(چون که شود روز جمعه دل نگرانیم ) ۲۳۶۰۱ ۱۱۸ چون که شود روز جمعه دل نگرانیم منتظر مقدم امام زمانیم جمع شویم و دعای ندبه بخوانیم تا که شود آشکار آن شه خوبان ما هم یعقوب وار دیده به راهت منتظر دیدن جمال چو ماهت این غم و افسردگی و رنج و نقاهت گشته پدید از فراقت ای تابان ای شب هجران مگر که بی سحر هستی نوبه ما کی شود به ما برسی نسبت مه دادنم به شه غلط هستی ما کجا و جمال یوسف دوران شمس و قمر شعله ای زمشعل رویش ظلمت امکان سواد طرَه مویش یوسف کنعان گلی زگلشن رویش شاه حجازی بود نه برده کنعان کافی مسکین زبهر دیدن رویت گشته چو مجنون اسیر بر سر کویت تشنه ی یک جام وصلت است ز جویت جام وصالت رسان به کام گدایان آقا من که چیزی دیگر از تو نمی خواهم فقط می خواهم یک بار دیگر ببینمت . مهدی جان! قربان تو شوم فقط می خواهم یک دفعه ببینمت . آقا جان ! من که دارم برات میمیرم پسر فاطمه ! موهای سرو صورتم سفید شده است . حجة بن الحسن ! تا کی در انتظارت بمانم آقا جان ! میترسم بمیرم و تو را نبینم. اگر عاشق هستم تو عاشقم کردی . آقا جان! اگر دیوانه ام تو دیوانه ام کردی . اگر در به درم تو دربه درم کردی . به مادرت فاطمه (ع) قسم هر کجا بروم میگویم : مهدی جان . به مادرت زهرا (ع) قسم به هر کس می رسم می گویم : بگو مهدی جان .آنقدر صدایت میزنم تا جوابم بدهی آنقدر ناله می کنم تا جوابم بدهی . آنقدر فریاد می زنم تا جوابم بدهی . آنقدر در خانه ات را می زنم تا در به رویم باز کنی . به خدا قسم مردم را در خانه ات میشورانم . در هر روستایی که منبر بروم می گویی: برویم در خانه ی امام زمان (ع) در هر شهری که منبر بروم می گوییم : برویم در خانه مهدی فاطمه (ع) به هر کس که برسم می گویم : بی خود نشسته اید ، بلند شوید برویم در خانه اش را بزینم . آقا جان! آخه ما که غیر از تو کسی را نداریم . ما که غیر از تو پناهی نداریم . حجة بن الحسن ! دشمنهایت زیاد شده اند . پسر فاطمه ! دوستانت را محاصره کرده اند. این چهار تا شیعه هایت غریب شده اند. شیعه هایت بی کس شده اند . شیعه هایت بی یاور شده اند . هر کس از راه میرسد به ما تو سری میزند. یا الله! هر کس از راه میرسد به سرمان میزند. آری کسی که صاحبش بالای سرش نباشد، اذیتش می کنند. بگویم در این صبح جمعه یا نه ؟ ای خدا! بگوییم ؟ کار به جایی رسیده که به ما میگویند: اگر شما آقا داشتید می آمد . خدایا! دیگر قدر سرزنش بشنوم؟ چقدر شماتت بشنوم؟ خدایا! کی میشود پرده را کنار بزنی و پسر فاطمه بیرون بیاید؟ کی میشود آقا ظهور کند و من هم سرم را بلند کنم و بگویم: دیدید آقایم آمد. سینه ام را سپر کنم و بگویم: دیدید اربابم آمد . خدایا! اذان صبح شد و آقا نیامد. نماز صبحمان را خوانده ایم، آقا نیامد. مگر میخواهد این جمعه هم نیاید؟ شاه ! زفقیران روی مگردان بر درگهت افتاده به صد گونه امیدی آی گرفتارها! آی متبلاها!مگر شیعه نباشید! اگر شیعه هستید و عقیده به امام زمان (ع) دارید، اگر پایبند به حجة بن الحسن (عج) هستید بگویید: یابن الحسن! یابن الحسن!.... آقا جان یک عده صبح جمعه دست زن و بچه هایشان را گرفته اند و کنار دریاها رفته اند. دنبال هرزگی و بی بند باری رفته اند. یک عده آدم خوش عقیده هم در این هوای گرم بلند شده اند و به مهدیه ات آمده اند، اگر به تو عقیده نداشتند صدایت نمی زدند. اگر به تو معتقد نبودند به خانه ات نمی آمدند. به جان مادرت فاطمه (س) دوستت داریم. به خدا قسم به تو علاقه داریم. به تو پایبندیم. آقا جان! نمی شود ما تو را بخواهیم ولی تو ما را نمی خواهی. نمی شود من صدایت بزنم و تو اعتنایم نکنی. آنقدر صبح جمعه به دوستان و برادرانم می گویم صدایت بزنند، به مادرها می گویم ناله کنند تا هر کجای این عالم هستی صبح جمعه ای، سری به مهدیه ات بزنی و ببینی این مهمانهایت چه می گویند؟ چه کار دارند؟ چه می خواهند؟ یا بن الحسن! یابن الحسن!.... ای مریض دارها! آی مریضها! کسی را صدا بزنید که اسمش شفاست. همه صدایش بزنید: یابن الحسن! یابن الحسن!...
ذکر توسل در دعای ندبه  برای امام زمان(عج) جمعه‌ها ندبه کنان ندبه ز سر میگیرم با توسل به پر شال تو پر میگیرم خیمه‌ات را بکجا جمعه سراپا کردی من ز باد سحری از تو خبر میگیرم من دعاگوی توهستم که‌خدا یارت‌باد تا ز چشمان تو من اذن سفر میگیرم چشمهایت شده گلگون ز غم کرببلا من‌ازاین‌گریه‌ی هرجمعه ثمرمیگیرم گریه بر مشک و علم گریه به حال سقا من از این روضه جانسوز اثر میگیرم با دعا بهر فرج زندگیم بیمه شد من زآه سحری‌خون زجگر میگیرم گریزشماره هفده ،دعای ندبه  فبلغه منا تحیة و سلاما. خدایا ! همین الان در این صبح جمعه ، سلام و تحیت ما رو در پاکتی از نور توسط ملائک خودت به دست مهدی (ع) برسان ! سلام ما رو به آقامون برسون! آی ملائک به آقامون بگید که   دلتنگش هستیم ، بگید که دلمون براش یه ذره شده ، بگید که فلانی التماس دعا داره ! آی مردم  ! آی ندبه خونها سلامتون به امام زمان (ع) دائمی باشه ! هر روز صبح که از خواب بیدار میشید اول روز به آقا سلام کنید ! روزتون رو با سلام دادن به ارباب شروع کنید !                                                                                                                                       بخدا این سلام ها جواب داره یه روز به دردت میخوره ، اگه روزی آقا ظهور کرد و ما نبودیم ، خدا ملک خودشو میفرسته بالای سرمون میگه فلانی ! بلند شو از قبر بیرون بیا ! آقات ظهور کرده ، مگه نمیخواستی در رکابش باشی ؟ مگه نمیخواستی براش سربازی کنی ؟ مگه انتظارشو نمی کشیدی ؟ مگه همیشه صداش نمیزدی ؟ مگه هرهفته صبح جمعه نمی اومدی برای غریبی آقات گریه میکردی ؟ حالا بلند شو بیا ! آقا منتظرته ! به به چقدر قشنگه آدمو از قبر بیرون بکشند تا برای امام زمانش سربازی کنه ! اینجاست که حضوری خدمت آقا میرسیم سلام میدیم و کفن پوش حاضریم جانمونو براش نثار کنیم .
❤ جمعه به جمعه چشم من منـتـظر نگاهِ تو کی دل خـسـته ام شـود مــعتکف پناهِ تو زمـزمه ی لبان من این طلب است از خدا کاش شـوم من عاقبت یک نفر از سپاهِ تو.. .