eitaa logo
کانون دخترانه امام مهربانی ها🇵🇸
529 دنبال‌کننده
3.2هزار عکس
1هزار ویدیو
18 فایل
● محفل دختران امام رضایی ملارد● . امام رضایی می کنیم عاقبت این شهر را...🍃💚 قرار هفتگی مون چهارشنبه ها . پرسشی،نکته‌ای،نقدی بود اینجا منتظرتونیم:👇 مسئول کانون @E_hemmat
مشاهده در ایتا
دانلود
رفقا لوکیشن هیات😍😍👆👆
37.27M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
امام مرا سفیر خودش خوانده است... هزاران نامه به دست امام رسانده ام مضطرب ام کسی به عطشم لبیک نگفته است من که سفیر امام هستم کسی یه یاری ام نیامده حالا اگر پسر علی (ع) به کوفه برسد.. این مردم چه میکنند💔✨ صدای فریادهایم برای پسر فاطمه به گوش کسی نمی‌رسد:).. کسی در را به رویم باز نمیکند دلواپسم نه برای عطش خودم و نه برای دخترکانم بلکه برای مردی که با خانواده اش در راه است به امید عهد و پیمان کوفیان ولی او که صدای کوفه میاهایم به گوشش نرسیده است🌿🌙 🌸@Norolhoda_ir🌸
انگار نور هم میدونست محرم شروع شده؛ درست به اسم قشنگ تو میتابید...❤️✨ ♡حسین (ع) جنس غمش فرق می‌کند! @emame_mehrabaniha
بریم دو تا از پیام های چالشمون رو با هم بخونیم؟؟؟😍👇
بسم رب الحسین (ع) الحمداالله که امسال خادم ارباب شدیم 🙂 اومدم بگم که توی این مدت خادمی و دویدن ها یه چیزی خیلی برام عجیبه اونم اینکه لحظه به لحظه نگاه امام حسین توی همه ی کارا ها حس میشه از جایی که فکرشو نمیکنیم میرسونه وقتی که کارا مونده همه چی رو درست میکنه 😭🙂😍🖤 درست همونجاییکه دلمون میگرفت جمع میشدیم میگفتیم بچها اگه نشه... اما میشد چون امام حسین حواسش بود 🙂 تو این روزا هروقت خسته میشیم یه امیدی داریم اربعین کربلا خستگیه راه رو حس میکنیم و خستگیه این روزامون در میره یعنی میشه ارباب بطلبه😭🙂 ما هرکاری میکنیم برا اباعبدالله بازم کمه اما همین که نوکره مهمونای اباعبدالله هستیم برامون افتخاره 😍😭 دلتنگ حرمتم به کی بگم دردامو به تو نگم به کی بگم خسته از همه دوباره اومدم چی میشه به ما محل بدی یکم ارباب‌کار اربعین مون رو درست کن 🙂💔😭 @emame_mehrabaniha
چشمانم رامیبندم ومرور میکنم تمام خاطراتم را درست همان روز هایی که آماده میشدم برای شورای واحدی که دستورجلساتش محرم بود...🖤 خوب یادم هست که چه نذرهایی میکردیم برای گرفتن واحد گاهی صدتاصلوات یازیارت عاشورا و... شوراکه تمام میشد باچشمانی پراز اشک تشکرمیکردیم و اذن میگرفتیم ازمادرسادات یاعلی میگفتیم ومیرفتیم دنبال بانی برای واحدهایمان توی همون شورا مسئول مالی گوشهایمان رامیپیچاند تافقط درموارد ضروری مزاحمش شویم😅 مسئول تبلیغات که قبل همه چی کارش شروع میشدوگاهی با رزق گاهی دعوت نامه گاهی تبلیغات ویزیتی... مسئول اجرائی شروع میکرد دنبال سیستم رفتن درست روبه روی کوچه ی دوازدهم دانش غربی گاهی هم سیم ها قاطی میکردن ووسط روضه بایدخودش روباسه شماره میرسوندو یه سیم دیگه میگرفت... مسئول فرهنگی که دربیشترمواقع یاگِلی بود یارنگی همه ی هنردست خودشومیذاشت تایه هزارتومن بیشترخرج نشه.. آخ نگم ازچای سقاخونه همونی که هی چایی میداددست مردمو میگف علمدار حواست به منم باشه... مسئول تدارکاتم که فقط دنبال بانی زدن غذابود ... این وسط باید دلامون بگرید برای مسئول ویژه برنامه که ازاسترس یه لحظم نمی شست وفقط توراه بود... وتنهاکسی که خیلی مظلوم بوداون انتظاماتی بودکه دم دروایمیسادو بااسپندبه مهمونای اباعبدالله خوش آمدمیگفت وتودلش میگف قربون قدوبالای گریه کنات ارباب... واحدکفشداریم که نگم... هی کفش جفت میکردو میگف میدونم صاحب عزا میاد میدونم به مجلس ماهم سرمیزنی آقا دست بکش روسرما خادماو گریه کنات بزارتاابد زیرسایت باشیم... دل نوشته ازخادم قدیمی علمدار @emame_mehrabaniha
46.64M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
. در صحن وزیده هوای مُحَرَمت بر گوشِ جان می‌رسد صدای مُحَرَمت! @kanoongoharshad
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا