.
#امام_هادی
#زمینه
من اولین مظلوم شهر سامرایم
بی مونس و بی یاور و بی آشنایم
زهر جفا زد آتش ؛ تمام پیکرم را
صدا زدم در آنجا ؛ مظلومه مادرم را
آه و واویلا آه و واویلا
......
مصیبتم فاطمه را بیچاره کرده
فرزندم عسکری گریبان پاره کرده
فریاد وا اماما ؛ آید زدشت و صحرا
سامره نوحه خواند ؛ زند به سینه زهرا
آه و واویلا آه و واویلا
.......
سوزد دل هفت آسمان بر حال زارم
چون مادرم در خانه امنیت ندارم
(گاهی پیاده بردند ؛ با محنت و عذابم)
(گاهی شبانه بردند ؛ در مجلس شرابم)
آه و واویلا آه و واویلا
......
رفتم در آن بزم شراب و گریه کردم
یاد رباب و زینب و رقیه کردم
من مثل عمه هایم ؛ درد و بلا ندیدم
بزم شراب دیدم ؛ طشت طلا ندیدم
آه و واویلا آه و واویلا
#عبدالحسین ✍
#شهادت_امام_هادی
👇
.
#سبک_بارونه_کربلا
#امام_هادی
#زمینه
آقای سامرا
یا امام هادی یا ابن الرضا
یادگار مولا و خیرالنسا
آقای سامرا
ای والا منزلت
ما ندیدیم غیر آقایی ازت
ما همه هستیم مدیون جامعه ات
ای والا منزلت
من گدای توام
زیر دین وفای توام
عاشق سامرای توام
......
آه بازم ازدحام
پره نامحرم شد توو بیت الحرام
کوچه و دستای بسته و امام
آه بازم ازدحام
آه از این غربت
مثل مادر شد خون دل قسمتت
کسی اینجا نیستش فکر حرمتت
آه از این غربتت
سیری از زندگی
هس شب و روز دلت بی قرار
خسته ای خیلی از روزگار
......
آه از بزم شراب
یاد چی افتادی یابن بوتراب
شده غم های قلب تو بی حساب
آه از بزم شراب
آه از بزم شراب
گریه کن یاد دستای توو طناب
گریه کن یاد عمه ، یاد رباب
آه از بزم شراب
کاشکی بیشتر از این
بی وفایی به آقا نشه
باز پای خیزران وا نشه
#محمد_حسین_رحیمیان
#شهادت_امام_هادی
👇
.
#شور
#امام_هادی_شور
#زمزمه
بی کس و بی یار، با دل خونبار
به آتیش زهر جفا، شدم گرفتار
ای پسر من، تاج سر من
میوه قلب من حسن، خدا نگهدار
دیگه تموم شد غربت و غصه و آهم
نشسته زهرا مادرم دیده به راهم
......................
با پای خسته ، دل شکسته
دشمن بی شرم و حیا، خونجگرم کرد
هی می کشوندم ، خیلی سوزوندم
بسکه جسارت توی راه ، به مادرم کرد
خدا می دونه زخم دیرینم نمک خورد
یادم اومد تو کوچه مادرم کتک خورد
......................
دل کباب و ، بزم شراب و
فقط خدا شاهده که، من چی کشیدم
مردم از این غم، انگار که دیدم
میون تشت زر سر ، جد شهیدم
وقتی که این غصه اورد جونم و بر لب
به زیر لب گفتم امون از دل زینب
#علی_سلطانی✍
#شهادت_امام_هادی
👇
.
#امام_هادی
#واحد
درسینه ماتم سامرا
میسوزم ازغم سامرا
میشوم باسلامی ازدور.
زائر حرم سامرا
سربذارم. به تربت. امام هادی و امام عسگری
گریه کنم. به غربت......
یامظلوم یاامام هادی4
آقامون روشبانه بردند
غریبانه زخانه بردند
بی عبا بی عمامه ای وای
چقدر ظالمانه بردند
کشان کشان . باعجله. می برن آقارو بااشگ وزمزمه
پای برهنه نیمه شب. چقد غریبن پسرای فاطمه
یامظلوم یاامام هادی4
بند3و4 اززبان امام عسکری
گرچه بابام وازکف دادم
جسمش رو درکفن بنهادم
گریبان پاره کردم ویا.......
....د زین العابدین افتادم
جسم پدر. روی زمین
ازبس کتک خورده همه خسته بودن
نشد که بر. سر بزنن. دستاشونو به گردنا بسته بودن
یامظلوم یا اباعبدالله4
جسم بابام و تشییع کردم
همراه گریه واشگ وآه
میخواندم زیرلب لا یوم...
کیومک یااباعبدالله
جسم بابای مطلومم را مردم تشیع جنازه کردند
اماازبهر تشیع تو اسبا رو نعل تازه کردند
یوم علی . صدرالنبی. یوم علی وجه الثری. جسم السلیب
هذا حسین باالعری. مقطع الاعضاء و وشیب الخضیب
یامظلوم یا اباعبدالله4
#محمدعلی_قاسمی_خادم ✍
#شهادت_امام_هادی
👇
.
#امام_هادی
#شور
ناله زند سامرا / غریب امام هادی
کشتهی زهر جفا / غریب امام هادی
از شرر زهر کین سوزد و پرپر زند
حیدر آه می کشد فاطمه بر سر زند
غریب امام هادی....
فدای چشم ترت / یا ایها العسکری
باد سلامت سرت / یا ایها العسکری
زار و پریشان شدی ز غصه گریان شدی
در غم داغ پدر پاره گریبان شدی
غریب امام هادی...
سوخت دل از غربتت/غربت امام هادی
شکسته شد حرمتت /غریب امام هادی
دیدی از دشمنت رنج و عذاب وای من
کرد تعارف به تو جام شراب وای من
غریب امام هادی...
سوخت تن تو ولی/نیزه نخورد پیکرت
پاره جگر گشتی و / پاره نشد حنجرت
ولی حسین جد تو سرش شد از تن جدا
مانده تنش رو خاک مرملُ بالدما
وای حسینم حسین...
#عبدالزهرا ✍
#شهادت_امام_هادی
.👇
.
#امام_هادی
#زمینه
یه مرد پیدا نشد/ بگه بسه دیگه جسارت
یه مرد پیدا نشد/ بگه بسه این همه غارت
یه مرد پیدا نشد/ بگه که دستاشو نبندین
میون کوچه ها / به اشکای چشاش نخندین
چی بگم از داغ دلش/ چی بگم از تاب و تبش
کشوندنش بزم شراب /شبیه عمه زینبش
حرمتش شکست
کشیدن از سرش عباشو
همهمه بر پاس توی کوچه
نمی شنوه کسی صداشو
حرمتش شکست
دیگه رمق براش نمونده
بمیرم از این همه غربت
دلش رو طعنه ها سوزونده
ایها الغریب یا هادی النقی مولا
به یاد کربلا / می باره چشمای تر تو
خدا رو شکر اقا/ نرفت اسیری خواهر تو
خدا رو شکر اقا /لب تو خیزرون نخورده
پیش چشم کسی/ نرفت روی نیزه ها سر تو
خدا رو شکر که کفنت/ یه تیکه بوریا نشد
نیفتادی توو قتلگاه / سر از تنت جدا نشد
توی کربلا
دل رقیه غرق خون شد
انگشتر جد غریبت
غنیمت یه ساربون شد
توی کربلا
خیمه هارو آتیش کشیدن
سر حسینتو توو گودال
یه عده از قفا بربدن
ایها الغریب یا هادی النقی مولا
#احسان_نرگسی ✍
👇
.
#امام_هادی
#زمینه
دوباره در دلها شور عزا افتاد
امام هادی از زهر جفا جان داد
پشت فلک خمیده در عزایش
محشر کبری شده سامرایش
امام عسکری زند به سینه
فاطمه گریه می کند برایش
واویلا واویلا واویلا واویلا
....
ز خانه او را بی بهانه می بردن
یکی نگفت از چه شبانه می بردن
جماعتی که بی حیا و پستند
حرمت آقای ما رو شکستند
شبیه اول مظلوم عالم
دست امام هادی رو بستند
واویلا واویلا واویلا واویلا
.....
الهی ای دنیا بشی خراب ای وای
امام هادی و بزم شراب ای وای
کسی که وجه رب العالمینه
سخته براش تو بزم می بشینه
سخت تر از اون اینه که ببینی
ناموستو نامحرمی ببینه
واویلا واویلا واویلا واویلا
.....
دلم پریشانه عمه ساداته
دو دیده گریانه عمه ساداته
جون به لب از شام خرابه زینب
از بی کسی دلش کبابه زینب
تو مجلس یزید ملعون ای وای
آستین پاره شد حجاب زینب
واویلا واویلا واویلا واویلا
#علی_سلطانی
#شهادت_امام_هادی
👇
1. مریدم مرادی.mp3
5.55M
#نوحه
#امام_هادی( علیه السلام )
کربلایی #جواد_مقدم🎤
مریدم مرادی
یا امام هادی
نظری کن امشب ،
دل مبتلا رو
دل من غمینه ،
آرزوم همینه
که چشام ببینه ،
صحن سامرا رو
حرف عاشقُ الحسین
ذکر خادم ُالرضاس
امشب با نام نقی
هیئت عین سامراس
از لطف تو میرسیم
آخر ما به سامرا
کاش مهدی دعام
کنه تو سرداب سامرا
( مولانا ، علی النقی ) تکرار
فدای مزارت ،
عسکری کنارت
خاک سامرا هم ،
پدر و پسر داشت
مثل کربلا که ،
باحسین و اکبر
عظمت گرفت و
جلوه ای دگر داشت
امشب عسکری اومد
به داد بابا رسید
اما به داد حسین
تنها یک عبا رسید
ای کاش که علی بود و
سر میداد اذانشو
پیر عشق کربلا ،
در هم دید جوونشو
( مولانا ، حسین ابنِ علی ) تکرار
شده مثل زائر
شهریار شاعر
که تو را لقب داد
به ابوالعجائب
خوش به حال اونها
که با لطف طاها
کربلا بودن تو
لیله الرغائب
رویام باعنایتت
کابوس میشه ، شب به شب
آقاجان زیارتت
مخصوص میشه تورجب
گرچه شعبان و رجب
ماه فیض عالَمند
اما این سینه زنا
بی تاب مُحرمند ..
( مولانا ، علی جانم علی ) تکرار
.
.
#امام_هادی_شهادت
یا رب از زهر جفا سوخت زپا تا به سرم
شعله با ناله برآید همه دم از جگرم
جز تو ای خالق دادار کسی نیست گواه
که چه آورده جفای متوکّل به سرم
می دوانید پیاده به پی خویش مرا
گرد ره ریخت بسی بر رخ همچون قمرم
آن شبی را که مرا خواند سوی بزم شراب
گشت از شدّت غم، مرگ عیان در نظرم
خواست تا بر من مظلوم دهد جام شراب
شرم ننمود در آن لحظه زجدّ و پدرم
زهر نوشیدم و راحت شدم از عمر ولی
ریخته خاک یتیمی به عذار پسرم
با که این ظلم بگویم که به زندان بلا
قبر من کند عدو پیش دو چشمان ترم
هر زمان هست در این دار فنا مظلومی
حق گواه است که من از همه مظلوم ترم
فخر (میثم) همه این است به فردا کامروز
هم ثنا گستر من آمده هم نوحه گرم
#حاج_غلامرضا_سازگار✍
#شهادت_امام_هادی
.
.
#شهادت_امام_هادی
حال و هوای چشم ترت جور دیگری ست
ذکر قنوت هر سحرت جور دیگری ست
وقتی میان سجده به معراج می پَری
پِی می برم که جنس پرت جور دیگری ست
حتّی نسیم کویِ تو هم اعتراف کرد
عطر بهشتی گذرت جور دیگری ست
در سامرا همیشه زیارت لذیذ هست
طعم زیارت سحرت جور دیگری ست
هادی ترین چراغ هدایت کلام توست.
نور چراغ شعله ورت جور دیگری ست
این جامعه ز جامعه” ات رُشد کرده است
محصول کِشت پر ثمرت جور دیگری ست
درندگان کنار تو آرام می شوند
بر روی قلب ها اثرت جور دیگری ست
ارباب های ما همگی با سخاوتند
امّا عنایت پدرت جور دیگری ست
کشکول چشم های مرا پر ز اشک کن
حال گدای پُشت درت جور دیگری ست
زهری رسید و شمع وجود تو آب شد
سوسوی نور مختصرت جور دیگری ست
دیگر گُمان کنم جگری هم نمانده چون
خون لخته های دور و برت جور دیگری ست
او دیده دست و پا زدنت کنج حجره را...
آه دمادم پسرت جور دیگری ست
شُکر خدا سر از بدن تو جدا نشد
شُکر خدا کفن به تنت بوریا” نشد
شکر خدا به پیرهنت نیزه ای نخورد
شکر خدا که بر بدنت نیزه ای نخورد
پیشانی تو سنگ و عصایی ندیده است
آقا!دو پلک شب شکنت نیزه ای نخورد
تو دست و پا زدی نه ولی زیر دست و پا
بال تو وقت پر زدنت نیزه ای نخورد
شکر خدا که دور و بر تو سنان نبود
شکر خدا که بر دهنت نیزه ای نخورد
عمامه و عبای تو سهم عدو نشد
با سُمِّ اسب پیکر تو زیر و رو نشد
#بردیا_محمدی ✍ #شهادت_حضرت_علی_النقی
.
.
#فاطمه_صغری
حضرت فاطمه صغری(علیله) علیهاالسلام
دختر امام حسین علیه السلام که در کربلا حاضر نبودند
سلام بر فاطمه ی علیله
که بوده مثل جدّه اش جلیله
آن بانویی که دختر حسین است
مثل رقیه، عشق زینبین است
در عفّتش نمونه چون سکینه
آوازه اش پیچیده در مدینه
صغریٰ ولی برتر ز سروران است
حبّش برای شیعیان امان است
اگرچه در کربوبلا نرفته
به کوفه و شام بلا نرفته
برپا نموده محشری ز اشکش
یک کربلای دیگری ز اشکش
خون گریه کرده در فراق بابا
مدینه را سوزانده مثل زهرا
وقتی که مرغی دید و بال خونین
شد باخبر از روضه های سنگین
پرسید، خون چکد چرا ز بالت
بگو چرا آشفته گشته حالت
در پاسخش آن مرغ غرق در خون
گفت از تن بابا و خاک گلگون
گفت از تنی که گشته ارباً اربا
شد علت موی سفید بابا
گفت از سه شعبه و گلوی اصغر
با ضربتش از تن جدا شده سر
گفت از دو دست ساقی عطاشا
دوتا شده از کینه، فرق سقّا
گفت از شهادت حسین مظلوم
از نعمت بابا شدی تو محروم
گفت از تن افتاده بین صحرا
کشته شده تشنه کنار دریا
سر پدر به روی نیزه ها رفت
اما تنش به زیر دست و پا رفت
ای فاطمه شکر خدا نرفتی
به کوفه و شام بلا نرفتی
نخورده ای سنگی تو در مدینه
وای از سر شکسته ی سکینه
نرفته ای دیگر میان بازار
میان ازدحام و سبّ اشرار
سری به روی نیزه ها ندیدی
بر روی لب، چوب جفا ندیدی
✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
.
.
#شهادت_امام_هادی
♠️السلام علیک یا ایها الهادی النقی♠️
خوشا چشمی که گردد با دعا تر
مقرب کیست؟ هر کس مبتلا تر
مزارت را خراب کردند اما
ز نو ساختیم زیبا با صفا تر
♠️♠️♠️♠️♠️♠️♠️♠️♠️♠️
چه خوشبختم مرادم داد هادی
چو کم خواستم زیادم داد هادی
به هنگام تشرف در حرم ها
زیارت نامه یادم دادم هادی
♠️♠️♠️♠️♠️♠️♠️♠️♠️♠️
من و حال و هوای سامرایت
چه بی تابم برای سامرایت
دعا کن حضرت هادی بمیرم
توی صحن و سرایر سامرایت
#جواد_شاه_آباد ✍
.
#روضه_امام_هادی علیه_السلام
|⇦•بالاتری ز مدح و ثنا...
#روضه شهادت امام هادی علیه السلام اجرا شده در سال۱۴۰۰ به نفس حاج مهدی رسولی
●━━━━━━───────
بالاتری ز مدح و ثنا أیها النقی
اِبن الرضای دوم ما أیها النقی
با حبّ تو عبادت ما عین بندگیست
هادی آل فاطمه یا أیها النقی
دارم ولی شناسی خود را ز نور تو
مولای من! ولی خدا! أیها النقی
بخشنده تر ز حاتم طائی تویی تویی
مسکین ترم ز هرچه گدا أیها النقی
با صد امید همچو گدایان سامرا
پر میکشیم سوی شما أیها النقی
*اومد محضرامامِ هادی ،گفت: آقاجان! حرام بودن عَمَلم رو میدونم اما چه کنم رغبت به این کار دارم، آقا! من خاک میخورم، نمیدونم چیکار کنم؟ امام یه نگاهی بهش کردن و فرمودند: دیگه از این به بعد خاک نمیخوری...
از امام جدا شد، رفقاش بهش گفتن: حالا میخوای چیکار کنی با این حکم؟ یه نگاه کرد به رفقاش گفت: والله به خودم توجه میکنم، بعد از فرمایش مولا منفورترین چیز در نزد من خاک خوردنه...
یا امام هادی! کاش شما یه امر به ما هم بکنید، آقا شما با حرفتون منشأ میل و هوا و هوسِ مارو عوض کنید آقا...*
باید برای غربت تو بی امان گریست
با نالههاي حضرت صاحب زمان گریست
شرمنده از قدوم تو چشمان جاده بود
دشمن سواره آمد و پایت پیاده بود
بارانی است از غم تو چشم سامرا
با دیدن تو اشک مَلَک بی اراده بود
زهر ستم چه با جگر پاره پاره کرد
دیگر نفس،نفس، به شماره فتاده بود
شکر خدا که دشمن تو خیزران نداشت
هر چند دل، شکسته از آن بزم باده بود
#شاعر: یوسف رحیمی
"" فهجموا دارَ اللَيلَ" شبانه ریختن دَرِ خونه ی آقا.. "فَحُمِلَ عَلَى حَالِهِ تِلْكَ إِلَى الْمُتَوَكِّلِ وَ كَانَ الْمُتَوَكِّلُ جَالِساً فِی مَجْلِسِ الشَّرْاب" امامِ مارو وارد بزم شراب کردن، حال و اوضاع جلسه خوب نبود، چقدر بی احترامی محضر آقاجان ما شد... نانجیب شراب تعارف کرد، امام هادی فرمودند : گوشت و پوست ما عاری و پاکه از این نجاسات..متوکل توحال خودش نبود، صدا زد گفت: برا ما شعر بخون، آقا فرمودن: منو معافمکن، اصرار کرد امام هادی شروع کرد اشعاری در مذمت دنیا و زندگی گفتن، اینقدر این شعر اثر کرد خود نانجیب متوکل زد زیر گریه، گریه کرد، آخرم گفت: من از شما عذر میخوام ... صدا زد: با احترام همراهیش کنید.
اما یه جایی هم توی بزم شراب، مجلس یزید، وقتی بچهها رو وارد بزم یزید کردن، این بچه ها که وارد بزم که میشدن آروم آروم برمیگشتن، همه دور زینب رو گرفتن ... بچه ها میلرزن از ازدحامجمعیت، اما دختر علی یه جوری وسط این مجلس ایستاده .. صدا میزد: حسین! به بابام قسم یه جوری قدم برمیدارم همه عالم بدونن شام در تسخیره زینبِ...*
هیچ کس اینقدر پلید نشد ...
*همه ی بچهها دارن نگاه میکنن، همه سُفرا نشستن، نانجیب بالا نشسته، با نگاهه تحقیر داره به بچه های حسین نگاه میکنه .. نانجیب شراب میخورد، یهو دیدن دست برد به اون چوب شروع کرد جسارت کردن .. انگار دنیا دور سر زینب چرخید ... غیرت علوی به جوش آمد ..دخترا نشستن خانم بلند شد، یه نگاهی کرد .. شروع کرد خطبه خواندن...*
هیچ کس اینقدر پلید نشد ...
خیزران خسته شد یزید نشد
*هرچه ناز دانه رقیه خواست قد بکشه نگاه کنه نشد، عمه جان دست هارو جلو چشم ناز دانه گذاشت، میدونی معما کی حل شد؟ نیمه های شب، وقتی سَرِ بابا رو آوردن تو خرابه با اوندستای کوچیک شروع کرد رو صورت بابا کشیدن، تا حالا دستت به یه جای داغ خورده دست و یهو بکشی؟ همینجوری دست روی صورت بابا میکشید، یهو دستش ر و کشید، صدا زد: عمه! میخواستی اینو نبینم ..عمه ! تازه فهمیدم اون خیزران بالا میرفت کجا پایین می اومد عمه ، عمه دندونای بابام .......*صدا بزن حسین!...*
کرب و بلا ده هلهلدن قورخموشام بابا
اصغر اولنده حرملدن قورخموشام بابا
بابا !منه گولدولر،بابا منه وردولار
ــــــــــــــــــ
#اللّٰهُمَّعَجِّللِوَلیِّڪالفَرَج
#کربلایی_مهدی_رسولی
#روضه_امام_هادی_علیه_السلام
#ماه_رجب #شهادت_امام_هادی
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
.👇
14001116eheyat-rasouli-roze3.mp3
2.92M
|⇦•بالاتری ز مدح و ثنا...
#روضه و توسل ویژۀ شهادت امام هادی علیه السلام اجرا شده در سال۱۴۰۰ به نفس حاج مهدی رسولی
.
#زمینه
#شهادت_امام_هادی
وای از این عزا
پریده رنگش و می لرزه دست و پا
توو سامرا امام ِ هادی النقی(ع)
غریبه ای خدا
شعله ور شده
نفس کشیدنش چقدر مختصر شده
چشاش به یادِ زهر کینه و حسن(ع)-
-دوباره «تر» شده
به یاد غربتِ شه کرَم
میریزه اشک و خیلی مضطره
میگه امام حسن(ع) غریبه و
بدون زائره
بند دوم
چشمِ بر درم
در انتظاره واسه بویِ مادرم
داره میسوزه قلب و سینه و سرم
شبیه مادرم
داره میرسه
با چشمِ زخمی که میباره میرسه
تو تاریِ شبم ستاره میرسه
داره میرسه
با چادری که وصله خورده و
با قدّ خم کِشون کِشون کِشون
رسوند بمن خودش رو مادرم
با جسمِ نیمه جون
بند سوم
چی اومد سرم
خونِ جگر میریزه دور بسترم
تو فکر کربلا و شاهِ بی سرم
وای مادرم
پیش چشمِ من
تو اون شلوغیا حسینُ میزنن
میبینم عمه رو اسیری میبرن
پیشِ چشم من
میبینم اون دمایِ اخرو
شکستنِ پرِ کبوترو
حسین میونِ قتلگاه میگه
که زینبم برو
کار مشترک از شاعران ال الله
#خادم_الزهرا (سلام الله علیها) و #خادم_زینب سلام الله علیها✍
#شهادت_امام_هادی (علیه السلام)
#سوم_رجب
👇