.
#امام_حسین
#مناجات؛ #شب_سوم_محرم #حضرت_رقیه
بسته شد روز ازل قول و قرارم با حسین
شکرُ لله! شد مبارک روزگارم با حسین
سینهزنها یا ز نسل جون یا که قنبرند!
خیر دیده قرنها ایل و تبارم با حسین
من گنهکارم! قبول! اما میآیم روضهاش
شک ندارم آخرِ سر رستگارم با حسین
هرکجا که میروم مردم سلامم میکنند
پیش مردم اینهمه بااعتبارم با حسین!
کربلا یعنی هرآنجا که سلامش میکنند!
السلام ارباب! حالا همجوارم با حسین
روضه رفتنهای ما تجدید بیعت کردن است
روضه روضه دستِ بیعت میفشارم با حسین
حاجت من را نداده! ناز شصتش که نداد
بهر حاجتها مگر منکار دارم با حسین؟!
دوست دارم مرگ را، چون وقت مرگم میرسد
کیف دارد لحظههای احتضارم با حسین
اول ایمان حسین و آخر ایمان حسین
من فقط سر را به سجده میگذارم با حسین
**
دخترش هم سوخته، هم زخمی و هم بیکس است
آمدم در روضهاش حالا ببارم با حسین
#سیدپوریا_هاشمی ✍
#پنجم_صفر
https://eitaa.com/emame3vom
.
.
#زمزمه، #زمینه، #شور
#حضرت_رقیه سلام الله علیها
#پنجم_صفر
سلام بابا
من از این جهان فقط تو رو میخوام بابا
سرِ تو بزار تو رویه این پاهام بابا..
شده گلشن
شبِ ویرونه با دستِ تو شده روشن
چه خوبه گرفتی باز سراغی هم از من..
کتک خوردم
نبودی پیشم بابا هزار دفعه مُردم
بسکه سیلی خورده صورتم چه پژمُردم..
کتک خوردم...
دستای زجر و نگم...چقد بابا سنگین بود
منو زدن روی نِی...دیدم عمو غمگین بود
یا ابتا یاحسین...من الذی ایتمنی...
لالا لالا
به روی پاهای من بخواب بابا حالا
صورتت چرا خونین شده گل زهرا..
فدای تو
بگو کی بریده اینطوری رگای تو
بمیره رقیه واسه ی غمای تو..
پر از خونه
موهای تو بابایی چقد پریشونه
منو هم ببر که دخترت نمی تونه..
پر از خونه...
نمی تونم بی بابام...زنده بمونم اینجا
ببین قد من شده...شبیه بی بی زهرا
یا ابتا یاحسین...من الذی ایتمنی...
#مجتبی_دسترنج_ملتمس ✍
#زمینه_حضرت_رقیه
#زمزمه_حضرت_رقیه
#شور_حضرت_رقیه
.👇
.
#امام_زمان
#شهدا
مائیم و همین حسرت در خون نتپیدن
ماندن وسط راه و به مقصد نرسیدن
آنان که دویدند رسیدند به مقصود
مائیم و زمین خوردن و دیگر ندویدن
بازار غریبی است ، ضرر کرده ام ای عشق
از آمدن و دیدن و یوسف نخریدن
شمعی است شهادت که به سوسو زدن افتاد
از پیله خوشا ! لحظه ی پروانه پریدن
زنده است شهادت که پیاپی شده کارش
در کالبد مرده ی ما روح دمیدن
هرجا که شهیدی است همان جا وطن ماست
تا کی سر این شاخه و آن شاخه پریدن
از شمع و گل و ناله ی پروانه بیاموز
« افروختن و سوختن و جامه دریدن »
آزادگیِ بی تنِ بر نیزه چگونه است ؟!
برخیز که حیف است چنین قد نکشیدن
قد قامتِ ظهرِ عطش از پا نفتاده است
ای سرو ! خوشا پا شدن و قد نخمیدن
مائیم و همین دست توسل به شهیدان
محتاج شهیدیم به والله ، شدیداً
مائیم و قراری که قرار است بیاید
مائیم و همین حسرت دلدار ندیدن
#محسن_ناصحی✍
.
.
#پنجم_صفر
#حضرت_رقیه
روضه خوان ، از غصه ام از ماتمم از غم بخوان
رحم کن بر گریه کن ها روضه را نم نم بخوان
سیلی محکم نخوردی و نمی فهمی مرا
سینه زن می فهمدم ، این روضه را محکم بخوان
روضه خوان ! من از تو ممنونم ولی پیش عمو
لطف کن از روضه های معجر من کم بخوان
دم به دم با گریه کن هایم خودت هم دم بگیر
روضه های کوفه تا شام مرا از دم بخوان
داغ هایم را شمردی یک به یک ، یک داغ ماند
روضه ی از اربعین جا ماندنم را هم بخوان
#محسن_ناصحی✍
.
.
#حضرت_رقیه
#پنجم_صفر
السلام علیکِ یا بنتَ الحسین
یا رقیه خاتون
زیباتر از این کن شب رؤیایی ام را
ای که به پایان برده ای تنهایی ام را
در سر خیال دیدنت دارم همیشه
نذر سرت کردم سر سودایی ام را
نیلی شده رخساره ام از بی کسی ها
بابا ببین این چهره ی اُخرایی ام را
" بابا " همه دار و ندار دخترت بود
حالا نگاهی کن دل بابایی ام را
وقتی عدو رأس تو را از تن جدا کرد
گفتم مگیر از من همه دارایی ام را
با تو نمی گویم ز پای پر ز زخمم
اما چه گویم حالت بینایی ام را
با من بگو کی حنجر سرخت بریده
یا که شکسته این دل مینایی ام را
کاخ ستم با گریه هایم زیر و رو شد
بنگر چو زینب اوج بی همتایی ام را
از ناقه افتادم ولی معجر نیفتاد
بنگر به سر این چادر زهرایی ام را
بر دامنم هستی و من غرق مناجات
بابا تماشا کن من و شیدایی ام را
جانم بگیر و آرزویم را روا کن
بنگر سرشک دیده ی دریایی ام را
بابا بیا با هم ز ویران پر بگیریم
زیباتر از این کن شب رؤیایی ام را
#محمدعلی_شهاب
شب پنجم ماه صفر ۱۴۴۵
دوشنبه ۳۰ مرداد ۱۴۰۲
.
.
#حضرت_رقیه
السلام علیکِ یا بنتَ الحسین
قصه ای بود ، یکی بود و نبود
ماجرایی که دل ما بربود
شهری از خاطره های زیبا
خانه ای همچو گل از مهر و صفا
خانه ی اهل سخا ، جود و کرم
خودِ آن خانه شده همچو حرم
اهل خانه همه مطلوب خدا
خانواده همه محبوب خدا
دختری بود شبیه زهرا
مثل او جمع همه خوبی ها
چون ستاره به میان همه بود
جلوه ی دیگری از فاطمه بود
چشمه جاریِ نهر کوثر
کوثر دیگر آل حیدر
دختری کوچک و بی همتا بود
همه ی دلخوشی بابا بود
گاه در گوشه ی آغوش پدر
گاه بر دوش علیِ اکبر
بهترین جای عروجش اما
بر سر شانه و دوش سقا
مظهر شور و شعور و احساس
همه ی عشق عمویش عباس
هر که دلتنگ رخ زهرا بود
زائر این گل بی همتا بود
از مدینه که سفر شد آغاز
دفتر غصه و آهش شد باز
کربلا لشکری از غم را دید
یک بیابان غم و ماتم را دید
غنچه ای بود که طوفان را دید
آتش خیمه ی طفلان را دید
بین مقتل تن بی سر را دید
صحنه ی غارت معجر را دید
شاهد رفتن سر بر نی بود
هدف ضربه ی پی در پی بود
در اسارت به دو صد رنج مدام
رفت او در سفر کوفه و شام
جانش از غصه بیامد بر لب
همه جا سنگ صبورش زینب
شبی از قافله ای جا ماند و
در دل غربت صحرا ماند و
از سر ناقه به پایین افتاد
یاد آن بانوی غمگین افتاد
از سر آه صدا زد مادر
آمده خاک عزایت بر سر
ناگهان زجر ستمکار آمد
کوچه ی یاس به تکرار آمد
پابرهنه ز پی قافله شد
پای زخمش چه پر از آبله شد
تازیانه که تنش را بوسید
بر تن نیلی او می گریید
چهره ی یاس چو نیلوفر شد
بیشتر از همه چون مادر شد
دید یک نیمه ی شب بس حیران
سر بابا به درخت آویزان
خم شد آن شاخ درخت از بالا
دختری تا که ببوسد بابا
سر ز لطف پدری لب بگشود
تا که با دخترک اش وعده نمود
گفت ای دخترک تنهایم
در برت نیمه شبی می آیم
از همان شب ز پی دلدارش
منتظر تا که بیاید یارش
عاقبت لحظه ی دیدار رسید
خواب بود و رخ بابا را دید
خواب و بیداری او یکسان شد
تا که خورشید بر او مهمان شد
دختر مدرسه ی دل ها شد
آخرین مشق شبش بابا شد
دفتر مشق شده خاک زمین
بهر آن دختر ویرانه نشین
بس بهانه به پدر می گیرد
قصه ی عشق ز سر می گیرد
آن سری که همه ی سرً خداست
بر دمیده ز نی و تشت طلاست
شده آن پادشه عرش برین
میهمان بر گل ویرانه نشین
تا دل او حرم زهرا شد
دامنش جایگاه بابا شد
از خودش هیچ نگفت آن دختر
گفت تنها ز فراق دلبر
دلم از داغ فراقت شده آب
که به خون روی تو را کرده خضاب ؟
چه کسی رنگ رخت خونین کرد
دل سوزان مرا غمگین کرد
چه کسی بی تو مرا کرده یتیم
ز حرم بعد تو بشکسته حریم
تا سخن با سر بابا می کرد
کنج ویرانه چه غوغا می کرد
آن قدَر از دل خود ناله نمود
عاقبت نغمه ی پرواز سرود
تا که دستی به رخ ماه کشید
از غم زخم لبش آه کشید
بوسه تا بر لب جانان می داد
از تماشای پدر جان می داد
دامنش زائر رأس بابا
میهمان شد خودِ او بر زهرا
پر کشید از غم جانانه و رفت
تن او ماند به ویرانه و رفت
#محمدعلی_شهاب ✍
.
Roze_Shab-Jome_Vaezi.mp3
7.79M
🏴السلام علیک یا اباعبدالله
🔊دارد تمام می شود آقا عزای تو
کم گریه کرده ایم محرم برای تو
◾️روضه وداع با ماه محرم ، ایام اسارت اهل بیت حضرت سیدالشهدا علیه السلام
🎤حاج احمد #واعظی
دارد تمام می شود آقا عزای تو
کم گریه کرده ایم محرم برای تو
شبهاي آخر است... گدا را حلال كن
اين هم بساطِ نوكر بي دست و پاي تو
ما را ببخش گريه ي سيري نكرده ايم
چشمانِ خشكِ ما خجل از اين عزاي تو
هر روز روز تو همه جا محضر شما
یعنی که هست هر چه زمین کربلای تو
تنها بلد شدیم تباکی کنیم و بس
گریه کند برای تو صاحب عزای تو
تازه به شام می رسد از راه قافله
تازه رسیده نوبت تشت طلای تو
.
.
#زمینه #شور
#پنجم_صفر
#حضرت_رقیه
بابا ببین چشمم
یه کاسه ی خونه
حال سه ساله ت رو
هیشکی نمیدونه
حال منم مثل
موهات پریشونه
نامردا آخه
چرا تو رو آزردن
قربونت برم
چی سر تو آوردن
باباجون سرت
بیمارم کرده
آه انگشترت
تب دارم کرده
رگ های گلوت
بیچاره م کرده
بابای غریب، شاه مظلومم6
بالا سرت دیدم
یه عالمه دشمن
دلم برات تنگه
حرفی بزن با من
گوشواره مو مثل
انگشترت بردن
سوخته معجرم
شبیه موهات بابا
واسه دخترت
تموم دردات بابا
دندونم شکست
وای از دندونت
خون شد قلبم از
چشم پر خونت
مردم واسه ی
جسم بی جونت
بابای غریب، شاه مظلومم
#مهدی_کبیری✍
#شب_سوم_محرم
.👇
Shab05Safar1401[04].mp3
7.21M
▪️منم یه دختر سه ساله... (#زمینه)
🎙 بانوای : حاج میثم مطیعی
🏴 #حضرت_رقیه (س)
منم یه دختر سه ساله، که گرم آغوش باباشه
اون که صدای خندههاش، تا ابد توو گوش باباشه
پیشمه بابا انگار، عطر خوبش پیچیده
راستی از آسمونا امشب، واسه من گوشوار خریده
تا که از خواب تو بپرم، تازیانه زدن به سرم
ولی تو باور نکن
با جدایی نده عذابم، لااقل باز بیا به خوابم
منو تنها تر نکن
خوابمو رؤیامی، بابای زیبامی
تنها نمی مونم، همیشهباهامی
منم یه دختر سه ساله، که همیشه شیرینزبونه
بابا منو برمیداره، روی شونه هاش می نشونه
می بوسه پیشونیمو، می خره نازمو بابا
می بوسم دستاشو بازم، لااقل توی خواب و رویا
تاکه از خواب تو بپرم، تازیانه زدن به سرم
ولی تو باور نکن
با جدایی نده عذابم، لااقل باز بیا به خوابم
منو تنهاتر نکن
خوابمو رؤیامی، بابای زیبامی
تنها نمی مونم، همیشهباهامی
منم میخوام مثه رقیه، همیشه با حسین بمونم
کاشکی منم ستاره باشم، تا حسین بشه آسمونم
من بهشتو میخواستم، تو دعامو خوب شنیدی
ممنونم از تو ای خداجون، که حسینو آفریدی
دخترا یادگار زهران، غنچههای بهار زهران
روشنای چشم ما
همه دلتنگ کربلان و، پابهپای امام میان و
می رسن تا رویاها
با ذکر یا زینب، با رمز یازهرا
با حضرت حجت، میمونیم ایشالا
شاعر: میلاد عرفان پور✍
نغمه پرداز: اکبر شیخی🎼