.
#روضه_امام_باقر_علیه_السلام
متن روضه ۲
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ بَاقِرِ الْعِلْمِ وَ إِمَامِ الْهُدَى وَ قَائِدِ أَهْلِ التَّقْوَى وَ الْمُنْتَجَبِ مِنْ عِبَادِكَ...
🔸هجوم موجِ بلا را به چشمِ خود دیدم
🔸غروبِ کرببلا را به چشم خود دیدم
🔸به سر زنان پیِ عمّه به روی تل رفتم
🔸ذبیحِ دشتِ منا را به چشمِ خود دیدم
🔸عمو که خورد زمین رویِ حرمله واشد
🔸تمام واقعه ها را به چشم خود دیدم
مصیبت امام باقر...
مصیبت کربلاست...
آخه این آقا یادگار دشت بلاست...
همه مصیبتهای کربلا رو دیده امام باقر...
🔸زمان حملۀ آن ده سوارِ تازه نفس
🔸غبارِ رویِ هوا را به چشم خود دیدم
🔸سلام بر بدنِ بی سری که عریان شد
🔸تنِ به خاک، رها را، به چشم خود دیدم
خودم دیدم...
بدنِ جدِ غریبم حسین...
رویِ زمین کربلا...
حسین...
🔸فرارِ دختری آتش گرفته در صحرا
🔸میانِ هلهله ها را به چشم خود دیدم
خودم دیدم اون لحظه ای رو که...
خیمه هامون رو آتیش زدند...
عُلیا مخدّره زینب...
اومد خیمه آقا زین العابدین...
صدا زد عزیزِ برادرم...
دارن خیمه هامون رو آتیش میزنند...
ای ولیّ خدا چه کنیم...
فرمود عمه جان...
عَلَیکُنَّ بِالفِرار
🔸با چشم اشک بار علَیکُنَّ بِالفِرار
🔸با قلب داغ دار علَیکُنَّ بِالفِرار
🔸وقتی کمان حرمله شلاق دست شد
🔸پنهان و آشکار علَیکُنَّ بِالفِرار
امان از اون لحظه ای که...
این زن و بچه ها با پای برهنه...
توی بیابون ها فرار میکردند...
انقدر این بچه ها وحشت کرده بودند...
همدیگه رو از ترس در آغوش می گرفتند...
🔸بار بلا به شانه کشیدم به کودکی
🔸از صبح تا به عصر چه دیدم به کودکی
🔸از خیمه گاه تا ته گودال قتلگاه
🔸دنبالِ عمّه هام دویدم به کودکی
هیچوقت یادم نمیره...
🔸آن شب که در مقابل من عمّه را زدند
🔸فریاد الفِرار شنیدم به کودکی
🔸عمه اگرچه در همه جا سپر شد ولی
🔸من ضربِ دستِ شمر چشیدم به کودکی
حسین...
بیت آخرم باشه...
یاصاحب الزمان منو ببخشید...
🔸با کعبِ نی لباس همه پاره پاره شد
🔸بدتر ز اهلِ شام ندیدم به کودکی
(#شاعر: قاسم_نعمتی)
🔸حسین حسین ای بی کفن
🔸حسین حسین حسین
🔸دور از وطن حسین حسین حسین
🔸حسین حسین ای تشنه لب
🔸حسین حسین حسین
🔸جان زینب حسین حسین حسین
#شهادت_امام_باقر
👇
کربلایی علی اکبر حائری - @hasanie_qom.mp3
6.01M
بانوای🎙کربلایی علی اکبر حائری
#زمینه
#امام_باقر علیه السلام
اجرا :
شب #شهادت_امام_باقر
[ هیئت حسنیه قم ]
شکستـه بغضم ، میون سینـه
می سوزه قلبم ، از زهر کینـه
میون حجره تا میرم از حال
میاد به یادم روضه ی گودال
جدم و میزدن گوشه ی قتلگاه
فرقهٌ بالسیوف ، فرقهٌ بالرماح
آسمون چشام ، از وقتی شد کبود
دیدم خودم رو تو محله ی یهود
واویلتا حسیـن ◼️
خونِ دلم از ، زهر هشام
قاتلـــم امــا بازار شــام
از روضه ای که دلم کبابه
تشت طـلا و بزم شــرابه
جدم و میزدن ، نیزه و خیزران
فرقهٌ بالحجر ، فرقهٌ بالسنان
شده تو کاروان ، پاهام پر آبله
برام شده عذاب ، خنده ی حرمله
واویلتا حسین ◼️
علی رو دیدم ، رو نیزه خوابـه
بغــض صدام از آه ربابــه
نمیره یادم ، ناقه ی عریان
پای برهنه ، خار مغیلان
جدم و میزدن ، کوفیا بی هوا
فرقهٌ بالخشب ، فرقهٌ بالعصا
.
.
#نوحه
#حضرت_مسلم (ع)
#سبک_حاج_ناظم
*من جرعه نوش عشقت ازالستم*
*از باده ی عشق تومست مستم*
*ای شه عالمین میاکوفه حسین*
*این کوفیان ملعون پستند*
*پیمان وعهدم را شکستند*
*واویلتا آه ووایلا۴بار*
*کوفه میا کوفی وفاندارد*
*کاری بجز جوروفا ندارد*
*میزبانان من دشمن جان من*
*باحیله دستانم ببستند*
*ازسنگ دندانم شکستند*
*واویلتا اه واویلا*
*ازمکه مولاکن بمن نظاره*
*معراج من شدبردارالعماره*
*گرجداشدسرم شد یتیم دخترم*
*بجای من براو پدرباش*
*مونس برای دوپسرباش*
*واویلتا اه و واویلا*
*بی یارویاور میشوی بیایی*
*هم بی برادرمیشوی بیایی*
*میکشنداکبرت شبه پیغمبرت*
*حلقوم طفل شیرخوار*
*از تیرگردد پاره پاره*
*وا یلتا*
*برتوسفیرم توبمن امیری*
*کوفه میا زینب روداسیری*
*جدا گرددسرت به پیش خواهرت*
*زینب شوداسیرعدوان*
*درکوفه گردد سگباران*
*واویلتا*
کربلایی(عبدالحسین محبی)✍
👇
.
#نوحه
#شهادت_امام_باقر(ع)
#سبک_حاج_ناظم
من دیده ام تن های پاره پاره
داغ پیاپی زد به جان شراره
همه ی سرهاجدا، به روی نیزه ها
برماهمه شده جسارت
کشیده ام رنج اسارت
واویلتاآه وواویلا۴بار
من بارها از درد وغصه مردم
هم سیلی وهم تازیانه خوردم
پیکرم شدکبود جرمم آخرچه بود
دیدم ستم های فراوان
ازکربلا تاشام ویران
واویلتا
زیرو غل وزنجیر کین پدربود
برناقه ی عریان وخونجگربود
تنش درتب وتاب میان آفتاب
خون شدزاعضایش روانه
میزد عدویش تازیانه
واویلتا
درکودکی زجرو ستم کشیدم
بر روی خارصحرامی دویدم
خارپایم درید بخاک وخون تپید
پاهای من پرآبله بود
برعمه بسته سلسله بود
واویلتا
بااین همه زجروستم که دیدم
من سالهادرشهرخود تبعیدم
گهی تحت نظر شدم من خونجگر
زهرآتشی برجانم افروخت
کزشعله اش پاتا سرم سوخت
واویلتا
زهربه زین تعبیه کارمن ساخت
دربستردردوغم وتب انداخت
مدینه غریبم شده غم نصیبم
این سینه ام پردردوداغ است
مزارم بی شمع وچراغ است
واویلتا...
(عبدالحسین محبی)✍
.
.
#روضه_امام_باقر
#میثم_مطیعی 🎤
خاطراتی درون ذهنت هست
از همان روز های کودکیت
خاطراتی عجیب حک شده است
در همه جای جای کودکیت
حرف های نگفته ای داری
بغض ها در گلوت پنهانند
اشک هایت همیشه پنهانی است
مردم از درد تو چه میدانند...
مردم شهر تو نمیدانند
که اسیری و شام یعنی چه
مردم شهر تو نمیدانند
سنگ از پشت بام یعنی چه...
مینشینیم پای درد دلت
درد دل های تو شنیدنی است
با خودت درد و داغ آوردی
مزه ی روضه ات چشیدنی است
تو خودت شاهد قضایایی
راوی درد های عاشورا
در همین کودکی چه پیر شدی
یادگار عزای عاشورا
تو خودت توی کربلا دیدی
خیمه هایی که شعله ور شده بود
وقت رفتن غروب عاشورا
پدرت دست بر کمر شده بود
خطبه یا روضه هیچ فرقی نیست
قسمت این بود بی نشان باشی
خطبه ها را که عمه ات خوانده
بهتر این است روضه خوان باشی
گریه کارت شده نمیدانم
که تو آن روزها چه ها دیدی
شاید آقا دلیلش این بوده
که سری از بدن جدا دیدی
شیعه مدیون خطبه خواندن توست
حرف های تو جاودان شده است
گفته هایت چه عبرت آموزند
مرهم زخم بی کسان شده است
من دلم جایی دیگری گیر است
گریه شد کار روز و شب هایم
فکر بابا بزرگ پیر توام
این شده ورد روی لب هایم....
چه بلایی سر تو آوردند
بدن تو چرا بدون سر است
من که باور نمیکنم اما
قول شیخ مفید معتبر است
شاعر: جواد پیشنماز✍
#شهادت_امام_باقر
👇