أبو بصیر مىگوید: به خدا قسم كه هر وقت غم و اندوهى از امر دنیا به من مىرسید چون به فكر اینها مىافتادم از آن فارغ مىشدم و دیگر از براى من غصه از امر دنیا باقى نمىماند». و فرمود كه: «یاد مرگ، خواهشهاى باطل را از دل زایل مىكند. و گیاههاى غفلت را مىكند. و دل را به وعدههاى إلهى قوى و مطمئن مىگرداند. و طبع را رقیق و نازك مىسازد. و هوا و هوس را مىشكند. و آتش حرص را فرو مىنشاند. و دنیا را حقیر و بىمقدار مىسازد. 👇
و بعد از آن فرمود: این معنى سخنى است كه پیغمبر - صلّى اللّه علیه و آله - فرمود: «تفكّر ساعه خیر من عباده سنه». یعنى: «فكر كردن یك ساعت، بهتر است از عبادت یك سال». و این در وقتى است كه آدمى طنابهاى خیمه خود را از دنیا بكند و در زمین آخرت محكم ببندد.
گفتم: ببینم توی دنیا چه آرزویی داری؟!
قدری فکر کرد و گفت: هیچی
گفتم: یعنی چی؟! مثلاً دلت نمیخواد یه کارای بشی، ادامه تحصیل بدی یا از این حرفها دیگه؟!
گفت: یه آرزو دارم از خدا خواستم تا سنم کمه و گناهم از این بیشتر نشده شهید بشم
شهید نورالله اختری
براتون 🌺🍃
یک دل آرام❤
و زندگی خوب و
خانواده صمیمی و زندگی خدا پسندانه
وشادی ولذت از دینداری
آرزو میکنم ☺️
#التماس دعابرای هم
📣 زندگی زاهدانه حضرت آیتالله خامنهای
🔹زندگی شخصی آیتالله خامنهای ساده و زاهدانه است. خانهای کوچک در یکی از مناطق قدیمی تهران، لباسی ساده، و دوری از تجملات، از ویژگیهای زندگی ایشان است.
🔹ایشان بارها گفتهاند: «زندگی مسئولان باید بهگونهای باشد که مردم احساس کنند آنها از جنس خودشان هستند و دردهای مردم را درک میکنند.»
🔹این سادگی نهتنها الگویی برای مسئولان بلکه پیامی به همه مردم است که خوشبختی در سادهزیستی و معنویت است.
1_1998522759.mp3
11.18M
#کلینیک_درمان_حسادت 5
قلب آدم حسود،دائماً مُچاله اس❗️
اما؛
تنگی و مچاله گیِ قلب، قابل درمانه!
✔️اگر قلب انسان،به وسعت برسه؛
حسادت هم براحتی درمان میشه!
برای وسعت قلبت، برنامه بریز👇
https://eitaa.com/joinchat/3961127018C539fa8bf02
🌼حکایتی بسیار زیبا و خواندنی
✍مردی داشت گوسفندی را از کامیون پایین می آورد تا آن را برای روز عید قربانی کند . گوسفند از دست مرد جدا شد و فرار کرد. مرد شروع کرد به دنبال کردن گوسفند تا اینکه گوسفند وارد خانه یتیمان فقیری شد. عادت مادرشان این بود که هر روز کنار در می ایستاد و منتظر می ماند تا کسی غذا و صدقه ای را برایشان بگذارد و او هم بردارد. همسایه ها هم به آن عادت کرده بودند. هنگامی که گوسفند وارد حیاط شد مادر یتیمان بیرون آمد و نگاه کرد، ناگهان همسایه شان ابو محمد را دید که خسته و کوفته کنار در ایستاده. زن گفت ای ابو محمد خداوند صدقه ات را قبول کند، او خیال کرد که مرد گوسفند را به عنوان صدقه برای یتیمان آورده، مرد هم نتوانست چیزی بگوید جز اینکه گفت : خدا قبول می کند . ای خواهرم مرا به خاطر کمکاری و کوتاهی در حق یتیمانت ببخش. بعدا مرد رو به قبله کرد و گفت خدایا ازم قبول کن. روز بعد مرد بیرون رفت تا گوسفند دیگری را بخرد و قربانی کند. کامیونی پر از گوسفند دید که ایستاده . گوسفندی چاق و چنبه تر از گوسفند قبلی انتخاب کرد. فروشنده گفت بگیر و قبول کن و دیگه با هم منازعه نکنیم. مرد گوسفند را برد و سوار ماشین کرد. برگشت تا قیمتش را حساب کند . فروشنده گفت این گوسفند مجانی است و دلیلش هم این است که امسال خداوند بچه گوسفندان زیادی به من ارزانی نمود و نذر کردم که اگر گوسفندان زیادی داشتم به اولین مشتری که به او گوسفند بفروشم هدیه باشد، پس این نصیب توست ... صدقه را بنگر که چه چیزیست! صدقه دهید چونکه کفن بدون جیب است ...