eitaa logo
کانون دخترانه امام مهربانی ها🇵🇸
533 دنبال‌کننده
3.3هزار عکس
1هزار ویدیو
18 فایل
● محفل دختران امام رضایی ملارد● . امام رضایی می کنیم عاقبت این شهر را...🍃💚 قرار هفتگی مون چهارشنبه ها . پرسشی،نکته‌ای،نقدی بود اینجا منتظرتونیم:👇 مسئول کانون @E_hemmat ادمین @Admin_mehrabani
مشاهده در ایتا
دانلود
18.32M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
این شب و روزای سنگین، صدقه فراموش نشه رفقا... شماره حساب جهت واریز: 6104337388295378 به نام خانم زهرا اسدی @emame_mehrabaniha
سلام عزیزان کلاس باشگاه اراده فردا(شنبه) برگزار نمی‌شود.
هدایت شده از بهشت ثامن الائمه
‏هیئت تمام شد، همه رفتند و تو هنوز ‏بالای تل نشسته‌ای و گریه می‌کنی... @beheshtesamen
9.13M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مشکی میپوشیم برای اینکه... به قول شاعر: سیاهیات عوضم کرده، حقیقتا عجیبه؛ نمیرم از در این خونه، قسم به این کتیبه...🙂❤️✨ @emame_mehrabaniha
" بسم رب الحسین " می‌ترسیدم. شنیده بودم خیلی‌ها اول محرم را دیده‌ و به تاسوعا و عاشورا نرسیدند. حیف بود حالا که شبِ هشتم محرم چشم می‌بندم، دیگر روشنی فردا را نبینم. یادِ او که افتادم؛ ترس و نگرانی همچون کبوتر، از جانم گریخت. او به معرفت، معروف است. منِ ارادتمند را لنگ نمی‌گذارد. مگر می‌شود ابوفاضل، اشک‌هایم را برای مظلومانِ برادرش نادیده بگیرد؟ روز که می‌رسد، قدم به هیئت که می‌گذارم؛ دیدن دیوارِ مزین به جمله‌ی "ماه ترین عموی دنیا عباس" دلم را می‌برد به آسمان. تاپ تاپِ قلبم، ذره‌ای هم راحتم نمی‌گذارد. خادم‌ها مثل همیشه در تکاپو بودند حتی بیشتر از روز‌های قبل. گوشه‌ای می‌نشینم.‌ هر چند که دلم برای نوکریِ ارباب له له می‌زد، اما ما نالایق‌تر این حرف‌ها بودیم. صدایم که زدند، سر از کتاب که درآوردم، نشنیدم و نفهمیدم چه شد.‌ به خود که آمدم دیدم دم در ایستاده‌ام و به مهمانان ارباب خوش آمد می‌گویم. گفتند این واحد کفشداری‌ست. کیسه‌ها را دانه دانه به مهمانان می‌دهی تا کفش‌هایشان را در آن بگذراند و داخل بروند. اما این‌ها برای من مهم نبود. اصلا می‌گفتند تو برو و زباله‌های روی زمین را جمع کن. چه فرقی داشت؟ نوکر، نوکری می‌کند. کجا و چطورش مهم نیست. سر پا ایستاده و زیر لب زیارت عاشورا را زمزمه می‌‌کنم. قسمتی از آن بَد با دلم بازی می‌کند. " اَللّهُمَّ اجْعَلْ مَحْیایَ مَحْیا مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ مَماتی مَماتَ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ خدایا مرگ و زندگی من را با محمد و آل محمد قرار ده. " خدایا نکند که حسینت مرا طرد کند؟ نکند به هنگام مرگ، او به سراغم نیاید؟ نکند رزق اشک روضه‌اش را از من بگیرد؟‌ قلبم به تلاطم می‌افتد. یاد شب قبل در ذهنم پررنگ می‌شود. نگرانِ نبودنم در این مجلس بودم و حال در مقام خادم اینجا ایستاده‌ام. نسیم لبخند صورتم را نوازش می‌کند. نباید از یاد ببرم که معرفت و نوکرنوازی، در این خاندان ارثی‌ست. - جامونده‌ی همیشگی✏️ @emame_mehrabaniha
خادمی کردن وقتی یکسال از خادمی دور میشوی ،تازه میفهمی چقدر این شور خادمی دلنشین هست،هرچند که در هرجا باشیم از روضه آقای مان دور نمی‌شویم وخودمون به یک مجلس میرسانیم، من خادمی کردن رو از مادری یاد گرفتم که تو روضه های دهه یا شب قدر که می‌رفتیم خونه بتول خانوم میگفت بلندشید کارکنید ،امسال هم به همون منوال یجا از کار که خراب شد واقعا دلم شکست،شکستم به این علت که آقاجان من برگشتم که کم نزارم اما نشد،بعد که توسلی صورت گرفت مشکل الحمدالله به خوبی حل شد،در بین کارها یک جا رو شب سوم محرم با مادرم رفتم برای کار هیئت، در مسیر برق خیابان رفت و بعد مدتی مادرم خورد زمین دستم وسایل هیئت بود منم نتونستم مامانم رو بگیرم، انقدر اعصابم خورد شد گریم گرفت، مردهای خیابان با عجله رفتن دنبال آب یا آب قند برای مادرم ومنی که حضرت زهرایی هستم بیشتر روضه شب ۳ و روضه مدینه رو فهمیدم . خستگی های اون چندروزه فراموشم شد فهمیدم تو این دوران هرچقدر کار کرد و خورد زمین به اندازه اون روز عاشورا واسارت های بعدش نمیشه تازه اونموقع کسی هم کمک نبود😭😭وای بر خیمه های بی عباس. @emame_mehrabaniha
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا