eitaa logo
امام حسین ع
17هزار دنبال‌کننده
389 عکس
1.9هزار ویدیو
1.9هزار فایل
کانال مداحی و شعر و سبک https://eitaa.com/emame3vom
مشاهده در ایتا
دانلود
حاج محمود کریمی_۲۰۲۱_۰۹_۱۱_۱۵_۲۸_۰۳_۴۴۲.mp3
4.37M
🏴نگاش به سمت آسمون 🏴ستاره هارو می شمرد 🎤حاج محمود کریمی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. ‍ خوش اومدی تو از سفر بابا تورو خدا منو ببر بابا کجا یهو تو بی خبر بابا گذاشتی رفتی دیگه تمومه گریه و زاری تمومه این شبای بیداری آخه نگفتی دختری داری گذاشتی رفتی نذار بازم بهم جسارت شه همین لباس پاره غارت شه منو ببر که عمه راحت شه بابا بابایی نبودی از همه کتک خوردم یه جوری زد که عمه گفت مردم به خاطر تو طاقت آوردم بابا بابایی بیابونا نمیره از یادم تو راه کوفه جون دادم تو خواب من از رو ناقه افتادم رو نیزه بودی سه سالتو چقدر دادن آزار گوشای خونیمو دیدی انگار بذار بگم چی شد توی بازار رو نیزه بودی مارو بهم دیگه نشون میدن به زور النگوهامو دزدیدن بابا نامحرما منو دیدن سید مجید بنی فاطمه 👇
. سبک: دوس دارم نگات کنم توهم منو نگا کنی ▪▪ """ """▪▪ """ """▪▪ خواب دیدم با ذوالجناحت/ اومدی کنار من دستا تو کشیدی  رو / چشمای غصه دار من دیده بودی توی خواب /چقد پریشونت بودم  روز و شب توی همین/ خرابه گریونت بودم قلب بی تاب  منو / دیدی  و  با  سَر اومدی مث  خورشید، میوونِ /ستاره ها در اومدی بابا جون خوش اومدی / به کنج  ویرانهء ما روشن  از  نور تو  شد / گوشهء غمخانهء ما سر به رویِ دامنم / بذار که خیلی خسته ای این همه راه اومدی /پلکی رو هم  نبسته ای بابا جون به صورتِ / زخمی و گلگونت سلام به  لبِ  بریده  و / شکسته  دندونت  سلام بابا جون به ما میگن/خارجی ، یعنی چی بابا؟ دخترای شامی هم / به ما یتیم میگن چرا؟ بابا  جون  بِهِم  بگو  /، «مَنِ  الّذی اَیتَمَنی »؟یا به  دخترای  شامی / بگو  بابای  منی بابا جون یادش بخیر/ همیشه رو  دوشت بودم بابا جون یادش بخیر / زینت آغوشت بودم می کشیدی  دستا تو / همیشه  رویِ سرِ  من حالا نیست دستای تو / پاک کنه اشک تر من چی شده  دستای تو / میگن  بریده  ساربان لب و دندونت رو هم /شکسته چوب خیزران دوس دارم همین سرت /تا صبح کنارم بمونه قصه ی کرب و بلا رو / برام  از  سر  بخونه دوس دارم  بِهِم  بگی / علی اکبرم کجاست یا که شش ماهه گلم / علی اصغرم کجاست یابگی عمو چرا /رفت و سری به ما نزد وقت غارتِ حرم / سری به خیمه ها نزد بابا جون یادم  میاد / وقت خداحافظی مون با چه حالی دستامو / سپردی دست عمه جون از همون لحظه دیگه / عمه برام سپر شده بس که تازیونه ها / خورده شکسته پر شده دیگه بسّه بابا جون /که خیلی زحمتش دادم با خودت ببر منو / چون  دیگه  از پا افتادم بابا جون عمه میگه / شدم  شبیه مادرت  توی این سه سالگی / خمیده قَدّ دخترت اومدی توو دل شب / تا دلم  آروم  بگیره می دونی بدون تو / دلم از این دنیا سیره به دلم برات شده /جدایی مون تموم میشه دل من  فقط ، بدون/ کنار تو  آروم  میشه ای خدا مثل رقیه /  هیشکی بی بابا  نشه تویِ قلب کوچکش / داغ  یتیمی  جا نشه """ """▪▪ """ """▪▪ """ """▪▪ """ """ ✏رقیه سعیدی (کیمیا) ۱۴۰۰/۶/۱۷ 👇
روضه رقیه.س.اول صفر.شریفی.m4a
7.27M
خواب دیدم با ذوالجناحت/ اومدی کنارمن...
. عج فراق تا به کی آقا؟ بگو چه چاره کنم؟ بگو چگونه بدون شما گذاره کنم؟ کدام جمعه می آیی بگو بدانم تا چقدر صبحدم‌ جمعه استخاره کنم؟ طریق گریه ام آقا ز ضجه هم که گذشت دگر چه چاره کنم؟جامه پاره پاره کنم؟ برای دیدنت آقا فقط لبی تر کن هزار باره بمیرم ، هزار باره کنم که چشم های من آقا فقط برای شماست رخ شما که نبینم ، چه را نظاره کنم؟ زبان شعر من الکن که وصفتان گویم شما شبیه نداری ، چه استعاره کنم؟ عزیز فاطمه راهی نشان بده ، سخنی فراق تا به کی آقا؟ بگو چه چاره کنم ؟ .
YEKNET.IR - shoor 1 - 5 safar 1398 - hamid alimi.mp3
8.72M
🌴عجب روز تلخی 🌴عجب شام تاری 🎤 🔳 (س) عجب روز تلخی عجب شام تاری من و کوچه بازار عجب روزگاری چقدر تو شهر سر و صداست نگاه شام چه بی حیاست یکی بگه بابام کجاست بابا بابا ... عجب ماجرایی عجب امتحانی عجب ضرب دستس عجب خیزرانی شکسته شد تو طشت یه سر دوباره حرمت پدر خدای من منو ببر بابا بابا ... عجب سر گذشتی عجب نی سواری سر تو شکسته عجب نیزه داری بابا بگو چی بود چی شد سر عمو چی بود چی شد رگ گلو چی بود چی شد بابا بابا ... گر دختر او پیش پدر ناز کند گره ی کرب و بلای همه را باز کند انا مدیون الرقیه همه ی دغدغه ام این شده روز و شب ها اربعین پای پیاده نجف و کرب و بلا حسین... آجرک‌الله‌یاصاحب‌الزمان ..•
. - شعر احساسی چهار پاره- محاوره و شکسته سلام چراغ سحر رقیه خوش اومدی تاج سر رقیه کجا بودی چرا منو نبُردی خسته شده همسفر رقیه یادت میاد اون موقع ها مدینه میگفتی دخترم پیشم بشینه حالا نشستم گوشه ی خرابه الهی چشمت روز بد نبینه هر موقع از چیزی گلایه داشتم سر روی شونه ی عمو میذاشم مدینه روزگار خوبی داشتیم یادش بخیر عجب عمویی داشتم بعدِ تو دست بچه‌ها رو بستن غَما یه جا توی دلم نشستن گلایه هام زیاده یکیش اینه ببین زدن دندونمو شکستن راستی دیدی همه تنم کبوده یکی بگه گناه من چی بوده این همه غم دیدم ولی بعضیا میگن رقیه کربلا نبوده یه چیز بگو آروم بشه رقیه تویی جواب خواهش رقیه راه که میرم دَس به دیوار میگیرم دیگه نمیبینه چِشِ رقیه درمونِ هر چی غم دارم بابامه بابام همونیه که من میخوامه دیشب تو خواب گفتی «میای پیش من؟ خودت میدونی که من از خدامه نبودی و همه تنم میلرزید یکی اومد گوشواره هامو دزدید هر دفه با غم تو گریه کردم دختر حرمله بهم میخندید تشنه بودم رو خاکا آب میریختن آتیش روی سرِ رباب میریختن خودم دیدم تو طشت زَر که بودی روی لبای تو شراب میریختن مگه ازم خبر نداشتی بابا چرا منو تنها گذاشتی بابا حالا که اومدی منو بغل کن یه وقت نگن دوسم نداشتی بابا دوریت به زخم جیگرم نمک بود تفریح زجر و حرمله کتک بود یه خورده آب واست کنار گذاشتم خودم دیدم لبات ترک ترک بود زهرا اومد بالا سرم نبودی میگفت میای پیش خودم به زودی با ضرب حرمله پریدم از خواب بهم میخندیدن یه مشت یهودی اینو بگم خیلی به هم میریزی شام نگو چه آدمای هیزی تو رفتی و حُرمَتمو شکستن منو میخواستن ببرن کنیزی خیلی دلم تنگ شده بود برا تو انگار یه عمره نشنیدم صداتو کاشکی میشد بازم صدام میکردی فدات بشم کی بریده رگاتو سرِ بریده نبینم گریونی امشبو پیش دخترت مهونی خودم هوای دندوناتو دارم میشه یه کم قرآن برام بخونی؟ فِکرِ سَرَم «یه روز بابام میاد» بود البته با «اگر خدا بخواد» بود منم ببر،، دنیا که جای من نیست دنیا همین سه سالِشَم زیاد بود اراک✍ .
. ای عزیز مصطفی یالیتنا کنا معک ای شهید سرجدا یالیتنا کنا معک ای که در صحرای طف گشتی به دست ظالمان کشته ی راه خدا یالیتنا کنامعک ای زِ رخسار الهیِ تو پیدا و عیان شمس و نجم و والضّحی یالیتنا کنا معک آیه آیه مصحف توحید شرح حُسن توست ای بهار هل اتیٰ یالیتنا کنا معک ای جمیع خلق بر تو بنده ی حلقه به گوش ای خدایت خونبها یالیتنا کنا معک بین محراب ولایت در قنوت معرفت بر لبم دارم دعا یالیتنا کنا معک خیمه ی دین تا قیامت هست ای سلطان عشق از قیام تو به پا یالیتنا کنا معک انبیا و اولیا جمله تو را دلباخته خاکبوسَت اوصیا یالیتنا کنا معک دست حق روز ازل در جام تقدیرِ تو ریخت باده ی قالو بَلیٰ یالیتنا کنا معک ذکر زیبای تو را گوئیم تا پایان عمر که تویی ارباب ما یالیتنا کنا معک خاک با یک گوشه چشمی از تو می گردد چو زر ای نگاهت کیمیا یا لیتنا کنا معک ای زِ قبل از روز میلادت اَنیسِ فاطمه هستیِ خیرالنسا یالیتنا کنا معک اشک در بزم عزایت ای امام اِنس و جِن داده بر عالم ضیا یالیتنا کنا معک می خرند اینجا به دینار محبت از همه هم خلوص و هم ریا یالیتنا کنا معک روی تو مرعات وَجهُ الله و خویت احمدی کوی تو دارُالعطا یالیتنا کنا معک هر گدایی که بیاید بر سر کویت حسین می شود حاجتروا یالیتنا کنا معک تا قیامت خادم بزم عزای تو منم کِی شوم از تو جدا ؟ یالیتنا کنا معک کَشتیِ دین را تو راندی در دل دریای دَهر زِابتدا تا انتها یالیتنا کنا معک ای کریم بن کریم ای آنکه در هنگام جود شرم کردی از گدا یالیتنا کنا معک طایر اشکم به اوجِ قله های ماتمت می زند پر چون هُما یالیتنا کنا معک عشق و ایثار و جهاد و بردباری و وقار بر تو دارند اقتدا یالیتنا کنا معک دوخت بر جسمت لباس لاله رنگ از تیغ و سنگ دست خیّاط قضا یالیتنا کنا معک آری از شوقت به وصل دوست قدری کم نشد هرچه شد بر تو جفا یالیتنا کنا معک گشت لبریز از مناجاتت تمام کائنات ای تجلّیِ رضا یالیتنا کنا معک یک به یک اصحاب تو گشتند قربانی دوست در مِنای کربلا یالیتنا کنا معک پیکر پاک جوانت بینِ آن میدان عشق اِرباً اِرباً شد شَها یالیتنا کنا معک توخودت دیدی که قاسم بر زمین پا می کشید بین جمع اشقیا یالیتنا کنا معک در کنار علقمه هم فرقِ ساقی حرم هم قد تو شد دوتا یالیتنا کنا معک اصغر شش ماهه ات ، زد از جفای حرمله روی دستت دست و پا یالیتنا کنا معک وقت میدان رفتنت آن خواهر محزونه ات گفت مهلاً یا اخا یا لیتنا کنا معک تو فتاده بین گودال و به جنّت مادرت داشت بس شور و نوا یالیتنا کنا معک خاک عالم بر سرم ، شد آشنا با حنجرت خنجر شمر دَغا یالیتنا کنا معک ظالمان دیدند در وقت عروجت یا حسین تیره گردیده فضا یالیتنا کنا معک تو سرت گرم خدا بودو زِ تیغِ قاتلت رفتی از طَف تا خدا یالیتنا کنا معک چون سرت از تن جدا شد ناله از دل بر کشید حضرت خَیرُالوَریٰ یالیتنا کنا معک بهرِ مظلومیّت تو همچو زهرا ، گریه کرد شاهِ مُلکِ لافتیٰ یالیتنا کنا معک از غم جانسوزت ای فرمانروای ملک عشق شور محشر شد به پا یالیتنا کنا معک مادرت همواره در گودال می زد با فغان ناله ی واویلتا یالیتنا کنا معک چشم اسماعیل هم در ماتمت خون گریه کرد ای ذبیحِ از قفا یا لیتنا کنا معک خواهرت نشناخت در گودال اِی خون خدا جسم خونین تو را یالیتنا کنا معک عاقبت بانگ اِلَیَّ گشت از حلقومِ تو بَهرِ زینب رهنما یالیتنا کنا معک صبر ایوب نبی و صبر زینب ، خواهرت این کجا و آن کجا یالیتنا کنا معک در شب شام غریبان در شراری بس مَهیب سوخت یکسر خیمه ها یالیتنا کنا معک رأسِ پاکت شد به راه شام و کوفه ای غریب آفتاب نیزه ها یالیتنا کنا معک عاقبت آن رأس نورانی شد از جور یزید زینت طشت طلا یالیتنا کنا معک نیمه شب در گوشه ی ویرانه اشک دختری کرد غوغایی به پا یالیتنا کنا معک گفت ای بابا مگر بودی تو در کنج تنور خاک آلودی چرا ؟ یالیتنا کنا معک موضوع : مدح و مرثیه امام حسین علیه السلام و شهدای کربلا ۱۴۰۰
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
Shab05Safar1400[07].mp3
12.13M
دیگر شکستن ندارد، بال و پر کوچک من () ۱۴۰۰ 🔺بانوای: حاج میثم مطیعی 🏴 شب پنجم ١۴٠٠ دیگر شکستن ندارد، بال و پر کوچک من می ترسم از هم بپاشد ، این پیکر کوچک من آه ای سر روی زانو ، ای ماه آشفته گیسو دیشب خودت روضه خواندی ، بر منبر کوچک من این درد درمان ندارد ، می دانم امکان ندارد زخم سرت را ببندی ، با معجر کوچک من غارتگران دل نکندند ، از گوش و از گوشواره انگشت و انگشتر تو ، انگشتر کوچک من آتش به جان جهان زد ، دستی که با خیزران زد یا برلب خونی تو یا بر سر کوچک من بابا برایم دعا کن ، شام مرا کربلا کن یک بار دیگر صدا کن: ای دختر کوچک من! شاعر: احمد علوی
Shab05Safar1400[02].mp3
5.78M
عمه ببین، دیگه بابام روی نیزه‌ها نیست ‏بابام میاد، سر و وضعم ولی رو به را نیست عمه ببین، آخه زخمام که یکی دو تا نیست عمه ببین، دیگه رو تن رقیه جا نیست عمه بعضی از زخمامو دوست دارم یکیشون نزدیک چشمامه آخه دیدم کسی که سیلی زد توی دستش عقیق بابامه توو کربلا یه نانجیب  که همه می‌گن یه خنجر داشته اونو از دست بابام برداشته شاید اونوقت که بابام سر داشته دلم خوشه توو روزگار به همین زخمی که رو چشمامه همه‌جا و همیشه باهامه برا من یادآور بابامه «من الذی ایتمنی بابا بابا بابا» عمه ببین، دیگه بابام روی نیزه‌ها نیست عمه نیگا! زخم لبهاش برات آشنا نیست؟ دستای من، جای خوبی برای بابا نیست عمه زخمای دستامو دوست دارم هنوزم جاهاشو نشمردم مثلاً این زخمو زدن وقتی دستمو سمت نیزه‌ها بردم آخه چرا منو زدن؟ من می‌خواستم نازش کنم، عمه... با خودم همرازش کنم، عمه... این طنابو بازش کنم عمه حالا دیگه پیش منه بابایی که خیلی صداش کردم حالا با این پاهای پُردردم دیگه دور بابایی می‌گردم «من الذی ایتمنی بابا بابا بابا» شاعر و نغمه پرداز: محمدرضا رضایی
Shab05Safar1400[03].mp3
6.41M
حاج میثم مطیعی 🎤 شامیا خیلی بدن اگه نای راه رفتن ندارم، گله ندارم اگه سر روی خاکا میذارم، گله ندارم اما شکایت دارم، از دست این نیزه ها باور نکردم وقتی، سرت رو دیدم بابا گریه کردم، تنها موندم، اون شب وقتی، تو بیابون جا موندم  باباااا افتادم روی زمین، حال و روزمو ببین بی هوا منو زدن، شامیا خیلی بدن «ای تموم امیدم، ای بابای شهیدم» اگه سرد و تاریکه خرابه، گله ندارم اگه رو دستام جای طنابه، گله ندارم اما شکایت دارم، از دستای اون نامرد آخه بابا چند روزه، گوشم میسوزه از درد رد شیم از این...، راستی بابا!، از شیرخواره خبری داری آیا؟  ای وااای روضه میخونه رباب، وقتیکه میبینه آب زیر سایه نمیره، از غم تو میمیره «ای تموم امیدم، ای بابای شهیدم» اگه رو پایِ تو سر نداشتم گله ندارم  اگه تو غمها بابا نداشتم گله ندارم  اما شکایت دارم از دست این طعنه ها یه عده پا میذارن به روی خونِت بابا بعضی وقتا، دلگیر میشم، میدونم که، همیشه هستی پیشم  باباااا اسم تو روی لبام، سرفرازیه برام ای تموم امیدم، ای بابای شهیدم  خیلی غصه کشیدم، خیلی طعنه شنیدم ای تموم امیدم، ای بابای شهیدم «ای تموم امیدم، ای بابای شهیدم» شاعر و نغمه پرداز: محمدرضا رضایی
. 🎤 رُقيّه تُنادي مِنَ الخِربه، معَ الليلِ معَ الليلِ رقیه همراه با شب از خرابه ندا می‌دهد اريدُ ابي كي يُغَفِّيني، معَ الليل معَ الليلِ پدرم را می‌خواهم تا در شب مرا بخواباند ابي لم يزَل ساكناً سَمعي، صدى الخَيلِ صدى الخَيلِ بابا جان، هنوز در گوشم صدای اسب‌ها می‌پیچد وكسرُ الضلوعِ يُغطّيها، صدى الخَيلِ صدى الخَيلِ و صدای اسب‌ها، صدای شکستن دنده‌ها را می‌پوشاند ويا ويلي، ابي ضُمَّني عن عيونِ العِدا ای وای بر من، باباجان، مرا در آغوش بگیر و از چشم دشمنان پنهان کن ويا ويلي، اخافُ مع الليلِ ان أشرُدَ ای وای بر من، می‌ترسم که با آمدن شب، آواره شوم ويا ويلي، ابي صارَ شَتمي بَديلَ الحِدا ای وای بر من، بابا جان، به جای لالایی، به من دشنام می‌دهند «من الخربه، رقيّه تخبِرُ الليلَ عن الغربه» از خرابه، رقیه درباره غربت به شب می‌گوید   *    *    *    * تَميلُ رُقيّه من الخَوفِ، على زينب على زينب رقیه از ترس به سمت زینب متمایل می شود تشُدُّ بِكَفٍّ على الكفِّ، على زينب على زينب در آغوش زینب، با یک دست دست دیگر را می‌فشارد على خدِّها يسقُطُ ماءٌ، بِهِ حَرُّ بِهِ حَرُّ روی صورتش، اشکی جاری می‌شود که داغ است ودمعُ العقيله على المُلقى، بِهِ حَرُّ بِهِ حرُّ و اشک زینب بر حسین داغ است ويا عمَّه، علَيكِ تدورُ صُنوفُ البَلا عمه جان، انواع بلاها گرد تو می‌چرخند ويا عمَّه، رأيتِ على الصدرِ شِمراً علا عمه جان، دیدم که شمر بر سینه پدر نشست ويا عمَّه، لقد شيَّبتكِ هنا كربلا عمه جان، اینجا، کربلا، تو را پیر کرد «من الخربه، رقيّه تخبِرُ الليلَ عن الغربه» از خرابه، رقیه درباره غربت به شب می‌گوید   *   *   ***   ***   ببابِ الخرابه تَرى ظِلًّا، لِمولاها لِمولاها بر در خرابه سایه‌ای می‌بیند... سایه مولایش را عليلٌ ضعيفٌ ولا حَولٌ، لِمولاها لِمولاها ناتوان و ضعیف است و رقمی برای مولایش نمانده ايا عمُّ أنظُر لأقدامي، بِها جرحُ بِها جُرحُ عمو جان، به پاهایم نگاه کن که زخم شده لها يَمسحُ الرأسَ وازدادَ، بِهِ النَوحُ بِهِ النَّوحُ عمو به سر دختر دست می‌کشد و ناگهان صدای نوحه بلند می شود! ويا روحُ، إذا ما رأيتِ الحسينَ اصعَدي ای روح، اگر حسین را دیدی، عروج کن ويا روحُ، ولو كانَ بالطَّشتِ رأساً هُدي ای روح، اگر در طشت سری بود که به دختری اهدا شد، عروج کن ويا روحُ، فراشه بنارِ اللِّقا تهتَدي ای روح، پروانه، با آتش دیدار هدایت می شود «من الخربه، رقيّه تخبِرُ الليلَ عن الغربه» از خرابه، رقیه درباره غربت به شب می‌گوید شاعر: نور آملی (از لبنان) 👇
Shab05Safar1400[05].mp3
6.01M
🎙رُقیّه تنادی مِنَ الخِربة ()عربی 🔺بانوای: حاج میثم مطیعی 🏴 شب ١۴٠٠
Shab05Safar1400[04].mp3
5.21M
🎙بابا کجا بودی؟ (واحد) 🔺بانوای: حاج میثم مطیعی 🏴 شب پنجم ١۴٠٠ نرفته لب خشکت از یادم، کجا بودی؟ شبی که من از ناقه افتادم، کجا بودی؟ تو اون شب که گوشواره‌مو بردن، کجا بودی؟ ما رو توی بزم مِی آوردن، کجا بودی؟ کجا بودی! که هرچی صدات می‌زدم می‌زدن کجا بودی! چه سنگا به اهل حرم می‌زدن کجا بودی! منو پیش چشم تو هم می‌زدن «بابا جونم، بابای خوب عزیزتر از جونم» نمیذارم از من جدا باشی ، سر بابا! چرا باید از تن جدا باشی؟ سر بابا! چرا از سه ساله‌ت تو دور بودی؟ سر بابا! شنیدم که توی تنور بودی، سر بابا! خبر داری؟ دارن ما رو مثل کنیز می‌برن خبر داری؟ همش فکر گوشواره و معجرن خبر داری؟ دارن دخترای تو رو می‌خرن «بابا جونم، بابای خوب عزیزتر از جونم» شاعر: رضا یزدانی
. سلام الله علیها 🔻 کاری از سجاد محمدی 1️⃣ بند اول دلم تنگه، نرنج از من یه ماهی هست، نخوابیدم روی پاهام، پر از زخمه یه ماهی هست، نخندیدم فراق اینقدر طولانی/ کدوم شهر و دیاری همه موهامو سوزوندن/ نگو خبر نداری گلایه ای نکردم به عمه آخه خیلی خودش گلایه داره شبا تا صبح رباب میگه با گریه که نشد کربلا بارون بباره بابا بابا برگرد اینجا 2️⃣ بند دوم من هرجا كه ، زمين خوردم فقط اسم ،ترو بردم نميدوني كه من بابا بدون تو بد آوردم يه شب از ناقه افتادم / تو بيابون بابايي چقدَر من صدا كردم / كه تو بگي كجايي همه تنم كبودِ ميبيني يه جوري زد برام نفس نمونده بابا از كربلا با تازيونه نبودي دشمنت مارو كشونده بابا بابا برگرد اینجا 3️⃣ بند سوم تو كه رفتي ،حيا هم رفت روي دستا ، طناب اومد سكينه با ،رباب اونشب توي بزم شراب اومد ترو توو طشت اوردن / منو دق دادن اونجا ترو با چوب هي ميزد/امون از دست دنيا آبله هام زيادن نگاه كن كه مثه مادرت قدم خميده ترو ازم گرفتن عزيزم يتيمي مثل من دنيا نديده بابا بابا برگرد اینجا 👇
. بابای من خوش آمدی به محفلم بابا داغ تو گشته مشکلم بابا با تو کنم راز دلم بابا بر خرابه نشین تو سر زدی در محفل من با سر آمدی ای مهربان بابای خوب من گوشه ی خرابه خوش آمدی مولاتی یا رقیه الحسین۴ بابای من دیدم که بشکسته جبین تو ناله و سوز پر طنین تو گریه ی خواهر حزین تو دیدم که دشمن سوی تو دوید شمر بی دین را خنجرش کشید از ظلم و کینه بین قتلگه رأس پاک تو از قفا برید مولاتی یا رقیه الحسین۴ بابای من نبودی از رو ناقه افتادم کس نرسید آن جا به فریادم دیدم که من در دام صیادم بابا زجر دون سویم آمده نگفت این از تبار احمده از کینه و ظلم و ستمگری بر دخترت تازیانه زده مولاتی یا رقیه الحسین۴ بابای من نبودی بابا دل من خون شد ظلم و ستم ز دشمن افزون شد صورت من ز کینه گلگون شد خسته ام دیگر من از این سفر داغ تو بر جانم زده شرر خسته ام از خود جان زینبت بابا به همراهت مرا ببر مولاتی یا رقیه الحسین۴ 🎤 👇
. 🔻️‍...ناگهان سر بریده ای را دید. گفت: این سر کیست؟ گفتند: سر پدرت می باشد. سر را برداشت و به سینه اش چسبانید و گریست و چنین می گفت: ▪️يا أبَتاهُ، مَنْ ذَا الَّذي خَضَبكَ بِدِمائكَ؟! ▪️پدر جان! كی تو را با خونت خضاب كرد؟! ▫️يا أبَتاهُ، مَنْ ذَا الَّذي قَطع وَ رِيدَيْكَ؟! ▫️ای پدر! كه رگهای گردنت را بريد؟! ▪️يا أبتاهُ مَنْ ذَا الَّذي أَيتمني علي صِغَر سِنّي؟! ▪️ای پدر! كي مرا در كودكی يتيم كرد؟! ▫️يا أبَتاهُ، مَنْ بَقي بَعْدَك نَرْجوه؟! ▫️پدر جان! بعد از تو به كه اميدوار باشيم؟! ▪️يا أبَتاهُ، مَنْ لِلْيتيمة حَتّي تَكْبُر؟! ▪️پدرجان! اين دختر يتيم را چه کسی نگهداری و بزرگ كند؟! ▫️یا أبتاه ! مَن للنساء الحاسرات؟! ▫️پدر جان! زنان بی پوشش چه کنند؟! ▪️یا أبتاه ! مَن للأرامل المسبیّات؟! ▪️پدرجان! زنان اسیر و سرگردان کجا بروند؟! ▫️یا أبتاه ! مَن للعیون الباکیات؟! ▫️پدر جان! چه کسی چشمان گریان را چاره ساز است؟! ▪️یا أبتاه ! مَن للضائعات الغریبات؟! ▪️پدر جان! چه کسی یار و یاور غریبان بی پناه؟! ▫️یا أبتاه ! مَن للشعور المنشرات؟! ▫️پدر جان! چه کسی پریشان مویی ما را سامان می بخشد؟! ▪️یا أبتاه ! مَن بعدک؟! ▪️پدر جان! بعد از تو چه کسی با ماست؟! ▫️واغربتنا! ▫️وای از غریبی! ▪️یا أبتاه ! لیتنی کنت الفدى؛ ▪️پدر جان! کاش فدایت می شدم؛ ▫️یا أبتاه ! لیتنی کنت قبل هذا الیوم عمیا. ▫️پدر جان! ای کاش بیش از این نابینا می شدم و تو را اینگونه نمی دیدم. ▪️یا أبتاه ! لیتنی وسدت الثّرى ولا أرى شیبک مخضّباً بالدّماء. ▪️پدر جان! کاش پیش از این در خاک خفته بودم و محاسنت را آغشته به خون نمی دیدم. 📚منبع؛ المنتخب طریحی .
مداحی آنلاین - وقتی که تو نیستی - مهدی رسولی.mp3
8.52M
🔳 (س) 🌴وقتی که تو نیستی 🌴با اشکام حرف میزنم 🎤 زخم دستامو زخم پام حرف میزنم با زخم پهلو و زخم صدام حرف میزنم ای زخم تن آروم بگیر ای زخم سر طاقت بیار ای زخم دل چیزی نمونده تا سحر طاقت بیار طاقت بیار میاد بابا طاقت بیار میاد کم کم طاقت بیار میاره از بهشت مرهم طاقت بیار رقیه ... وقتی میاد عمه اشکامو پاک میکنم میخندم آروم شه دردامو خاک میکنم وقتی تنها میشم ناله غمناک میکنم ای پای پر از آبله ای جامونده از قافله ای زخم تازیونه دست سنان و حرمله طاقت بیار تموم میشه  مهمون من عموم میشه این زخما پیش زهرا آبروم میشه طاقت بیار رقیه ...
602.7K
🎤 این نفسای آخرو بزا بکشم تو حرمت همه اومدن و من نیومدم این دوره از کرمت هرکی اومده حرمو دیده میگه ببرم ببرم ببرم ببرم یه ضریحه و یه کرب و بلا یه حسینِ و یه حرم یه حرم یه حرم .............. مثلاً تو قبول کردی کوله بارمو من بستم  مثلاً من الآن توی راه کرب و بلا هستم  مثلاً رسیدم دارم زیارت نامه میخونم  مثلاً رو به ایوونِ حرمت زیر بارونم  مثلا دم شیش گوشه پیشِ قبر حبیبم من خونهء مادریم اینجاس کی میگه که غریبم من ای باوفا منو ببر به کربلا اجرا: ۱۴۰۰ https://eitaa.com/emame3vom/50059