eitaa logo
امام حسین ع
19.3هزار دنبال‌کننده
401 عکس
2هزار ویدیو
1.9هزار فایل
کانال مداحی و شعر و سبک https://eitaa.com/emame3vom
مشاهده در ایتا
دانلود
. تورفتی از برما ای تمام دلخوشیم سه شب رسیده زداغ غمت تومیکشیم پدر زلطف تو دلخوش به زندگی بودم به‌هرطرف که روم عاشقانه میکِشیم بیابه خانه ببین بی تو درهمم بابا ببین نگرتو دگرقامت خمم بابا هنوز زخم غم مادرم به دل باشد هنوزمن زغم کوچه درهمم بابا سه شب شده که تو رفتی عزیز دل ز برم من از ضمیر دل خون گرفته باخبرم بیاد دست تووآن نوازشت هستم سه شب رسیده و اکنون ببین شکسته پرم مثال سوره مریم به غصه دمسازم به هرمصیبت وغمهای کربلا سازم غریب و بیکس و تنها دراین دیارم من به بوریا به کفن یا به بوسه پردازم تورفتی ودم رفتن به لب حسین داری خوشابه حال توبابا که نورعین داری کناره مادر پهلو شکسته‌ میمانی به کربلا توامیدی به عالمین داری چه گفته‌ای به من هر جا نگاه عباس است به هر نفس دل پرغصه آه عباس است چه گفته‌ای که ابوالفضل دست و پا گم کرد ولی بدان که حسین در پناه عباس است حواس اوهمه جا بوده سوی معجر من خوشم که دست نوازش نهاده بر سر من نگاه لطف برادر همیشه سوی من است ادب نگر که نگفته به من که خواهر من؟ اصالت ادبش محترم شمرده مرا به احترام کلام پدر برده مرا به غصه و غم اگرمبتلا شوم مرده‌ست به سینه از در دوستی تافشرده مرا تویی تو پشت و پناهم برادرم عباس تویی تو در همه جا یار ویاورم عباس تمام عمر مطیع امام خود بودی توخالق ادبی وتو باورم عباس غلامی (مجنون کرمانشاهی) ....................................................... .
. شب قدر ۲۳ عجل الله تعالی فرجه الشریف بند اول: شب قدره و غرق امیدم تو ظلمت پی نور خورشیدم به حق امام زمان امشب دوباره خدا رو قسم میدم بالحجت / ای خدا صاحب ما رو برسون بالحجت/ وارث شیر خدا رو برسون بالحجت بالحجت بالحجت آقای ما / تنها و غریبه بی یار و حبیبه / از شیعه دلش خونه آقای ما/با اونهمه غربت/تو زندون غیبت /مونده چه غریبونه بالحجت / ای خدا صاحب ما رو برسون بالحجت/ وارث شیرخدا رو برسون بند دوم: دعا میکنم شام غم،سر شه تا دیدار مهدی میسّر شه شده آرزوی شب قدرم ظهور امامم مقدّر شه بالحجت/ای خدا به حق زینب صبور بالحجت/بنویس سال ما رو سال ظهور بالحجت بالحجت آقای ما در کوه و بیابون، داره یه دل خون، از هر خوشی محرومه آقای ما ،دردش بی حسابه،آهش بی جوابه،عمریه که مظلومه بند سوم: الهی جمالش هویداشه به نورش دل مرده احیاشه همه خواهش عاشقا اینه: که اذن فرج امشب امضاشه بالحجت/به غم غربت خاتم الحجج بالحجت / عجل الله لولیک الفرج آقای ما /منتقم زهراس/ با حضرت عباس از راه میرسه یک روز اقای ما/ با هیبت حیدر/ همراش علی اکبر /از راه میرسه یک روز علی مهدوی نسب مرتضی کربلایی .👇
. امشب که نمک به زخم دین بگذارند آتش به پرِ روح الامین بگذارند نان آور هرشبی، نیامد امشب طفلان سرِ بی شام زمین بگذارند... .
. اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُكَ الاَْمانَ يَوْمَ لا يَنْفَعُ مالٌ وَلابَنُونَ اِلاّ مَنْ اَتَى اللَّهَ بِقَلْبٍ سَليمٍ وَاَسْئَلُكَ الاَْمانَ يَوْمَ يَعَضُّ الظّالِمُ عَلى يَدَيْهِ يَقُولُ يا لَيْتِنىِ اتَّخَذْتُ مَعَ الرَّسُولِ سَبيلاً وَاَسْئَلُكَ الاَْمانَ يَوْمَ يُعْرَفُ الْمُجْرِمُونَ بِسيماهُمْ فَيُؤْخَذُ بِالنَّواصى وَالاَْقْدامِ وَاَسْئَلُكَ الاَْمانَ يَوْمَ لا يَجْزى والِدٌ عَنْ وَلَدِهِ وَلا مَوْلُودٌ هُوَ جازٍ عَنْ والِدِهِ شَيْئاً اِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقُّ 1 وَاَسْئَلُكَ الاَْمانَ يَوْمَ لا يَنْفَعُ الظّالِمينَ مَعْذِرَتُهُمْ وَلَهُمُ اللَّعْنَةُ وَلَهُمْ سُوَّءُ الدّارِ وَاَسْئَلُكَ الاَْمانَ يَوْمَ لا تَمْلِكُ نَفْسٌ لِنَفْسٍ شَيْئاً وَالاَْمْرُ يَوْمَئِذٍ لِلَّهِ وَاَسْئَلُكَ الاَْمانَ يَوْمَ يَفِرُّ الْمَرْءُ مِنْ اَخيهِ وَاُمِّهِ وَاَبيهِ وَصاحِبَتِهِ وَبَنيهِ لِكُلِّ امْرِئٍ مِنْهُمْ يَوْمَئِذٍ شَاءْنٌ يُغْنيهِ وَاَسْئَلُكَ الاَْمانَ يَوْمَ يَوَدُّ الْمُجْرِمُ لَوْ يَفْتَدى مِنْ عَذابِ يَوْمَئِذٍ بِبَنيهِ وَصاحِبَتِهِ وَاَخيهِ وَفَصيلَتِهِ الَّتى تُؤْويهِ وَمَنْ فِى الاَْرْضِ جَميعاً ثُمَّ يُنْجيهِ كَلاّ اِنَّها لَظى نَزّاعَةً لِلشَّوى 2 مَوْلاىَ يا مَوْلاىَ اَنْتَ الْمَوْلى وَاَ نَا الْعَبْدُ وَهَلْ يَرْحَمُ الْعَبْدَ اِلا الْمَوْلى مَوْلاىَ يا مَوْلاىَ اَنْتَ الْمالِكُ وَاَ نَا الْمَمْلُوكُ وَهَلْ يَرْحَمُ الْمَمْلُوكَ اِلا الْمالِكُ مَوْلاىَ يا مَوْلاىَ اَنْتَ الْعَزيزُ وَاَ نَا الذَّليلُ وَهَلْ يَرْحَمُ الذَّليلَ اِلا الْعَزيزُ مَوْلاىَ يا مَوْلاىَ اَنْتَ الْخالِقُ وَاَ نَا الْمَخْلُوقُ وَهَلْ يَرْحَمُ الْمَخْلُوقَ اِلا الْخالِقُ 3 مَوْلاىَ يا مَوْلاىَ اَنْتَ الْعَظيمُ وَاَ نَا الْحَقيرُ وَهَلْ يَرْحَمُ الْحَقيرَ اِلا الْعَظيمُ مَوْلاىَ يا مَوْلاىَ اَنْتَ الْقَوِىُّ وَاَ نَا الضَّعيفُ وَهَلْ يَرْحَمُ الضَّعيفَ اِلا الْقَوِىُّ مَوْلاىَ يا مَوْلاىَ اَنْتَ الْغَنِىُّ وَاَ نَا الْفَقيرُ وَهَلْ يَرْحَمُ الْفَقيرَ اِلا الْغَنِىُّ مَوْلاىَ يا مَوْلاىَ اَنْتَ الْمُعْطى وَاَنَا السّاَّئِلُ وَهَلْ يَرْحَمُ السّاَّئِلَ اِلا الْمُعْطى 4 مَوْلاىَ يا مَوْلاىَ اَنْتَ الْحَىُّ وَاَ نَا الْمَيِّتُ وَهَلْ يَرْحَمُ الْمَيِّتَ اِلا الْحَىُّ مَوْلاىَ يا مَوْلاىَ اَنْتَ الْباقى وَاَ نَا الْفانى وَ هَلْ يَرْحَمُ الْفانىَ اِلا الْباقى مَوْلاىَ يا مَوْلاىَ اَنْتَ الدّاَّئِمُ وَاَ نَا الزّاَّئِلُ وَهَلْ يَرْحَمُ الزّآئِلَ اِلا الدَّّائِمُ مَوْلا ىَ يا مَوْلاىَ اَنْتَ الرّازِقُ وَاَ نَا الْمَرْزُوقُ وَهَلْ يَرْحَمُ الْمَرْزُوقَ اِلا الرّازِقُ 5 مَوْلاىَ يا مَوْلاىَ اَنْتَالْجَوادُ وَاَ نَاالْبَخيلُ وَهَلْ يَرْحَمُ الْبَخيلَ اِلا الْجَوادُ مَوْلاىَ يامَوْلاىَ اَنْتَ الْمُعافى وَاَ نَا الْمُبْتَلى وَهَلْ يَرْحَمُ الْمُبْتَلى اِلا الْمُعافى مَوْلاىَ يا مَوْلاىَ اَنْتَ الْكَبيرُ وَاَ نَا الصَّغيرُ وَهَلْ يَرْحَمُ الصَّغيرَ اِلا الْكَبيرُ مَوْلاىَ يا مَوْلاىَ اَنْتَ الْهادى وَاَ نَا الضّاَّلُّ وَهَلْ يَرْحَمُ الضّاَّلَّ اِلا الْهادى 6 مَوْلاىَ يامَوْلاىَ اَنْتَ الرَّحْمنُ وَاَ نَا الْمَرْحُومُ وَهَلْ يَرْحَمُ الْمَرْحُومَ اِلا الرَّحْمنُ مَوْلاىَ يامَوْلاىَ اَنْتَ السُّلْطانُ وَاَ نَا الْمُمْتَحَنُ وَهَلْ يَرْحَمُ الْمُمْتَحَنَ اِلا السُّلْطانُ مَوْلاىَ يا مَوْلاىَ اَنْتَ الدَّليلُ وَاَ نَا الْمُتَحَيِّرُ وَهَلْ يَرْحَمُ الْمُتَحَيِّرَ اِلا الدَّليلُ مَوْلاىَ يا مَوْلاىَ اَنْتَ الْغَفُورُ وَاَ نَا الْمُذْنِبُ وَهَلْ يَرْحَمُ الْمُذْنِبَ اِلا الْغَفُورُ 7 مَوْلاىَ يا مَوْلاىَ اَنْتَ الْغالِبُ وَاَ نَا الْمَغْلُوبُ وَهَلْ يَرْحَمُ الْمَغْلُوبَ اِلا الْغالِبُ مَوْلاىَ يا مَوْلاىَ اَنْتَ الرَّبُّ وَاَ نَا الْمَرْبُوبُ وَهَلْ يَرْحَمُ الْمَرْبُوبَ اِلا الرَّبُّ مَوْلاىَ يا مَوْلاىَ اَنْتَ الْمُتَكَبِّرُ وَاَ نَا الْخاشِعُ وَهَلْ يَرْحَمُ الْخاشِعَ اِلا الْمُتَكَبِّرُ مَوْلاىَ يا مَوْلاىَ اِرْحَمْنى بِرَحْمَتِكَ وَارْضَ عَنّى بِجُودِكَ وَكَرَمِكَ وَفَضْلِكَ يا ذَاالْجُودِ وَالاِْحْسانِ وَالطَّوْلِ وَالاِْمْتِنانِ بِرَحْمَتِكَ يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ 8 .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‍ . 🎤 مطلع الانوار عشق گرمیه بازار عشق ماه تمامم بر تو سلامم ای مه زیبای عشق ساحل دریای عشق ای نازنینم بی تو حزینم یوسف زهرا دلم غرق تمناست در فراغ تو دلم آماج غم هاست از دور افتاده ام این رسم دنیاست بیا آقا به راهت مانده یعقوب نگاهم ز هجرانت پریشانم کجایی ای پناهم ....اباصالح اباصالح اباصالح کجایی.... ♫♫♫♫♫♫♫♫♫♫ ای غریبِ آشنا یابن شمس و وضحا آه از جدایی آقا کجایی بغض مانده در گلو در پی تو کو به کو میگردم آقا ماه دل آرا ای به قربان تو و قلب صبورت چشم به راهم تا رسد صبح ظهورت تا که قلبم را کند احیا حضورت به گوش جان رسد هر دم صدای غربت تو بگو پس کی رسد پایان زمان غیبت تو ....اباصالح اباصالح اباصالح کجایی.... ♫♫♫♫♫♫♫♫♫♫ وارث خون خدا روضه دار کربلا خورشید عالم امید قلبم ای تو نور لم یزل یابن زهرا العجل ای ماه کنعان برگرد ز هجران شوق دیدار تو دارد دیدگانم یک نظر کن بر دلم ای مهربانم سالیانیست که گدای جمکرانم پر از دردم پر از آهم برایم کن دعایی به دنبال تو میگردم اباصالح کجایی ....اباصالح اباصالح اباصالح کجایی.... .👇
. غایبی و روز و شب در جمع مایی سیدی با منی اما نمیدانم کجایی سیدی ای بسا حج کرده ام حجم فقط دیدار توست تو حرم تو کعبه تو سعی و صفایی سیدی کاش جان عالمت بر رو نما گردد فدا تا دمی بر خلق عالم رو نمایی سیدی ای دعای فاطمه پشت سرت هر صبح و شام کی میایی کی میایی کی میایی سیدی مشکل اسلام تنها غیبت کبرای توست با ظهور خود تو خود مشکل گشایی سیدی در طواف کعبه ای یا در مدینه یا نجف سامره قم یا که مهمان رضایی سیدی پرچم سرخ حسینی فاش می گوید که تو وارث خون شهید کربلایی سیدی ای تمام چارده معصوم یا مهدی بیا ای جواب ناله مظلوم یا مهدی بیا سیدی یا سیدی .👇
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. موضوع : مناظره قرآنی زیبا در جهت اثبات برتری حضرت علی(ع) بین ظالمترین حاکم و یکی از محبین امیرالمومنین علی (ع) ✨ حجاج بن یوسف ثقفی سرسخت ترین دشمن حضرت علی(علیه السلام)بود. او شیعیان حضرت علی(علیه السلام)را به بهانه های مختلف از بین می برد ,او حاکم کوفه بود. پیرزنی عاشق و شیعه امیر المؤمنین به نام حُرّه بود ، حرهِ دختر حلیمه ی سعدیه مادر رضاعی پیامبر اکرم(ص)بود,که خواهر رضاعی پیامبر اکرم(ص) میشد. شیعه بودن در زمان بنی امیه جُرم سنگینی داشت. اگر کسی کافر، یهودی یا مسیحی بود جُرم کمتری نسبت به شیعیان داشت جزای شیعه بودن اعدام بود. حجاج بن یوسف نمی توانست حُرّه را بکشد زیرا خواهر پیامبر اکرم(ص)بود,به دنبال بهانه بود تا حُرّه را از سر راه خود بردارد,می گفت نباید از حضرت علی(علیه السلام)اطاعت کنی. شنیدم علی(ع)را بالاتر از ابوبکر، عمر و عثمان می دانی؟ حُرّه جواب داد:این که چیزی نیست از احادیث و قرآن ثابت می کنم حضرت علی(ع)از صحابه پیامبر اکرم(ص)بالاتر و افضل تر است. انبیاء هم از صحابه ی پیامبر اکرم(ص)بالاتر هستند,حجاج بن یوسف گفت اگر نتوانی ثابت کنی تو را اعدام می کنم,حُرّه گفت قرآن را بیاورید تا از قرآن برای شما صحبت کنم، حضرت علی(ع)از حضرت آدم بالاتر است. حجاج بن یوسف گفت: برای چه این حرف را می زنی؟ حُرّه جواب داد: در قرآن نوشته شده وقتی خداوند حضرت آدم و حوا را خلق کرد فرمود:در بهشت در ناز و نعمت باشید,«و لا تقربا هذهِ الشجرة»(سوره اعراف،آیه۱۹)فقط نزدیک گندم نشوید زیرا اگر از آن بخورید جایگاه شما در بهشت نیست و باید به دنیا برگردید,آدم و حوا ترک اولی کردند و از درخت خوردند. اما حضرت علی(ع)با این که همه غذاها برای او حلال بود تا آخر عمر نان گندم نخورد و از نان جو استفاده کرد. حجاج بن یوسف گفت:این حرف تو را قبول دارم. حُرّه گفت:حضرت علی(ع)از حضرت نوح بالاتر است. حجاج گفت:برای چه؟ حُرّه جواب داد:قرآن می فرماید:زن حضرت نوح و لوط خیانت کردند بنابراین خداوند آنها را وارد جهنم کرد,اما خداوند همسری به حضرت علی(علیه السلام)داد که غضب او غضب خداوند و رضایت او رضایت خداوند است,پس حضرت علی(ع)از جهت داشتن همسر هم بالاتر است. حجاج بن یوسف گفت: بله درست است. بعد گفت حضرت علی(ع) از حضرت ابراهیم بالاتر است حجاج گفت:از کجا می دانی حضرت علی(ع)از حضرت ابراهیم بالاتر است؟ حُرّه جواب داد:برای اینکه حضرت ابراهیم فرمود:خداوندا چگونه مرده را زنده می کنی؟خداوند فرمود:مگر به من اطمینان نداری؟حضرت ابراهیم فرمود:چرا اطمینان دارم می خواهم اطمینان قلبی پیدا کنم، اما حضرت علی(ع)فرمود:اگر پرده را از جلو چشم من کنار بزنید فرق نمی کند و به یقین من چیزی افزوده نمی شود,حجاج بن یوسف گفت: بله درست است,سوال کرد حضرت علی(علیه السلام)چگونه از حضرت موسی بالاتر است؟ حُرّه جواب داد:خداوند فرمود«اذهَب الی فرعون انَّه طغی»(سوره طه، آیه۲۴)حضرت موسی به سراغ فرعون برو، پیام ما را به او برسان و او را هدایت کن!حضرت موسی گفت: خداوندا من یک نفر از آنها را کشته ام می ترسم تنها آنجا بروم برادرم هارون را همراه من بفرست تا پشتیبان من باشد,اما حضرت علی(ع)با این که سران کفر را کشته بود از طرف خداوند مأمور شد سوره حج و برائت را برای مشرکان بخواند,حضرت علی(ع)با قلبی قوی رفت و از کسی نترسید,حجاج بن یوسف گفت: بله درست است. حرّه گفت : حضرت موسى(ع) وقتى كه در دفاع از مظلوم يكى از ياران فرعون را كشت و به او خبر دادند كه طرفداران فرعون مى خواهند تو را به قتل برسانند. ( فَخَرَجَ مِنْها خائِفاً يَتَرَقَّبُ ) او در حالى كه مى ترسيد، از مصر خارج شد و بسوى مدين رفت . امّا حضرت على عليه السّلام در ليلة المبیت، (شب هجرت ) بجاى پيغمبر خوابيد و جان خود را بدون واهمه ، فداى پيامبر كرد، اين در حالى بود كه خطر قتل او، حتمى بود؛ اين عمل آن حضرت ، مورد تقدير خداوندى قرار گرفت ؛ آنجا كه مى فرمايد: (وَ مِنَ النّاسِ مَنْ يَشْرى نَفْسَهُ ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللّهِ) (بعضى از مردم جان خود را براى رضاى خدا مى فروشند.) حجاج گفت : احسنتِ! باز سوال کرد از کجا می دانی حضرت علی(ع)از حضرت سلیمان بالاتر است؟ حُرّه جواب داد: برای این که حضرت سلیمان به خداوند گفت:خداوندا به من پادشاهی بده که بعد از من نیز به کسی نداده باشی!اما حضرت علی(علیه السلام)فرمود«یا دنیا غُرّی غیری»ای دنیا نمی توانی مرا فریب دهی، پادشاهی در دنیا را نمی خواهم,پادشاهی در دنیا را سه طلاقه کردم«طلّقتُک ثلاثة مرّاة لا رَجعَةَ فیها». ✨
. : بیا به کوفه ی ماتم زده سری بزنیم گشوده بال و به عشق علی پری بزنیم سه شب شده که بود خانه ی علی تاریک بیا به خانه ی مولایمان سری بزنیم کسی به زینب اوتسلیت نمی گوید به خانه اش پی تسکین او دری بزنیم ‌ بود چو باز در خانه ی علی شب قدر کجا سزد در درگاه دیگری بزنیم ........... بهارا! حال زارم را بگویم؟ دل بی برگ و بارم را بگویم؟ بخوانم سطری از دلتنگی‌ام را؟ گلوی بی‌قرارم را بگویم؟ تو با حال غریبان آشنایی دل دور از دیارم را بگویم؟ بگویم تشت من افتاده از بام؟ خطای بی‌شمارم را بگویم؟ چنان مرغی که پشت میله مانده پر و بال دچارم را بگویم؟ :: خدایا! کشتی‌ام بی‌بادبان است دلم را دل نگو، آتشفشان است پر از تنهایی‌ام، یاری ندارم گرفتارم، کس و کاری ندارم کویرم، روسیاهم، سوت و کورم الهی! هرچه هستم از تو دورم دلم خالی‌ست، امیدی ندارم به جز لبخند تو عیدی ندارم مرا گر صبح و ظهر و شام طی شد پر از قهر و پر از دشنام طی شد خداوندا! غم نان غافلم کرد غم نان غافل از حال دلم کرد سراپا گریه‌ام، صبری ندارم درون پلک خود ابری ندارم تنم خشکیده، بارانی به من ده از این جان خسته‌ام، جانی به من ده خداوندا! «به حق شاه مردان» مرا آنی جدا از خود مگردان.. :: شناساندی به من یکتایی‌ات را نمایاندی به من زیبایی‌ات را مرا خواندی به رستاخیز نورت مرا سرشار کردی از حضورت اسیرم کن که آزاد تو باشم خرابم کن که آباد تو باشم دچار راه و رسمی باطلم من کویری تشنه و بی‌حاصلم من همه از من گناه و شرمساری همه از تو صبوری، بردباری نشد روزی که خوارم کرده باشی به مردم واگذارم کرده باشی شنیدم عاشقان را دوست داری بگو دست مرا هم می‌فشاری؟ به فضل خود مرا دریاب، یا رب مرا بیدار کن از خواب، یا رب به جز تو هیچ امیدی ندارم به جز خوشنودی‌ات عیدی ندارم به جز نامت نخواهم نام دیگر کجا جز بام مهرت بام دیگر؟ در لطف تو بر من باز باز است به سوی تو وجودم در نماز است مبند ای ماه! درهای دعا را اجابت کن نوای بی‌نوا را به امید تو دل بستن چه زیباست به دریای تو پیوستن چه زیباست کویرم، بر سرم از نور قرآن بباران و بباران و بباران ✍ .
. مسجدارک ۴ اردیبهشت ١۴٠١ با اینکه گم کرده ام میان راه راهت را ای کاش از من بر نگردانی نگاهت را چه نیمه شبهایی که چشمم باز شد اما ترجیح دادم به مناجات استراحت را یک مهر بی سجاده را انداختم هر بار هدیه به تو دادم نمازی با کراهت را با چهارده معصوم کردی یاری اَم اما رنجانده ام از خویش هم تو هم سپاهت را دادم سلامی به حسین و بعد از آن گفتی قصر بهشتی کردم بار گناهت را نور حسین آمد تمام راه پیدا شد خورشید هم حتی ندارد نور ماهت را ممنونم از زهرا که آورده مرا هیات یعنی نشانم داده راه سر پناهت را آی گرگ حوس دنبالم است ای منجی یوسف من دوست دارم بیشتر از قصر چاهت را گفتن کشتی نجات افتاده بین آب کردی سوارِ آن گدای روی سیاهت را تکبه به تیزه داد ارباب و صدا زد شمر از خیمه ها بردار شمشیر نگاهت را .
. مسجدارک ۵ اردیبهشت ١۴٠١ من همانم که همیشه عهد و پیمان را شکست توبه کرد از معصیت اما زد و آنرا شکست بارها دنبال شیطان رفت و دنبال تو نه پای این سفره نمک خورد و نمکدان را شکست کاش میشد چشم هایت را ببندی باغبان هر زمانی طفل بازی گوش گلدان را شکست ادعای برتری دارم نمیدانم هنوز عاقبت یک مورچه خواب سلیمان را شکست گرم میماند تنور خانه ای که صاحبش قبل سرما هیزم فصل زمستان را شکست تا مرا شیطان زمین انداخت گفتم یا علی که یدالله آمد و زد دست شیطان را شکست آسمانها روشن از ایوان طلای حیدر است گنبد او هیبت خورشید تابان را شکست امشب ای دل توبه کن از آن گناهانی که زد پای رفتن تا نجف تا کربلامان را شکست در حصار معصیت یاد غریبی حسین سیل اشکم شد روان دیوار عصیان را شکست یک نفر شمشیر میزد یک نفر تیر و سنان یک نفر بر تن عصای دست پیران را شکست هیچکس چون حرمله ارباب را زخمی نکرد با سه شعبه قلب سالار شهیدان را شکست تشنه لب افتاده بود و هیچکس آبش نداد شمر آمد ضربه زد لبهای عطشانش را شکست بیشتر از شمر باید گفت لعنت بر یزید بشکند دستش که با یک چوب دندان را شکست .
. ✅ شرح دعای روز بیست و سوم👇👇👇 در دعاي اين روز، پاك شدن از گناهان و عيب‌ها را خواستاريم. بايد بدانيم که همه بدبختي هايي كه دچار می شويم اثر گناه و عصيان است و بدبخت آن کسی است كه به فرموده رسول اكرم (ص) اين ماه بر او بگذرد و خداوند گناهانش را نيامرزيده باشد. (عيون الاخبارالرضا، ج 1، ص 295) قرآن كريم مي‌فرمايد: "و هر مصيبتي كه به شما برسد، به خاطر كارهايي است كه مي‌كنيد." بنابراين تمام شوربختي‌هاي انسان، حاصل گناه و عصيان او به درگاه خداست. بجاست كه در اين ماه مبارک، براي بخشش گناهانمان دعاي بيشتري كنيم؛ آری، همان‌طور كه اعمال صالح و خوب باعث مي‌شود تا گناهان ما محو شود، انجام گناه نيز منجر به محو شدن كارهاي خوب ما مي‌شود. پيامبر خدا (ص) در اين باره فرمودند: "از گناهان دوري كنيد، زيرا گناهان خوبي‌ها را محو مي‌كند. همانا بنده، گناه مي‌‌كند و به سبب آن، دانشي را كه آموخته بود فراموش مي‌كند". (بحارالانوار،‌ ج 73، ص 377) عمل زشت در روح انسان اثرگذار است وبه سرعت انسان را تحت تأثير قرار مي‌دهد. حضرت امام صادق (ع) در خصوص تأثيرات گناه فرمودند: "همانا انسان، گناه مي‌كند و به سبب آن از نماز شب محروم مي‌شود؛ سرعت تأثير كار بد در آدمي از سرعت تأثير كارد در گوشت بيشتر است". (الكافي، ج 2، ص 272) در آغاز اين سخن، گفتيم كه هرچه بر سر ما مي‌آيد از گناهان ماست. قرآن كريم در باره اين موضوع مي‌فرمايد: "وَ ما اَصابَكُم مِنْ مُصيبَةٍ فَبِها كَسَبَتْ اَيْديكم ؛ و هر مصيبتي كه به شما برسد، به خاطر كارهايي است كه مي‌كنيد". (سوره مباركه شوري ، آيه 30) حضرت علي (ع) در روايتي در ذيل اين آيه مي‌فرمايد: "از گناهان دوري كنيد، زيرا هيچ بليه‌اي رخ ندهد و هيچ رزقي كم نشود؛ مگر به سبب گناهي؛ حتي خراش برداشتن [كه بر اثر گناه بوده است]". (بحارالانوار، ج 73، ص 350) برطبق روايات، كم شدن رزق، آمدن بلا، مرگ و غالب گرفتاري‌ها بر اثر ارتكاب به معاصي است: امام صادق (ع) فرمودند: "همانا مؤمن گناه مي‌كند و به سبب آن از روزي محروم مي‌شود. (ميزان الحكمه ، ح 6847) امام رضا (ع) در بيان نورانی خود فرمودند: "هرگاه بندگان، مرتكب گناهاني شوند كه قبلا انجام نمي‌داده‌اند، خداوند نيز بلاهايي را برايشان پديد آورد كه سابقه نداشته است". (الکافی، ج 2، ص275) امام صادق (ع) کثرت مرگ و مير بدليل گناهان را اين گونه شرح می دهند: "شمار كساني كه بر اثر گناهان مي‌ميرند، بيشتر از كساني است كه به اجل مي‌ميرند". (ميزان الحكمه، ح 6849) امام محمد باقر(ع) نيز درباره کاهش نعمت های الهی بدليل گناه اين طور هشدار می دهند: "هيچ سالي كم ‌بارش‌تر از سال ديگر نيست، بلكه خداوند باران را هر جا كه ‌خواهد مي‌باراند؛ اما هرگاه مردمي مرتكب گناهان شوند، خداوند عز و جل، باراني را كه براي آنان مقدر كرده بود از ايشان باز مي‌دارد". (بحارالانوار، ج 73، ص 329) در فراز ديگر اين دعا می گوييم: خدايا تقوای دل را روزی ما کن و ما را در امتحان آن موفق بدار. در اين باره لازم است که بدانيم قرآن كريم تقوا را به دل‌ها منسوب مي‌داند؛ آنجا كه مي‌فرمايد: "ذَلِكَ وَمَن يُعَظِّمْ شَعَائِرَاللَّهِ فَإِنَّهَا مِن تَقْوَى الْقُلُوبِ ؛ و هركس شعائر دين خدا را بزرگ و محترم بدارد، اين از ويژگي‌هاي دل‌هاي باتقواست". (سوره مباركه حج ، آيه 32) علامه طباطبايي (ره) در تفسير شريف الميزان ذيل اين آيه مي‌نويسد: "اضافه شدن تقوا به قلوب اشاره است به اينكه حقيقت تقوا و احتراز از غضب خداي تعالي و تورع از محارم او، امري است معنوي كه قائم است به دل‌ها و منظور از قلب، دل و نفوس است. پس تقوي قائم به اعمال، يعنی حركات و سكنات بدني؛ نيست چون حركات و سكنات در اطاعت و معصيت مشترك است. مثلا عمل دست زدن به بدن جنس مخالف چه در نكاح و در زنا مشترك است يا بي‌جان كردن در قصاص و جنايت مشترك است و يا نماز خواندن براي خدا يا ريا مشترك است. اينها همه از نظر اعمال و از نظر اسكلت ظاهري يكي است؛ پس اگر يكي حلال و يكي حرام، يكي زشت و يكي زيباست، به خاطر همان امر معنوي دروني و تقواي قلبي است". (الميزان، ج 14، ص 528) اگر مي‌خواهيم باتقوا باشيم، بايد ابتدا دل‌ را اهل تقوا كنيم تا به دنبال آن، جسم نيز اهل پرهيزكاري شود. خدايا! قلبي با تقوا را روزي ما بگردان. 📚 برگرفته از کتاب "تا آسمان" اثر دکتر حسین محمدی فام ۱۴۴۳ .
Arshedna .1.mp3
10.24M
«أرشِدنا إلی الطریق ای بهترین رفیق» با اجرای شاعرونغمه‌پرداز ⭕️ ارشدنا الی الطریق ای بهترین رفیق انت الوالد شفیع ای بهترین رفیق ارشدنا الی الطریق ای بهترین رفیق انت الوالد شفیع ای بهترین رفیق ای مهربون تر از پدر و مادرم هستی مراقبم بیراهه نرم من از محبتت چه جوری بگذرم پای رکابتم تا دم آخرم صبح ظهرت احلی من العسل العجل العجل العجل پای تو مردن یعنی خیر العمل العجل العجل العجل العجل العجل العجل (یا مهدی) یا ذی العهد والوفا موعود کربلا منصورعلی الادا موعود کربلا چشم انتظارته یه نفر بی پناه حتما امام حسینمه روحی فدا هل من معین میگه وسط قتلگاه با صورت افتاده از روی ذوالجناح زینب به سر میزنه میگه روی تل العجل العجل العجل تنه حسینشو گرفته توو بقل العجل العجل العجل العجل یا مهدی۳ https://eitaa.com/emame3vom/61071
. حضرت مهدی! " اَمَّنْ يُجيب... خوان! شده‌اَم زارِ زاری اَت آگَه شدم ز وضعیتِ اضطرارى اَت! اما هزار حیف نبودم به فکر تو عمرم گذشت بی هَوَس ِ غمگساری اَت تو مهربان‌تر از پدر و مادری مرا کی می ‌کِشی مرا به بَرِ کردگاری اَت؟ کی با زهیر و قنبر و سلمان شوم رفیق‌؟ کی می‌شوم مُرید و نديم ِ شکاری اَت؟ کی می کنی مرا نظری که شوم اسیر... در بارگاه سلطنتِ روزگاری اَت‌؟ کی می‌خَری مرا که به طور همیشگی... باشم خَدوم ِ با ادبِ افتخاری اَت‌؟ کی صبح، زیر پای تو، شب، زیر پای تو... هر لحظه را کنم سپری با خماری اَت‌؟ کی صاحبِ جگر کنی اَم در رکاب خویش... با زهره ای که جان بفشانم به یاری اَت؟ کی می‌شود که دغدغه اَم در شبانه روز... باشد مودّتِ به تو و جان‌سپاری اَت؟ یادم نمی رود که تو برداشتی مرا... از خاکِ غفلت از تو و از پرده داری اَت آخر، همان که هست پسندِ تو می شوم؟ می‌ایستم به قلّه‌ی خدمت‌گزاری اَت؟ من را بِکُش به دیده‌ی نرگسْ‌مَآبِ خويش کن صیدِ خويش با نظرِ ذوالفقاری اَت عهدی که با تو بسته اَم از عالَم اَلَست من را کِشانده است به این بی قراری اَت یک ردّ پا ز تو به خیالم نشسته است سرزنده ام من از اثرِ یادگاری اَت... بر فرقِ چاک خورده‌ی حیدر، چه سوزناک... شعله كشيده تا به فَلَک، سوگواری اَت ای آرزوی هر شبِ قدرم! ظهور كن! کی می رسد ز راه، نسیم بهاری اَت؟ شب پنجشنبه ۱ اردیبهشت ۱۴۰۱ مقارن شب نوزده ماه مبارک .
. (ع) شدلیله قدرو عزای مولاست امشب شب وصل علی وزهراست سرش غرق خون است رخش لاله گون است بگذشته کارازکارمولا رودعلی به پیش زهرا واویلتا آه وواویلا۴بار دربسترمرگ آرمیده حیدر پرپرزندازداغ یاس پرپر شده جان برلبش پریشان زینبش هرگه کندفرقش نظاره قلبش زغم شدپاره پاره واویلتا سرپدربالاگرفته زینب قرآن بکف احیاگر فته زینب برامام غریب خواند ام یجیب مگو علی شفا نگیرد ترسم زغم زینب بمیرد واویلتا ایتام کوفه برشه ولایت باکاسه ی شیرآمدندعیادت خون جگر یتیمان ذکرشان علیجان امشب علی روح مناجات بافاطمه دارد ملاقات واویلتا... (عبدالحسین محبی) .........‌‌‌‌‌........................ آجَرَك اللّه يا صاحِبَ الزّمان في مُصيبة جَدّك اميرِالمؤمِنين عليه‌السّلام عینِ على! محمّدِ دیگر! ظهور کن ای گریه‌ی تو چشمه‌ی كوثر! ظهور کن يَابْنَ الْحَسَن! غريب‌ترینِ زمانه‌ها! حیدر،نشان و فاطمه،مظهر! ظهور کن ای صاحبِ لواى تقاص ِ على! بيا ای طالعِ طليعه‌ی محشر! ظهور کن باشی دلیل خِلقت و خَلقت کند شهید! یَابْنَ الْحَسَن! به غربتِ حیدر ظهور کن گریه مکن نمونه‌ی حیدر! ظهور کن مويه مکن، علیّ ِ مُصَوّر! ظهور كن ای آخرین قرینه‌ی زهراییِ على! بر مردمان‌، بهشتِ مقدَّر! ظهور كن از زخم ِ فرق رأس پدر، خونجگر شدی ای گریه دارِ محنتِ آن سر! ظهور کن شمشير خورد بر سر و قرآن گشوده شد یَابْنَ الْحَسَن! به مصحفِ پرپر، ظهور کن صورت شکافت،خون به زمین ریخت،شد کُسوف بر حُزنِ مُهر و قبله و منبر، ظهور کن سجده ز سجده‌گاهِ علی، داد زد که آه... لرزید عرش ِ حضرت داور، ظهور کن سوگند بر مصیبتِ مَولیَ الْمُوَحّدین بر دردهای جان پیمبر، ظهور کن! بر هِق‌هِق حسین و غم سینه‌ی حسن... در پیش جسم فاتح خیبر، ظهور کن بر بی قراریِ دلِ محزونِ زینبین... وقتی پدر فتاد به بستر، ظهور کن جبران کننده‌ی همه‌ی غصّه ها بيا! ای انتقام ِ زينب مُضطر! ظهور کن یک‌سر، دو شِقّه گشت و سرى رفت روی نی در پیشگاهِ دختر و خواهر... ظهور کن کوفه، سرِ پدر به دو نیم و به کربلا... از تن، بریده رأس ِ برادر، ظهور کن تصویرِ قتلگاه علیّ و حسین هست... منظورِ تو به مَردُم ِ منظر، ظهور کن سوگند به علیّ ِ صغیر و کبیرِ طف یَابْنَ الْحَسَن! به حنجرِ اصغر، ظهور کن هجده سر بریده‌ به نی دید عمّه‌ات بر خونِ قلب زينبِ اطهر، ظهور کن خون از نظر به گونه چکانی، از این مِحَن دیگر بس است گریه‌ی اَحمر، ظهور کن من را هوای وصلِ تو آواره کرده است... خشکیده چشم ِ عبد تو بر در، ظهور کن زندان غیبت و غم و اندوه خوردن و... دیگر بس است، مهدیِ مادر! ظهور كن باید بیایی و سرِ جای خودت رَوي ای صدرِ خَلق! حيدرِ آخر! ظهور کن جمعه ۲ اردیبهشت ۱۴۰۱ .
. آجرك الله يا صاحب الزمان في مصيبة جدّك اميرالمؤمنين عليه السلام قال مولانا علي عليه السلام: " آه آه‌ شَوْقا اِلَی رُؤْیَتِهِ " چقدر اشتیاق به دیدار فرزندم مهدی دارم! (بحارالانوار، محمد باقر مجلسی، ج 51، ص 115) کرده علیّ اَش خطاب: " شَوْقاً اِلَی رُؤْیَتِه "۱ آه کشد بوتراب... شَوْقاً اِلَی رُؤْیَتِه شَوْقاً اِلَی رُؤْیَتِه، لب به سخن باز کرد گفت بر او آن جناب: " شَوْقاً اِلَی رُؤْیَتِه " در سخنِ خود، علی، بینِِ جميعِ لُغات کرده چنین انتخاب: شَوْقاً - اِلَی - رُؤْیَتِه از صَدَف نُطقِ خود، حیدرِ صاحبْ‌کلام سُفته چنین دُرّ ناب: " شَوْقاً اِلَی رُؤْیَتِه " نیست همین یک کلام، هست هزاران کلام هست هزاران کتاب: " شَوْقاً اِلَی رُؤْیَتِه " یک غزلِ نا تمام، مِدحَتِ بی انتهاست بِه ز شمیم گلاب: " شَوْقاً اِلَی رُؤْیَتِه " کیست امام زمان؟ کز طلب او علی... گفته بر آن مُستَطاب: " شَوْقاً اِلَی رُؤْیَتِه " " دیدن او یک نظر، صد چو منش خونبهاست "۲ کرده علیّ اش خطاب: " شَوْقاً اِلَی رُؤْیَتِه " ۱. کلام امیرالمومنین علیه‌السلام درباره‌ی اشتیاقشان به دیدار حضرت مهدی علیه‌السلام ۲. تضمین مصرع از سعدی شنبه ۳ اردیبهشت ۱۴۰۱ ‌
. یا مهدی! حقّ تو با نثار بُكا می‌شود اَدا حقّ بُكا به عرض دعا می‌شود اَدا حقّ دعا به فهم عزا می‌شود اَدا حقّ عزا به حُبّ شما می‌شود اَدا با این دعا شود دلِ ما پاک: " اَلْعَجَل " حُبّ تو مستحب، نه که واجب‌ترین بود دلدادگیّ ما به تو معناى دين بود محبوب‌ْداریِ تو بهشت برین بود هم حالِ با تو قلب مُحِب‌ّاَت حزین بود يَابْنَ الْحَسَن! مَكِش دم غمناک، اَلْعَجَل يَابْنَ الْحَسَن! به عمّه‌ی مُضطَر، ظهور کن يَابْنَ الْحَسَن! به اصغر بی‌سر، ظهور کن يَابْنَ الْحَسَن! به پیکر اکبر، ظهور کن يَابْنَ الْحَسَن! به ناله‌ی مادر، ظهور کن يَابْنَ الْحَسَن! به مُهجه‌ی صد چاک، اَلْعَجَل اَبکي لَکَ... که گریه‌ به رخسار می‌کنی اَبکي لَکَ... که مویه‌ی خونبار می‌کنی با زاری ات دلِ همه را زار می‌کنی گریه به دست‌های علمدار می‌کنی يَابْنَ الْحَسَن! به ساقیِ بر خاک، اَلْعَجَل امروز، كربلاى زمان، غیبت شماست امروز، روضه‌های زمان، غربت شماست دل، بی‌قرار و خونجگرِ فُرقَتِ شماست اصل عزاى عصر، غم و محنت شماست بر سر بُوَد ز هجر تو خاشاک، اَلْعَجَل بايد اقامه کرد دعای ظهور را فرموده‌ای خودت به همه: " اَکْثِرو الدّعا " خرجِ دعاى آمدنت كُلّ روضه ها عرض دعای تو شبِ قدر است کار ما يَابْنَ الْحَسَن! به ضجّه‌ی افلاک، اَلْعَجَل ۴ اردیبهشت ۱۴۰۱ .
. فراق یار و شب قدر باز افتاده دلم در غم هجران چکنم باز دارم ز غمت حال پریشان چکنم خورده بر دیده و دل تیر فراقت مولا با دل خون شده و دیده ی گریان چکنم من که بی قدر و بهایم ، شب قدر آمده ام شب قدر آمده ام بی سر و سامان چکنم من که بر روی سر خویش بگیرم قرآن گر نباشد به برم صاحب قرآن چکنم دارم از هجر تو در گوشه ی ویران مأوی شده ام ساکن این گوشه ی ویران چکنم ساحل امن و امانم تویی ای دوست بگو من افتاده میان غم توفان چکنم کف افسوس زنم بر هم و می گریم من که اگر باز نبینم رخ جانان چکنم بی تو زندان شده این شهر برایم مولا بر رها گشتن خود از دل زندان چکنم من درین شهر پی دیدن تو می گردم کس نپرسید خیابان به خیابان چکنم داغ جانسوز علی می زند آتش به دلم دلم افتاده درین شعله ی سوزان چکنم می رسد آه جگر سوز به گوش دل ما از غم شیر خدا ، باب یتیمان چکنم مسجد و منبر و محراب ندارد مولا مسجد کوفه خموش و من نالان چکنم سفره ی نان فقیران که ندارد نانی مانده بی نان و غذا سفره ی آنان چکنم می شود خانه خراب از غم حیدر «یاسر» دارد از ماتم او دیده ی حیران ، چکنم ** محمود تاری «یاسر» ................................... آه، آه، مِن غِفلتِنا عَن وليّنا... آن قَدَر وقت نداریم دعایش بکنیم آن قَدَر زَهره نداریم صدایش بکنیم آن قَدَر کار نداریم برایش بکنیم آن قَدَر عشق نداریم ثنایش بکنیم آن قَدَر عزم نداریم کنارش باشیم " آن قَدَر مرد نبودیم که یارش باشیم " در حَرَم‌ها پیِ خاکِ گذرِ پا قَدَمَش... در دلِ يَمّ ِ عَمیمانه‌ی لُطف و کرمش... در دلِ بحرِ بزرگیّ و جلال و جنمش... بين امواج ِ عزاداری و دریای غمش... ...آن قَدَر غرق نبودیم دچارش باشیم " آن قَدَر مرد نبودیم که یارش باشیم " دردمان نیست که غم، همدم مولا شده‌است دردمان نيست كه آواره‌ی صحرا شده‌است اشک چشمش ز غم فاطمه، دریا شده‌است دردمان نیست که سرگشته و تنها شده‌است آن قَدَر قَدْر نداريم قرارش باشيم " آن قَدَر مرد نبودیم که یارش باشیم " آب در جوی عدو ریخته ایم از غفلت یادمان رفته که او هست به سجنِ غیبت کارمان " نِق " زدنی گشته، دریغ از خدمت نیست ما را به تمنّای ظهورش، همّت آن قَدَر بنده نبودیم نثارش باشیم " آن قَدَر مرد نبودیم که یارش باشیم " کور بودیم و ندیدیم که طاووس کجاست! کور بودیم و ندیدیم که فانوس کجاست! علّتِ تاب و تبِ این همه افسوس کجاست! نیست حرف دلمان:"حضرت ناموس کجاست؟ " آن قَدَر پاک نبودیم خُمارش باشیم " آن قَدَر مرد نبودیم که یارش باشیم " دوست دارد که دعاگوی ظهورش گردیم هست تکلیف به ما، جلوه‌ی نورش گردیم شاكر از نعمتِ الطافِ حضورش گردیم باغبانِ گُل لبخندِ سُرورش گردیم آن قَدَر خوب نبودیم شکارش باشیم " آن قَدَر مرد نبودیم که یارش باشیم " ... دوشنبه ۵ اردیبهشت ۱۴۰۱ .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا