.
#واحد_سنگین #فاطمیه
#سبک_دلخون_تر_از
#با_من_تکلم
ای نور چشم تر من
صدیقه ی اطهر من
مظلومه ی هر دو دنیا
ای فاطمه همسر من
با من تکلم نما ای
شاخه گل ارغوانی
پرپر شدی از چه زهرا
در عنفوان جوانی
یا فاطمه فاطمه جان
ای جان و روح و روانم
ای یاور قد کمانم
واکن دو چشمان خود را
ای بانوی نیمه جانم
چشم حسن غرق آب است
حال حسینم خراب است
بنگر که قلب صبور
زینب در از اضطراب است
یا فاطمه فاطمه جان
یادم نرفته خدایا
وقتی که در شعله ور بود
وقتی که ثانی لگد زد
بر درب پر آتش و دود
یادم نرفته که بودی
مابین آن درب و دیوار
گشتی فدای ولایت
از ضربه ی تیز مسمار
یا فاطمه فاطمه جان
یادم نرفته که مسمار
با سینه ات آشنا شد
خوردی زمین پیش چشمم
محسن همانجا فدا شد
آن روز تلخ اسف بار
دیدی مرا دست بسته
بودی میان اراذل
زهرای پهلو شکسته
یادم نرفته که میزد
دشمن تو را وحشیانه
گه سیلی و گه غلاف و
گه چوب و یا تازیانه
یا فاطمه فاطمه جان
💠💠💠1⃣0⃣2⃣9⃣💠💠💠
#شاعرسبکسازکربلایی_مجید_مرادزاده
نشرواستفاده ازکلیہ آثاراین کانال نه تنها حرام نیست بلکہ ثواب جاریہ دارد. باذڪر(صلوات)
👇
2. وصیت.mp3
3.46M
#زمزمه
#شهادت_حضرت_زهرا
( سلام الله علیها )
#حاج_کاظم_دانایی
دخترم ،
ارثیه ی غربت مادر مال تو
پر کشیدن مال من ،
این دو سه تا پر مال تو
داغِ من ، مال علی ،
داغ علی هم مال من
حسنین و غم این
دو تا برادر مال تو
خطبه خونی ،
توی مسجدِ مدینه مال من
خطبه خوندن ،
توی کوفه مثل حیدر مال تو
خنده ی همسایه ها ،
تو راه کوچه مالِ من
صدای هلهله و
خنده ی لشگر مال تو
این سه تا کفن ،
واسه من و علی و مجتبا
زینبم ، پیرهن حسینِ بی سر
مال تو ..
قصه ی میخ در و
کُشتن محسن مال من
غِصه ی سه شعبه و
حنجر اصغر مال تو
بوسه های بی رمق ؛
این دم آخر مال من
بوسه های لب گودالِ برادر
مال تو ..
زخم بستر مال من ،
اشکای حیدر مال من
یک هزار و چندتا زخمِ تنِ بی سر
مال تو
قتل و غارت مال تو ،
رخت اسارت مال تو
دیدن بزم شراب و
مِی و ساغر مال تو
شاعر : #امیر_عظیمی
#روضه_حضرت_رقیه
( سلام الله علیها )
بابا تو مجلس شام
هر چی سرک کشیدم
به جز یه چوب خونی
چیزی دیگه ندیدم
دارم می فهمم امشب
که چوب کجا میخورده
باید برای این غم ،
دختر تو میمرده ...
به همت جواد افشانی
#وصیت
امام حسین ع
#زمزمه #شهادت_حضرت_زهرا ( سلام الله علیها ) #حاج_کاظم_دانایی دخترم ، ارثیه ی غربت مادر مال تو پر
75K
اینم زبانحال بی بی زینب با پدرش
بابا جون مادر ما از بچه هاش رو میگیره
نمی دونم چی شده دستا شو به پهلو میگیره
از همون روز که درخونمو نو آتیش زدند
به دل مادر ما زخم و زبون و نیش زدند
دیگه اون روز تا حالا از گریه آروم نمیشه
میخوام آرومش کنم جون بابا روم نمی شه
یه روز دیدم گل خون نشسته روی پیرهنش
مگه سینه اش چی شده که خون میآید هی ازتنش
اونکه اون روزا منو بروی زانوش می نشوند
نمی دونم دیشب چرا نمازشو نشسته خوند
اونکه از داغ باباش قد بلندش خمیده
من خودم حالیم میشه چه قدر مصیبت کشیده
یه چیزی میخوام بگم بابا خجالت می کشم
به داداش حرف نزنی هرچی دارم راست میگم
نکنه مرگ داداش کوچولو از ضرب دره
نکنه سینه مادر جای نیش خنجره
نکنه گوشه چشم مادرم نیلی باشه
نکنه تو صورتش کبودی سیلی باشه
یک بخچه بسته داره میگه که توش یک پیراهنه
ببرش به کربلا بگو حسین تنش کنه
نکنه مادر ما داره وصیت میکنه
آخر این روزا منو همش نصیحت میکنه
کربلائی که میگه جای شهیدان منه
اون کجاست که گفتنش قلبم آتیش می زنه
#زمزمه #فاطمیه
.
|⇦• ذکر توسل و روضۀ #شام_غریبان حضرتِ صدیقۀ طاهره زهرایِ مرضیه سلام الله علیها و گریز به روضه حضرت رقیه سلام الله علیها ویژۀ ایام فاطمیه ┅═•┄⊰↭⊱•┄═┅
پرستویِ مهاجرم، چرا زلانه میروی؟
اگر ز لانه میروی، چرا شبانه میروی؟
قرارِ من،شَکیبِ من، مهاجرِ غریبِ من
فدای غربتت شوم،که مخفیانه میروی
حیاتِ جان، امیدِ دل، علی بُود ز تو خِجل
که با کبودیِ بدن، زتازیانه می روی
کبوترِ شکسته پر،مرا به همرهت ببر
چرا بدونِ جُفتِ خود، ز آشیانه می روی
چهار طفلِ خون جگر، زنند از غمت به سر
تو بر زیارتِ پدر، چه عاشقانه میروی
اَلا به رُخ نشانه ات،مگر شکسته شانه ات
که مویِ زینبین خود، نکرده شانه میروی
فتاده بر دلم شرر، که تو در این دلِ سَحَر
ز همسرت غریبتر، برون زخانه میروی
*بَدَنِ حضرت زهرا سلام الله علیها رو امیرالمؤمنین داره غسل میده،اسماء بِنتِ عُمَیس میگه من از چاه آب می آوردم،رو بَدَنِ حضرت زهرا سلام الله علیها آب می ریختم،علی بدنِ فاطمه رو غسل میداد،اسماء میگه رفتم دوباره از چاه آب بکشم،دیدن علی صدایِ فریادش بُلَند شده،برگشتم اومدم،دیدم سر به دیوار گذاشته،داره داد میزنه گریه میکنه،اومدم جلو...آقاجانم! مگه خودتون نفرمودید: آروم آروم گریه کنید،همسایه ها صداتون رو نَشنَوَن؟ فرموده باشند:اسماء این روشنایی رو بیار جلو،بیا ببین پهلویِ زهرام شکسته...صورتِ فاطمه کبوده،بازوش رو شکستن...
امیرالمؤمنین دست از غسل دادن کشید،اما من یه غسّال دیگه هم میشناسم،موقع غسل دادن دست از غسل دادن کشید،کجا؟ زهرایِ سه ساله رو تویِ خرابه ی شام داشتن غسل میدادن، یه وقت دیدن،اون زَنِ غساله دست از غسل دادن کشید، گفت: من این بدن رو غسل نمیدم...چرا؟ بی بی جان! همین که لباس های این بچه رو دَر آوردم،خواستم بدنش رو غسل بدم،دیدم همه جایِ بدن این بچه سیاه و کبوده...می ترسم مرضی که این بچه داشته منم بگیرم،من این بدن رو غسل نمیدم...بی بی زینبِ کبری سلام الله علیها فرمود: آی زنِ غساله! بخدا از کربلا تا اینجا اینقدر این بچه رو زدن....ای حسین...*
نَم نَم داره بارون میآد
داره برام مهمون میآد
خرابه بویِ خون میآد
وای وای
داره از راهِ دور میآد
تو طبقی از نور میآد
از سَفَرِ تنور میآد
وای وای
*دیدن این تشت رو گذاشتن جلویِ این بچه،دست بُرد،سر رو از تشت برداشت،نگاه کرد دید خدا سَرِ بُریده ی بابا....سَرِ بُریده رو برداشت،شروع کرد با بابا حرف زدن...*
آروم آروم از طبق بیا كنارم
سر رو سَرِت بذارم
حرفِ نگفته دارم
وای وای
*چیه حَرفِ نگفته ات؟..*
چند شبه بابا یه لقمه نون نخوردم
اسم تو كه می بردم
فقط كتك می خوردم
وای وای
*بابا! هر وقت صدات زدم کتکم زدن،بابا! هر وقت صدات زدم،تو صورتم سیلی زدن...بابا! هر وقت گریه کردم بهم تازیانه زدن...بابا!..*
نبودی و اسیر شدم
بسته به یك زنجیر شدم
یه شبِ پیرِ پیر شدم
وای وای
یكی زد و همه ام زدند
لگدِ مُحكمم زدند
*حالا هر کجا صدایِ منو می شنوی صدات رو بلند کن...یاحسین...*
👇
.
بسم الله الرحمن الرحیم
پست چهارم : چرا امیرالمومنین سکوت کرد
تو منابع اهل سنت از جمله (صحیح بخاری جلد یک صفحه ۱۷۲) و همچنین منابع مختلف شیعه اومده که پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند عمار را قوم ستمگر میکشد
(اِنَّکَ لَن تَموت حتّی تَقتُلُکَ الفِئَه الباغیه النّاکِبه عَنِ الحَق یَکون آخرَ زادَکَ مِنَ الدُّنیا شَربَه لَبن)
به همین دلیل تو جنگ صفین یعده تو جنگ شرکت نکردن که ببینن عمارو کی میکشه؟که بتونن ستمگرو بشناسن و با اون وارد جنگ بشن
این جماعت کارشون فتنه انگیزی و ایجاد هجمه های مختلف بود 👇🏻
(مسند احمد بن حنبل عالم اهل سنت جلد۴ صفحه ۱۹۹ ، سنن بیهقی جلد ۸ صفحه ۱۸۹) اومده که زمانی که عمار توسط لشکر معاویه به شهادت رسید خبر به عمروعاص رسید و بسیار ناراحت و دستپاچه رفت پیش معاویه و گفت عمار کشته شد و پیامبر گفته بود عمارو قوم ستمگر میکشن
معاویه خیلی راحت گفت خوب شما چرا ناراحتین؟عمارو که ما نکشتیم کسی کشتش که اوردش جنگ اونو علی اورد پس علی کشتش (به همین سادگی هجمه راه انداخت و روحیه رو به سپاهش برگردوند)
فیض الغدیر شرح جامع الصغیر جلد ۶ صفحه ۳۶۶ میگه این حدیث از صحیح ترین و محکم ترین احادیثه و چون معاویه دید کاری ازش برنمیاد گفت علی عمارو کشته چون علی بود که عمارو آورد
خبر به امیرالمومنین علی بن ابیطالب میرسه و پاسخ کوبنده ی ایشون کارو تموم میکنه
اقا میفرمایند : پس حمزه سیدالشهدا رو هم پیامبر کشت چون پیامبر حمزه رو به جنگ برد
به همین سادگی فتنه علیه علی بن ابیطالب راه مینداختن
حالا فکر کنید بعد از شهادت پیامبر در ماجرای هجوم به منزل حضرت زهرا سلام الله علیها علی بن ابیطالب شمشیر میکشید دشمن چی میگفت؟
میگفتن جون دختر پیامبر مهم تر بود یا کرسی خلافت؟ارزششو داشت علی برای رسیدن به قدرت خون دختر پیامبرو اصحاب راستین پیامبرو بریزه؟
اگر علی برحق بود دختر و صحابه ی پیامبرو به کشتن نمیداد و این فتنه انقدر بزرگ میشد که علی بن ابیطالب از اینی که هست مظلوم تر میشد ، حقانیت شیعه هرگز مشخص نمیشد و اسلام قطعا نابود میشد
#چرا_امیرالمومنین_سکوت_کرد
#فاطمیه
#مقتل_فاطمیه
#گریز_گودال
#احیای_غدیر_واجبست
.
.
#تک
#فاطمیه ۹۹
#عباس_قلعه ✍
می لرزه صدات
گریونه چشات
حالت بده و
غم داره نگات
دستاتو به پهلوو میگیری
توی خونه هم روو میگیری
جون به لب میشم تا میبینم
وقتی دست به بازوو میگیری
الهی خیر نبینن اون چهل نفر
زدن تو رو با تازیوونه بی خبر
آتیش گرفتی بین شعله پشت در
به زیر دست و پا شدی تو بی پسر
آه مادر مادر مادر
بالت رو شکست
مردیکه ی پست
روو چادر تو
خونابه نشست
حمله ور شدن حرومیا
بین اون همه شلوغیا
میخ در امونتو بُرید
میزدی صدا فضه بیا
نکردن اعتنا به اشک چشم ما
می خندیدن به حال و روز مرتضی
یه مادر و زدن جلوی بچه ها
نمک زدن به زخم قلب مجتبی
آه مادر مادر مادر
غوغا شد و وای
بلوا شد و وای
تازه غم و درد
برپا شد و وای
قنفذ و مغیره اومدن
بی بهونه مادرو زدن
بین کوچه ها با یه غلاف
می زدن روو بازوی یه زن
خدا میدونه مادرم دیگه برید
توو اون برو بیا چقدر بلا کشید
با بال زخمی توی کوچه می دوید
از زخم پهلو هاش خونابه میچکید
آه مادر مادر مادر
#عباس_قلعه
https://eitaa.com/emame3vom/36399
.👇
.
#شور_حضرت_زهرا_س
بسم الله النور
#فاطمیه
#امیر_حسین_الفت ✍🎼
______________________
اونکه واسم یاره مادره
اونکه دوسم داره مادره
اونکه دستای پر مهرشو
رو سرم میزاره مادره
فاطمه مولاتی فاطمه
زهرا یا زهرا
______________________
منکه عشق نابم فاطمه اس
مهر و هم مهتابم فاطمه اس
خیلی دوسش دارم اخه چون
مادر اربابم فاطمه اس
فاطمه مولاتی فاطمه
زهرا یا زهرا
______________________
به پر شال سبز علم
مادری بودم از اولم
میمیرم یک روز آخر براش
به امیرالمومنین قسم
فاطمه مولای فاطمه
زهرا یا زهرا
__________________________
زندگیم مدیون فاطمه اس
توی سفرم نون فاطمه اس
روزگارش با حیدر خوشه
هر کسی مجنون فاطمه اس
فاطمه مولاتی فاطمه
زهرا یا زهرا
______________________
من فدای قد و قامتش
من فدای اشک صورتش
ارزوم لبخند فاطمه اس
زندگیمو میدم بابتش
فاطمه مولاتی فاطمه
زهرا یا زهرا
______________________
.👇