7.07M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴 «عند قبر الحسین» در مواقع ازدحام در کربلا کجاست؟
🔹انتشار بیانات کمتر شنیده شده آیت الله بهجت در این زمینه به مناسبت راهپیمایی میلیونی اربعین
اربعین حسینی امکان حضور در تاریخی دیگر.pdf
521.8K
● کتاب: اربعین حسینی؛ امکان حضور در تاریخی دیگر
● مؤلف: استاد اصغر طاهرزاده
#معرفی_کتاب
#منبع_شناسی
#پیشنهاد_مطالعه
#حضرتمحمد_عزاداری
#امامحسن_عزاداری
#امامرضا_عزاداری
#زمزمه
▪️زمزمه شهادت رسول اکرم و امام حسین مجتبی و امام رضا علیهم السلام
🎙سبک: همه جا بروم به بهانه تو
گشته صاحب عزا دخت خیرالبشر
در فراق پدر در غم دو پسر
ابتاه ابتاه ابتاه گوید
یا حسن یا حسن یا رضا گوید
یا حسن مولا یا حسن مولا...
رحلت حضرت خاتم الانبیاست
اول غربت سیدالاوصیاست
آسمان گشته خیمه ی ماتم
خواجه ی عالم رفته از عالم
یا رسول الله یا رسول الله...
از نهاد علی خیزد این زمزمه
غربت آورده رو بر من و فاطمه
من که فتح بدر و احد کردم
باید اکنون خانه نشین گردم
یا رسول الله یا رسول الله...
شیعیان طشت خون را نظاره کنید
گریه بر جگر پاره پاره کنید
به خدا این بر همه معلوم است
که حسن بیش از همه مظلوم است
یا حسن مولا یا حسن مولا...
خیزد از طشت خون ناله ی وا حسن
یا حسن یا حسن یا حسن یا حسن
همه ی عالم بر تو می گرید
چشم قاتل هم بر تو می گرید
یا حسن مولا یا حسن مولا...
ای خراسان بسوز در عزای رضا
گریه کن گریه کن در عزای رضا
که رضا جان داده غریبانه
مثل زهرا در گوشه ی خانه
یا رضا مولا یا رضا مولا...
✍حاج غلامرضا سازگار
#یا_صاحب_الزمان_عج
قسمت نشد که گاه به گاهی ببینمت
حتی به قدر نیم نگاهی ببینمت
تکلیف بیقراری این دل چه میشود؟!
اصلاً شما اگر که نخواهی ببینمت
ای کاش یک سه شنبه شبی قسمتم شود
در راه جمکران سر راهی ببینمت...
چندبیت روضه اربعین
#یک_اربعین_غم_خوردن
😭😭ا😭😭
یک اربعین غم خوردن وهجران و دوری
یک زینب و یک قافله تاکی صبوری ؟
یک اربعین سیلی و اشک و تازیانه
یک اربعین زجر و هجوم وحشیانه
یک اربعین باما ولی گویا که دوری
گاهی به دیر راهب و گه درتنوری
یک اربعین ناموس تو چشم حرامی
بی حرمتی ها و جسارت مرد شامی
😭😭😭
یک اربعین تاقلب من یاد تومیکرد
گفتندزینب هم دگرقالب تهی کرد
یک اربعین راس تو و نیزه سواری
یک زینب و یک مجلسی از میگساری
😭😭ا😭😭
✍کربلایی مجیدمرادزاده
◀️ #اربعین
بـا سوزِ باد زمزمهی آه میرسد
آه از دمی که قافله از راه میرسد
با اشک و آه، داغِ جهان تازه میشود
غم میشود مُسافر و ناگاه میرسد
ازبس که جانِ کاسته رفتهاست زیرِ خاک
از زیرِ خاک نالهی جانکاه میرسد
افلاک را گرفته اگر ناله، شک نکن
این نالهها ادامهاش از چاه میرسد
وقتی که قصهی تو به "سر" میرسد، به شام_
هفتاد و چند قصهی کوتاه میرسد
دیگر به هیچ سلطنتی اعتماد نیست
با دستِ بسته لشکرِ یک شاه میرسد
حالا رسیده اهلِ حرم بر سرِ مزار
عشق از ازل به مردُمِ آگاه میرسد
بیم است تا به لرزه درآیَد تمامِ عـرش
از جزر و مدِّ گریه که تا ماه میرسد
با بوی اربعینِ تو خوش میشَود دلم
دل میدهم به عشق که دلخواه میرسد
| #الهه_سلطانی |
5033540131.mp3
1.28M
#زمینه
#بازگشت_به_مدینه
#کربلایی_مجید_منصوری 🎤
ندارد چشم من سویی ندارد پای من قدرت
بیا مادر سر راهم که بر می گردم از غربت
گلم از من جدا مانده
دلم در نینوا مانده
وجودم مبتلا مانده
حسینم کربلا مانده
➖حسین جانم(۲)
➖حسین ای جان جانانم(۲)
چه سوغات سفر مادر ز فرزندت من آوردم
ببین خونین ببین گلگون همان پیراهن آوردم
به فرزندت جفا گشته
لبِ تشنه فدا گشته
اسیر کینه ها گشته
جدا سر از قفا گشته
➖حسین جانم(۲)
➖حسین ای جان جانانم(۲)
چهل منزل اسیری و چهل منزل کتک خوردن
چهل منزل به پای سر به روی نیزه ها مُردن
تمامی یه طرف مادر
امان بزم و طشت زر
امان از خواهری مضطر
لب و چوب و شراب و سر
➖حسین جانم(۲)
➖حسین ای جان جانانم(۲)
(حسن ثابت جو)✍
به همه دست خداوند شرافت دادش
شصت و سه سال به این خاک امانت دادش
او شرافت به رسالت به نبوتها داد
او شرف را به تمامیِ عبادتها داد
هرکجا بود بلا سینۀ او طالب بود
خیمهاش گوشهای از شعب ابیطالب بود
جز خدا غیر علی دید که همسایه نداشت
مرتضی سایۀ او بود اگر سایه نداشت
آسمان فتنه زمین فتنه ولی میخوابید
چه غمی داشت به جایش که علی میخوابید
شصت و سه سال فقط برکت از او میبارید
هرکجا بود فقط رحمت از او میبارید
جای هر زخم که میخورد تبسم میکرد
رحمتش را همه جا قسمت مردم میکرد
چهرهاش وقت تبسم ملکوت محض است
تا که او هست علی نیز سکوت محض است
گرچه دنیا متوسل به عبایش میشد
دل او شاد فقط با نوههایش میشد
کارش این بود در آغوش حسن را گیرد
عادتش بود به یک دوش حسن را گیرد
تا به مسجد برود نور در آغوشش بود
عشق میکرد حسینش که قلمدوشش بود
پشت او با حسین انس گل افشانی داشت
موقع بازیشان سجدۀ طولانی داشت
سر او بر روی دامان علی بود فقط
مرکب بازی طفلان علی بود فقط
سالها برکت باران مدینه او بود
مرکب بازی طفلان مدینه او بود
گرچه در خانه فقط عطر سلامش میریخت
دست ملعونه شب زهر به کامش میریخت
نا کسی شب زده دشنام لیحجر میگفت
او نفس دلشت که از آتش و چادر میگفت
روضهها را میدید ولی لب میبست
دور از فاطمه میگفت علی لب میبست
آنقدر فتنه و غم دید که از پا افتاد
بسترش را علی انداخت و زهرا افتاد
تب و لرزی به بدن داشت خدا میداند
با علی حرف کفن داشت خدا میداند
غش که میکرد علی بر جگر خود میزد
او نفس میزد و زهرا به سر خود میزد
لحظۀ رفتن او بود ولی غمگین بود
پیرهن هم به روی سینۀ او سنگین بود
عاقبت بر جگر فاطمه آتش افتاد
حسن افتاد بر آن سینه حسینش افتاد
پیرهن هم به روی سینۀ او سنگین بود
محتضر بود ولی بودنشان تسکین بود
خواست برداردشان گفت که زهرا جان نه
صبر کن صبر من و دوریِ این طفلان نه
آه امروز بر این سینه حسین است ولی
وای از آن روز که تشنه است ولی باران نه
#پیامبراکرم_صلی_الله_علیه
#مناجات_امام_زمان_عج
#اخر_صفر
#گریز_به_امام_رضا_ع
بازهم حرف فراق است، جدایی سخت است
شب آخر شده، ای کاش بیایی، سخت است
بند اگر بند تو و گردن اگر گردن من
آری آری که از این بند، رهایی سخت است
من دو ماه است که سینه زدهام، در زدهام
وای اگر در به روی من نگشایی سخت است
پدر سینه زنان! بی تو یتیمیم همه
اینکه باشی و ندانیم کجایی، سخت است
به همین تاول جامانده ز مشایه قسم
گر ز دست تو نگیریم دوایی، سخت است
::
سخت دلتنگ هوای حرم سلطانم
دوری نوکر از ایوان طلایی سخت است
تو بگو جان جوادش نظری اندازد
هر کجا جز در این خانه گدایی، سخت است
✍ #محمدعلی_بیابانی
📝