با سلام و احترام خدمت برادران و خواهران گرامی ،، فیش های مرثیه و روضه ی مستند و معتبر مربوط به ماه محرم همراه با سبک اشعار در کانال موسسه آموزشی پژوهشی زفرات هر روز بارگذاری می شود از طریق لینک زیر میتوانید وارد شوید و همچنین به دیگران معرفی کنید تشکر فراوان https://eitaa.com/joinchat/148701595C311fd5f780
هدایت شده از مؤسسه آموزشی پژوهشی زفرات
مرثیه حضرت قاسم(ع).pdf
542.6K
▪️ مرثیههای مکتوب ▪️
📓 متن مرثیههای محرم
✔️ مرثیه حضرت قاسمبنحسن(ع)
🏴جان دادنم عمو جان، دارد بسی تماشا
🏴پا میکشم ز غربت، بر روی خاک صحرا
🏴این جملهام عمو جان، گردیده ذکر دائم
🏴دیگر کسی نباشد، دیده به راه قاسم
📎#مرثیه_محرم
📎#مرثیههای_مکتوب
📎#مرثیه_حضرت_قاسمبنالحسن
📎#فن_رثاء
┄┅┅┅┅❀❀┅┅┅┅┄
☑️ مؤسسه آموزشی پژوهشی زفرات
╔═🍃🏴🏴🍃═══════╗
🆔 https://eitaa.com/joinchat/148701595C311fd5f780
╚══════🍃🏴🏴🍃══╝
مرثیه حضرت علیاصغر(ع).pdf
449K
▪️ مرثیههای مکتوب ▪️
📓 متن مرثیههای محرم
✔️ مرثیه حضرت علیاصغر(ع)
🏴تا عرش رفته مرثیه سرخ حنجرش
🏴جبریل روضه خواند و خدا هم عزا گرفت
🏴از شرم چشمهای پر از حسرت رباب
🏴قنداقه را به زیر عبا در بغل گرفت
📎#مرثیه_محرم
📎#مرثیههای_مکتوب
📎#مرثیه_حضرت_علیاصغر
📎#فن_رثاء
┄┅┅┅┅❀❀┅┅┅┅┄
☑️ مؤسسه آموزشی پژوهشی زفرات
╔═🍃🏴🏴🍃═══════╗
🆔 https://eitaa.com/joinchat/148701595C311fd5f780
╚══════🍃🏴🏴🍃══╝
سبک اشعار مرثیه شب هفتم حضرت علی اصغر علیه السلام شعر اول.mp3
6.34M
🎙سبکهای آوایی🎙
🔹شعر مرثیه محرم
📎#نغمه_خوانی
📎 #سبکهای_مرثیه
📎 #شعر_مرثیه
┄┅┅┅┅❀❀┅┅┅┅┄
☑️ مؤسسه آموزشی پژوهشی زفرات
╔═🍃🏴🏴🍃═══════╗
🆔 https://eitaa.com/joinchat/148701595C311fd5f780
╚══════🍃🏴🏴🍃══╝
سبک اشعار مرثیه شب هفتم حضرت علی اصغر علیه السلام شعر دوم_1.mp3
7.14M
🎙سبکهای آوایی🎙
🔹شعر مرثیه محرم
📎#نغمه_خوانی
📎 #سبکهای_مرثیه
📎 #شعر_مرثیه
┄┅┅┅┅❀❀┅┅┅┅┄
☑️ مؤسسه آموزشی پژوهشی زفرات
╔═🍃🏴🏴🍃═══════╗
🆔 https://eitaa.com/joinchat/148701595C311fd5f780
╚══════🍃🏴🏴🍃══╝
سبک اشعار مرثیه شب هفتم حضرت علی اصغر علیه السلام شعر سوم اوج.mp3
1.13M
🎙سبکهای آوایی🎙
🔹شعر مرثیه محرم
📎#نغمه_خوانی
📎 #سبکهای_مرثیه
📎 #شعر_مرثیه
┄┅┅┅┅❀❀┅┅┅┅┄
☑️ مؤسسه آموزشی پژوهشی زفرات
╔═🍃🏴🏴🍃═══════╗
🆔 https://eitaa.com/joinchat/148701595C311fd5f780
╚══════🍃🏴🏴🍃══╝
206.2K
🎙سبکهای آوایی🎙
🔹سبک #نوحهشهادتحضرتعلیاصغرع
🔹🔹
ای اهل کوفه رحمی این طفل جان ندارد
خواهد که آب گوید اما زبان ندارد
دیشب به گاهواره تا صبح ناله میزد
امروز روی دستت دیگر توان ندارد
هنگام گریه کوشد تا اشک خود بنوشد
اشکی که تر کند لب دور دهان ندارد
ای حرمله مکش تیر یکسو فکن کمان را
این برگ گل که تاب تیر و کمان ندارد
شمشیر اوست آهش فریاد او تلظی
جانش به لب رسیده تاب بیان ندارد
منت به من گذارید یه قطره آب آرید
بر کودکی که در تب جز نیمه جان ندارد
با من اگر بجنگید تا کشتنم بجنگید
این شیرخواره بر کف تیغ و سنان ندارد
تا با خدنگ دشمن روحش زند پر از تن
جز شانهی امامش دیگر مکان ندارد
📎#مداحی
📎#نوحه_خوانی
📎#اشعار_مداحی
📎#سبکهای_مداحی
📎#شهادت_حضرت_علیاصغر_ع
┄┅┅┅┅❀❀┅┅┅┅┄
☑️ مؤسسه آموزشی پژوهشی زفرات
╔═🍃🏴🏴🍃═══════╗
🆔 https://eitaa.com/joinchat/148701595C311fd5f780
╚══════🍃🏴🏴🍃══╝
243.7K
🎙سبکهای آوایی🎙
🔹سبک #زمینهشهادتحضرتعلیاصغرع
سبک اول
🔹🔹
ای طفل لاله پوشم-ای بود و هست بابا
کمتر تو دست و پا زن-بر روی دست بابا
رفتی و با تلظی-آتش به جان کشیدی
از بس زبان خود را-دور دهان کشیدی
(لای لای علی اصغر، لای لای علی اصغر)
روزم شده شب تار-چون گیسوی شب تو
باشم در آرزوی-یک بوسه از لب تو
نتوان که بوسه گیرم-از روی انور تو
ترسم ز پیکر تو-گردد جدا سر تو
(لای لای علی اصغر، لای لای علی اصغر)
از چه دو چشم خود را-بر دیده ام ببندی
از چه به اشک چشم و-بر ناله ام بخندی
چون غنچه ای و دستم-شد ساقه ات على جان
خون گریه مینماید-قنداقهات على جان
(لای لای علی اصغر، لای لای علی اصغر)
گلگون شده وجودم-از خون حنجر تو
باشد در انتظارت-در خیمه مادر تو
دیده گشا و بنگر-این دیده پر آبم
جان دادی و نمودی - شرمنده از ربابم
(لای لای علی اصغر، لای لای علی اصغر)
📎#مداحی
📎#نوحه_خوانی
📎#اشعار_مداحی
📎#سبکهای_مداحی
📎#شهادت_حضرت_علیاصغر_ع
┄┅┅┅┅❀❀┅┅┅┅┄
☑️ مؤسسه آموزشی پژوهشی زفرات
╔═🍃🏴🏴🍃═══════╗
🆔 https://eitaa.com/joinchat/148701595C311fd5f780
╚══════🍃🏴🏴🍃══╝
236.8K
🎙سبکهای آوایی🎙
🔹سبک #زمینهشهادتحضرتعلیاصغرع
سبک دوم
🔹🔹
ای طفل لاله پوشم-ای بود و هست بابا
کمتر تو دست و پا زن-بر روی دست بابا
رفتی و با تلظی-آتش به جان کشیدی
از بس زبان خود را-دور دهان کشیدی
(لای لای علی اصغر، لای لای علی اصغر)
روزم شده شب تار-چون گیسوی شب تو
باشم در آرزوی-یک بوسه از لب تو
نتوان که بوسه گیرم-از روی انور تو
ترسم ز پیکر تو-گردد جدا سر تو
(لای لای علی اصغر، لای لای علی اصغر)
از چه دو چشم خود را-بر دیده ام ببندی
از چه به اشک چشم و-بر ناله ام بخندی
چون غنچه ای و دستم-شد ساقه ات على جان
خون گریه مینماید-قنداقهات على جان
(لای لای علی اصغر، لای لای علی اصغر)
گلگون شده وجودم-از خون حنجر تو
باشد در انتظارت-در خیمه مادر تو
دیده گشا و بنگر-این دیده پر آبم
جان دادی و نمودی - شرمنده از ربابم
(لای لای علی اصغر، لای لای علی اصغر)
📎#مداحی
📎#نوحه_خوانی
📎#اشعار_مداحی
📎#سبکهای_مداحی
📎#شهادت_حضرت_علیاصغر_ع
┄┅┅┅┅❀❀┅┅┅┅┄
☑️ مؤسسه آموزشی پژوهشی زفرات
╔═🍃🏴🏴🍃═══════╗
🆔 https://eitaa.com/joinchat/148701595C311fd5f780
╚══════🍃🏴🏴🍃══╝
#روز_هفتم_محرم
#حضرت_علی_اصغر_علیه_السلام
#محمود_کریمی
سردار شش ماهه از آن بالا چه میبینی ؟
از روی دست خسته ی بابا چه میبینی؟
از تشنگی یک خواب خوش چشمت ندید اما
با تیر خوابیدی بگو حالا چه میبینی ؟
مادر!سفیدیِ دو تا چشمت پر از خون است
اصغرم پس با چه میبینی ؟
رنج و سفر، داغ و بلا دیدی در این دنیا
مادر بگو حالا در آن دنیا چه میبینی؟
من که در این صحرا سیاهی میرود چشمم
فرزندِ دلبندم تو در گرما چه میبینی ؟
من که به جز گریه در این پایین نمیبینم
سردار شش ماهه تو از بالا چه میبینی؟
تو دلمه مادر، راز نهفته
همش میترسم سرت از نیزه بیفته
حتی اگه من بمیرم
گهواره اتو پس میگیرم
جواب خدا رو چی میدن
سر شیرخواره مو بریدن
👇👇👇
@rasaa1
37141-attachment-Mahmoud Karimi - Muharram 1402 Shab 7 - 2(1).mp3
8.95M
حضرت علی اصغر علیه السلام
محمود کریمی
#روز_هفتم_محرم
#حضرت_علی_اصغر_علیه_السلام
#محمد_رضا_بذری
گرفتمت به روی دست بارون خجالت بکشه
حتی فرات، خجالت از این لب و صورت بکشه
بابات برای قطره آب اومده منت بکشه
منت کشیدم و اما نشد آبی به لبهات برسه
حرمله هم شد باعث این اتفاق و حادثه
حتی لبهات به گریه وا نشد
جون کندی بی سرو صدا
سه شعبه خوردی بی هوا
فقط میخوام صبراز خدا
حسین.....
*دیدی انگشتتو تو آب میبری میاری بالا، چند قطره از انگشتت میریزه به خدا این چند قطره علی رو زنده نگه میداشت نامردا چه کردن با این بچه..
کاش یکی بود که تو رو به یه جرعه آب مهمون کنه
فکر نمیکردم حرمله اینجور منو حیرون کنه
باباتو بین حرم و معرکه سرگردون کنه
چشم انتظاره مادرت رباب بی طاقته دم حرم
تو رو به خیمه ببرم دیدی چی اومده سرم
پاشو علی راحت بگیر بخواب دلم شکست فدا سرت
اگه بپرسه مادرت میگم که خوابه پسرت
میترسم از لحظه ای که دم غروب غوغا کنن
برای غارت حرم دور حرم دعوا کنن
غروب، نیزه ای تو خاک بزنن
تن تو رو پیدا کنن
به سر نیزه میبندن سرتو میریزه خون از حنجرت
همش دعای مادرت نیفته از نیزه سرت
نگاه کن اشکای خواهرتو
تو بغلش پیراهنت میخونه وقت رفتنت
داداشی تشنه کشتنت
*اگه کربلا میرفتیم انقدر گریه نمیکردیم که این روزا داریم برا فراق و برا دوری گریه می کنیم..
چشمی که محرم ، به غمت خوب بگرید
مهرش به دل فاطمه بهتر بنشیند
آن گریه قبول است که زهرا بسپندد
آن روضه قبول است که مادر بنشیند
ای ابر چه میشد وسط ظهر بیایی
یک قطره ی تو بر لبِ اصغر بنشید
مثلا تو رو تاب میدم
مثلا به تو آب میدم
مثلا تو صدام کردی
من با خنده جواب میدم
مثلا عمو برگشته شدم اره خیالاتی
مثلا همه جمعیم وتوی آغوش باباتی
لالایی گلم، تشنه ی یه جرعه آب علی
لالایی گلم، بیا بغلم بخواب علی
گفت....
درد اگ نشه دوا خوب نمیشه
رگای شده جدا خوب نمیشه
جای تازیانه خوب شده ولی
جای ناخنش چرا خوب نمیشه
👇👇👇
@rasaa1
33290-attachment-14000703eheyat-bazri-roze.mp3
4.66M
روضه حضرت علی اصغر علیه السلام
محمدرضا بذری
#شب_هفتم_محرم
#حضرت_علی_اصغر_علیه_السلام
#سید_مهدی_میرداماد
آب كه نخوردي تشنته مي دونم
چند روزيه گرسنته مي دونم
اينقده دست و پا زدي رو سينه ام
خسته شدي يه مدته مي دونم
*ابي عبدالله داره با بچه اش صحبت ميكنه...
نگاه نكن لشكرِ روبرو تو
تا نبينن سفيدي گلوتو
انگاري تير داره مياد به سمتت
شبيه اون تيري كه كُشت عموتو
صداي هلهله داره مياد، نمونده فاصله
سه شعبه واسه چي؟ الهي خير نبينه حرمله
اينجوري كه گرفتمت رو سينه ام
غريب ترين باباي رو زمينم
*خيلي اين روضه روضه ي سختيه، اين روضه با همه ي روضه ها فرق داشت، اگه عليِ اكبرش رو از دست داد، اَشبه الناس رو از دست داد، علي اكبر رفت سمت ميدان كه بجنگه، با لباس جنگ رفت، نزديك به دويست نفر رو مقتل ميگه ميكُشه، خودش جنگ نماياني كرد، قاسم همينطور، همه برا جنگيدن رفتن، اما ابي عبدالله اين بچه رو روي دست گرفت، گفت:" إِنْ لَمْ تَرْحَمُوني فَارْحَمُوا هذَا الطِّفْل" اگه فكر مي كنيد آب بر من حرامِ، اگه به من رحم نمي كنيد، خودتون اين بچه رو بگيريد سيرابش كنيد...
اما روضه ي من روضه ي تير سه شعبه نيست، حرف گلو نيست، اين خانواده كوچيك و بزرگ ندارن"أَنَّ الْقَتْلَ لَنا عادَةٌ وَ كَرامَتَنَا الشَّهادَة" اصلاً اين شيرخواره اومده بود مُهر بزنه بر طومار كربلا، اما اوني كه مارو ميكُشه اينه، شيرخواره، سه شعبه،"مِنَ الاُذُنِ الیَ الاُذُن" يه طرف، حرف من اينه: اينا با سيدالشهدا چه كردن، اينا نذاشتن حرفِ حسين تمام بشه، امامِ باقر ميگه: جدم داشت حرف ميزد، خون گلوي علي اصغر پاشيد تو صورتش...
اينجوري كه گرفتمت رو سينه ام
غريب ترين باباي رو زمينم
تير شعبه اي كه به گلوت خورد
نذاشت يه سالگيت رو من ببينم
سرتو افتاده به روي دوشم
صداي عمه ها مياد به گوشم
زير عبا گرفتمت عزيزم
با مادرت چه جوري روبرو شم
*اي واي رباب... تنها شهيدي كه پيام تسليت از جانب خداوند اومد فقط همين شهيد بود، روضه ي علي اصغر منحصر به فرده، اصلا اين روضه هيچ مشابهي تو روضه هاي كربلا نداره، تنها شهيدي كه"مِنَ الاُذُنِ الیَ الاُذُن" با يه تير گلوش بريده شد علي اصغر بوده، تنها شهيدي كه ابي عبدالله خونش رو به آسمان پاشيد، امام باقر فرمود:" فَلَمْ يَسْقُطْ مِنْ ذَلِكَ الدَّمِ قَطْرَةٌ إِلَى الْأَرْض" يه قطره از خون علي اصغر به زمين برنگشت، كه اگر بر ميگشت عذاب نازل ميشد، بعضي ها ميگن:" بِدَمِ المَظلُوم" همين خونه...
تنها شهيدي كه يه نفري تشييع جنازه كردن همين شهيده، اميرالمؤمنين رو چهار نفري تشييع كردن، حضرت زهرا سلام الله عليها رو هفت نفري تشييع جنازه كردن، ابي عبدالله خودش يه نفري بچه رو زير عبا گذاشت، اي حسين...
تنها شهيدي كه ابي عبدالله خودش تشييع كرد، علي اصغر بود، تنها شهيدي كه خودش نماز خوند، نماز صبر خوند، خودش دفن كرد، بعضي ها ميگن: امام سجاد اين قنداقه رو از زير خاك بيرون آوُرد، رو سينه ي بابا دفن كرد، اما باز هم معلوم نيست، خدا كنه همين باشه، خدا كنه دفنش كرده باشه، اگه دفن نشده باشه، زير سُم اسب ها رفته يا نه؟ رو نيزه ها رفته يا نه؟ اي حسين...
اي خدا بحق علي اصغر باب الحوائج، خيلي ها حاجت دارن، خيلي ها گرفتارن، دكتر جواب كرده داريم، خدايا! بحق علي اصغر، كسي رو نا اميد و دست خالي بر مگردان، خدايا به تَحَيُّر ابي عبدالله، اونجايي كه هي مي رفت به سمت خيمه ها، هي بر ميگشت، اين تَحَيُّر يادت باشه، من دو تا تَحَيُّر ديگه سراغ دارم، يه تَحَيُّر ديگه برا پس فردا شبه، حسين كنارِ علي اصغر مُتَحَيِّر شد، يه جا هم عباس مُتَحَيِّر شد، اونجایی كه تير به مشك آب زدن، عباس ديگه نمي دونست چيكار بايد بكنه " فَوَقَفَ العباس مُتَحیّرا "...
سقاي دشت كربلا اباالفضل
دستش شده از تن جدا اباالفضل
*يه تَحَيُّر علي اصغر زيرِ عبا، يه تَحَيُّر عباس با دست بريده و مشك پاره، اينا مالِ كربلاست، تَحَيُّر زياده، اما من ميخوام ببرمت مدينه، يه تَحَيُّر اون ساعتي بود كه علي ميخواست فاطمه اش رو دفن كنه، هي مي رفت داخلِ قبر، خدايا! چه كنه علي؟ چاره سازِ عالم زهرا رو به كي بده؟ زهرا رو از كي بگيره، اينجا پيغمبر به دادِ علي رسيد، گفت: فاطمه رو بده من....
كنارِ اباالفضل دو دست از بدن جدا شده بود، مشك رو زدن عباس افتاد رو زمين، حسين اومد بالا سرش كمكش كرد، اما كنارِ علي اصغر كسي نبود حسين رو كمك كنه، خودش رفت پشت خيمه ها، نشست، قبر رو كند، با دست خودش، يه وقت ديد زینب داره مياد...
به نيت فرج سه مرتبه بگو: يا حسين...
👇👇👇
@rasaa1
37151-attachment-Mirdamad 1402 shab07 a.mp3
28.47M
روضه حضرت علی اصغر علیه السلام
سید مهدی میرداماد
تیر خوردی و گلویت پاره
تیر خوردی و منِ بیچاره
ماندهام خیمه روم یا میدان
پدرت سخت شده آواره
مادرت بود و نگاهت میکرد
بیامان داشت صدایت میکرد
وسط معرکه با خون گلوت
پدرت غسل شهادت میکرد
آسمان گریه به حلقوم تو کرد
گریه بر صورت معصوم تو کرد
روی دستان خودم ذبح شدی
پای مظلومیتم مهر زدی
علیرضا انصاری
|⇦•گفتی بهشت چیست..
#قسمت_اول #روضه و توسل به حضرت عباس علیه السلام اجرا شده #شبِ_نهم_محرم۱۴۰۲ به نفسِ حاج محمد رضا بذری•
◾️◾️◾️
"السَّلامُ عَلَیْکُمْ یَا أَهْلَ بَیْتِ النُّبُوَّةِ وَ مَوْضِعَ الرِّسَالَةِ وَ مُخْتَلَفَ الْمَلائِکَةِ السَّلاَمُ عَلَى الْمَهْدِی وَ عَلی آبائِه.."
از ابتدا بزرگتر ما حسین بود
یک سایه بود روی سر ما حسین بود
گفتی بهشت چیست نوشتیم کربلا
اصلاً بهشت در نظر ما حسین بود
هر کس در این جهان اثری از خودش گذاشت
گفتیم یا حسین، اثر ما حسین بود
هر چند والدین عزیزند نزد ما
از والدین عزیزتر ما حسین بود
دنیا بدون روضه چه دارد به غیر درد
در تلخی جهان شکر ما حسین بود
تسبیح صبح تا شب ما یا حسن شد و
تسبیح شام تا سحر ما حسین بود
افتاد زیر پا و گدایش عزیز شد
شرمنده ایم ما، سپر ما حسین بود
امسال هم بَرات حرم میدهند به ما
هر سال بانی سفر ما حسین بود
چشم به خیمه گاه و تنش زیر سم اسب
شاه شهید خون جگر ما حسین بود
*این روایت تو امالی صدوق هست.یه روز امام سجاد علیه السلام عبیدالله پسر و آقازاده ابالفضل العباس علیه السلام رو میبینه. تا آقازاده عباس علیه السلام رو دید امام سجاد شروع کرد گریه کردن فرمود :
"ما مِنْ يَوْمٍ اَشَدُّ عَلي رَسولِ اللهِ صَلّي اللهِ عَلَيه وَ آلهِ وَ سَلَّمْ مِنْ يَوْمٍ اُحُدٍ قُتِلَ فيهِ عَمُّهُ حَمْزَةٍ بْنِ عَبدالمطلَبٍ اَسَدُ اللهِ وَاَسَدَ رَسولُ الله.."فرمود:هیچ روزی بر پیغمبر سختتر از روز احد نبود. روزی که حمزه سیدالشهدا در احد به شهادت رسید اون روز خیلی بر پیغمبر سخت بود.بعد ادامه دادو بعد از اون هیچ روزی مثل جنگ موته نبود..فرمود: روز جنگ موته که خیلی جعفر برادر امیرالمومنین مظلومانه اونجا به شهادت رسید. فرمود: هیچ روزی مثل اون روز نبود. حضرت همینجوری گریه میکرد آقا زاده ابالفضل العباس رو میدید یه وقت فرمود: "وَ لا یومَ کَیَومِ الحُسَین"اما هیچ روزیم مثل روز جان دادن حسین روز عاشورا نبود.." اِزْدَلَفَ اِلَيه ثلاثونَ اَلفَ رَجُلٍ يزَعمونَ أنَّهم مِن هذِهِ الأُمَّةِ، كُلٌّ يتقرَّبُ الَي اللهِ عزَّوجلَّ بِدَمِه!.." حضرت فرمود: هیچ روزی مثل روز حسین نبود.سی هزار نفر جمع شدن در مقابل ابی عبدالله و اون نامردا آدمایی بودن، ادعا داشتن با اینکار که دارن حسینو میکشن...تقرب پیدا میکنن به خدای عالم"يتقرَّبُ الَي اللهِ عزَّوجلَّ بِدَمِه!.ثُمَّ قَال رَحِمَ الله عَمّیَ العَباس" ادامه داد فرمود: خدا عموی ما عباس رو رحمت کنه.."فَلَقَدْ آثَرَ وَ أَبْلَی وَ فَدَی أَخَاهُ بِنَفْسِهِ حَتَّی قُطِعَتْ یَدَاهُ "برا پدرم ابی عبدالله کم نذاشت عموی ما..خوب امتحان پس داد، عموی ما تا جایی که دستش از بدن جدا شد. آقازاده ی اباالفضل رو میدید گریه میکرد..
#قسمت_دوم #روضه و توسل به حضرت عباس علیه السلام اجرا شده #شبِ_نهم_محرم۱۴۰۲ به نفسِ حاج محمد رضا بذری•
◾️▪️▪️◾️
*امشب شب تاسوعاست جمع شدیم برا قمرالعشیره گریه کنیم مبادا کسی امشب کم بذاره..*
ریخت بر هم با زمین افتادنت دنیای من
دیدی آخر چشم خوردی خوش قد و بالای من
عباس من!
پیشمرگ من شدی و پیشمرگ خواهرم
تیر خوردی نیزه خوردی جای زینب جای من
قید مشکت را بزن با من سوی خیمه بیا
عباس!بعد از این هر کس که حرفی از عطش زد پای من..
مسجد کوفه هست اینجا یا کنار علقمه
فرق عباس است یا فرق سرِ بابای من
آنقدر بازو زمین کوبیدی آبم کرده ای
داغ تو پشت مرا خم میکند دریای من
هیچکس اینگونه در بین اراذل هو نشد
گریه کن، خون گریه کن عباس بر غمهای من
این خجالت چه بلایی به سرت آورده است
قدر یک طفل است اینجا قامت سقای من
دارد از امروز خولی فکر معجر میکند
وای بر امروز من ای وای از فردای من
در شلوغی سرِ بازار بین مستها
رو نگردان روی نی از دخترِ تنهای من
منو این همه غم چه کنم
شدی این همه کم چه کنم
تنِ پاشیده اتو به حرم ببرم نبرم چه کنم
مثل شیشه تنت شده خورد
جای تیرو نمیشه شمرد
یه عبا اگه پیدا بشه
تو رو مثل علی میشه برد
به خدا تو برام نفسی
منو میکشه دلواپسی
یاعلی بگو پاشو داداش
همه منتظرن برسی
بی تو خیمهٔ من چی میشه
کار این همه زن چی میشه
حرمله، شمر و سنان
به حرم برسن چی میشه
نمیدونی چی سخته برام
دیگه نایی نداره صدام
تو فقط پاشو خیمه بریم
به خدا دیگه آب نمیخوایم
خودت کار حرم رو جمع و جور کن
خودت حرمله رو از خیمه دور کن
به حرم برسون مددی
شده چند قدمم اومدی
یعنی باورمون بشه که
نا امید شدی زانو زدی
شده طعنهٔ دشمن همین
پهلوون حرم رو ببین
*اومد با عمود آهن به سر بزنه یه نگاه کرد گفت: عباس تویی که از صبح تا حالا میگن همه رو معطل کردی همه از تو حساب میبرن؟ یه وقت آقا صدا زد یه موقع اومدی من دست در بدن ندارم ..صدا زد تو دست نداری من دست دارم.. چنان با عمود آهن زد به فرق ابالفضل..نوشتن عباس با صورت به زمین افتاد...*
شده طعنهٔ دشمن همین
پهلوون حرم رو ببین
شدی مثل همون روزی که
بابامون علی خورده زمین
هنوز حرمله سیر نشده
پاشو آخه تا دیر نشده
پا شده تا که هنوز مثلا عباس!
زنی از ما اسیر نشده
چیشد تا مشک پاره شد شکستی
تا حرف از گوشواره شد شکستی
میرم میگم به زینب روضه اینجاست
خدا صبرت بده از بعد عباس
میبینی، آهمو افسوسمونو
به کی ما بسپریم ناموسمونو
*یه جا گفتم مثل بابا زمین خوردی میدونید یاد چی افتادم.. یزید ملعون یه جور میخواست امام سجاد رو راضی کنه حضرت فرمود: مال ازت نمیخوایم فقط هر چیزی از ما به غارت بردن رو بگو برگردونن تو چیزایی که غارت شده دست بافت مادر ما زهراست، بگو برگردونن..دستور داد هر چی به غارت رفته برگردونن...
#قسمت_پایانی #روضه و توسل به حضرت عباس علیه السلام اجرا شده #شبِ_نهم_محرم۱۴۰۲ به نفسِ حاج محمد رضا بذری•
◼️⚫️◼️⚫️
*اما وقتی علم رو آوردن دیدن یزید با این خباثتش بلند شد هی میگه الله اکبرمیشینه چند بار پشت هم ..امیر چیشده؟گفت احسنت به این علمدارهمه جای این علم تیر خورده اما علمدار تا لحظه آخر این علمو رها نکرد..
از مادرش زهرا یاد گرفت..یه روز علی میبردن مسجد اینقدر بی بی رها نکرد علی رو اینقدر زدن به بازوی زهرا نوشتن تِکّه پیراهن تو دست بی بی جا موند..
مرحوم آیت الله فاضل میفرمودن: تو کوچه وقتی داشتن زهرای مرضیه رو میزدن «عین تعبیرشه» میفرمود: سر دعوا حلوا تقسیم نمیکنن..یکی با لگد زد، یکی با غلاف زد، یکی با تازیاته زد..اینقدر بی بی رو زدن جلو چشای علی...*
دامن کشان رفتی دلم زیرو رو شد
چشم حرامی با حرم روبرو شد
بیا برگرد خیمه ای کس و کارم
منو تنها نگذار ای علمدارم
آب به خیمه نرسید فدای سرت
حسین قامتش خمید فدای سرت
قطره قطره جمع شو دریا شو بریم
دوباره خوش قدو بالا شو بریم
به خدا بچه ها از تو راضین
تو رو جونِ بچه ها پاشو بریم
عباس من!
سقای دشت کربلا، دلواپسم کردی
یک خیمه گاه چشم انتظارن برنمیگردی
غصه نخور عیبی نداره زده رقیه قید آبو
خودم جوابشونو میدم نخور تو غصهٔ ربابو
«ای وای علمدارم اباالفضل»
*ابی عبدالله سرشو به دامن گرفته بود نوشتن آقا هی سرشو از رو زانوی ابی عبدالله رو زمین میکشید آقا دوباره سرشو به دامن میگرفت..دوباره عباس سرشو رو کج میکرد میاورد رو خاک..نوشتن سه بار این کار شد.آقا صدا کرد چه میکنی عباس؟
آی قربون معرفتت برم..صدا زد آقا دارم جون میدم سرم روی زانوی شما باشه..اما ساعتی بعد تو گودال قتلگاه کی میخواد سر شما رو به دامن بگیره...*
مردونگی کن پاشو میدونم که بی دستی
بی دست هم باشی میگن پشت حسین هستی
مردونگی کن پاشو میدونی که بی رحمن
دور و بر خیمه دارن از صبح میگردن
پاشو نذار هر بی حیایی
به اشک ناموسم بخنده
پاشو نذار هر کی بیاد و
دست رقیه رو ببنده
«ای وای علمدارم اباالفضل»
*بزرگان فرمودن ارباب مقاتل نوشتن روضه علی اکبر، روضهٔ احتصار حسینه.. اما در خصوص روضه عباس فرمودن: این روضه، روضهٔ انکسار حسینه ..فرمودن:ابی عبدالله اومد سر عباسو به دامن گرفت میفرمود: "إنکَسَرَ ظَهرِي وَ قَلَّت حِيلَتِي"یعنی دیگه کمرم شکست، بیچاره شدم..اما فرمود:"وَ شَمُت بی عَدُوِّی" عباس! دیگه روی دشمن به ما واشده..دشمن داره شماتتم میکنه...
هُشام ابن اَصبَغ بن نُباته پسراَصبَغ ابن نُباته که لحظات آخرِ امیرالمومنین اومده بود بالا سر مولا.. میگه دم دروازه کوفه ایستاده بودم دیدم از دور یه سواری داره جلو میاد.. اسب چموشی داره چیزی به گردن اسب بسته..این اسب چموش بالا و پایین میپره چیزیم که به گردن اسب بسته هی میخوره به زمین هی برمیگرده به سینه اسب میخوره..سوار اومد جلو دیدم حرمله است.گفتم حرمله این چیه به سینهٔ اسب بستی؟ گفت: سر بریدهٔ اباالفضل العباسه..گفت هر کار کردیم رو نی بند نشد...
هر جا که هستی بگو یا حسین...*
4_5913511011234615097.mp3
37.44M
|⇦•گفتی بهشت چیست....
#روضه و توسل به حضرت عباس علیه السلام اجرا شده #شبِ_نهم_محرم۱۴۰۲ به نفسِ حاج محمدرضا بذری
◼️⚫️◼️⚫️
گفتی بهشت چیست نوشتیم کربلا
اصلاً بهشت در نظر ما حسین بود
هر کس در این جهان اثری از خودش گذاشت
گفتیم یا حسین، اثر ما حسین بود
|⇦•منم سکینه دخترت...
#روضه و توسل به حضرت سکینه علیه السلام اجرا شده #شبِ_نهم_محرم۱۴۰۲ به نفسِ حاج میثم مطیعی
▪️▪️▪️
"أَلسَّلامُ عَلَى الْخَدِّ التَّريبِ،.أَلسَّلامُ عَلَى الشَّيْبِ الْخَضيبِ"
نه از لباس کهنه ات نه از سرت شناختم
تو را به بوی آشنای مادرت شناختم
تو را نه از صدای دلنشین روز های قبل
که از سکوت غصه دار حنجرت شناختم
تو، شعر عاشقانه بودی و من این قصیده را
میان پاره پاره های دفترت شناختم
قیام در قعود را، رکوع در سجود را
من از نماز لحظه های آخرت شناختم
غروب بود و تازه من طلوع آفتاب را
به روی نیزه، از سر منورت شناختم
شکست عهد کوفه... این گناه بی شمار را
به زخم های بی شمار پیکرت شناختم
تو را به حس بی بدیل خواهر و برادری
به چشم های بی قرار خواهرت شناختم
اگرچه روی نیزه ای ولی نگاه کن مرا
نگاه کن! منم... سکینه... دخترت... شناختی؟!
#شاعر: رضا حاج حسینی
Shab09Moharram1402[09].mp3
11.63M
|⇦•منم سکینه دختر....
#روضه و توسل به حضرت علی سکینه سلام الله علیها اجرا شده #شبِ_نهم_محرم۱۴۰۲ به نفسِ حاج میثم مطیعی
◾️◾️◾️
نه از لباس کهنه ات نه از سرت شناختم
تو را به بوی آشنای مادرت شناختم
|⇦•هنوز علمدار حسین..
#قسمت_اول #روضه و توسل به حضرت عباس علیه السلام اجرا شده #شبِ_نهم_محرم۱۴۰۲ به نفسِ حاج میثم مطیعی•
▪️▪️▪️▪️
موج نزن آب فرات، تو خیمه موج عطشه
تشنگی بیداد میکنه، حرم تو اوج عطشه
رسیده علمدار
نیومدم آب بخورم، بذار بسوزه جگرم
من به سکینه قول دادم، آب به خیمه ببرم
رسیده علمدار
رسیده تا موجای تو آهم
فقط بمون تا خیمه همراهم
دل نگرونه طفل شش ماهم
*امشب شب دوتا باب الحوائجه...یکی بی دسته یکیم دستاش خیلی کوچیکه..اونایی که نتونستن شب هفتم خوب گریه کنین...*
میدونی آبروی سقایی
میبرمت به خیمه تنهایی
به انتظارتن چه لبهایی
*وارد شریعه شد.یه عمری خودشو آماده کرده بود بره میدان بجنگه مشق رزم کرده بود.اومد مقابل آقا " اَنَّ العبّاس لَمّا رَآی وَحدَتَه"وقتی دید برادر دیگه تنها شده دیگه کسی براش نمانده آمد مقابل مولا صدا زد :"هل مِن رُخصَة؟! "به من اجازه میدان میدی؟ امام حسین حرفی نزد اما یه کاری انجام داد...مجلسی نوشته:"فَبَکی الحسین، بکائاً شدیدا..."شروع کرد های های گریه کردن. آقا یه نگاهی به برادر انداخت."یا اخی انت صاحبُ لوائی"تو علمدار منی..."و اذا مضَیتَ تَفَرَّقَ عسکری"اگه تو بری لشکرم از هم می پاشه.
کسی براش نمونده بوداما عباسش یه تنه امید خیمه هاش بود. سرشو پایین انداخت. فرمود:"قَدْ ضَاقَ صَدْرِي"سینه ام تنگی میکنه"وَ سَئِمتُ مِنَ الحیاة"دیگه از این زندگی خسته ام."وَ أُرِيدُ أَنْ أَطْلُبَ ثَأْرِي مِنْ هَؤُلَاءِ الْمُنَافِقِينَ"میخوام برم از اینا انتقام بگیرم. "فَقَالَ الْحُسَيْنُ فَاطْلُبْ لِهَؤُلَاءِ الْأَطْفَالِ قَلِيلًا مِنَ الْمَاءِ..." شما میدون نرو، شما برو برای بچه ها آب بیار چشم!...هرچی تو بگی هرچی تو بخوای...
قبل از اینکه آب بیاره اجازه خواست.رفت مقابل لشکر ایستاد."وَ وعَظَهُم وحَذّشرَهُم فَلَم يَنفَعَهم..."موعظه اشون کرد،از عذاب خدا برحذر داشت...اما فایده ای نداشت...(اونقدر شکم هاشون از حرام پر شده بود...)"فَرَجَعَ إلى أخيه"برگشت پیش برادر اینجا که اومد با آقا وداع کنه، مرحوم مجلسی نوشته:"فَسَمِعَ الأطفال يُنادون العطش العطش!"صدای بچه ها رو شنید که صدا میزدند..آب آب...عمو تشنگی ما رو کشت...امشب حرم آل علی آب ندارد...
"فَرَكِبَ فَرسَه و أخذ رُمحَه و القِربَة "سوار اسب شد، مشک رو برداشت...فقط یه نیزه برداشت."وَ قَصَدَ نَحوَ الفُرات فأحاط بِه أربعة آلافٍ ممن كانوا موكلين بالفُرات"چهارهزار نفر احاطه ش کردند."وَ رَمَوهُ بِالنِّبال"بهش تیر میزدند. همه رو کنار زد.جنگ نمایانی کرد..."غیرمبال لذلک الجم"بدون توجه به این دشمنان خدا وارد شریعه شد..."فلما أراد أن يشرب غرفة من الماء "آب رو بالا آورد.."ذَكَرَ عَطَشَ الحُسَين یادش افتاد آقاش تشنه است."فرمى الماء..."آب رو روی آب ریخت .مشک رو پر کرد...روی دوش انداخت...*
میدونی آبروی سقایی
میبرمت به خیمه تنهایی
به انتظارتن چه لبهایی
«سقای دشت کربلا عباس...»
امید هیچ دلاوری، الهی نا امید نشه
الهی هیچ پهلوونی، تو غریبی شهید نشه
الهی، الهی...
وقتی که مشکشو زدن
خیلی دلش شکست عمو...
*راوی میگه وقتی دست راست و چپش رو زدن، با هزار زحمت، مشک رو به دندان گرفت هنوز امید داره. عباس! چیزی نشده،دست نداری...آب که داری..."فَجائَه سَهمٌ "یه تیری آمد"فَأصاب القِربَة ..."تیر به مشک خورد"وَ أُريق ماؤها..."آب روی زمین ریخت. زمان از حرکت ایستاد نفس ها در سینه حبس شد."فَوَقَفَ العباس مُتَحَیِّراً"همینطور ایستاد...*
(دست ها رو بلند کنید به سمت خدا...
یا دلیل المتحیرین به حق این دست های بریده...الهی العفو...)
وقتی که مشکشو زدن
خیلی دلش شکست عمو...
دیگه نمیخواس ببینه
فقط چشاشو بست عمو...
علمدار...علمدار...
#قسمت_پایانی #روضه و توسل به حضرت عباس علیه السلام اجرا شده #شبِ_نهم_محرم۱۴۰۲ به نفسِ حاج میثم مطیعی
▪️▪️▪️
*یه جمله میگم حتما یاد قتلگاه امام حسین می افتید.محبت یکرنگی میاره...
"ثم جاءه سهم آخر"یه تیر دیگه آمد...
"فأصابَ صَدرُه"تیر به سینه مبارکش خورد."فانقَلَبَ عن فَرَسِه"بدون دست،تیر به سینه، عمود آهن به سر، تیر به چشم از بالای بلندی با صورت به زمین افتاد...*
حتی اگه جدا بشه دستم
هنوز علمدار حسین هستم
شکستمو، عهدمو نشکستم
صدای أَینَ عمی العباس
پیچیده توی خیمه ها غوغاس
همه دیدن امام حسین تنهاس
*دیگه تنها شدی، دیگه کسی رو نداری" وَ بَقی الحُسین فرداً وَحیدا"وقتی آقا خودش رو رسوند کنار علقمه...اول از دور که علمدار رو دید...خوارزمی در مقتل الحسین روایت کرده. "لمّا رَآهُ الحسین مَصروعاً علی شطِّ الفرات..."وقتی دید برادر لب تشنه کنار نهر علقمه افتاده."فَبَکی"همین جور که می آمد شروع کرد های های گریه کردن...عباس بلند شو...اینا دقایقی قبل کنار علی اکبر گریه های من رو دیدن و خندیدن...چهارهزار نفر دیدن و گفتن: حسین رو نگاه....*
دستت رو بلند کن به نیابت از بچه های امام حسین بگو...همه اش به خودت یاد آوری کن این مجلس صاحب عزا داره...
از طرف بچه ها و ذریه اش بگو: *
«پناه خیمه ها ابوفاضل...»
*مجلسی نوشته:"لما قُتِلَ العباس"وقتی عباس کشته شد..."و قال الحسين الْآنَ انْكَسَرَ ظَهْرِي وَ قَلَّتْ حِيلَتِي" ای کاش دخترات تو رو با این حال نمیدیدند...وقتی دیدند با این حال از دور میاد، تا ته قصه رو خوندند...وقتی عباس تو خیمه هانباشه،دیگه صورتای ما نوبتشه، دیگه به ما سیلی می زنند، ما رو کنیزی می برند...*
اون که قرار عالمه، برده یه غم قرارشو
تو داغ عباس همگی، میبینن انکسارشو
حسین جان، فدایت...
حالِ شما تو علقمه، یه عالمو کشته حسین ...
آهای امام حسینیا، شکشته شد پشت حسین
حسین جان، فدایت...
خیمه نداره سر و سامونی
سمت حرم میان به آسونی
بقیه شو خودت که میدونی...
*فقط زینب صدا زد:" عَلَیکُنَّ بِالفرار..."
همه فرار کنید...*
«سیدناالغریب حسین جانم....»
شاعر: محمد رسولی
نغمهپرداز: مهدی زنگنه
Shab09Moharram1402[01].mp3
63.41M
|⇦•هنوز علمدار حسین....
#روضه و توسل به حضرت عباس علیه السلام اجرا شده #شبِ_نهم_محرم۱۴۰۲ به نفسِ حاج میثم مطیعی•
▪️▪️▪️
وقتی که مشکشو زدن
خیلی دلش شکست عمو...
دیگه نمیخواس ببینه
فقط چشاشو بست عمو...
علمدار...علمدار..