حکایت
💠 حکایتی از احسان حضرت امام هادى (ع) به تهيدست
📝 در كتاب باارزش كشف الغمه روايت شده: روزى حضرت هادى (ع) براى انجام كارى از سامراء بيرون شدند، عربى در جستجوى حضرت بود، او را به محل كار حضرت راهنمائى كردند، پس از شرفياب شدن به محضر امام عرضه داشت قرضى سنگين بر عهده دارم و كسى جز شما را نمي شناسم كه مرا از اين بار سنگين نجات دهد
📝حضرت فرمودند اندوهگين مباش سپس فرمودند: من تو را به مطلبى راهنمائى مي كنم اما با مطلب من مخالفت نكن، من به خط خودم مي نويسم كه تو مبلغى از من طلبكارى، چون به شهر آمديم به منزل من بيا و آن را درخواست كن، هرچه از تو مهلت خواستم تو گوش نده و پول خود را از من بخواه و در آنچه گفتم كوتاهى مكن.
📝چون حضرت به شهر بازگشت مرد عرب در برابر عده اى كه در محضر حضرت بودند و در ميانشان بعضى از اطرافيان حاكم عباسى قرار داشتند طلب خود را به صورتى جدّى درخواست كرد.
📝حضرت از او تقاضاى مهلت نمودند ولى عرب راضى نشد و طلب خود را درخواست مي كرد، اطرافيان حاكم عباسى جريان را به حاكم منتقل كردندو حاكم را به فكر فرو برد و در نتيجه سى هزار درهم براى حضرت فرستاد
📝امام مرد عرب را احضار نموده و همه سى هزار درهم را در اختيار او گذاشتند و فرمودند قرضت را ادا كن و مازاد آن را هزينه خانواده ات كن، مرد عرب گفت پسرپيامبر! يك سوم اين مبلغ مشكل مرا حال مي كرد، براستى چنين است كه خدا درباره شما فرموده: خدا داناتر است كه رسالتش را كجا قرار دهد.
منزل و محلّ مسكونى حضرت ابوالحسن ، امام هادى عليه السلام در نزديكى بازارچه اى بود كه صنعت گران مختلفى در آن كار مى كردند، يكى از آن ها شخصى به نام يونس #نقّاش بود كه كارش #انگشترسازى و نقش و نگار آن بود، او از دوستان حضرت بود و بعضى اوقات خدمت حضرت مى آمد.
روزى باعجله و شتاب نزد امام عليه السلام وارد شد و پس از سلام اظهار داشت: ياابن #رسول اللّه ! من تمام اموال و نيز خانواده ام را به شما مى سپارم .
حضرت به او فرمود: چه خبر شده است ؟
يونس گفت : من بايد از اين ديار فرار كنم .
حضرت در حالتى كه تبسّمى بر لب داشت ، فرمود: براى چه ؟
مگر چه پيش آمدى رُخ داده است ؟!
گفت: وزير خليفه - موسى بن بغا - نگين انگشترى را تحويل من داد تا برايش حكّاكى و نقّاشى كنم و آن نگين از قيمت بسيار بالائى برخوردار بود، كه در هنگام كار شكست و دو نيم شد و فردا موعد تحويل آن است ؛ و مى دانم كه موسى يا حُكم هزار شلاّق و يا #حكم قتل مرا صادر مى كند.
امام هادى عليه السلام فرمود: آرام باش و به منزل خود بازگرد، تا فردا #فرج و گشايشى خواهد بود.
يونس طبق فرمان حضرت به منزل خويش بازگشت و تا فرداى آن روز بسيار ناراحت و غمگين بود كه چه خواهد شد؟
او تمام بدنش مى لرزيد و هراسناك بود از اين كه چنانچه نگين از او بخواهند چه بگويد؟
در همين احوال ، ناگهان مأمورى آمد و نگين را درخواست كرد و اظهار داشت: بيا نزد موسى برويم كه كار مهمّى دارد.
يونس نقّاش با ترس و وحشت عجيبى برخاست و همراه مأمور نزد موسى بن بغا رفت .
از نزد موسى بن بغا برگشت، خندان و خوشحال بود و به محضر مبارك امام هادى عليه السلام وارد شد و اظهار داشت: ياابن رسول اللّه ! هنگامى كه نزد موسى رفتم، گفت: نگينى را كه گرفته اى ، خواسته بودم كه براى يكى از همسرانم انگشترى مناسب بسازى؛ ولى اكنون آن ها نزاعشان شده است .
اگر بتوانى آن #نگين را دو نيم كنى ، كه براى هر يك از همسرانم نگينى درست شود، تو را از نعمت و هداياى فراوانى برخوردار مى سازيم .
امام هادى #صلوات_اللّه عليه تا اين خبر را شنيد، دست مباركش را به سمت آسمان بلند نمود و به درگاه بارى تعالى اظهار داشت : #خداوندا! تو را شكر و سپاس مى گويم ، كه ما - اهل بيت رسالت - را از شكرگزاران حقيقى خود قرار داده اى .
منبع: أمالی شيخ طوسى
#حکایت_روایت
#داستان_کوتاه_مذهبی
صبحمون رو با سلام محضر مولای عزیز و غریبمون ، شروع کردیم و در دعای روز یکشنبه از خدا میخواهیم عزیز شدن در برابر اهل خانواده و فامیل رو و در زیارت امروز از امام علی ع) و حضرت زهرا س) یاری میطلبیم تا روزمون پر روزی و سرشار نورانیت و دورشدن از ظلمت و شیطان گردد.
13.8M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💌ریاضیات خداوند با ریاضیات دنیا فرق داره، ما ریاضیات دنیا رو خوب متوجه شدیم. دو، دو تا چهار تا، ولی ریاضیات خدا رو باور نکردیم ، این شد علت حال بدمون..
در ریاضیات خدا، دو تا دو هزار تا هم میشه. میگی نه! داستان حضرت زکریا و عیسی رو بخون.
پیرمرد و پیرزنی که از خدا فرزند میخوان و صاحب فرزند میشن، و کودکی که، در گهواره به سخن میاد.
خدا این داستانها رو میگه، تا ما رو با ریاضیات خودش آشنا کنه.
میگه تا بدونی اگر در شکم مشکلات مثل حضرت یونس اسیر شدی، راه نجاتی هست.
اگر یه وقت درون چاهی از غم خودت و دیدی، یاد حضرت یوسف بیافتی و مطمئن باشی اگر از خدا کمک بخوای، کاروانی از شادی برات در دل کویر ناامیدی میفرسته.
اگر یهو دیدی زندگیت جهنم شده، یاد حضرت ابراهیم بیافتی و دستت و به سمت خدا بلند کنی و ازش یاری بخوای تا زندگیت رو گلستان کنه.
وقتشه با ریاضیات خدا زندگی کنیم.💚
💌هر داستانی که از اخبار پیامبران بر تو میخوانیم برای این است که قلب تو را آرام گردانیم، تا در راهت ثابت قدم شوی و در این داستانها حق و پند و تذکر برای اهل ایمان است.
سوره هود 120
#آرامش_با_قران
💌ﻫﻨﮕﺎﻣﯽ ﮐﻪ ﺳﭙﺎسگزار هستيد،
ﺟﺴﻢﺗﺎﻥ ﺳﺮﺷﺎﺭ ﺍﺯ ﺍﺣﺴﺎﺳﺎﺕ ﺧﻮﺏ میشود،
و ﻣﻐﺰ ﺷﺮﻭﻉ ﺑﻪ ﺗﺮﺷﺢ ﻫﻮﺭﻣﻮﻥ ﺍﻧﺪﺭﻭﻓﯿﻦ میکند،
ﮐﻪ ﺍﯾﻦ ﻫﻮﺭﻣﻮﻥ ﺑﺎﻋﺚ ﺑﺎﻻ ﺭﻓﺘﻦ ﺍﻧﺮﮊﯼ ﺷﺪﻩ ﻭ ﺍﺳﺘﺮﺱ ﺭﺍ
ﻧﺎﺑﻮﺩ میکند.هر روز زمانی را برای شکر گزاری در نظر بگیرید .
خدایا شکرت عاشق خوشیهای ساده هستم و زندگی به من لبخند میزند.
#معجزه_شکرگزاری
┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چه تعبیر زیبایی
روی هر پله که باشی
خدا همیشه جلوتر از تو ایستاده
نه به این خاطر که خداست
برای اینکه دستت و بگیره 💚
┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💌کتابی که میخونیم باید شادتر بشیم، مهربونتر بشیم، به طرف زیبایی و خوبی حرکت کنیم.
استاد #الهی_قمشهای
┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🔴 قلبت را متصل کن!
🔵 آیت_الله مصباح یزدی(ره):
🟢 آدميزاد میتواند با وجود مقدس ولی عصر(عجل الله تعالی فرجه) ارتباط برقرار کند، اما این معنايش اين نيست که حتما در يک بيابان يک جايی برود آقا را ببيند! خيلیها امام را ديدند ولی ارتباطی (ارتباط قلبی) نداشتند...
🔹 ديدن با چشم و اينها خيلی منشأ اثری نيست، دشمنان هم ميديدند.آن ارتباطی مهم است که ارتباطِ دل باشد. البته اگر مجموعش(هم ارتباط قلبی هم ارتباط ظاهری) باشد خب نعمالمطلوب اما آنچه مهم است، ارتباط قلبی است.
#امام_زمان
🆔 eitaa.com/emame_zaman