*♦️ چشمانت را جز از روی مهربانی و دلسوزی به پدر و مادرت خیره نکن و صدايت را از صداى آنها بلندتر مگردان.*
امام جعفرصادق علیه السلام
🍃❀🍃✿🍃✿🍃❀🍃✿🍃✿🍃❀
💠*بسم الله الرحمن الرحيم*💠
🌸*سلام صبح بخير، عيدتان مبارك و طاعات و عبادات تان مقبول درگاه حق*
🌠سلام عزیز دل زهراء(س)
🌠سلام تنهاترین سردار
🌠سلام ای یار بی یاران
🌠سلام اميد منتظران
🌠سلام تنها ترین آقا
🌠سلام پدرِ مهربان
🌠سلام امام زمانم
🌠سلام مولاى من
💙* آقا جان: *
🔸*گفتم شبی کنار تو افطار می کنم*
🔸 *نيامدى، رمضان هم تمام شد!!*
🔴 *تنها آرزو نمى كنيم بیایی، چون همه میدانند كه بالاخره مى آيي، بلكه آرزو می كنيم وقتی می آیی، چشمانمان شرمسار نگاه مهربانت نباشد…*
*منتظر ظهور كسى هســت كه* هر صبح كه از خواب بيدار مى شود از خدا بخواهد كه: الهى امروز روز ظهور امام زمانم باشد.
💢*اَللّـهُمَّ اَرِنيِ الطَّلْعَةَ الرَّشيدَةَ وَالْغُرَّةَ الْحَميدَةَ*...
*🔹ای شیعه چنان منتظر مهدی باش*
*🔹انگار همین جمعه می آید مهدی*
🍃یارب عیـد اسٺ، عطا بر همه دِه
🌿بر ماتـم و اندوه همه خاتمه ده
🍃پایـان غم همه، ظهور مهدیسٺ
🌿تعجیل فرج به مهدى فاطمه ده
🍃خوش آن عیدی که با دلدار باشیم
🌿همه با هم کنار یار باشیم
💙*🍃أللَّھُمَ عجِلْ لِوَلیِڪْ ألْفَرَج*💙🍃
✿🍃❀🍃✿🍃✿🍃❀🍃✿🍃✿🍃✿
🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
گلهای امام زمانی ان شاء الله در روز ولادت امام رضا علیه السلام اول تیرماه مسابقه بعدی برگزار میشود. دوستانتون را دعوت کنید.
🌺🍀مسابقه ترجمه۳۵آیه اول سوره واقعه است🍀🌺👇
https://eitaa.com/joinchat/3961127018C539fa8bf02
این بنر👆 را برای گروه ها ودوستانتون بفرستید چون هر چه شرکت کننده بیشتر باشه به تعداد برندگان اضافه میشه.
📌 #تلنگر
🔸 تب تند بیماری #کرونا این روزا خیلی منو به فکر انداخته. این چند روز کاملا فهمیدم که اگه بدونیم چیزی به ما آسیب میزنه با همه وجود سعی میکنیم از اون دور بشیم.
🔹 اما یه سوال! مگه نمیشه گفت گناه برای روح مثل کرونا برای جسمه؟ همون قدر خطرناک و حتی مُسری.
مگه گناه روحمون رو آلوده به عفونت و زندگیمون رو مختل نمیکنه؟
🔸 پس چرا وقتی برای کرونا نگرفتن، مدام دستهامون رو میشوریم، فکری برای ضدعفونی کردن روحمون از گناهان نمیکنیم؟ اگه برای کرونا نگرفتن از افراد مشکوک به بیماری، فاصله میگیریم، چرا برای آلوده نشدن روحمون، از همنشینی با گناهکارا خودداری نمیکنیم؟
🔹 انگار بیماری روح رو بیاهمیتتر از بیماری جسم میدونیم و باور نداریم که آلودگی روح هم، اول از ویروس غفلت و گناه شروع میشه و بعد گناه آروم آروم تمام وجودمون رو میگیره.
🔸 باور کنید که روح هم مثل جسم حتی شاید بیشتر، به مراقبت و مداوا احتیاج داره! چون همون طور که ویروس کرونا جسم رو ضعیف میکنه، ویروس گناه هم روح رو ضعیف میکند
┏━✨🕊✨🕊✨
#تلنگرانه
"تهمت"
مثل زغال است!
اگرنسوزاند، سیاه میکند...
وقتی کسی را زخمی میکنی، دیگه بعدش،نوازش کردنش فقط ،دردشو بیشتر میکنه...
مراقب رفتاروحرفهامون باشیم
#اَللّهُــــمَّ_عَجـِّــل_لِوَلیِّــــکَ_الفَـــــرَج💔
هدایت شده از کانال امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف
بر چهرہ پر ز نور مهدے صلواٺ🌸
بر جان و دل صبور مهدے صلواٺ🌸
تا امر فرج شود مهيا بفرسٺ
بهر فرج و ظهور مهدے صلوات🌸
اللَّهمَّ صَلِّ عَلَى مُحمَّــــدٍ وآلِ مُحَمَّد
وَعَجِّل فرجهم🌸
⇱ ڪلیــڪ ڪنید ⇩⇩⇩
🌐 https://eitaa.com/Emam_Zamaan_313
«تشرف یک زن انگلیسی تازه مسلمان »
یکی از هموطنان ایران یک سال در ایام محرم به انگلستان سفر کرده بود. یک روز که به منزل یکی از دوستان دعوت شده بود وقتی وارد حیاط منزل شد , با تعجب دید که آنجا نیز بساط دیگ و آتش و نذری امام حسین (ع) برپاست ، همه پیراهن مشکی بر تن کرده و شال عزا به گردن آویخته و عزادار حضرت سید الشهداء اباعبدالله الحسین (ع) هستند . در این میان متوجه یک زوج جوان که خیلی عاشقانه در مجلس امام حسین (ع) فعالیت می کردند ، شد و وقتی از حال آنها جویا شد ، متوجه شد که آن دو مسیحی بوده اند و مسلمان شده اند و هر دو پزشک هستند. مرد متخصص قلب و عروق و زن هم فوق تخصص زنان.
برایش جالب بود که در انگلستان ، مردم این طور عاشق اهل بیت (ع) باشند و مخصوصا دو پزشک مسیحی ، مسلمان شوند و با این شور و حال و با کمال تواضع در مجلس امام حسین (ع) نوکری کنند.
کمی نزدیکتر رفت , با آن زن تازه مسلمان شروع به صحبت کردن نمود و از او پرسید که به چه علت مسلمان شده و علت این همه شور و هیجان و عشق و محبت چیست ؟
او گفت : درست است ، شاید عادی نباشد ، اما من دلم ربوده شده ، عاشق شدم و این شور و حال هم که می بینی به خاطر محبت قلبی من است.
از او پرسید : دلربای تو کیست ؟ چه عشقی و چه محبتی ؟!
پاسخ داد : من وقتی مسلمان شدم ، همه چیز این دین را پذیرفتم ، به خصوص این که به شوهرم خیلی اطمینان داشتم و می دانستم بی جهت به دین دیگری رو نمی آورد . نماز و روزه و تمام برنامه ها و اعمال اسلام را پذیرفتم و دیگر هیچ شکی نداشتم . فقط در یک چیز شک داشتم و هر چه می کردم دلم آرام نمی گرفت و آن مساله آخرین امام و منجی این دین مقدس بود که هرچه فکر می کردم برایم قابل هضم نبود که شخصی بیش از هزار سال عمر کرده باشد و باز در همان طراوت و جئانی ظهور کند واصلا پیر نشود.
در همین سرگردانی به سر می بردم تا اینکه ایام حج رسید و ما هم رهسپار خانه خدا شدیم . شاید شما حج را به اندازه ما قدر ندانید. چون ما تازه مسلمانیم و برای یک تازه مسلمان خیلی جالب و دیدنی است که باشکوه ترین مظاهر دین جدیدش را از نزدیک ببیند.
وقتی اولین بار خانه کعبه را دیدم ، به طوری متحول شدم که تا به آن موقع این طور منقلب نشده بودم . تمام وجودم می لرزید و بی اختیار اشک می ریختم و گریه می کردم . روز عرفه که به صحرای عرفات رفتیم ، تراکم جمعیت آن چنان بود که گویا قیامت برپا شده و مردم در صحرای محشر جمع شده بودند. ناگهان در آن شلوغی جمعیت متوجه شدم که کاروانم را گم کرده ام ، هوا خیلی گرم بود و من طاقت آن همه گرما را نداشتم ، سیل جمعیت مرا به این سو و آن سو می برد ، حیران و سرگردان ، کسی هم زبانم را نمی فهمید ، از دور چادرهایی را شبیه به چادرهای کاروان لندن می دیدم ، با سرعت به طرف آنها می رفتم ، ولی وقتی نزدیک می شدم متوجه می شدم که اشتباه کرده ام . خیلی خسته شدم ، واقعا نمی دانستم چه کنم . دیگر نزدیک غروب بود که گوشه ای نشستم و شروع کردم به گریه کردن ، گفتم : خدایا خودت به فریادم برس ! در همین لحظه دیدم جوانی خوش سیما به طرف من می آید . جمعیت را کنار زد و به من رسید . چهره اش چنان جذاب و دلربا بود که تمام غم و ناراحتی خود را فراموش کردم . وقتی به من رسید با جملاتی شمرده و با لهجه انگلیسی فصیح به من گفت : « راه را گم کرده ای ؟ بیا تا من قافله ات را به تو نشان دهم . » او مرا راهنمایی کرد و چند قدمی بر نداشته بودیم که با چشم خود «کاروان لندن » را دیدم ! خیلی تعجب کردم که به این زودی مرا به کاروانم رسانده است . از او حسابی تشکر کردم و موقع خداحافظی به من گفت : « به شوهرت سلام مرا برسان » . من بی اختیار پرسیدم : بگویم چه کسی سلام رسانده ؟ او گفت : « بگو آن آخرین امام و آن منجی آخرالزمان که تو در رمز و راز عمر بلندش سرگردانی ! من همانم که تو سرگشته او شده ای !» تا به خودم آمدم دیگر آن آقا را ندیدم وهر چه جستجو کردم ، پیدایش نکردم . آنجا بود که متوجه شدم امام زمان عزیزم را ملاقات کرده ام و به این وسیله طول عمر حضرت نیز برایم یقینی شد.
از آن سال به بعد ایام محرم ، روز عرفه ، نیمه شعبان و یا هر مناسبت دیگری که می رسد من . شوهرم عاشقانه و به عشق آن حضرت خدمتش را می کنیم و آرزوی ما دیدن دوباره اوست .